((خدا دروغه میگی نه بیا ثابت کن))

bargh_elec

عضو جدید
همیشه جست وجو کنید

همیشه جست وجو کنید

به نام او که اگر همه عا لم به او
کافر گردند باز او بی نیاز و ستوده شده است
با سلام و عرض ادب
ریاضیات او را با ((حد)) ثابت می کند و فلسفه با ((دُور)) و((تسلسل)) وعرفان با ((عشق)) چرا که عارفان:
((سلسله))ی این قوم جعد مشکبار/ مسأله((دُور)) است اما ((دُورِیار))
درسشان عشق و جنون و ولوله/ نِی زیادات است و باب ((سلسله))
اما شما دوست متفکر،
اگر برهان علمی می خواهید که همانطور که گفته شد به متخصصین یکی از علوم نام برده مراجعه کنید و اگر به دل و عرفان رجوع کردی به استاد مورد تأیید عالمان دین مراجعه کن چرا که به قول حافظ:
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است ((بترس از خطرگمراهی))
((اُمید که در هر دو جهان شاد و در نزد حضرت دوست سفیدروی و سرافراز باشیم))
وچون بندگان من(از دوری ونزدیکی)من از تو پرسند،(بدانند که)من به آنها نزدیکم...((قسمتی از آیه 186سوره بقره))(لطفاً کامل آیه را مطالعه فرمایید)
 
  • Like
واکنش ها: 1707

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
-اطمینان شما سندی معتبر بر وجود آنچه که خود خلق کرده اید نیست .
-هیچ حس روحی و فرا فیزیکی تا کنون تعریف نشده است این واژگان زایده توهوم بشر است.
-نامعتبر بودن براهین ارائه شده از سوی الهیون قابل بحث است هر یک را که مایلید مطرح نموده تا موارد نقض انرا بیان دارم.
-قانون مشترک بین همه بازیگران خرد انسانی است
-پر واضح است اگر میخواهید موجوداتی از عالم غیر فیزیک را واقعی جلوه دهید اول باید عالم غیر فیزیک را تعریف کنید این درخواست دلیل قبول عالم غیر فیزیک نیست در واقع شما که مدعی وجود موجودی از عالم غیر از آنچه با حواس پنجگانه قابل درک است میباشید مکلف به اثبات آن خواهید بود و چون نمیتوانید بدون استفاده از عناصر عالم ماده جهان ذهنی خود را تعریف کنید از عناصر ان بهره میبرید مثلا می گویید هیزم جهنم !!! حوری بهشتی!!!تخت روان!!!!و امثالهم نه تنها شما نمیتوانید عالم ذهنی خود را اثبات نمایید بلکه تمامی آنهایی که پیامبر مینامید نیز در تعریف آن عالم غیر مادی متوسل به عناصر عالم ماده شده اند کما اینکه در تورات از باغ عدن سخن رانده شده و در قران از نهر اب و تخت و زن و امثالهم بهره برده است.
خوبست به این نکته توجه نمایید که پسند من و یا آن دلیل نیست ، کسی که درصدد تعریف بعد چهارم بر می آید تمام عناصر انرا چیزی بجز عناصر موجود در جهان قلمرو تعریف مینماید مثلا چند بعدی ها را تسرک نام مینهد و کره را تتراکره و مکعب دنیای قلمرو را تترا مکعب ،اما برای تعریف واژگان جدید به استقرا متوسل شده و مفهومی در ذهن از عناصر جدید بوجود می آورد.بنابر این مثل سایر دوستانت که در مباحث اینچنینی کم می اورند مبتلا به خنده نشو.
-من اسقف اعظم و یا یا دیگر مفتخوران دکانداران دین نیستم ،فیلسوف و یا علامه های افکار توهومی هم نمی باشم بلکه جزعی کوچک از خردگرایانم که با دگر اندیشی اشان مصمم هستند تا جوانان را از جهالت نجات دهند.به کتب احمد کسروی پیش کسوت خرگرایان ایران مراجعه نمایید.
-نه من عالم غیر فیزیک را قبول ندارم که انرا مقدم پندارم یا موخر
- در مورد پیدایش اولین ها به هیچ وجه به تئوری های بینگ بنگ و یا موارد دیگر متوسل نمی شوم از نظر من دنیا از صفر شروع نشده تا به صد ختم شود بروید نوشته هایم را در میزگردی با شما بخوانید.ولی بطور خلاصه و برای چندمین بار تکرار میکنم :
نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است و نیازی به خلق ندارد.
 
آخرین ویرایش:

1707

عضو جدید
-اطمینان شما سندی معتبر بر وجود آنچه که خود خلق کرده اید نیست .
-هیچ حس روحی و فرا فیزیکی تا کنون تعریف نشده است این واژگان زایده توهوم بشر است.
-نامعتبر بودن براهین ارائه شده از سوی الهیون قابل بحث است هر یک را که مایلید مطرح نموده تا موارد نقض انرا بیان دارم.
-قانون مشترک بین همه بازیگران خرد انسانی است
-پر واضح است اگر میخواهید موجوداتی از عالم غیر فیزیک را واقعی جلوه دهید اول باید عالم غیر فیزیک را تعریف کنید این درخواست دلیل قبول عالم غیر فیزیک نیست در واقع شما که مدعی وجود موجودی از عالم غیر از آنچه با حواس پنجگانه قابل درک است میباشید مکلف به اثبات آن خواهید بود و چون نمیتوانید بدون استفاده از عناصر عالم ماده جهان ذهنی خود را تعریف کنید از عناصر ان بهره میبرید مثلا می گویید هیزم جهنم !!! حوری بهشتی!!!تخت روان!!!!و امثالهم نه تنها شما نمیتوانید عالم ذهنی خود را اثبات نمایید بلکه تمامی آنهایی که پیامبر مینامید نیز در تعریف آن عالم غیر مادی متوسل به عناصر عالم ماده شده اند کما اینکه در تورات از باغ عدن سخن رانده شده و در قران از نهر اب و تخت و زن و امثالهم بهره برده است.
خوبست به این نکته توجه نمایید که پسند من و یا آن دلیل نیست ، کسی که درصدد تعریف بعد چهارم بر می آید تمام عناصر انرا چیزی بجز عناصر موجود در جهان قلمرو تعریف مینماید مثلا چند بعدی ها را تسرک نام مینهد و کره را تتراکره و مکعب دنیای قلمرو را تترا مکعب ،اما برای تعریف واژگان جدید به اسقرا متوسل شده و تعریفی در ذهن از عناصر جدید بوجود می آورد.بنابر این مثل سایر دوستانت که در مباحث اینچنینی کم می اورند مبتلا به خنده نشو.
-من اسقف اعظم و یا یا دیگر مفتخوران دکانداران دین نیستم ،فیلسوف و یا علامه های افکار توهومی هم نمی باشم بلکه جزعی کوچک از خردگرایانم که با دگر اندیشی اشان مصمم هستند تا جوانان را از جهالت نجات دهند.به کتب احمد کسروی پیش کسوت خرگرایان ایران مراجعه نمایید.
-نه من عالم غیر فیزیک را قبول ندارم که انرا مقدم پندارم یا موخر
- در مورد پیدایش اولین ها به هیچ وجه به تئوری های بینگ بنگ و یا موارد دیگر متوسل نمی شوم از نظر من دنیا از صفر شروع نشده تا به صد ختم شود بروید نوشته هایم را در میزگردی با شما بخوانید.ولی بطور خلاصه و برای چندمین بار تکرار میکنم :
نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است و نیازی به خلق ندارد.

توهمات شما هم سندی بر نبودن خدا نیست ( یه جور گمراهی و غفلت هست )
حواس فرا فیزیکی و روحی از آغاز آفرینش آدم بوده . شما اگر یکی از عزیزانتون رو در حادثه ای از دست بدهید هیچ احساس ناراحتی یا دلتنگی نمیکنید
چون هیچ حس روحی و فرا فیزیکی تا کنون برای شما تعریف نشده است ( شما ظاهرآ از قافله خیلی عقب هستید )
بی خدایی زائیده توهماتی چون شماست .
> نگفتم آقای کسروی چون ایشون به گفته ی شما پیش کسوت خردگرایان هستند . ( لطفآ خرگرایان رو ویرایش بفرمائید )
نه پیشکسوت بی خدایان یا پوچ گرایان . نکنه خردگرایی در ذهن شما مساوی است با مادی گرایی و بی خدایی ؟
درضمن چطور خدا زائیده ی توهم بشر هست ولی بی خدایی توهم نیست ؟ نکنه میخواهید بگوئید بی خدایی زائیده ی بشر است ولی توهم نیست ؟
چطور این توهم و آن خرد شد ؟ خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی .
چطور باید فهمید تفاوت بین توهم و واقعیت افکار آدم رو ؟
اتفاقآ من هیچ یک از برهان ها ی بقول شما الهیون رو مطرح نکردم تا قدرت اندیشه و تفکر
" شخص " شما رو بسنجم .
ولی ظاهرآ شما و برخی دیگر از بی خدایان علاقه ی عجیبی به کپی برداری و تکرار مطالب دیگران ( بخصوص آرش بی خدا یا کسروی ) رو دارید .
قانون مشترک بین همه خرد انسانی است و اندیشه و خرد انسان چیزی جز ماورا و غیر فیزیک نیست .نکنه ادعا دارید فکر و اندیشه هم فیزیکی و مادی است ؟
خرد و اندیشه و فکر با روح و احساسات رابطه ی مستقیمی داره .

بر خلاف استفاده از روش کهنه و پوسیده ی بازی با کلمات ولی سوتی و گاف های مفهومی خیلی ساده ای رو میدید .

باز هم که برگشتید سر خانه ی اول .
ما موجوداتی از عالم غیر فیزیک رو واقعی جلوه بدیم ؟
مگر در پست قبلی نگفتید ندیدن دلیل بر نبودن نیست و این خیال اشتباه است ؟
پس در فکر شما تنها " فیزیک " واقعی است و " غیر فیزیک " غیر واقعی .
یعنی در فلسفه ی شما " واقعی " یعنی " فیزیک " یعنی " قابل دیدن " یعنی " Shape " اینجوریه ؟
که در نتیجه هر چه را نمیتوان دید پس غیر واقعی است .
ظاهرآ همونطور که پیشتر گفتم شما تصمیم دارید همه رو در این تاپیک به دور باطلی که ترسیم کردید بگردونید .

