windy
پسندها
135

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • . . . السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)





    میخوام دل شکستمو نذر امام رضا کنم


    قفل سکوتو بشکنم عقده دل رو وا کنم


    پر بگیرم به آسمون به دور کنبد طلاش


    با کفترای حرمش رضا رضا رضا کنم


    پنجره شکسته ی دلم رو باز جلا بدم


    تو بغلم ضریحشو بگیرم و دعا کنم


    دعا کنم امام رضا گدای درگاه توام


    آقا میشه تو حرمت هوای کربلا کنم


    تموم دنیا زائر برق نگاه تو شدن


    میخوام برات بمیرم و جون و دل و فدا کنم


    پیشاپیش میلاد امام رضا(ع) بر شما و خانواده محترم مبارک...
    التماس دعا:gol:
    سلام
    ممنونم
    شما چطوری؟
    خیلی ممنونم از لطفت
    مرسی:gol:
    عیدتم مبارک...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/430187-شاید-یادتون-نیاد-اون-روزارو/page2
    سایه حق
    سلام عشق
    سعادت روح
    سلامت تن
    سرمستی بهار
    سکوت دعا
    سرور جاودانه
    هفت سین نوروزت
    سال نو مبلارک:gol:
    :w30:
    سلام عزیزم:heart: این چه حرفیه ...

    خیلی خیلی ممنون. هرجا هستی شاد باشی ...:gol:
    نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
    عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
    ارغوان جام عقیقی بسمن خواهد داد
    چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
    .
    .
    .
    مبارکت باشه
    سالی پر از شادی و سلامتی برات آرزو میکنم

    omidvaram Ya oon be eshtebahesh pey bebare v bargarde Ya betooni faramooshesh koni

    سال نو و بهاري نو را ، فرصتي نو براي تازه شدن و باز نگريستن
    بر چگونه زيستن ببينيم !

    براي وجود نازنينت در اين فرصت نو شوري نو براي ساختن
    و بهتر زيستن آرزو مي كنم .
    [IMG]

    اميدوارم هميشه سلامت و سرزنده و مهربان و روشن بين باقي بماني

    .

    .

    .

    یادت باشد زندگی کوتاهست! پس ببخش ... مهربان باش ... دوست بدار & همیشه بخند ...!

    [IMG]
    .

    .

    .

    پیشاپیش سال نو مبارک عزیزم ...

    امیدوارم سال جدید برای خودت و خانوادت سالی باشه پر ار قشنگی ها & روزهای خوب ...


    آنقدر زمین خورده ام که بدانم

    برای برخاستن

    نه دستی از برون

    که همتی از درون

    لازم است !

    حالا اما ...

    نمی خواهم برخیزم

    در سیاهی این شب بی ماه

    می خواهم اندکی بیاسایم ...

    فردا

    فردا

    برمی خیزم

    وقتی که فهمیده باشم چرا

    زمین خورده ام ...!


    " فریبا عرب نیا "
    متشکر منم خوبم
    اختیار داری دوست عزیز من همیشه یادت هستم


    بچه که بودم
    پیشانی ام سفید بود ...

    بابا
    به دبستان که رفتم آب داد !

    ما گلهای خندان شدیم و فرزندان ایران
    و دفتر های ما خط خطی ...

    بچه که بودی
    آسفالت بود و یک تکه گچ
    و خانه های از یک تا هشت ...

    بعد که باران می آمد
    و خط ها را می برد
    تکلیف ما سفید بود ...

    حالا بعد از این همه سال
    مشق هایم را نمی دانم
    پیشانی ام پر از خط ...!

    ابوالفضل پاشا
    خدا گفت: زمین سردش است.چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟
    لیلی گفت:من.
    خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.
    سینه اش آتش گرفت.
    خدا لبخند زد.لیلی هم.
    خدا گفت :شعله را خرج کن.زمینم را به آتش بکش.
    لیلی خود را به آتش کشید.خدا سوختنش را تماشا میکرد.
    لیلی گر میگرفت.
    خدا حظ میکرد.
    لیلی میترسید.میترسید آتش اش تمام شود.
    لیلی چیزی از خدا خواست.خدا اجابت کرد.
    مجنون سر رسید.مجنون هیزم آتش لیلی شد.
    آتش زبانه کشید.آتش ماند.زمین خدا گرم شد
    خدا گفت:اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود...
    salam
    vase faramoosh kardanesh bayad rooz shomario bezari kenar
    roozasho nashmor

    omidvaram bedoone che eshtebahi karde

    arezoomande khoshbakhtiyat
    سلام دوست قدیمی خوبی؟
    خوشی؟
    چه خبرا؟
    کم پیدایی؟
    بی معرفتم که شدی
    salam:gol:

    khob nashodi?
    omidvaram har chr zudtar behtar shi
    nemishe faramoosh kard
    vali
    mituni kam rangesh koni

    kam rangesh kon
    kheylii keyliii kam rang

    mohtajim be doa


    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و رنج می برد
    از ایستادنش روی زمین
    که سیاره را سنگین تر می کند ...

    می خواهد بخار شود
    بادکنکی شود
    گره خورده با نخی
    به انگشت کودکی ...

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است ...
    وقتی شروع می کند به دویدن
    بی آنکه از جغرافی
    چیزی بداند
    تمام زمین را
    دور می زند
    آنچنان تنگ
    مرگ را در آغوش می فشارد
    که گویی نخستین معشوقش را !

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و هر صبح
    نگاه که می کند به من
    گویی در نگاهش معجزه ای رخ داده است ...!

    " شبنم آذر "


    از درز دنيا نگاه مي کنم
    خانه هايي با پرده هاي کشيده
    رهگذراني سر در گريبان
    با سايه هاي کشيده ...

    از درز دنيا نگاه مي کنم
    کوچه
    تا دو سوي عالم
    بي خواب است ...

    چندي است دنيا
    مرا به کناري نهاده است
    و نمي بيند
    از درز دنيا نگاه مي کنم ...

    .

    .

    .

    در پناه خداي مهربون باشي هميشه عزيزم ...



    گاهی گمان نمی كنی و می شود ...

    گاهی نمی شود ... نمی شود ... نمی شود !

    گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست ...

    گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود ...

    گاهی گدای گدايی و بی نصیب ...

    گاهی تمام شهر گدای تو می شود ...!


    baran
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا