بخوان به نام پروردگارت که تو را خلق کرد...

بخوان به نام پروردگارت که تو را خلق کرد...

  • خوبه؟

    رای: 21 67.7%
  • بد نیست؟

    رای: 4 12.9%
  • بد؟

    رای: 2 6.5%
  • داغونه؟

    رای: 4 12.9%

  • مجموع رای دهندگان
    31

phalagh

مدیر بازنشسته
درود

.
در جای دیگه خداوند نزدیکی با همسران را در ماه رمضان حرام اعلام میکند ولی مومنین انجام می دادند و بعد از ان در جای دیگر می خوانیم: ما نمی خواهیم که بندگان ما به گناه آلوده شوند و به آتش جهنم دچار شوند پس تصمیم خود را عوض می کنیم ولی حداقل در مراسم اعتکاف در مساجد این کار را انجام ندهید.
تفسير نمونه ، جلد1، صفحه 648
آيه 187سوره بقره
آيه و ترجمه
أُحِلَّ لَكمْ لَيْلَةَ الصيَامِ الرَّفَث إِلى نِسائكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكمْ كُنتُمْ تخْتَانُونَ أَنفُسكمْ فَتَاب عَلَيْكُمْ وَ عَفَا عَنكُمْ فَالْئَنَ بَشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا كتَب اللَّهُ لَكُمْ وَ كلُوا وَ اشرَبُوا حَتى يَتَبَينَ لَكُمُ الْخَيْط الاَبْيَض مِنَ الخَْيْطِ الاَسوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصيَامَ إِلى الَّيْلِ وَ لا تُبَشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَكِفُونَ فى الْمَسجِدِ تِلْك حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوهَا كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ ءَايَتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ(187)

ترجمه :
187 آميزش جنسى با همسرانتان در شب روزه دارى حلال است ، آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها.
(هر دو زينت يكديگر هستيد و باعث حفظ يكديگر) خداوند مى دانست كه شما به خود خيانت مى كرديد (و اين كار را كه ممنوع بود بعضا انجام مى داديد) پس توبه كرد بر شما و شما را بخشيد.
اكنون با آنها آميزش كنيد و آنچه را خدا بر شما مقرر داشته طلب نمائيد.
بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد صبح از رشته سياه (شب ) براى شما آشكار گردد، سپس روزه را تا شب تكميل كنيد، و در حالى كه در مساجد مشغول اعتكاف هستيد با زنان آميزش نكنيد، اين مرزهاى الهى است ، به آن نزديك نشويد، خداوند اين چنين آيات خود را براى مردم روشن مى سازد، باشد كه پرهيزگار گردند.

شان نزول
از روايات اسلامى چنين استفاده مى شود كه در آغاز نزول حكم روزه مسلمانان تنها حق داشتند قبل از خواب شبانه غذا بخورند چنانچه كسى در شب به خواب مى رفت سپس ? بيدار مى شد خوردن و آشاميدن بر او حرام بود.
و نيز در آن زمان آميزش با همسران در روز و شب ماه رمضان مطلقا تحريم شده بود.
يكى از ياران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به نام مطعم بن جبير كه مرد ضعيفى بود با اين حال روزه مى داشت ، هنگام افطار وارد خانه شد، همسرش رفت براى افطار او غذا حاضر كند به خاطر خستگى خواب او را ربود، وقتى بيدار شد گفت من ديگر حق افطار ندارم ، با همان حال شب را خوابيد و صبح در حالى كه روزه دار بود براى حفر خندق (در آستانه جنگ احزاب ) در اطراف مدينه حاضر شد، در اثناء تلاش و كوشش به واسطه ضعف و گرسنگى مفرط بيهوش شد، پيامبر بالاى سرش آمد و از مشاهده حال او متاثر گشت .
و نيز جمعى از جوانان مسلمان كه قدرت كنترل خويشتن را نداشتند شبهاى ماه رمضان با همسران خود آميزش مى نمودند.
در اين هنگام آيه نازل شد و به مسلمانان اجازه داد كه در تمام طول شب مى توانند غذا بخورند و با همسران خود آميزش جنسى داشته باشند.
تفسير:
توسعه اى در حكم روزه
چنانكه در شاءن نزول خوانديم در آغاز اسلام آميزش با همسران در شب و روز ماه رمضان مطلقا ممنوع بود، و همچنين خوردن و آشاميدن پس از خواب

و اين شايد آزمايشى بود براى مسلمين و هم براى آماده ساختن آنها نسبت به پذيرش احكام روزه .
آيه مورد بحث كه شامل چهار حكم اسلامى در زمينه روزه و اعتكاف است نخست در قسمت اول مى گويد در شبهاى ماه روزه آميزش جنسى با همسرانتان براى شما حلال شده است (احل لكم ليلة الصيام الرفث الى نسائكم ).
سپس به فلسفه اين موضوع پرداخته ، مى گويد: زنان لباس شما هستند و شما لباس آنها هن لباس لكم و انتم لباس لهن ).
لباس از يكسو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشياء به بدن حفظ مى كند، و از سوى ديگر عيوب او را مى پوشاند، و از سوى سوم زينتى است براى تن آدمى ، اين تشبيه كه در آيه فوق آمده اشاره به همه اين نكات است .
دو همسر يكديگر را از انحرافات حفظ مى كنند، عيوب هم را مى پوشانند وسيله راحت و آرامش يكديگرند، و هر يك زينت ديگرى محسوب مى شود.
اين تعبير نهايت ارتباط معنوى مرد و زن و نزديكى آنها را به يكديگر و نيز مساوات آنها را در اين زمينه كاملا روشن مى سازد، زيرا همان تعبير كه درباره مردان آمده درباره زنان هم آمده است بدون هيچ تغيير.
سپس قرآن علت اين تغيير قانون الهى را بيان كرده مى گويد: خداوند مى دانست كه شما به خويشتن خيانت مى كرديد (و اين عمل را كه ممنوع بود بعضا انجام مى داديد) خدا بر شما توبه كرد، و شما را بخشيد (علم الله انكم كنتم تختانون انفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم ).
آرى براى اينكه شما آلوده گناه بيشتر نشويد خدا به لطف و رحمتش اين

برنامه را بر شما آسان ساخت و از مدت محدوديت آن كاست .
اكنون كه چنين است با آنها آميزش كنيد و آنچه را خداوند بر شما مقرر داشته طلب نمائيد (فالان باشروهن و ابتغوا ما كتب الله لكم ).
مسلما اين امر به معنى وجوب نيست بلكه اجازه اى است بعد از ممنوعيت كه در اصطلاح اصوليون امر عقيب حظر ناميده مى شود و دليل بر جواز است
جمله و ابتغوا ما كتب الله لكم اشاره به اين است كه استفاده از اين توسعه و تخفيف كه در مسير قوانين آفرينش و حفظ نظام و بقاى نسل است ، هيچ مانعى ندارد.
سپس به بيان دومين حكم مى پردازد و مى گويد بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد صبح از رشته سياه شب براى شما آشكار گردد (و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر).
به اين ترتيب مسلمانان حق داشتند در تمام طول شب از خوردنيها و نوشيدنيها استفاده كنند، اما به هنگام طلوع سپيده صبح امساك نمايند.
بعد به بيان سومين حكم پرداخته مى گويد سپس روزه را تا شب تكميل كنيد (ثم اتموا الصيام الى الليل ).
اين جمله تاءكيدى است بر ممنوع بودن خوردن و نوشيدن و آميزش جنسى در روزها براى روزه داران ، و نيز نشان دهنده آغاز و انجام روزه است كه از طلوع فجر شروع و به شب ختم مى شود.
سرانجام به چهارمين و آخرين حكم پرداخته مى گويد: هنگامى كه در مساجد مشغول اعتكاف هستيد با زنان آميزش نكنيد (و لا تباشروهن و انتم عاكفون فى المساجد).
بيان اين حكم مانند استثنائى است براى حكم گذشته زيرا به هنگام اعتكاف كه حد اقل مدت آن سه روز است روزه مى گيرند اما در اين مدت نه در روز حق آميزش جنسى با زنان دارند و نه در شب .
در پايان آيه ، اشاره به تمام احكام گذشته كرده چنين مى گويد: اينها مرزهاى الهى است به آن نزديك نشويد (تلك حدود الله فلا تقربوها) زيرا نزديك شدن به مرز وسوسه انگيز است ، و گاه سبب مى شود كه انسان از مرز بگذرد و در گناه بيفتد.
آرى اين چنين خداوند آيات خود را براى مردم روشن مى سازد، شايد پرهيزگارى پيشه كنند (كذلك يبين الله آياته للناس لعلهم يتقون ).
نكته ها
1- مرزهاى الهى
همانگونه كه در آيات فوق بعد از ذكر قسمتهائى از احكام روزه و اعتكاف خوانديم از اين احكام تعبير مرزهاى الهى شده است ، مرز ميان حلال و حرام مرز ميان ممنوع و مجاز، و جالب اينكه نمى گويد از مرزها نگذريد، مى گويد: به آن نزديك نشويد! چرا كه نزديك شدن به مرز وسوسه انگيز است و گاه سبب مى شود كه بر اثر طغيان شهوات و يا گرفتار شدن به اشتباه انسان از آن بگذرد.
به همين دليل در بعضى از قوانين اسلامى گام نهادن در مناطقى كه موجب لغزش انسان به گناه است نهى شده است مانند شركت در مجلس گناه ، هر چند خود آلوده آن گناه نباشد، و يا خلوت كردن با اجنبيه (بودن با يك زن بيگانه در يك محل خلوت و كاملا تنها كه ديگران به آن راه ندارند).
همين معنى در احاديث ديگر تحت عنوان حمايت از حمى (نگهداشتن حريم منطقه ممنوعه ) بيان شده است :
پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: ان حمى الله محارمه ، فمن يرتع حول الحمى يوشك ان يقع فيه : محرمات الهى قرقگاه هاى او است هر كس گوسفند

خود را در كنار قرقگاه ببرد بيم آن مى رود كه وارد منطقه ممنوعه شود.
باز به همين دليل افرادى كه پايبند اصول تقوى و پرهيزگارى هستند نه تنها مرتكب محرمات نمى شوند بلكه سعى دارند به نزديكى حرام نيز گام ننهند.
2- اعتكاف
اعتكاف در اصل به معنى محبوس ماندن و مدتى طولانى در كنار چيزى بودن است و در اصطلاح شرع توقف در مساجد براى عبادت مى باشد كه حد اقل آن سه روز است و شرط آن روزه داشتن و ترك بعضى ديگر از لذائذ است .
اين عبادت اثر عميقى در تصفيه روح و توجه مخصوص به پروردگار دارد و آداب و شرائط آن در كتب فقهى ذكر شده است البته اين عبادت ذاتا از مستحبات است ولى در پاره اى از موارد استثنائى شكل وجوب به خود مى گيرد، به هر حال در آيه مورد بحث تنها به يكى از شرائط آن كه عدم آميزش با زنان (اعم در شب يا روز) است اشاره شده آنهم به خاطر ارتباط و پيوندى كه با مساءله روزه دارد.
 
آخرین ویرایش:

phalagh

مدیر بازنشسته
درود

چطور آفریدگار می تونه در کتاب قران بگه: به راستی که الله مکارترین مکاران است.
وَ مَكرُوا وَ مَكرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيرُ الْمَكِرِينَ(آیه 54 سوره مبارکه آل عمران)
- و (يهود و دشمنان مسيح ، براى نابودى او و آيينش ،) نقشه كشيدند، و خداوند (بر حفظ او و آيينش ،) چاره جويى كرد، و خداوند، بهترين چاره جويان است .

تفسير نمونه جلد 2 صفحه 566

منظور از مكر الهى چيست ؟
«مكر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مى فهميم تفاوت بسيار دارد در فارسى امروز مكر به نقشه هاى شيطانى و زيان بخش گفته مى شود، در حالى كه در لغت عرب هر نوع چاره انديشى را مكر مى گويند كه گاهى خوب و گاهى زيان آور است .
در كتاب مفردات راغب مى خوانيم : المكر صرف الغير عما يقصده : مكر اين است كه كسى را از منظورش باز دارند (اعم از اينكه منظورش خوب باشد يا بد).
در قرآن مجيد نيز گاهى ماكر با كلمه خير ذكر شده مانند: «و الله خير» الماكرين (خداوند بهترين چارهجويان است ) و گاهى مكر با كلمه سيى ء آمده
است مانند: «و لا يحيق المكر السيى ء الا باهله » (نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد كرد).
بنابراين منظور از آيه مورد بحث و آيات متعدد ديگرى كه مكر را به خدا نسبت مى دهد اين است كه دشمنان مسيح با طرحهاى شيطانى خود ميخواستند جلو اين دعوت الهى را بگيرند اما خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد و نقشه هاى آنها نقش بر آب شد و همچنين در موارد ديگر.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
در رابطه با فرق میان زن و مرد:

وقتی که خداوند ادم را از گل افرید، چه نیازی داشت که زن را از دنده چپ ادم بیا فریند؟
خلقكم من نفس واحدة ثم جعل منها زوجها(آیه 6 سوره زمر"
آفريد شما را از نفس واحد سپس جفت وي را از آن پديد آورد.
آفرينش همه انسانها از نفس واحد اشاره به مساءله آفرينش آدم جد نخستين ماست ، كه اينهمه افراد بشر با تنوع خلقت ، و خلق و خوى متفاوت ، و استعدادها و ذوقهاى مختلف ، همه به يك ريشه باز مى گردد كه آن آدم است .
تعبير به ((ثم جعل منها زوجها)) در واقع اشاره به اين است كه خدا آدم را آفريد سپس همسرش را از باقيمانده گل او خلق كرد.
روى اين حساب آفرينش ((حوا)) بعد از آفرينش ((آدم )) بوده است و قبل از آفرينش فرزندان آدم .
تعبير به ((ثم )) هميشه براى تاءخير زمانى نيست بلكه گاهى براى بيان نيز مى آيد، مثلا مى گوئيم كار امروز تو را ديديم سپس كار ديروزت را هم نيز مشاهده