این جمله ی شما :
" در واقع شما که مدعی وجود موجودی از عالم غیر از آنچه با حواس پنجگانه قابل درک است میباشید مکلف به اثبات آن خواهید بود "
( راستی حس خواب آلودگی یا ترس و وحشت یا شادی و خنده از کدوم نوعشه ؟ با کدام یک از حواس 5 گانه توصیف میشه ؟ )
و شما که مدعی ی نبودن آفریننده ای برای این همه فرمول و انرژی و حساب کتاب های دقیق
هستید ... مکلف به اثبات آن نخواهید بود ؟ فقط ما مکلفیم ؟
آقای پوچ گرا بی خدا هیچی گرا مادی گرا
آقای فیزیک گرا ( اونم از نوع فیزیک دیدنی یا چشم غیر مسلح )
هر سکه 2 رو داره ( فرمول کاملآ فیزیکی ) دیگه این رو که نمیتونی رد کنی LOL بنابراین طبق فرمول هر سکه 2 رو داره که اثبات هم شده و هیچ شکی نیست
( البته این فرمول همان زمان که اولین سکه توسط " هیچی " بوجود آمد اثبات شد چون به اعتقاد بی خدایان ما همه از هیچی بوجود آمدیم و هر چه هست آفریننده ای نداره و خود به خود بوده )
بنابراین هر سکه 2 رو داره . پس ...
" خدا هست . میگی نه ثابت کن " .

در مثل مناقشه نیست . چرا اینقدر از این شاخه به اون شاخه میپرید ؟
امثال و توصیفات همیشه بکار رفته و میره . نه تنها توسط مقدسین . بلکه امروزه در کالج ها و
آزمایشگاه ها توسط اساتید علوم مختلف از امثال و توصیفات همیشه استفاده میشه و خواهد شد . با توجه به صحبت های متزلزل شما :
1 پرسش : آیا همه ی خدا باوران آدم های مذهبی هستند ؟
(مسیحی یهودی مسلمون زرتشتی بودایی و ... ) یعنی آدم های خداباور در نظر شما حتمآ
باید دنباله روی یکی از مذاهب باشند ؟ واقعآ که ...
شما از یه طرف ندیدن رو دلیل بر نبودن نمیدونید ... ولی حالا میدونید .
(بالاخره تکلیف خودتون رو مشخص کنید تا ما هم بدونیم )

ما نمیخواهیم بعد چهارمی تعریف کنیم . مشکل سوء برداشت شما هم همینجاست .
ماورا فراتر از ماده هست . بخصوص موادی که شما به چشم میبینید .
و همه ی عناصر ماده رو در خود جای داده . و در برگیرنده ی مواد هست .
( مواد و فیزیکی که به چشم شما قابل دیدن هست )
واقعآ باز هم خندم میگیره ...
چون باید مثال بسیار پیش پا افتاده رو برای شما اساتید بی خدا و پوچ گرا بگم :
" شب " در تاریکی . به فرمول شما مادی گرا ها اجسام غیر قابل دیدن با حس بینایی
و دور از دسترس با حس لامسه ( جزو عناصری که شما به آن تکیه دادید و تکرار میکنید )
وجود ندارند
نکنه انتظار دارید خدا خودش بیاد جلوتون بصورت جسم تا شما ببینید و لمس کنید تا باور کنید؟
من همچنان مبتلا به خنده هستم . حس خنده ی من و دیگر دوستانم هم خارج از عناصر
5 گانه ی شماست . ولی خندیدن یک واقعیت هست و وجود داره . و تا چیزی پیش نیاد و علتی برای خندیدن نباشه کسی نمیخنده
و تا این گونه نظرات بی پایه و اساس غیر علمی و منطقی باشه این حس خنده هم خواهد بود .
اتفاقآ من میخوام بگم چرا که نه ؟ چرا در مورد پیدایش اولین ها به تئوری بیگ بنگ متوسل نمیشوید ؟
میترسید از شما بپرسم نیروی بزرگی که باعث بوجود آمدن بیگ بنگ شد از کجا آمد ؟
اصلآ شما با این افکارتون مگر میتونید به " انرژی " اعتقاد داشته باشید ؟
چون انرژی دارای ماهیت غیر فیزیکی هم هست ولی برآیندی فیزیکی رو باعث میشه .
که در فرمول های عجیب غریب شما جا نمیشه .

و در نهایت این جمله ی پایانی شما رو نفهمیدم :
"از نظر من دنیا از صفر شروع نشده تا به صد ختم شود بروید
نوشته هایم را در میزگردی با شما بخوانید "

میزگردی با شما ؟ منظورتون از میزگردی با شما چیه ؟


و شاهکار دیگر اینکه :
" نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است و نیازی به خلق ندارد "

از 2 دیدگاه :
1 -پس بنابر این لامبورگینی مورسیه لگو همینجوری بوده نیازی به خلق نداشته .
سازمان فضایی ناسا هم هست پس نیازی به خلق نداشته .
آقای کسروی و بارسلون و araghi و آرش بی خدا هم هستند پس نیازی به خلق ندارند .
همچنین نیل آرمسترانگ و انیشتین هم هست بودند نیازی به خلق ندارند .
زیر دریایی های اتمی روسیه و ایالات متحده هم هست و نیازی به خلق نداره .
راکتور ها و تسلیحات اتمی و نیروگاه های اتمی یهمچنین هست نیازی به خلق نداره .
کامپیوتر ها سیستم عامل ها برنامه های پیچیده ای که برای تولید هر کدام چقدر پول و هوش و وقت صرف شده هست پس نیازی به خلق نداره . (بیچاره بیل گیتس . فکر کنم همین حرف رو شنید که این قدر گوشه گیر شد )
فناوری اطلاعات و IT و دنیای اینترنت و الکترونیک هم هست پس نیازی به خالق نداشته .
( بیچاره انسان های نخستین که چه رنج ها متحمل شدند )
اگر کمی بیشتر جستجو میکردند حتمآ دیش ماهواره ها و کابل های زیر دریایی که هست رو
و نیازی به خالق نداشته رو پیدا میکردند و بجای چهار پایان سوار بوئینگ که هست و نیازی به خالق نداشته میشدند این همه سختی نمیکشیدند .
از بنز و بی ام و و پورشه و کشتی های اقیانوس پیمایی که هست و نیازی به خالق نداره دیگه صرف نظر کردم .

2 -
جواب خودتون رو خودتون دادید . با توجه به همین صحبت شما ( که من قبول ندارم )
و مورد توجه آقای بارسلون که در پی یافتن خالق خدا بودند ...
خدا هست پس نیازی به خلق نداشته .
 
آخرین ویرایش:

بارسلون

اخراجی موقت
سلام دوست من آقا یا خانوم 1707...
قبل از شروع بحث یه گلایه دارم از شما که تو پستهاتون چندین بار به دوست خوبمون آقای عراقی توهین کردین ...

از نظر من آقای عراقی یکی از نعمتهای این تاپیک هستن و خالصانه به کامل تر شدن مباحث این تاپیک کمک کردن مثل بقیه دوستان که نظر دادن و حتی شما منهای تمسخراتون ...
نمیدونم شما چرا اینقد آتیشی شدی چون با صحبتهایی که من با دوستانی که این تاپیکو خوندن داشتم حتی خیلیا تشکر کردن که با پیش آوردن این سوالات ایمانشو به خدا بیشتر شده میدونید چرا ؟ چون به این فکر افتادن نباید ارثی چیزیرو قبول کرد و به خیلی از سوالاتی که داشتن تو این تاپیک جواب داده شده و به قولی رفع ابهام شده...

باز در جواب شما که میگید من همه نظراتو رد میکنم باید بگم اصلا اینطور نیست چون اگه اولین پست تاپیک رو بخونید متوجه میشید که تمام نظرات چه موافق چه مخالف برای من محترم هست چون به نظرم باید به ارزشها احترام گذاشت...

در ضمن در رابطه با برداشت اشتباه شما از پستی که توش نمودار زدم هم باید عرض کنم که اگه دقت کرده باشین متوجه میشید که نتیجه نهایی واجب الوجوده اما سوال اینه که چطور اثبات کنیم فقط خدا واجب الوجود هست چرا موجودات دیگه نباشن چون با قبول واجب الوجود این فرضیه قبول میشه که امکان خود به خود بودن هست...
خوب شما میگید که تنها خدا واجب الوجود هست درسته حالا چطور ثابتش میکنید و چطور رد میکنید این فرضیه رو که امکان داره بقیه موجودات هم خود به خود وجود داشتن و خودشون خالق نوع خودشون بودن؟
(در ضمن هدف ما کامل تر شدن این بحث و ایجاد حداقل یه رفرنسه اونم در حد داشته های فعلی بچه های همین سایت )
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر شما هیچ موردی نداره ؟ دیگه چی؟
شما باید یه روزی اثبات کنی که خدا هست چون از نظر من وجود نداره و نیست و چیزی هم که نباشه اثبات نمی خواد شما باید اثباتش کنی که ادعاشو داری...
- هیچ وقت یه شاگرد مدرسه ای نمی تونه با بیانش حد و اندازه علم یک استاد دانشگاه رو بیان کنه!!!
- هیچ وقت کم نمی تونه زیاد رو بسنجه!!!
- هیچ وقت کوچیک نمی تونه بزرگ رو توی خودش جای بده!!!
اینا همشون غیر ممکنه
اما حالا جملات رو برعکسشون کن
خودت می بینی که غیر ممکن ممکن می شه
حرف شما دوست عزیز مثل اینه که ادعا کنی که من هیچ پدر و مادری نداشتم و ندارم که واسطه آفرینش من شده باشن، حالا اگه همین مطلب رو به اونها عرضه کنین می شینن براتون قضیه آفرینش و بدنیا اومدن شما رو جوری تعریف می کنن که . . .
مگه نوزاد می تونه شرایط و مراحل آفرینش خودش رو تشریح کنه
چرا از غیر ممکن سراغ ممکن اومدی دوست من؟!!!
من آفریده شده چقدر می تونم در مورد آفریدگارم توضیح بدم؟
یعنی خدای من انقدر کوچیکه که من بتونم تعریفش کنم؟
شما قبول نداری؟ باشه؟ کسی به شما اجباری نکرده که قبول کنی!
اصلا قبول کنی یا نکنی چه اتفاق مهمی می افته؟ هیچی؟ اونی که تو و من و همه ما رو آفریده قدرت و تواناییش رو داره که میلیاردها برابر این رو هم بیافرینه
بودن یا نبودن ما براش فرقی نمی کنه!
ولی بودن یا نبودن اون برای ما بنده های ضعیف و نیازمند خیلی فرق می کنه!
بجای اینکه مردم و به دیوار بچسبونی که باید وجود خدا رو برای من ثابت کنید! به جای اینکه از معلول سراغ دلیل رو بگیری!
یه کاری کن که هم خودت راحت بشی و هم بقیه
می گن این ماه، ماه خداست
مثل آدم، مثل انسان، نه مثل شیطان، به قلبت رجوع کن، دلیل به وجود آمدن خودت رو خطاب قرار بده و از خودش بخواه که اگر هست تو رو به سمت خودش راهنمایی کنه؟!!!
ولی این کار رو با خلوص نیت انجام بده، بدون هیچ گونه شک و تردید ذهنی، کاملا بی طرف باش در مورد نتیجه حاصله
اگر کرد ( که می کنه اگر واقعا بخوای) چه بهتر
اگر نکرد دیگه جای بحثی برات نمی مونه:gol:
موفق باشی عزیز
--------------------------------------------
خدایا از شر شیطان نفسم به تو پناه می برم
با همه وجود سر تعظیم و بندگی در برابر عظمت بی انتهایت فرو می آورم، و تنها از تو یاری می جویم
من رو به خودم وا نگذار (الهی آمین)
 
  • Like
واکنش ها: 1707

1707

عضو جدید
سلام دوست من آقا یا خانوم 1707...
قبل از شروع بحث یه گلایه دارم از شما که تو پستهاتون چندین بار به دوست خوبمون آقای عراقی توهین کردین ...

از نظر من آقای عراقی یکی از نعمتهای این تاپیک هستن و خالصانه به کامل تر شدن مباحث این تاپیک کمک کردن مثل بقیه دوستان که نظر دادن و حتی شما منهای تمسخراتون ...
نمیدونم شما چرا اینقد آتیشی شدی چون با صحبتهایی که من با دوستانی که این تاپیکو خوندن داشتم حتی خیلیا تشکر کردن که با پیش آوردن این سوالات ایمانشو به خدا بیشتر شده میدونید چرا ؟ چون به این فکر افتادن نباید ارثی چیزیرو قبول کرد و به خیلی از سوالاتی که داشتن تو این تاپیک جواب داده شده و به قولی رفع ابهام شده...

باز در جواب شما که میگید من همه نظراتو رد میکنم باید بگم اصلا اینطور نیست چون اگه اولین پست تاپیک رو بخونید متوجه میشید که تمام نظرات چه موافق چه مخالف برای من محترم هست چون به نظرم باید به ارزشها احترام گذاشت...

در ضمن در رابطه با برداشت اشتباه شما از پستی که توش نمودار زدم هم باید عرض کنم که اگه دقت کرده باشین متوجه میشید که نتیجه نهایی واجب الوجوده اما سوال اینه که چطور اثبات کنیم فقط خدا واجب الوجود هست چرا موجودات دیگه نباشن چون با قبول واجب الوجود این فرضیه قبول میشه که امکان خود به خود بودن هست...
خوب شما میگید که تنها خدا واجب الوجود هست درسته حالا چطور ثابتش میکنید و چطور رد میکنید این فرضیه رو که امکان داره بقیه موجودات هم خود به خود وجود داشتن و خودشون خالق نوع خودشون بودن؟
(در ضمن هدف ما کامل تر شدن این بحث و ایجاد حداقل یه رفرنسه اونم در حد داشته های فعلی بچه های همین سایت )

سلام خسته نباشید جناب بارسلون .
اول اینکه چیزی که شما ازش به عنوان " پست ها " یاد کردید اشتباهه .
این اولین جواب من در صحبتهای دوست خوبتون جناب آقای عراقی بوده .
و توهینی نکردم ( درست نیست دیدگاه صریح و روشن بدون تعارف رو توهین تلقی کنید )
بله دوست گرامی اختلاف نظر همیشه وجود داره . کسی هم در این جا صحبتی از شخصیت و
خوبی یا بدی ی افراد نکرده . بحث بر سر موضوع مشخصی است و ربطی به مسایل خصوصی و جایگاه افراد شرکت کننده در بحث نداره که بهشون بر بخوره یا نپسندند و ...
حتی اگر من آتیشی شده باشم پس یک نتیجه داره . اونم اینکه مخالف سرسخت نظریات غیر منطقی غیر علمی که بر پایه ی ناراحتی ها یا بی دردی و دغدغه ی افراد به ظاهر روشن فکر که خود رو منجی جوانان میدونند هستم . مهمتر از همه این ادعا به شدت غیر اخلاقی هست . منظورم از اخلاق فرهنگ و اخلاق و دست آورد های بشر از ابتدا تا کنون هست .
چون بر فرض محال در صورتی که ادعای بی خدایان حقیقت داشته باشد بی شمار مفاهیم و ارزش ها زیر سوال خواهد رفت . بودن با نبودن یکی خواهد شد .
واژگانی چون انسانیت و مهربانی گذشت و بخشش و عدالت . تلاش و کوشش . ظلم و جنایت . حقیقت و دروغ . مسئولیت . عدالت . عشق . آرامش . هدف و ...
دچار دگرگونی خواهد شد که این درست نیست .
این تنها یک فرضیه و ادعا نیست که از جانب بی خدایان مطرح شده باشه .
من فکر میکنم یک توهین به تمامی دست آورد های بشر از ابتدا تا کنون هست .
و با توجه به خطری که در بر دارد در برابر آن باید بسیار جدی بود .
درباره پست شما همراه با نمودار بود برداشت اشتباهی نداشتم .
تنها چیزی که گفتم این بود که : با توجه به نمودار شما . پرسیدم آیا شما به غیر ماده اعتقاد دارید ؟
و تفاوت بین و ماده و غیر ماده رو چطور تفسیر میکنید ؟
که شما هنوز پاسخ ندادید .
مهمتر از همه اینکه من تا بحال هیچ صحبتی درباره واجب الوجود نکردم .
صحبت های شما درباره ی رد خدا و اثبات بی خدایی شبیه به این هست که :
من از شما پرسشی بپرسم . درباره مکانیک . فیزیک . شیمی یا ریاضیات .
مطمئنآ شما برای جواب به پرسش من باید مرحله به مرحله پیش بروید .
دقیقآ همون اتفاقی که در امتحانات میان ترم و پایان ترم دانشگاه میوفته .
برگه سوال شما دارای مثلا 4 تا سوال هست . همین .
شما هستید و برگه ی سفید برای پاسخگویی با زمان محدود .
آیا استاد از شما انتظار داره جواب سوال استاتیکی رو تنها در یک جمله خلاصه بیان کنید ؟
چنین چیزی غیر ممکن هست .
هر بحثی دارای رده ها و مرتبه های متفاوتی است که بحث ما هم غیر از این نیست .
در هر رده و مرتبه هم نظرات و دیدگاه های متفاوتی است که باید تحمل شنیدن رو داشته باشید .
در بحث بخصوص بحث هایی از اینگونه . حملات فکری و فلسفی به نظرات طبیعی هست و نباید بر توهین به شخص تلقی بشه .

درضمن درباره ی واجب الوجود بودن که جوابتون رو دادم .
اتفاقآ با استدلال و فرمول خودتون هم جواب دادم .
ظاهرآ شما به فرمول ها و تجویز های بی خدایی خودتون هم پایبند نیستید .
در پست قبلی با توجه به اشاره ی آقای عراقی به صحبت کسروی . که
" نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است و نیازی به خلق ندارد "

که پایه و اساس و چکیده ی بنیان فکری ایشان هست واجب الوجود بودن خدا تفسیر میشود . به این گونه که :

خدا هست و نیازی به خلق ندارند .

البته با توجه به این نکته ی مهم که ماهیت وجودی خدا با ماهیت وجودی اجسام و ماده ( اشیاء فیزیکی ) کاملآ متفاوت است .
پس در واقع مشکل متزلزل بودن فرمول ها و بی ثباتی و سردرگمی بی خدایان هست .
و شما بهتره بجای گله از من از فرضیات و پایه های فکری ی ضعیف و ناپایدار که از طرف بی خدایان مطرح میشه گله کنید.

و اینکه میفرمائید که معتقدید :
بقیه ی موجودات هم خود به خود وجود داشتند و خود خالق نوع خود بودند .

میشه برای من توضیح بدید که " پل بروکلین " یا " برج ایفل " چگونه بوجود آمدند و چگونه میتوانند خود خالق خود بوده باشند ؟

هر چند همین جمله ی شما رو میتوان اینگونه تفسیر کرد که بله موجودات ( از جمله خدا ) خود به خود وجود داشتند و خود خالق نوع خود بودند .