تفسير نمونه جلد 19 صفحه 381

كرديم ، در حالى كه اعمال ديروز مسلما قبل از اعمال امروز واقع شده ولى توجه به آن در مرحله بعد بوده است .
و اينكه بعضى تعبير فوق را اشاره به مساءله ((عالم ذر)) و آفرينش ‍ فرزندان ((آدم )) بعد از خلقت او و قبل از خلقت ((حوا)) به صورت مورچگان دانسته اند مطلب نادرستى است كه در تفسير و توضيح عالم ذر ذيل آيه 172 سوره اعراف بيان كرديم .
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه آفرينش همسر آدم از اجزاى وجود خود آدم نبوده بلكه از باقيمانده گل او صورت گرفته است ، چنانكه در روايات اسلامى به آن تصريح شده ، و اما روايتى كه مى گويد ((حوا)) از آخرين دنده چپ آدم آفريده شده است سخن بى اساسى است كه از بعضى از روايات اسرائيلى گرفته شده ، و هماهنگ با مطلبى است كه در فصل دوم از ((سفر تكوين )) تورات تحريف يافته كنونى آمده است ، و از اين گذشته بر خلاف مشاهده و حس مى باشد زيرا طبق اين روايت يك دنده آدم برداشته شد و از آن حوا آفريده گشت ، و لذا مردان يك دنده در طرف چپ كمتر دارند در حالى كه مى دانيم هيچ تفاوتى ميان تعداد دنده هاى مرد و زن وجود ندارد و اين تفاوت يك افسانه بيش نيست .
*******************************************
و اما احاديث ناظر به مبدا قابلي آفرينش مانند آنچه محمد بن بابويه قمي (صدوق‏«قده)» وبه طور مرسل در من لا يحضره الفقيهنقل كرده است كه: زراره بن اعين از حضرت امام صادق... سؤال كرد: نزد ما مردمي هستند كه مي‏گويندخداوند حوا را از بخش نهايي ضلع چپ آدم آفريد; امام صادق... فرمود: خداوند از چنيننسبت، هم منزه است وهم برتر از است... آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم رااز غير دنده او خلق كند، تا بهانه به دست‏شناعت كنندگان دهد كه بگويند بعضي ازاجزاي آدم بابعض ديگر نكاح نمود... سپس فرمود: خداوند بعد از آفرينش آدم، حوا را بهطور نو ظهور پديد آورد... آدم... بعد از آگاهي از خلقت وي از پروردگارش پرسيد: اينكيست كه قرب ونگاه او مايه انس من شده است؟ خداوند فرمود: اين حوا است آيا دوستداري كه با تو بوده ومايه انس تو شده وبا تو سخن بگويد وتابع تو باشد؟ آدم گفت: آريپروردگارا تا زنده‏ام سپاس تو بر من لازم است، آنگاه خداوند فرمود: از من ازدواج بااو را بخواه چون صلاحيت همسري تو را جهت تامين علاقه جنسي نيز دارد وخداوند شهوتجنسي را به او عطا نمود... سپس آدم عرض كرد: من پيشنهاد ازدواج با وي را عرضهمي‏دارم، رضاي شما در چيست؟ خداوند فرمود رضاي من در آن است كه معالم دين مرا بهبياموزي...
اين حديث گرچه مفصل است واز لحاظ سند نياز به تحقيقي بيشتر دارد، چون برخي آحادسلسله مشترك وبرخي مجهول‏اند چنانكه بعضي از مضامين آن هم نياز به توضيح بيشتر داردولي مطالب مهم وسودمندي از آن استفاده مي‏شود كه به بعضي از آنها اشاره مي‏شود:
1 - خلقت‏حوا از ضلع ودنده چپ آدم صحيح نيست.
2 - آفرينش حوا همانند خلقت آدم بديع ونو ظهور بوده ومستقل است.
3 - نزديكي ونگاه آدم به حوا مايه انس وي شده است وخداوند نيز همين اصل را پايهبرقراري ارتباط بين آنها قرار داده واين انس انساني قبل از ظهور غريزه شهوت جنسيبوده زيرا جريان غريزه مطلبي است كه بعدا مطرح مي‏شود.
4 - خداوند گرايش جنسي وشهوت زناشويي را بر آدم... القا نمود واين در حالي استكه جريان انس ودوستي قبلا برقرار شده بود.
5 - بهترين مهريه وصداق همانا تعليم علوم الهي وآموختن معالم دين است كه خداوندآن را به عنوان مهر حضرت حوا بر آدم قرار داده است.
6 - بعد از ازدواج، آدم به حوا گفت‏به طرف من بيا وبه من رو كن وحوا به او گفتتو به سوي من رو كن، خداوند امر كرد كه آدم برخيزد وبه طرف حوا برود واين همان رازخواستگاري مرد از زن است وگرنه زن به خواستگاري مرد بر مي‏خواست. البته منظور ازاين خواستگاري آن خطبه قبل از عقد كه در اين حديث مبسوط آمده نيست.
 

farhadghafari

عضو جدید
سلام فرهاد جان
یه مورد در مورد صحبتهاتون برام عجیب بود
کجا اسلام به مرد اجازه داده زن را کتک بزنه عزیز؟
فکر میکنم از فیلم بدون دخترم هرگز برداشت کردی ;)
یه قرار دیگه هم اینجا برای بحث بهتر داشته باشیم
ما که هیچکدوم این حرفها رو از خود نمیزنیم. بیایید منبع حرفها یا اشکالهامون رو مطرح کنیم تا بهتر بشه بحث کرد
مثلا وقتی میگیم قرآن اجازه کتک به زن ها رو به مردها داده، آیه رو مشخص کنیم.
ممنون عزیز
یاعلی


درود دوست عزیز

آیه 34، سوره نساء درباره کتک زدن و درباره ایمان آوردن سوره های انعام 25، اسراء46، اعراف100 و بقره 6-7، انعام 128 و 149، هود 118و119، اعراف 178و179، سجده 13، نساء 10و14، توبه68، علق15

درباره مکر الله عمران آیه 54 ، با دیدن چندین کتاب قران با ترجمه های شخصیته های مختلف همگی به کلمه مکر اشاره داشتند و اگر با توجه به گفته های دوست خوبم PALAGH کلمه مکر به فارسی معنی حیله و نیرنگ را نمی دهد، پس کلمه باکره مریم به معنی فارسی آن به صورت کاملا اشتباهی وارد انجیل شده، البته مقاله ای که در اینباره می باشد را در حال حاضر در دسترس ندارم ولی تا آخر هفته مقاله کامل این موضوع را به شما ارسال خواهم کرد.


مهربانی را از خدا بیاموزیم

با سپاس
فرهاد
 

farhadghafari

عضو جدید
یه چیزیو یادم رفت بگم.اگه اشکالی میگیرید لطفا از دستورات مستقیم دین، قران و یا احکام بشه.نه اینکه از رفتار ما ادما.که رفتار اشتباه ما دلیل بر اشتباه بودن دین نیست.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست

کاملا موافق شما هستم، تحقیقات من مستقیما از تورات، انجیل و قرآن می باشد به هیچ وجه به دعا ها و احادیث و کتب مربوطه مراجعه نکرده و نخواهم کرد.
 

farhadghafari

عضو جدید
خانم / آقا PHALAGH
روز به خیر

معانی قرانی که شما در تاپیکهای مختلف اشاره داشتید با معانی قران های که به صورت انلاین و 2-3 قرانی که در دسترس من است بسیار فرق می کند.

ممکنه ازتون خواهش کنم که اسم مترجم قرانی که دارید را لطف کنید، به طور مثال در رابطه با سوره عمران معانی کاملا در تضاد قرار دارد.

با سپاس فراوان

فرهاد
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
مر ابلیس را دید شخصی به خواب / به قامت صنوبر به روی آفتاب ( سعدی)

داستانی رو یادم می آد که کسی شیطون رو خواب دید که زنجیرهای کلفت و نازکی رو می بره ، پرسید اینا چیه ؟ شیطون گفت بندهایی که شما رو باهاش دنبال خودم می کشم . پرسید مال من کدومه ؟ گفت تو زنجیر و بند نمی خوای سوت بزنم دنبالم می آی . راستش اوایل فکر می کردم منم دنبال سوت شیطونم ولی بعد با دقت منصفانه تو کارها و رفتارم دیدم نه بابا اون بیچاره کاری به کار من نداره این منم که دست از سرش بر نمی دارم . هی می گه ولم کن آقا نمی خوام گولت بزنم از خیرت گذشتم دست از سرم بردار ! ولی کور خونده من همچنان آویزو نشم .
منبع

----------
پ.ن: نقل حال خودم...
در باره علامه مجلسي و شاگردشه.:gol:
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه مگي اونوري ها خوبن وما بد قبول .تو كاراشون دقت كن اونا اسلام دارن ولي مسلمون نيستند.ولي ما مسلموني داريم اسلام نه.
يه بنده خدايي ميگفت:"جهان تا حالا 3 بار تشكيل شده و ما الان خير و شر اونهاييم".
يه نفر به موسي (ع) ميگه خدات كيه ميگه دست وپاشو بگيريد بندازيد تو آب .طرف شنا هم بلد نبوده .داشته غرق مي شده ميگه خدا كمك .نجات پيدا ميكنه .تا3 بار اين اتفاق ميوفته.اون موقعه به موسي(ع) ميگه تازه خدات رو شناختم.
فرهاد جان اگه عربي و فارسي بلد باشي همه معني ها رو ميفهمي.در ضمن اطلاعاتت خوبه .من فكر ميكنم بيشتر براي داغ شدن بحث اين حرفها رو ميزني.چون مطالعه ميكني ولطلاعات خوبي داري.موفق باشي.
palagh يعني چي؟از اطلاعاتي كه دادي ممنون.
اگه قرار بود همه پيامبر باشن ديگه كسي براي هدايت نمي موند.مثل اينكه همه معلم شن.شاگرد كي ميشه؟
:gol::gol::gol:
 

farhadghafari

عضو جدید
آقا محسن خیلی مخلصیم

Phalagh اسم شخصی هستش که با ایشون تاپیک رد و بدل میکردیم
باور کنید که اطلاعات من زیاد نیست و برای داغ کردن بحث هم تاپیک نمی زنم، فقط برای بالا بردن سطح آگاهی خودم و شناختن افراد و دوستان جدید در این کلوپ، این کار رو انجام میدم
در ضمن، من کمتر از یک هفته هست که عضو شدم و کسی رو نمی شناسم، غریب افتادم بین دوستان جدیدم از ایران مهد تمدن دنیا


با سپاس
فرهاد
 

farhadghafari

عضو جدید
خانم / آقای PHALAGH

از تاپیکهایی که گذاشتید بسیار ممنون هستم، سوالات جدیدی برای من بوجود اوردید که همه آنها را برای شما ارسال خواهم کرد.( البته یادآوری می شود که قوانین الهی غیر قابل برگشت می باشد و همه مومنین ادیان توحیدی بر آن اعتقاد دارند، زیرا که خداوند بر همه چیز قادر و توانا و داناست)

لطفا نظرتونو درباره سوره نساء آیه 34 و بقره 223 بفرمایید و همینطور قبل از اسلام یگانه پرستی در مکه بوده یا خیر؟ لطفا بر احادیث تکیه نفرمایید.


با سپاس
فرهاد
 
آخرین ویرایش:

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته جسارته ولي وقتي سئوال رو به اسم ميپرسي كسي ديگه نمي تونه جواب بده.
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره نسا آيه ي 34

"مردان را بر زنان حق مواظبت و پشتيباني است به واسطه ي نيروي بدني بيشتري كه خدا به جنس مرداعطا كرده
و هم به واسطه ي آنكه مردان از مال خود بايد به زنان نفقه دهند

پس زنان شايسته بايد كه در غيبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند و آنچه را كه خدا به حفظ آن امر فرموده نگهدارند

و زناني كه از محافظت آنان بيمناكيد بايد نخست آنها را موعظه كنيد اگر باز انجام دادند از خوابگاه آنها دوري كنيد باز انجام دادند تنبيه مي توانيد كنيد اگر ديگر انجام ندادند بر آنها حق هيچگونه ستم نداريد "


به نظر شما براي زن شوهرداري كه كار ننگ آور انجام مي دهد، از اين بهتر مي شد راه پيشنهاد كرد؟


من هم به اين آيه كه رسيدم چون توجه نكرده يودم خيلي عصباني شدم اما بعد كه با چند نفر صحبت كردم ، فهميدم راجع به چه كسايي گفته پيش خودم فكر كردم اين گروه(نمي گم اين آدما) حتي ارزش طي كردن اين همه مراحل و هم ندارن....