پایه های فکری ی خداناباوران پر است از این نوع کاستی ها . دوگانگی و پوچی و سردرگمی . که البته با توجه به فرمت این دیدگاه کاملآ طبیعی است .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
-من چیزی را بوجود نیاورده ام که بفرمایید "توهومات شما" من از عالم واقع صحبت میکنم که هیچیک از عناصر ان توهومی نیست.
حس دلتنگی در از دست دادن عزیری هیچ ربطی به حواس فرا فیزیکی ندارد این پدیده خود محصول فرایند درون سیستمی مغز ناشی از اطلاعات دریافت شده است و جایگاهی بس روشن برای خود دارد. اصولا در هر سیستمی حال با مبدل های خطی و یا سینوسی و یا انتگرالی ،یک خوراکی وجود دارد که در درون سیستم پروسس میشود و خروجی ای میدهد که محصول فرایند معادلات درون سیستم است .اینها روحی یا فرا فیزکی نیستند.واژه روح خود خیالبافی دیگری از بشریت است.
تعریف نشدن عناصر عالم ساختگی متا فیزیک دلیل عقب ماندن از قافله نیست دگر اندیشی چیزی است که بنا دارد تمام خیالبافی ها و واقعیت ها را از هم تفکیک نموده و بشر را از شر اهریمن دکانداران دین نجات دهد.
شما فرموده اید بی خدایی زاییده توهوم شماست !آخر ای جوان مومن مگر بنده انرا ساخته ام که بی خدایی محصول من شود!!خیلی چیزهاست که وجود ندارند مثل غول چراغ جادو و یا اسب شاخدار حسب استدلال شما بنده بایست متوهم شده باشم که غول چراغ جادو را قبول ندارم.
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اتفاقا در تاپیک دیگری به تفاوت خر گرایان و خرد گرایان پرداخته ام تیتر ان تاپیک خرد چیست و خرد گرا کدامست . به هر حال از توضیح شما نیز در اشتباه در املا قدردانی مینمایم.
نه عزیزم خردگرایی پوچ گرایی نیست نهیلیسم تفکر دیگریست و مادیگرایی و کمونیستها که که از منفورترین عقاید امروز هستند نیز منظور خرد گرا نیست .لطفا به ان تاپیک مراجعه نمایید.
اگر بنده مدعی وجود پدیده ای شوم که انرا نتوانم با یکی از حواس و یا استقرا و یا روشهای دیگر به مفهومی قابل درک برسانم آنگاه به توهوم مبتلا هستم به عبارتی بنده مایل نیستم خدایی را بسازم که قادر نباشم انرا با ادله کافی در ذهن دیگری تفهیم نمایم.
استدلال دیگر اینستکه عناصر یک مجموعه تهی معمولا شامل چیزی نیست حال چگونه سازنده مجموعه تهی مبتلا به توهوم است.
و اما چطور میتوان تشخیص داد که چیزی توهومی است و عنصری دیگر زاییده توهوم نیست:
-اول اینکه کلیه عناصر غیر توهومی از معادلات اسئوکیومتری متابعت می نمایند
-هر موجودی که به عالم غیر فیزیک منتسب شده است زاییده توهوم است تا اینکه کسی بتواند مجموعه عناصر عالم غیر فیزیک را بدون بهره برداری از عالم ماده بسازد در اینصورت بسیاری از عناصر ان عالم واقعی خواهند شد در غیر اینصور هیچ تفاوتی بین مجموه تهی و عالم ماورا نیست.
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سنجش افکار دیگران کاری پسندیده است شما هم میتوانید با سنجش افکارمن خودتان را برای ارائه ادله کافی آماده تر کنید.
میدانید کسروی یک روحانی بوده است میدانید انصاری خود یک محقق دینی است میدانید دکتر توانگر نگارنده تولدی دیگر نیز خود از سردمداران پرچم دین و دیانت بوده اند بنابراین حد اقل اینستکه از مرحله ای که در ان قرار دارید یک گام جلوترند.بنده از هیچکس کپی برداری نمیکنم ولی هر حرف پسندیده ای را بازگو مینمایم اتفاقا عقاید من در رد دین و عالم ماورا کاملا منحصر به فرد است.به تاپیک میز گردی با شما مراجعه نمایید.
یقینا اندیشیدن در مجموعه عناصر مادی جایگاهی با شکوه دارد اما الهیون چون نیاز به ساخت نوعی دیگر از خرد داشته اند مفهومی بنام عقل قاهره را تعریف نمودند که در جایی دیگر اثبات کردم عقل قاهره خود موجب حذف خدا خواهد شد.
نمیدانم منظورتان از سوتی و یا واژگان مشابه دیگر چیست ولی بنده فقط آنچه را که از خرد نشئت گرفته باشد را بیان میدارم مثلا هیچوقت این جمله را که قران مدعی است رد نمیکنم :"همه چیز را بشنوید و بهترین انرا انتخاب کنید"
بله ندیدن دلیل نبودن نیست ما تشعشع را نمیبینیم ولی انرا میتوانیم اندازه گیری کنیم ،ما اشعه ایکس و گاما را نمی بینیم ولی قابل اندازه گیریست ،ما عشق و نفرت را نمیبینیم ولی خوب میدانیم بجز دیوانگان هیچکس بدون علت مادی عاشق کسی نشده و یا از کسی نفرت به دل نمیگیرد دقت کن منظور از علت مادی در واقع ماده نیست منظور اینستکه عشق زمانی بوجود می اید که عاشق قبلا معشوقش را دیده باشد و از طریق یکی از ورودی های مغز ان آن موجود برایش تعریف شده باشد.وقتی کسی می گوید من عاشق خدا هستم ولی این پدیده چون محصول هیچیک از ورودی های مغز نیست حکم یک عشق توهومی را پیدا خواهد کرد.
حقیقت و واقعیت هر دو از عناصر عالم ماده هستند و ربطی به عالم غیر فیزیک ندارند.
نه همه خداباوران تابع ادیان نیستند امروز بسیاری از انسانها را در کوچکترین عنصر هستی یعنی زمین داریم که فقط خدا را باور دارندآنها محور اعدای را که پذیرفته اند صفر تا بینهایت است . به همین علت که سر دیگر محور اعدادشان بینهایت است به دنیایی دیگر و اخرت نمیتوانند معتقد باشند و وقتی از یکطرف عمر ماده به بینهایت میل مکند دلیلی ندارد که سر دیگرش نیز در بینهایت نباشد و اما انهایی که قائل به صفر زمانی هستند و بینهایت بودن عمر ماده و انرژی را رد مینمایند سر دیگرشان در سال n ام ختم میشود یعنی فکر میکنند که همه چیز تمام خواهد شد البته برای انها ممکنست همه چیز در زمین خاتمه یابد ولی یقینا بعد از انهدام زمین جمع انرژی و مواد در هستی تغییری نخواهد کرد و در جایی دیگر و کهکشانی دیگر سیاره ای دیگر متولد خواهد شد خردگرایان نمیخواهند فکر کنند که همه چیز را خدا در شش یا هفت روز ساخت ،خیر هنور جهان در حال صیرورت و شدن است و این فرایند انتهایی ندارد .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
" نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است و نیازی به خلق ندارد "
دوست جوان من از هستی و عدم برایت نگاشته ام نه از اجزای هستی قدری در این چند خط بیشتر تدبر کن .
اینکه بشر هم قادر است از عناصر حیات یعنی c,h,o,n به خلق دست بزند را شک ندارم در این جا صحبت بر سر وجود بدون خالق عناصر اصلی حیات است صحبت بر سر واکنشهای خود بخودی تولید نوکلئو اسیدهاست صحبت از اثبا ت سر بی انتهای ماده و انرژی در مثبت و منفی زمان قراردای انسان است اگر نخواهی بدون اندیشه سخن برانی پاسخ بخشهای بدون اندیشه را نخواهم داد.
 

1707

عضو جدید
-من چیزی را بوجود نیاورده ام که بفرمایید "توهومات شما" من از عالم واقع صحبت میکنم که هیچیک از عناصر ان توهومی نیست.
حس دلتنگی در از دست دادن عزیری هیچ ربطی به حواس فرا فیزیکی ندارد این پدیده خود محصول فرایند درون سیستمی مغز ناشی از اطلاعات دریافت شده است و جایگاهی بس روشن برای خود دارد. اصولا در هر سیستمی حال با مبدل های خطی و یا سینوسی و یا انتگرالی ،یک خوراکی وجود دارد که در درون سیستم پروسس میشود و خروجی ای میدهد که محصول فرایند معادلات درون سیستم است .اینها روحی یا فرا فیزکی نیستند.واژه روح خود خیالبافی دیگری از بشریت است.
تعریف نشدن عناصر عالم ساختگی متا فیزیک دلیل عقب ماندن از قافله نیست دگر اندیشی چیزی است که بنا دارد تمام خیالبافی ها و واقعیت ها را از هم تفکیک نموده و بشر را از شر اهریمن دکانداران دین نجات دهد.
شما فرموده اید بی خدایی زاییده توهوم شماست !آخر ای جوان مومن مگر بنده انرا ساخته ام که بی خدایی محصول من شود!!خیلی چیزهاست که وجود ندارند مثل غول چراغ جادو و یا اسب شاخدار حسب استدلال شما بنده بایست متوهم شده باشم که غول چراغ جادو را قبول ندارم.

این شما بودید که نخستین بار واژه ی توهم رو برای خدا بکار بردید .
و ما رو متهم به توهم و خیالات کردید .
پس به همان دلیل که خدا توهم است . بی خدایی هم توهم است .

عزیزان شما فیزیکی هستند . داده های گرفته شده از جهان تشکیل شده از دلایل فیزیکی و متافیزیکی . احساسات اعم از غم و شادی و ... نیز رابطه ی مستقیمی با ماده دارند .
و کاملآ غیر فیزیکی هستند .
اینکه این فرایند طبق سیستم و پروسه ای منظم و عقلانی است درسته .
و خوراک آن سیستم و فعل و انفعالی که مد نظر شماست خود ناشی از تولید انرژی است .
که انرژی هم دارای ماهیت غیر فیزیکی است هم فیزیکی .
پس اگر روحی و جانی وجود ندارد چرا شما قادر به پایدار نگه داشتن آدم نیستید ؟
علت مرگ هایی که بر خلاف سلامت جسمی و فیزیکی رخ میدهند چیست ؟
چرا با در کنار قرار دادن اجزای مختلف بدن و تزریق خون در آنها نمیتوانید آدم بسازید ؟
و همیشه نیازمند سلولهای بنیادی هستید ؟
اختلاف نظر ما با شما همین هست که شما به متافیزیک باور ندارید .
بله وقتی شما خدا رو متهم به توهم ساخته ی دست بشر میکنید ما هم میتونیم
شما رو به توهم بی خدایی متهم کنیم .
بهتره اگر شکایتی از دین و همراهی آن با جوامع بشری دارید
اگر از سیستمی ناراضی هستید
اگر از دین ناراضی هستید اگر این نارضایتی ها هم خیلی شدید هستند
به نقد ادیان و مذاهب آن سیستم ها بپردازید نه خدا .
شما قدم در این راه گذاشته اید چون دلیل همه ی کاستی و گرفتاری ها رو خدا میدونید .

و دگر اندیشی ی شما به این صورت است که : 0 + 0 مساوی است با 1 .
 

1707

عضو جدید
اتفاقا در تاپیک دیگری به تفاوت خر گرایان و خرد گرایان پرداخته ام تیتر ان تاپیک خرد چیست و خرد گرا کدامست . به هر حال از توضیح شما نیز در اشتباه در املا قدردانی مینمایم.
نه عزیزم خردگرایی پوچ گرایی نیست نهیلیسم تفکر دیگریست و مادیگرایی و کمونیستها که که از منفورترین عقاید امروز هستند نیز منظور خرد گرا نیست .لطفا به ان تاپیک مراجعه نمایید.
اگر بنده مدعی وجود پدیده ای شوم که انرا نتوانم با یکی از حواس و یا استقرا و یا روشهای دیگر به مفهومی قابل درک برسانم آنگاه به توهوم مبتلا هستم به عبارتی بنده مایل نیستم خدایی را بسازم که قادر نباشم انرا با ادله کافی در ذهن دیگری تفهیم نمایم.
استدلال دیگر اینستکه عناصر یک مجموعه تهی معمولا شامل چیزی نیست حال چگونه سازنده مجموعه تهی مبتلا به توهوم است.
و اما چطور میتوان تشخیص داد که چیزی توهومی است و عنصری دیگر زاییده توهوم نیست:
-اول اینکه کلیه عناصر غیر توهومی از معادلات اسئوکیومتری متابعت می نمایند
-هر موجودی که به عالم غیر فیزیک منتسب شده است زاییده توهوم است تا اینکه کسی بتواند مجموعه عناصر عالم غیر فیزیک را بدون بهره برداری از عالم ماده بسازد در اینصورت بسیاری از عناصر ان عالم واقعی خواهند شد در غیر اینصور هیچ تفاوتی بین مجموه تهی و عالم ماورا نیست.