 

خانم کریمی

عضو جدید
من چند وقت پیش یه جمله شنیدم خیلی فکرم رو مشغول کرد....یکی از علما(اسمش رو یادم نیست)وقتی از سفر خارج میاد ایران میگه من در اروپا اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم اما در ایران مسلمان دیدم اسلام ندیدم......بدون شرح!!!!!!!!!!:surprised:
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مهربانی را از خدا بیاموزیم

با سپاس
فرهاد
نه برادر من
من عصبی نشده بودم
برعکس
با آرامش کامل برات اون حرفا رو نوشتم (یعنی با خونسردی تمام)
حالا که حالت من و موقع نوشتن فهمیدی ..برو دوباره حرفام و با دقت بخون(چون دیدت عوض شده )

خب .......اول این و بگم که اول پست قبلیم گفته بودم که این طوری نمیشه به تو توضیح داد.
منظورم از این حرف این بود که ما ها کسایی نیستیم که بخوایم به حرفای شما اون طور که باید و شاید پاسخ بدیم ......چرا؟
چون شما اگه مثلا قلبت درد بگیره ......میری سراغ یه متخصص قلب
این مسائلم همون طوره
شما اگه سوالی درباره ی دین ما داری ......بهتره بری سراغ متخصصش
ماها خودمون متخصصامون و داریم ....منظورم همون مراجع تقلیدمونه
ما ها به اندازه ی روحانیون دینی مون مطالعه نداریم ......
در کل مراجع تقلید و گذاشتن برای ما که به جواب سوالامون حالا هر جور می خواد باشه برسیم
پس به شماهم توصیه می کنم بری سراغ متخصصان دین مون
به بقیه ی بچه ها هم توصیه می کنم با اطلاعات کامل اینجا صحبت کنن
چون خودتون می دونید دیگه
این صحبتا شوخی نیست
هر کس کوچکترین حرفی بزنه ........برای اون حرفش پیش خدا مسئوله و باید جواب بده
منظورم این نیست که حرف نزنید
فقط میگم با اطلاعات کامل صحبت کنید .
چون خیلی ها با احساساتشون به این مسائل جواب می دن این موضوع و تذکر دادم .
خلاصه می دونید دیگه ....هر حرفی بزنید.....خدا شاهد و ناظره
همه باید جواب بدیم
یعنی اگه با دادن یه اطلاعات غلط ........باعث گمراهی کسی بشیم ....اون موقع است که حسابمون پاکه پاکه
می گم که این حرفا شوخی نیست
راستی بابت کتابا که گفتی فقط این و میگم که همون خدا اشاره کرده که هر کدوم از این کتابا برای همون زمان که نازل شده مناسب بوده
تو که از تاریخ اون موقع اطلاعات کاملی نداری
چه میدونی اون موقع چه طور بوده
فقط قرآنه که بارها اشاره شده این کتاب برای تمام تاریخ بشر تا پایان دنیاست
در ضمن دوست عزیز
من منظورم از مطرح کردن آمریکا و ایران اصلا این چیزی نبود که شما برداشت کردی
الآن هم این و بدون که این مطالب و با خونسردی تمام نوشتم
با آرامش
وحتما هم بهت توصیه می کنم حرفای قبل من و دوباره بخون (البته با اون دید جدید نسبت به نوع نوشتن)
 

hosna soly

عضو جدید
من چند وقت پیش یه جمله شنیدم خیلی فکرم رو مشغول کرد....یکی از علما(اسمش رو یادم نیست)وقتی از سفر خارج میاد ایران میگه من در اروپا اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم اما در ایران مسلمان دیدم اسلام ندیدم......بدون شرح!!!!!!!!!!:surprised:
میدونی این ینی چی ینی ما اسما مسلمانیم ولی از اسلام فقط چیزای رو که به نفعمونه دزدیدیم و به اسم اسلام ناب محمدی رواج دادیم ولی این اسلامی که ما داریم اونی نیست که پیامبر ما میخواستو براش جنگید .
ما میتونیم اگه بخوایم اسلامی رو که پیامبر میخواست و امام خمینی راهشو پیدا کرد دنبال کنیم البته نه کور کورانه
 

phalagh

مدیر بازنشسته
البته جسارته ولي وقتي سئوال رو به اسم ميپرسي كسي ديگه نمي تونه جواب بده.
خوب اینجا داریم با هم گفتگو میکنیم.و چون معلون نیست کی چه ساعتی میاد جواب میده، بهتره که اگه نظری داریم حرفمون رو بزنیم و همگی توی بحث شرکت کنیم.

خانم / آقای PHALAGH

از تاپیکهایی که گذاشتید بسیار ممنون هستم، سوالات جدیدی برای من بوجود اوردید که همه آنها را برای شما ارسال خواهم کرد.( البته یادآوری می شود که قوانین الهی غیر قابل برگشت می باشد و همه مومنین ادیان توحیدی بر آن اعتقاد دارند، زیرا که خداوند بر همه چیز قادر و توانا و داناست)

لطفا نظرتونو درباره سوره نساء آیه 34 و بقره 223 بفرمایید و همینطور قبل از اسلام یگانه پرستی در مکه بوده یا خیر؟ لطفا بر احادیث تکیه نفرمایید.


با سپاس
فرهاد
در مورد آیه 34 سوره نسا قبلا پاسخ دادم.اگه نیازی هست بازم بگم.
در مورد آیه 223 سوره نساء شرح و تفصیل زیادی داره که راستش نمیدونم جاش هست که همه رو اینجا بگم یا نه.شما بگید دقیقا کجاش براتون تناقض یا مشکل ایجاد کرده که من همون جا رو پاسخ بدم و نیازی نباشه که همه رو بگم.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خانم / آقای PHALAGH

قبل از اسلام یگانه پرستی در مکه بوده یا خیر؟ لطفا بر احادیث تکیه نفرمایید.