از اینکه برای نگرش های مختلف تاپیک های مختلفی دارید سپاسگذاریم .
شما مدعی وجود پدیده ای شوم به نام بی خدایی هستید و نمیتوانید اثبات کنید .
حتی با روش های خودتون .
فکر میکنید خدا رو شما باید در ذهن بسازید چون اساس فکری خودتون رو بر ساختگی بودن خدا در ذهن گذاشتید . درصورتیکه خدا هست نیازی به ساخته شدن در ذهن شما نداره .

و اما در مورد معادلات اسئوکیومتری . آیا اگر سیاهی نباشد سفیدی مفهومی دارد ؟
اگر متافیزیک نباشد فیزیک مفهومی ندارد .
 

1707

عضو جدید
سنجش افکار دیگران کاری پسندیده است شما هم میتوانید با سنجش افکارمن خودتان را برای ارائه ادله کافی آماده تر کنید.
میدانید کسروی یک روحانی بوده است میدانید انصاری خود یک محقق دینی است میدانید دکتر توانگر نگارنده تولدی دیگر نیز خود از سردمداران پرچم دین و دیانت بوده اند بنابراین حد اقل اینستکه از مرحله ای که در ان قرار دارید یک گام جلوترند.بنده از هیچکس کپی برداری نمیکنم ولی هر حرف پسندیده ای را بازگو مینمایم اتفاقا عقاید من در رد دین و عالم ماورا کاملا منحصر به فرد است.به تاپیک میز گردی با شما مراجعه نمایید.
یقینا اندیشیدن در مجموعه عناصر مادی جایگاهی با شکوه دارد اما الهیون چون نیاز به ساخت نوعی دیگر از خرد داشته اند مفهومی بنام عقل قاهره را تعریف نمودند که در جایی دیگر اثبات کردم عقل قاهره خود موجب حذف خدا خواهد شد.
نمیدانم منظورتان از سوتی و یا واژگان مشابه دیگر چیست ولی بنده فقط آنچه را که از خرد نشئت گرفته باشد را بیان میدارم مثلا هیچوقت این جمله را که قران مدعی است رد نمیکنم :"همه چیز را بشنوید و بهترین انرا انتخاب کنید"
بله ندیدن دلیل نبودن نیست ما تشعشع را نمیبینیم ولی انرا میتوانیم اندازه گیری کنیم ،ما اشعه ایکس و گاما را نمی بینیم ولی قابل اندازه گیریست ،ما عشق و نفرت را نمیبینیم ولی خوب میدانیم بجز دیوانگان هیچکس بدون علت مادی عاشق کسی نشده و یا از کسی نفرت به دل نمیگیرد دقت کن منظور از علت مادی در واقع ماده نیست منظور اینستکه عشق زمانی بوجود می اید که عاشق قبلا معشوقش را دیده باشد و از طریق یکی از ورودی های مغز ان آن موجود برایش تعریف شده باشد.وقتی کسی می گوید من عاشق خدا هستم ولی این پدیده چون محصول هیچیک از ورودی های مغز نیست حکم یک عشق توهومی را پیدا خواهد کرد.
حقیقت و واقعیت هر دو از عناصر عالم ماده هستند و ربطی به عالم غیر فیزیک ندارند.
نه همه خداباوران تابع ادیان نیستند امروز بسیاری از انسانها را در کوچکترین عنصر هستی یعنی زمین داریم که فقط خدا را باور دارندآنها محور اعدای را که پذیرفته اند صفر تا بینهایت است . به همین علت که سر دیگر محور اعدادشان بینهایت است به دنیایی دیگر و اخرت نمیتوانند معتقد باشند و وقتی از یکطرف عمر ماده به بینهایت میل مکند دلیلی ندارد که سر دیگرش نیز در بینهایت نباشد و اما انهایی که قائل به صفر زمانی هستند و بینهایت بودن عمر ماده و انرژی را رد مینمایند سر دیگرشان در سال n ام ختم میشود یعنی فکر میکنند که همه چیز تمام خواهد شد البته برای انها ممکنست همه چیز در زمین خاتمه یابد ولی یقینا بعد از انهدام زمین جمع انرژی و مواد در هستی تغییری نخواهد کرد و در جایی دیگر و کهکشانی دیگر سیاره ای دیگر متولد خواهد شد خردگرایان نمیخواهند فکر کنند که همه چیز را خدا در شش یا هفت روز ساخت ،خیر هنور جهان در حال صیرورت و شدن است و این فرایند انتهایی ندارد .

من دلایلم رو برای شما گفتم . ولی نمیتونم شما رو به پذیرفتن مجبور کنم .
شما خود باید به نتیجه ی عقلی و منطقی برسید .
بله دیندارانی بودند که به بیراهه رفتند . دلیل بر صحت گفتارشان نمیشود .
نا خدایان بسیاری هم بودند که خدا باور شدند . پس این دلیل باارزشی نیست .
هر چند جمعیت بی خدایان در برابر خدا باوران بسیار ناچیز است .
و اما درباره ی دیگر صحبت های شما که به واکنش ها پرداختید میپرسم
کدهای رفتاری DNA سلولها رو که برنامه ریزی کرده و در کجای سلول قرار دارد ؟
بله جهان هر لحظه در حال تغییر و تحول هست .
 

1707

عضو جدید
" نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است و نیازی به خلق ندارد "
دوست جوان من از هستی و عدم برایت نگاشته ام نه از اجزای هستی قدری در این چند خط بیشتر تدبر کن .
اینکه بشر هم قادر است از عناصر حیات یعنی c,h,o,n به خلق دست بزند را شک ندارم در این جا صحبت بر سر وجود بدون خالق عناصر اصلی حیات است صحبت بر سر واکنشهای خود بخودی تولید نوکلئو اسیدهاست صحبت از اثبا ت سر بی انتهای ماده و انرژی در مثبت و منفی زمان قراردای انسان است اگر نخواهی بدون اندیشه سخن برانی پاسخ بخشهای بدون اندیشه را نخواهم داد.

من هم از هستی و عدم برایت نوشتم .
برنامه ی رفتاری و قابلیت این عناصر از کجا آمده ؟
خود به خودی :biggrin:
من نیز تمایلی برای پاسخ به کج اندیشی های اینچنینی رو به این صورت ندارم .
به هر حال این تاپیک خوانندگانی خواهد داشت که قضاوت خواهند کرد .
 

mehrshad53

اخراجی موقت
خدا شاید باشه ،من که به این نتیجه نرسیدم!
ولی ادیان مطمئنا سر کاری هستند و به صورت موروثی منتقل میشن.
با عرض معذرت!:D
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار تا برخی از استنتاجات را از عبارت ریر دریافت کنیم
"در تضاد و تناقض هشت چیز شرط دان وحدت موضوع و محمول و مجان ،شرط و اضافه و در اخر زمان"
حالا برخی عبارات از پیش نوشته شده را با این عبارت مورد قیاس قرار می دهیم
من میگویم به برخی از دیدنی ها که حتی واقعی جلوه مینمایند نباید با جزمیت به وجودشان رای داد مثلا ستارگانی را می بینیم که کاملا وجودشان واقعی به نطر می رسد اما نور انها میلیونها سال نوری طول کشیده تا به ما رسیده پس ممکنست تا به حال از بین رفته باشند.حال چرا میتوان این ادعا را پذیرفت برای اینکه موضوع و محمول ما وحدت در زمان و مکان را ندارد و به همین علت باید مراغب بود تا مسیر تضاد و تناقض را نرویم.
وقتی ما نمی توانیم حتی به ورودی ها سیستم اندیشه بطور صد در صد اعتماد کنم چگونه میتوانیم به عناصری که هیچ ورودی از درگاه های اندیشه ندارند را باور نماییم.
عشق ،تنفر ،مهر و محبت هیچکدام بدون استفا ده از ورودی های سیستم نمی توانند وجود داشته باشند شما باید درگاهی را تعریف کند که از ان درگاه خدا را وارد سیستم نمایید مهمترین درگاه های مغز عبارتند از دیدن ،لمس کردن ،چشیدن ،شنیدن کلام .
بقیه فعل و انفعالات معنا دار کردن پالسهای ورودی با مغز است .
من هم از هستی و عدم برایت نوشتم .
برنامه ی رفتاری و قابلیت این عناصر از کجا آمده ؟
خود به خودی :biggrin:
من نیز تمایلی برای پاسخ به کج اندیشی های اینچنینی رو به این صورت ندارم .
به هر حال این تاپیک خوانندگانی خواهد داشت که قضاوت خواهند کرد .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه عزیزم وقتی صحبت از هستی میشود منظور مجموعه عالم هستی است وقتی ادعا میشود در برابر هستی واژه ای بنام نیستی وجود دارد آنگاه در برابر این واژه ساختگی استدلال "نیستی یا هست و یا نیست آورده میشود "
اگر این واژه ساختگی یعنی نیستی نباشد که هیچ یعنی هرچه هست هستی است و از دوسر میل به بینهایت دارد و وقتی بگوییم نیستی هست ، پس الزاما خود نوعی از هستی است به این ترتیب نیازی نبوده که موجودی بیاید هستی را هست کند .
جالب است که بگویم خدای ساختگی بشر هم مدعی خلق از نیستی نیست او در سوره فصلت وقتی از خلق سخن می راند و به آسمان میرسد میگوید "سپس به خلق آسمان پرداختیم و ان دود بود "
ببین فعل بود نشان میدهد دود قدیم تر از خداست و کار خدا فقط تبدیل دود به اشیای دیگر بوده و یا در خلق انسان هیچگاه نمی گوید ما گفتیم کن پس فیکون شد میگوید ما انسان را از خاک یا گل و یا ... ساختیم اینها یعنی نیاز به ماده برای ساخت چیزی از چیز دیگر همانکاری که بشر در ساخت آدم از سلولهای بنیادین میکند.
و اما در باب واکنشهای شیمیایی توضیحی لازم است تا به عبارت واکنشهای خود بخودی نخندید .
واکنشها یا گرما زا هستن و یا گرما گیر آنهایی که گرما زا هستند برای انجام واکنش نیاز به انرژی بیرون از سیستم خود ندارند و انهایی که گرما گیر هستند انرژی لازم را بتدریج و در طول سالهای متمادی میتوانند ار محیط دریافت کنند پیدایش الماس ،نفت و موارد دیگر از این جمله هستند یقینا خدای شما در همان روزهای اولیه خلقت نفت را نساخته است و یا یقینا خدای شما نمی تواند جلوی واکنش اسید قوی با باز قوی را بگیرد.
من هم از هستی و عدم برایت نوشتم .
برنامه ی رفتاری و قابلیت این عناصر از کجا آمده ؟
خود به خودی :biggrin:
من نیز تمایلی برای پاسخ به کج اندیشی های اینچنینی رو به این صورت ندارم .
به هر حال این تاپیک خوانندگانی خواهد داشت که قضاوت خواهند کرد .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینبار معادله زیر را با واژگان شما بیان مینمایم:
نیستی یا هست و یا نیست
میدانیم واژه نیستی صرفا در برابر هستی پیداش شده بنابراین وقتی بگوییم شئی باید بگوییم ضد شئی و یا اگر بگوییم لامبرگینی باید بگوییم ضد لامبر گینی (تازه باید انرا نیز تعریف کنید)تا وحدت در موضوع را مراعات کرده باشیم در اینصورت جمله صحیح شما چنین خواهد شد :
ضد لامبرگینی یا هست و یا نیست
حالا بخش دوم معادله :
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
بعبارتی اگر ضد لامبرگینی هست خود نوعی هستی است .
و بخش آخر
اگر نیستی نیست پس هرچه هست هستی است
اگر ضد لامبرگینی نیست پس هرچه هست لامبرگینی است
اینجوری شما به تضاد و تناقض کمتری مبتلا میشوید.
من هم از هستی و عدم برایت نوشتم .
برنامه ی رفتاری و قابلیت این عناصر از کجا آمده ؟
خود به خودی :biggrin:
من نیز تمایلی برای پاسخ به کج اندیشی های اینچنینی رو به این صورت ندارم .
به هر حال این تاپیک خوانندگانی خواهد داشت که قضاوت خواهند کرد .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
لطفا فایل پیوست را دانلود کن و بگو درگاه ورودی خدا به مغز کدامست تا مغز بتواند انرا تحلیل و یا تحت قیاس و یا استقرا وجودش را گواهی نماید:
توضیح اینکه قلب درگاه ورودی نیست و کارش فقط پمپ خون است لذا با اعتقاد شعرا و یا عارفان بدنبال درگاه ورودی به مغز نباشید
من دلایلم رو برای شما گفتم . ولی نمیتونم شما رو به پذیرفتن مجبور کنم .
شما خود باید به نتیجه ی عقلی و منطقی برسید .
بله دیندارانی بودند که به بیراهه رفتند . دلیل بر صحت گفتارشان نمیشود .
نا خدایان بسیاری هم بودند که خدا باور شدند . پس این دلیل باارزشی نیست .
هر چند جمعیت بی خدایان در برابر خدا باوران بسیار ناچیز است .
و اما درباره ی دیگر صحبت های شما که به واکنش ها پرداختید میپرسم
کدهای رفتاری DNA سلولها رو که برنامه ریزی کرده و در کجای سلول قرار دارد ؟
بله جهان هر لحظه در حال تغییر و تحول هست .
 