با سپاس
فرهاد
در جزيره العرب و اطراف آن سه شريعت از جانب پروردگار براى هدايت مردم آمده بود كه پيروان آنها قبل از بعثت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله هر سه شريعت را تحريف كرده بودند:
يكم - شريعت ابراهيم خليل الرحمن عليه السلام
نام پيروان اين شريعت در قرآن و حديث پيامبر
((
حنيف )) و جمعش ‍ ((احناف و حنفاء)) مى باشد. ((حنف )) در لغت عرب به معناى روگردانيدن از باطل به سوى حق مى باشد، (2)، و ((حنيف )) يعنى روگردانيده از باطل به سوى حق . اين نام با لفظ ((مسلم )) با هم در قرآن آمده و فرموده :
((من كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما))
: ابراهيم يهودى و نصرانى نبود، بلكه حنيف بود و مسلمان بود. (آل عمران / 67)
پس از ابراهيم فرزندش اسماعيل ، و سپس فرزندان اسماعيل بر شريعت ابراهيم بودند و
((
حنفا)) بودند، و اولين كسى كه شريعت حضرت ابراهيم را تغيير داد ((عمر و بن لحى )) از نسل اسماعيل بود.
وى در سفر به شام به شهر
((
ماب )) از سرزمين ((بلقاء))(3)رسيد در آنجا قوم عمالقه بت مى پرستيدند. عمرو از آنها پرسيد: اين ها چيست كه شما مى پرستيد؟ گفتند: اينها بت هستند. ما از اين بت ها طلب باران مى نماييم ، باران براى ما مى بارند، يارى بر دشمن مى خواهيم ، ما را يارى مى دهند؟!
عمرو گفت : يكى از اين بت ها به من مى دهيد. آنها به او بت
((
هبل )) را دادند، و او هبل را به مكه برد و بر پا داشت ، و مردم را به عبادت و تعظيم هبل وا داشت ، و بدعتهاى ديگر نيز در دين ابراهيم پديد آورد. (4)
پس از آن ، بت پرستان در ميان قريش و ديگر قبائل نسل اسماعيل منتشر شد؛ در حالى كه آنها فرزندان ابراهيم بزرگترين بت شكن تاريخ بشر بودند! ...و بدين ترتيب پيروان ابراهيم - كه از نسل فرزندش اسماعيل بودند و در مكه سكنا داشتند - به گرد همان خانه كعبه كه بزرگترين بت شكن تاريخ بشر آن را براى پرستش خداى يكتا بنا كرده بود، مشهورترين بتهاى عرب را نصب كرده و به گردش طواف مى كردند، و از بتها حاجت مى طلبيدند!
با اين حال ، قريش خود را وارث ابراهيم ، و كليددار خانه كعبه ، و ميزبان حجاج بيت الله مى دانستند، و بدين سبب خود را برگزيده نسل آدم مى پنداشتند!
ساير قبايل عرب نيز بت پرست بودند - جز اندكى از آنها كه به يهود و نصارى گرويده بودند - و همه بت پرستان حج بيت الله را به جا مى آوردند، ليكن مراسم حج را نيز از آنچه ابراهيم خليل آورده بود، تحريف كرده بودند.
آنان چهار ماه را ماه حرام مى ناميدند و در آن جنگ نمى كردند. آن چهار ما عبارت بود از: سه ماه ذى القعده و ذى الحجه و محرم كه در آنها به حج مى رفتند و باز مى گشتند، و ماه رجب كه در آن به عمرده مى رفتند.
در اين چهار ماه مردم سرزمين جزيرة العرب در حال امن مى زيستند، و اگر فردى در آن چهار ماه حتى قاتل پدر خود را مى ديد دست تعدى به او دراز نمى كرد. در ضمن از اين چهار ماه براى بازرگانى نيز استفاده مى كردند، و در بازارهاى خود براى خريد و فروش حاضر مى شدند.
قبائل قريش و ديگر قبيله هاى بت پرست عرب ، هيچ توجهى نداشتند كه شريعت حنيف ابراهيم تحريف گشته است ؛ تا اينكه در يك موسم بت پرستى ، چهار تن از آنها به قرار ذيل به اين تحريف پى بردند.
تنى چند در جستجوى شريعت ابراهيم عليه السلام
قبل از بعثت پيامبر، چهار تن از اهل مكه به نامهاى : ورقة نوفل ، عبيدالله بن جحش ، عثمان به حويرث ، وزيدبن عمرو بن نفيل ، با يكديگر گفتند:
((
قوم ما گمراه شده اند، و بر دين پدرمان ابراهيم نيستند! ((قوم ما گمراه شده اند، و بر دين پدرمان ابراهيم نيستند! اين سنگها چيست كه به گرد آنها طواف مى كند و از آنها حاجت مى طلبند؛ با آنكه آنها بينا و شنوا نيستند؟! بيائيد تا در جستجوى دين حنيف ابراهيم در شهرها بگرديم .
در نتيجه از اين چهار تن : ورقه و عثمان به مسيحيت گرويدند؛ و عبيدالله اسلام آورد و سپس مرتد شد و مسيحى گشت ؛ و زيد بن عمرو بن نفيل بت پرستى و ديگر بدعت هاى قريش را ترك گفت و در خانه كعبه بانگ برآورده به قريش گفت : شما بر دين ابراهيم نيستيد!
(5)
كار اين چند تن يك روشنگرى بود براى قريش و آماده كردن ذهن آنها براى بعثت خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله
دوم - شريعت موسى بن عمران عليه السلام
شريعت موسى بن عمران عليه السلام گرچه در آغاز در طور سينا بر موسى بن عمران نازل شد، ليكن قوم مخاطب آن - اسرائيل - در حال مسافرت به بيت المقدس بودند، و قبله و مركز دينى آنها بيت المقدس در شام بودند.
قوم يهود - بنى اسرائيل - كه وارثان اين شريعت بودند، پس از جنگها و زد و خوردها با امم ديگر، پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله اندكى از آنها در سرزمين يمن با گمنامى مى زيستند، و اندكى ديگر در بعضى شهرهاى شام با خوارى به سر مى بردند، و بيشتر آنها در مدينه و اطراف مدينه در آباديهاى خيبر و وادى القرى و تيما - در نزديكى شام - زندگى مى كردند:
همانگونه كه شريعت ابراهيم عليه السلام دچار تحريف گشته بود، شريعت موسى عليه السلام و كتاب آسمانى آن
((
تورات )) نيز دستخوش تحريف شده بود. گذشته از اين ، همان تورات تحريف شده نيز در دسترس توده هاى يهود نبود، بلكه نوشته هايى بود در دست رهبران دينى آنها كه از نسل هارون بودند، و بدين سبب قسمتى از آن را نيز كتمان مى كردند؛ و از شريعت موسى عليه السلام بيشتر به شعارهايى پايبند بودند مانند قبله بودند بيت المقدس ، تعطيل شنبه ، و روحانيت فرزندان هارون .
در كتابهاى كه در دست اين رهبران دينى يهود بود، بشارتهايى كه در آنها انبياء بنى اسرائيل از بعثت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله - با تعيين صفات مشخصه او - خبر داده بودند، سالم و دست نخورده مانده بود؛ چه آنكه آن بشارتها با مصالح روزمره آنها - تا قبل از بعثت پيامبر - تضادى نداشت . و به همين دليل علماء يهود ساكن مدينه ، از بعثت پيامبر خاتم و مسكن او در مدينه بسيار گفتگو مى كردند، و از آن به عنوان پيشگوييهاى عالمانه به مردم اوس و خزرج مى دادند.
سوم - شريعت عيسى بن مريم عليه السلام
عيسى بن مريم عليه السلام پس از موسى عليه السلام در بيت المقدس ‍ مبعوث شده بود، و خود از بنى اسرائيل بود. پس از عروج حضرتش به آسمان ، شريعت ايشان نيز مانند دو شريعت ديگر دچار تحريفهاى شديد شد؛ تا آنجا كه پيروان آن قائل به خداوند سه گانه : پدر، و پسر - عيسى - و روح المقدس شدند، و تعطيل شنبه را به يكشنبه تغيير دادند... و بدين ترتيب از مسيحيت نيز جز چند شعار مانند قبله و برداشتن صليب - كه معتقد بودند مسيح بر آن دار زده شده - چيزى نمانده بود.
اما با اينهمه ، بشارتهايى كه پيامبران قبل از حضرت مسيح و خود حضرت مسيح درباره پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله داده بودند، به دليل آنكه با مصالح روزمره آنها تضادى نداشت ، در كتابهاى دينى نصارى و در دست علماء آنها را از تحريف مصون مانده بودند، و علماء نصارى هر جا كه بودند از بعثت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله به عنوان پيشگويى خبر مى دادند.
مسيحيان در جزيره العرب بيشتر در شام بودند، و تنها اندكى از آنان در يمن و عراق مى زيستند، چند دير راهبان آنها نيز در راه شام به مكه بود كه گاه با كاروانهاى تجارتى تماس مى گرفتند، و از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله سخن مى گفتند.
برخورد اهل اديان سه گانه با يكديگر
يهود و نصارى با يكديگر دشمنى . كينه توزى و ديرينه داشتند. قرآن كريم در حكايت قول آنها درباره يكديگر مى فرمايد:
((و قالت اليهود ليست النصارى على شى ء و قالت النصارى ليست اليهود على شى و هم يتلون الكتاب ...))
يهوديان گفتند: نصارى بر حق نيست . و نصارى گفتند:
يهود بر حق نيستند و در حالى كه هر دو گروه (اهل كتاب هستند) كتاب آسمانى را مى خوانند. (شايد مقصود آن باشد كه به آن عمل نمى كنند) (بقره 113).
بت پرستان ، هم خود را بر حق مى دانستند: و هم اهل كتاب را، ولى يهود را بيشتر احترام مى نهادند، و آنها را اهل كتاب اول مى ناميدند.