پیوست ها

  • شناخت.pdf
    19.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

1707

عضو جدید
خوب این نموداری که گذاشتید تکرار صحبت شما مبنی بر تکیه بر احساس 5 گانه هست .
من هم که پیشتر خدمتتون عرض کردم . اثبات وجود خدا حتی با همین دیدگاه شما .
بمنظور جلوگیری از بهانه جویی های شما اینگونه پیش رفتیم :
شما گفتید ماورا و متافیزیک نیست گفتیم OK
شما گفتید حواس 5 گانه گفتیم OK
گفتید داده هایی که تنها توسط حواس 5 گانه قابل درک هست گفتیم OK
گفتید داده های قابل دریافت از طریق حواس 5 گانه هست که باعث بوجود آمدن فعل و انفعالات
درون سیستم میشود که منجر به احساساتی چون غم و شادی میشود . گفتیم Ok

حالا پرسش اینجاست :

کدهای رفتاری DNA سلولها رو که برنامه ریزی کرده و در کجای سلول قرار دارد ؟

و شوربختانه شما از پاسخ به این پرسش فرار کرده و دوباره بازی با کلمات رو آغاز کردید .
لطفآ از بحث دور نشید و جوابتون پیرامون این پرسش باشه .
چه کسی این کدها رو برنامه ریزی کرده و با چه قدرت و سیستمی درون DNA سلول نهاده ؟
که باعث فعل و انفعالات درون مغز میشود ؟
خود به خوی ؟
( تا به این پرسش من جواب ندید از ادامه ی بحث با شما معذورم :gol: )


خود به خودی . همینجوری ... استاد ارجمند نمیشه که خود به خودی .
اگه خود به خودی بود اگه این پرسش از ابتدا در ذهن بشر نبود " چرا ؟ چگونه ؟ به چه دلیل ؟ "
که بشر هنوز می بایست در غار ها به سر میبرد و خام خوار بود و برگ درختان میپوشید .
و نکته ی جالب این که :
چطور ورودی درگاه های اندیشه ی شما بی خدایی و مادی گرایی ی مطلق رو به راحتی قبول
میکند ولی این ورودی دیگر دلایل و پرسش ها رو که همگی وجود خدا رو ثابت میکند قبول نمیکند
و پس میزند ؟
داده ها هستند . فرمول های بسیار دقیق و منطقی بر اساس خردی که شما تنها از آن نام میبرید
ولی به آن عمل نمیکنید و برای خود عقل دیگری تعریف کرده اید و پای عمل که میرسد این خردگرایی ی بی خدایان همه ی داده ها رو پس میزند .
درصورتیکه عقل سالم میگوید منطق رو باید قبول کرد . پذیرش اشتباه یعنی خردگرایی .
اصرار بر اشتباه یعنی تعصب . شما تنها از یک زاویه و یک پنجره نگاه میکنید که حواس 5 گانه هست . در صورتیکه خردگرایی یعنی از همه ی داده ها باید استفاده کرد .
اندیشه ای سردرگم با کاستی ها و پوچی های فراوان حتی در تئوری و پایه های فکری اش .
که بقول معروف از آن طرف پشت بام افتاده و به ف . ی . ل . ت . ر ینگ شدید درگاه ورودی اش اقدام کرده بگونه ای که راه سردرگمی و پوچی را همراه با یکجانبه گرایی می پیماید راه به جایی نخواهد برد .

باشگاه مهندسان ایران هم خود به خود به وجود آمده .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچند مجددا بجای بحث در اصل خلقت به جزء آن تمایل بیشتری دارید در اجزای خلقت ساخت و ساز دائمی بدست بشر و یا طبیعت در شرف صیرورت و شدن دائمی است با اینحال به سوال شما در حد یافته های علمی موجود پاسخ داده میشود اگر متوجه نشدید به ان پاسخ دقیقتری دهم:
DNAچیست ؟ طی چه فرایندی کد گذاری میشود ؟
دی ان ای یا Deoxyribonucleic acid ماده ای شیمیایی است که شامل دو پلیمر طویل بنام نوکلوئوتید است که با شکر و فسفات تقویت شده .......بقیه را بخوانید تا اینجا با یک ترکیب شیمیایی روبرو هستیم .

Chemically, DNA consists of two long polymers of simple units called nucleotides, with backbones made of sugars and phosphate groups joined by ester bonds. These two strands run in opposite directions to each other and are therefore anti-parallel. Attached to each sugar is one of four types of molecules called bases. It is the sequence of these four bases along the backbone that encodes information. This information is read using the genetic code, which specifies the sequence of the amino acids within proteins. The code is read by copying stretches of DNA into the related nucleic acid RNA, in a process called transcription.​
فرایند کپی برداری از کد ها ترانس اسکریپشن نام دارد که به شرح زیر تعریف میشود :
Transcription is the synthesis of RNA under the direction of DNA. RNA synthesis, or transcription, is the process of transcribing DNA nucleotide sequence information into RNA sequence information. Both nucleic acid sequences use complementary language, and the information is simply transcribed, or copied, from one molecule to the other. DNA sequence is enzymatically copied by RNA polymerase to produce a complementary nucleotide RNA strand, called messenger RNA (mRNA), because it carries a genetic message from the DNA to the protein-synthesizing machinery of the cell.​
میبینید که این یک مبحث کاملا علمی است و به بحث وجود یا عدم وجود خدا هیچ ربطی ندارد فرایند ها کاملا شیمیایی و هوشمند رخ می دهند امروز رنگهای نانو با بازار آمده که از رفتار هوشمند نوکلئو اسید ها کمتر نیستند .قبلا هم گفتم عناصر بنیادین ، نوکلئواسید ها را ساختند و نوکلئو اسیدها بتدریج زنجیره خود را بر حسب محیط زیستی خود کاملتر کردند تا یکی سیاه رنگ شود و دیگری سبزه و سفید و غیرو اینها همه بستگی به محیط زیست انسان دارد تا ژن او خود را با ان منطبق نماید کاملا خود بخودی و بدون وجود دستهای بیرونی
اگر خدایت توانست ماهی را انسان کند و انسان را بزغاله اونوقت میتوان مدعی شد که کسی پیدا شده که از بیرون میتواند کد های ژنتیکی را به میل خود دستکاری کند.تا این مرحله فقط انسان توانسته موجوداتی خلق کند که سرش انسان و بدنش حیوان بوده است.
خوب این نموداری که گذاشتید تکرار صحبت شما مبنی بر تکیه بر احساس 5 گانه هست .
من هم که پیشتر خدمتتون عرض کردم . اثبات وجود خدا حتی با همین دیدگاه شما .
بمنظور جلوگیری از بهانه جویی های شما اینگونه پیش رفتیم :
شما گفتید ماورا و متافیزیک نیست گفتیم OK
شما گفتید حواس 5 گانه گفتیم OK
گفتید داده هایی که تنها توسط حواس 5 گانه قابل درک هست گفتیم OK
گفتید داده های قابل دریافت از طریق حواس 5 گانه هست که باعث بوجود آمدن فعل و انفعالات
درون سیستم میشود که منجر به احساساتی چون غم و شادی میشود . گفتیم Ok

حالا پرسش اینجاست :

کدهای رفتاری DNA سلولها رو که برنامه ریزی کرده و در کجای سلول قرار دارد ؟

و شوربختانه شما از پاسخ به این پرسش فرار کرده و دوباره بازی با کلمات رو آغاز کردید .
لطفآ از بحث دور نشید و جوابتون پیرامون این پرسش باشه .
چه کسی این کدها رو برنامه ریزی کرده و با چه قدرت و سیستمی درون DNA سلول نهاده ؟
که باعث فعل و انفعالات درون مغز میشود ؟
خود به خوی ؟
( تا به این پرسش من جواب ندید از ادامه ی بحث با شما معذورم :gol: )


خود به خودی . همینجوری ... استاد ارجمند نمیشه که خود به خودی .
اگه خود به خودی بود اگه این پرسش از ابتدا در ذهن بشر نبود " چرا ؟ چگونه ؟ به چه دلیل ؟ "
که بشر هنوز می بایست در غار ها به سر میبرد و خام خوار بود و برگ درختان میپوشید .
و نکته ی جالب این که :
چطور ورودی درگاه های اندیشه ی شما بی خدایی و مادی گرایی ی مطلق رو به راحتی قبول
میکند ولی این ورودی دیگر دلایل و پرسش ها رو که همگی وجود خدا رو ثابت میکند قبول نمیکند
و پس میزند ؟
داده ها هستند . فرمول های بسیار دقیق و منطقی بر اساس خردی که شما تنها از آن نام میبرید
ولی به آن عمل نمیکنید و برای خود عقل دیگری تعریف کرده اید و پای عمل که میرسد این خردگرایی ی بی خدایان همه ی داده ها رو پس میزند .
درصورتیکه عقل سالم میگوید منطق رو باید قبول کرد . پذیرش اشتباه یعنی خردگرایی .
اصرار بر اشتباه یعنی تعصب . شما تنها از یک زاویه و یک پنجره نگاه میکنید که حواس 5 گانه هست . در صورتیکه خردگرایی یعنی از همه ی داده ها باید استفاده کرد .
اندیشه ای سردرگم با کاستی ها و پوچی های فراوان حتی در تئوری و پایه های فکری اش .
که بقول معروف از آن طرف پشت بام افتاده و به ف . ی . ل . ت . ر ینگ شدید درگاه ورودی اش اقدام کرده بگونه ای که راه سردرگمی و پوچی را همراه با یکجانبه گرایی می پیماید راه به جایی نخواهد برد .

باشگاه مهندسان ایران هم خود به خود به وجود آمده .
 

moaqfe

کاربر بیش فعال
از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون
.



در جواب تو دوست عزیز فقط میتونم بگم

منهم مدتی مثل تو بودم و دلیلی برای اون پیدا نمیکردم نمخواستم بخاطر اینکه والدینم منو از جهنم ترسوندن بخوام خدا رو قبول کنم


که در نهایت از یه موضوع درجه سه به وجود خدا اونم بصورت تقلید اطمینان پیدا کردم


یه روز داشتم نهج البلاغه رو میخوندم که به دو تا خطبه رسیدم که یکی از اونا بدون الف هست و یکی بدون نقطه پیش خودم گفتم اگه به یه نفر دو سال هم مهلت بدی نمیتونه این خطبه ها رو انجام بده پس چه جوری علی ( ع ) اینکار رو بدون فوت وقت انجام داده تازه خودشم میگه من نه پیامبرم و نه خدا و خدا چیز دیگریست و پیامبر کس دیگریست


برای من همین کافی بود که دیگر شک نکنم
 

1707

عضو جدید
هرچند مجددا بجای بحث در اصل خلقت به جزء آن تمایل بیشتری دارید در اجزای خلقت ساخت و ساز دائمی بدست بشر و یا طبیعت در شرف صیرورت و شدن دائمی است با اینحال به سوال شما در حد یافته های علمی موجود پاسخ داده میشود اگر متوجه نشدید به ان پاسخ دقیقتری دهم:
DNAچیست ؟ طی چه فرایندی کد گذاری میشود ؟
دی ان ای یا Deoxyribonucleic acid ماده ای شیمیایی است که شامل دو پلیمر طویل بنام نوکلوئوتید است که با شکر و فسفات تقویت شده .......بقیه را بخوانید تا اینجا با یک ترکیب شیمیایی روبرو هستیم .

Chemically, DNA consists of two long polymers of simple units called nucleotides, with backbones made of sugars and phosphate groups joined by ester bonds. These two strands run in opposite directions to each other and are therefore anti-parallel. Attached to each sugar is one of four types of molecules called bases. It is the sequence of these four bases along the backbone that encodes information. This information is read using the genetic code, which specifies the sequence of the amino acids within proteins. The code is read by copying stretches of DNA into the related nucleic acid RNA, in a process called transcription.​
فرایند کپی برداری از کد ها ترانس اسکریپشن نام دارد که به شرح زیر تعریف میشود :
Transcription is the synthesis of RNA under the direction of DNA. RNA synthesis, or transcription, is the process of transcribing DNA nucleotide sequence information into RNA sequence information. Both nucleic acid sequences use complementary language, and the information is simply transcribed, or copied, from one molecule to the other. DNA sequence is enzymatically copied by RNA polymerase to produce a complementary nucleotide RNA strand, called messenger RNA (mRNA), because it carries a genetic message from the DNA to the protein-synthesizing machinery of the cell.​
میبینید که این یک مبحث کاملا علمی است و به بحث وجود یا عدم وجود خدا هیچ ربطی ندارد فرایند ها کاملا شیمیایی و هوشمند رخ می دهند امروز رنگهای نانو با بازار آمده که از رفتار هوشمند نوکلئو اسید ها کمتر نیستند .قبلا هم گفتم عناصر بنیادین ، نوکلئواسید ها را ساختند و نوکلئو اسیدها بتدریج زنجیره خود را بر حسب محیط زیستی خود کاملتر کردند تا یکی سیاه رنگ شود و دیگری سبزه و سفید و غیرو اینها همه بستگی به محیط زیست انسان دارد تا ژن او خود را با ان منطبق نماید کاملا خود بخودی و بدون وجود دستهای بیرونی
اگر خدایت توانست ماهی را انسان کند و انسان را بزغاله اونوقت میتوان مدعی شد که کسی پیدا شده که از بیرون میتواند کد های ژنتیکی را به میل خود دستکاری کند.تا این مرحله فقط انسان توانسته موجوداتی خلق کند که سرش انسان و بدنش حیوان بوده است.

من تعریف DNA رو میدونم . نپرسیدم DNA رو تشریح کنید .

پرسیدم کدهای رفتاری DNA سلولها رو چه کسی برنامه ریزی کرده و در کجای سلول قرار دارند ؟

خود به خودی ؟

چرا خود به خودی آتش سرد نیست ؟
جرا خود به خودی در اثر ترکیب چوب کاغذ قیچی آب بوجود نمی آید ؟
فرایندهای شیمیایی مغناطیسی الکتریکی الکترومغناطیسی اتمی فیزیکی و ...
همه و همه دارای هویت و ذات هستند . توجه میفرمائید ؟
ریشه و ذاتی که به آنها قابلیت و قدرتی داده .
نه خود به خودی .
خود به خودی برای تعریف این فرایند ها بی معناست .
واقعآ بچه گانه هست که شما در عصر ارتباطات از بنده و خدای من درخواست معجزه میکنید .
بهتره بجای این بازی ها و شبه فلسفه ی سردرگمی ها که برای خود ساختید
کمی به مطالعه ی تاریخ تمدن بشر رو بیارید . اگر انتظار دارید که ما برای ایمان آوردن شما به خدا
مانند مسیح و موسی معجزه ای کنیم سخت در اشتباهید :biggrin:
دیگه اون زمان گذشت . البته نمیدونم شاید خدا خواست و برای شما هم معجزه ای آورد .
ولی من پیامبر نیستم که معجزه کنم . نیازی هم به معجزه ندارم .
شما مادی گرایان مطلقید که نیازمند معجزه اید . بشر امروز خیلی خیلی با هوش تر و پیشرفته تر از این حرف هاست که شما با تکیه بر این توهمات تمامی ی پیشرفت هایش رو اینگونه فراموش کنید و نه تنها در پی واژگونی و تغییر مفاهیم هستید بلکه با این روش در پی تحریف و نادیده گرفتن تاریخ هم خواهید شد .
هر کنش و واکنش و هر فرایندی دارای پروسه ی منظم و خاص و طبق اصول هست .
تنها خود به خودی مسلک ها هستند که با وجود دانستن حقیقت بر پوچی ی آن پافشاری میکنند

فرایند هوشمند یعنی چه ؟ خود به خودی ؟
علمی یعنی چه ؟ خود به خودی ؟
حتی همین علم هم پروسه ای تدریجی است که روز به روز پیشرفت کرده و هنوز هم در حال پیشرفت هست . نه اینکه یک شبه و خود به خودی به این صورت درآمده باشد .
واقعآ این همه ضد و نقیض در تفکر مادی گرایان مطلق از جمله بی خدایان خنده آور هست .

خرد جمعی بشر ...
چه کسی این تعاریف رو در خرد جمعی ی بشر نهاده ؟
چرا چیز هایی در تعریف خرد جمعی ی بشر " بد " هست و چیزهایی " خوب " .
آیا نمیشد که جای خوب و بد غیر از این باشد .
جنایت تعریفی خوب داشته باشد و علم تعریفی بد ؟
چرا سفید مفهوم سفید دارد و سیاه مفهوم سیاه ؟
آیا نمیشد که به سفید بگوئیم سیاه و به سیاه سفید ؟

دگر اندیشی ی شما به چه قیمت ؟ شما برای باورهای پوچ و دگر اندیشی تون
می خواهید همه ی مفاهیم رو تغییر بدید ؟ :biggrin:
تعریف همه ی واژه ها رو تغییر بدید به خیال واهی که شاید در پس تغییر مفاهیم
خدا رو بپوشانید ؟

" اگر خدایت توانست ماهی را انسان کند و انسان را بزغاله اونوقت میتوان مدعی شد که کسی پیدا شده که از بیرون میتواند کد های ژنتیکی را به میل خود دستکاری کند.تا این مرحله فقط انسان توانسته موجوداتی خلق کند که سرش انسان و بدنش حیوان بوده است " :eek:

این دیگه از اون حرف ها بود . ماهی از کجا آمده ؟ انسان از کجا آمده ؟ خود به خودی ؟ :biggrin:
انسان بی خدای شما هم هر وقت توانست با " هیچی " یا " خود به خود ی " ماهی یا انسان بیآفریند ...
اون وقت مزاح بفرمائید .
همون خدایی که من و شما رو انسان آفرید میتونست ماهی یا بزغاله بیآفرینه . اونوقت دیگه نمیتونستید اینگونه انکارش کنید .
هر چند انسان بی خدا و بدور از ارزش ها خیلی خطرناک هست .
خطرناک تر از هر حیوان درنده . چنین انسانی است که با دوری از اخلاق ممکنه دست به
چنین کاری هایی بزند و در آزمایشگاه چنین جنایاتی بکند .
فکر نمیکنم اگر شما رو در آزمایشگاه با استفاده از نطفه ای که معلوم نبود از کجا آوردند به صورتی که چنین ظاهری داشته باشید " سر انسان و بدنتون حیوان " باشد درست میکردند
از این اساتید دل خوشی میداشتید و از این حرف ها میزدید .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر میاد اون متن انگلیسی را خوب متوجه نشدید در اون متن دو بخش وجود داشت بخش اول تعریف موضوع بود و بخش دوم نحوه تشکیل کدهای رفتاری دوباره بخوانید اگر باز هم مشکل داشتید توضیح بیشتری دهم.
خرد نگهدارت
من تعریف DNA رو میدونم . نپرسیدم DNA رو تشریح کنید .

پرسیدم کدهای رفتاری DNA سلولها رو چه کسی برنامه ریزی کرده و در کجای سلول قرار دارند ؟

خود به خودی ؟

چرا خود به خودی آتش سرد نیست ؟
جرا خود به خودی در اثر ترکیب چوب کاغذ قیچی آب بوجود نمی آید ؟
فرایندهای شیمیایی مغناطیسی الکتریکی الکترومغناطیسی اتمی فیزیکی و ...
همه و همه دارای هویت و ذات هستند . توجه میفرمائید ؟
ریشه و ذاتی که به آنها قابلیت و قدرتی داده .
نه خود به خودی .
خود به خودی برای تعریف این فرایند ها بی معناست .
واقعآ بچه گانه هست که شما در عصر ارتباطات از بنده و خدای من درخواست معجزه میکنید .
بهتره بجای این بازی ها و شبه فلسفه ی سردرگمی ها که برای خود ساختید
کمی به مطالعه ی تاریخ تمدن بشر رو بیارید . اگر انتظار دارید که ما برای ایمان آوردن شما به خدا
مانند مسیح و موسی معجزه ای کنیم سخت در اشتباهید :biggrin:
دیگه اون زمان گذشت . البته نمیدونم شاید خدا خواست و برای شما هم معجزه ای آورد .
ولی من پیامبر نیستم که معجزه کنم . نیازی هم به معجزه ندارم .
شما مادی گرایان مطلقید که نیازمند معجزه اید . بشر امروز خیلی خیلی با هوش تر و پیشرفته تر از این حرف هاست که شما با تکیه بر این توهمات تمامی ی پیشرفت هایش رو اینگونه فراموش کنید و نه تنها در پی واژگونی و تغییر مفاهیم هستید بلکه با این روش در پی تحریف و نادیده گرفتن تاریخ هم خواهید شد .
هر کنش و واکنش و هر فرایندی دارای پروسه ی منظم و خاص و طبق اصول هست .
تنها خود به خودی مسلک ها هستند که با وجود دانستن حقیقت بر پوچی ی آن پافشاری میکنند

فرایند هوشمند یعنی چه ؟ خود به خودی ؟
علمی یعنی چه ؟ خود به خودی ؟
حتی همین علم هم پروسه ای تدریجی است که روز به روز پیشرفت کرده و هنوز هم در حال پیشرفت هست . نه اینکه یک شبه و خود به خودی به این صورت درآمده باشد .
واقعآ این همه ضد و نقیض در تفکر مادی گرایان مطلق از جمله بی خدایان خنده آور هست .

خرد جمعی بشر ...
چه کسی این تعاریف رو در خرد جمعی ی بشر نهاده ؟
چرا چیز هایی در تعریف خرد جمعی ی بشر " بد " هست و چیزهایی " خوب " .
آیا نمیشد که جای خوب و بد غیر از این باشد .
جنایت تعریفی خوب داشته باشد و علم تعریفی بد ؟
چرا سفید مفهوم سفید دارد و سیاه مفهوم سیاه ؟
آیا نمیشد که به سفید بگوئیم سیاه و به سیاه سفید ؟

دگر اندیشی ی شما به چه قیمت ؟ شما برای باورهای پوچ و دگر اندیشی تون
می خواهید همه ی مفاهیم رو تغییر بدید ؟ :biggrin:
تعریف همه ی واژه ها رو تغییر بدید به خیال واهی که شاید در پس تغییر مفاهیم
خدا رو بپوشانید ؟

" اگر خدایت توانست ماهی را انسان کند و انسان را بزغاله اونوقت میتوان مدعی شد که کسی پیدا شده که از بیرون میتواند کد های ژنتیکی را به میل خود دستکاری کند.تا این مرحله فقط انسان توانسته موجوداتی خلق کند که سرش انسان و بدنش حیوان بوده است " :eek:

این دیگه از اون حرف ها بود . ماهی از کجا آمده ؟ انسان از کجا آمده ؟ خود به خودی ؟ :biggrin:
انسان بی خدای شما هم هر وقت توانست با " هیچی " یا " خود به خود ی " ماهی یا انسان بیآفریند ...
اون وقت مزاح بفرمائید .
همون خدایی که من و شما رو انسان آفرید میتونست ماهی یا بزغاله بیآفرینه . اونوقت دیگه نمیتونستید اینگونه انکارش کنید .
هر چند انسان بی خدا و بدور از ارزش ها خیلی خطرناک هست .
خطرناک تر از هر حیوان درنده . چنین انسانی است که با دوری از اخلاق ممکنه دست به
چنین کاری هایی بزند و در آزمایشگاه چنین جنایاتی بکند .
فکر نمیکنم اگر شما رو در آزمایشگاه با استفاده از نطفه ای که معلوم نبود از کجا آوردند به صورتی که چنین ظاهری داشته باشید " سر انسان و بدنتون حیوان " باشد درست میکردند
از این اساتید دل خوشی میداشتید و از این حرف ها میزدید .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقت نمایید تمام این فعل و انغعالات صرفا در خصوص توجیه موجودات در کره زمین مطرح است و هیچ ربطی به کل هستی ندارد در مورد هستی همان موضوع منطقی مطرح است .
نیستی یا هست و یا نیست
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است
و اگر نیستی نیست هرچه هست هستی است
و این یعنی خدای الهیون ، توهومی بیش نیست چرا که نمیتواند نقشی در عالم هستی و عدم داشته باشد.
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
کسی که تصمیم گرفته باشد وجود خدارانادیده بگیرد هیچکدام ازاین بحث ها نمی تواند اورا قانع کند
باید حضورخدا راحس کرد
بایدصدایش راباگوش جان شنید
باید هدایت هایش را درک کرد
تمام وقایع رخ داده درزندگی هرانسان ومعجزاتی که درزندگی اتقاق می اقتدفقط یک توجیه دارد
خدا
پیرزنی بی سواد مشغول چرحاندن دستگاه نخ ریسی بود ازاو پرسیدند چگونه به وجود خدا پی بردی!پیرزن گفت وقتی من به دستگاه نخ ریسی نگاه می کنم متوجه میشوم باید کسی وجودداشته باشد تااین دستگاه را بچرخاند چگونه دستگاه خلقت با این همه نظم ،بدون وجود خالقی میتواند بچرخد
ایکاش به اندازه همین پیرزن میتوانستیم وجود خالقی مدبررادرک کنیم
 
آخرین ویرایش:

بارسلون

اخراجی موقت
کسی که تصمیم گرفته باشد وجود خدارانادیده بگیرد هیچکدام ازاین بحث ها نمی تواند اورا قانع کند
باید حضورخدا راحس کرد
بایدصدایش راباگوش جان شنید
باید هدایت هایش را درک کرد
تمام وقایع رخ داده درزندگی هرانسان ومعجزاتی که درزندگی اتقاق می اقتدفقط یک توجیه دارد
خدا
پیرزنی بی سواد مشغول چرحاندن دستگاه نخ ریسی بود ازاو پرسیدند چگونه به وجود خدا پی بردی!پیرزن گفت وقتی من به دستگاه نخ ریسی نگاه می کنم متوجه میشوم باید کسی وجودداشته باشد تااین دستگاه را بچرخاند چگونه دستگاه خلقت با این همه نظم ،بدون وجود خالقی میتواند بچرخد
ایکاش به اندازه همین پیرزن میتوانستیم وجود خالقی مدبررادرک کنیم

اگه پستهارو دنبال کرده باشین متوجه میشین که بحث سر اینه که چطور ثابت میکنید خدا خالق همه موجوداته؟؟؟
چون اگه فرض رو بر این بگیریم که خدا هست و هیچکس اونو نیافریده و خود به خود به وجود اومده پس اینم میشه گفت که یه انسانم از اول خود به خود بوده و ...
در ضمن تا مادامی که در وجود خدا و یگانگی اون اطمینانی پیدا نشه هیچوقت نمیتونیم یه بنده خوب در امور دینی باشیم پس بهتره اول از مبدا شناخت کاملی داشته باشیم نه شناختی از مثال پیرزن...
 

windy

عضو جدید
baraye esbate vojude khoda pishnahad mikonam ye sari be qoran bezanid.javabe hameye soalatun ro mitunid azin ketab begirid.in ketab enghad kamele ke khoda o ghodrate khoda ro esbat mikone !! faghat kafie khub va ba cheshme baz be dor o baretun nega konid.be azemate darya,be nazme kahkeshana,be hararate khorshid,be faseleye zamin az khorshid,be ostovarie kuh,be asmune vasi,be khodetun va... ina niazmande ye ghodrat o hekmate bi entehast va hichki gheyre khoda nemitune in kara ro karde bashe.age ghane shodid ke ...,age in chiza ham natunest shomaro razi kone bayad baraye rade in nazm o ghodrat o azemat ye dalile mohkami biarid,ye dalile mohkam
 

بارسلون

اخراجی موقت
baraye esbate vojude khoda pishnahad mikonam ye sari be qoran bezanid.javabe hameye soalatun ro mitunid azin ketab begirid.in ketab enghad kamele ke khoda o ghodrate khoda ro esbat mikone !! faghat kafie khub va ba cheshme baz be dor o baretun nega konid.be azemate darya,be nazme kahkeshana,be hararate khorshid,be faseleye zamin az khorshid,be ostovarie kuh,be asmune vasi,be khodetun va... ina niazmande ye ghodrat o hekmate bi entehast va hichki gheyre khoda nemitune in kara ro karde bashe.age ghane shodid ke ...,age in chiza ham natunest shomaro razi kone bayad baraye rade in nazm o ghodrat o azemat ye dalile mohkami biarid,ye dalile mohkam
منم منکر این نظم نیستم...
فقط سوال اینه شما چطور اثبات میکنید واجب الوجود یکتاست...

اگر این فرضیه رو قبول کنیم که خدا خود به خود بوده؟
 

windy

عضو جدید
منم منکر این نظم نیستم...
فقط سوال اینه شما چطور اثبات میکنید واجب الوجود یکتاست...
اگر این فرضیه رو قبول کنیم که خدا خود به خود بوده؟
age khodayani budand motmaenan vojudeshun tafraghe , ekhtelafe nazar , hata ekhtelafe salihge ro be 2nbal dasht..goftam ke faghat kafie daghigh be dor o baremun negah konim...un vaght hes mikonim vosate hekmate khodaye yektaye vahedro!!! khodaee ke makhlughatesh govahe tak budaneshan,khodaee ke ... raftid soraghe qoran?? GHOL HO VALAHO AHAD
 

Similar threads

بالا