به طورى كه از آيات قرآن مجيد به دست مى آيد، اعراب جاهلى اللهرا آفريدگار جهان مى دانستند و بت را شريك او قرار مى دادند. هنگام عبادت و سوگندخوردن و ساير موارد نام الله و نام بتان هر دو مورد استفاده قرار مى گرفت ؛ مثلا درآغاز كارها مى گفتند: ((باسمك اللهم))ولى هنگام عبادت و حاجت خواستن به سراغ بتان مى رفتند. اختلاف آنان با پيامبر عالىقدر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) در اين بود كه آن حضرت از پرستش بتان ونياز خواهى از آنان نهى مى كرد و شرك را باطل مى دانست
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خانم / آقا PHALAGH
روز به خیر

معانی قرانی که شما در تاپیکهای مختلف اشاره داشتید با معانی قران های که به صورت انلاین و 2-3 قرانی که در دسترس من است بسیار فرق می کند.

ممکنه ازتون خواهش کنم که اسم مترجم قرانی که دارید را لطف کنید، به طور مثال در رابطه با سوره عمران معانی کاملا در تضاد قرار دارد.

با سپاس فراوان

فرهاد
من از ترجمه آیت الله مکارم شیرازی استفاده کردم.
ببینید شایدتفاوتهایی در ترجمه فارسی باشه اما برای تفسیر یک آیه باید به اصل جمله عربی توجه کرد.چون خیلی وقتها با برگردوندن یه زبان به زبان قارسی معنی در زبان فارسی اون چیزی نمیشه که در زبان اصلی بوده. به عنوان مثال ما در رشته تخصصی خودمون برای خیلی از کلمات انگلیسی مترادفی در فارسی پیدا نمیکنیم و یا خیلی اوقات اگه یه کلمه فارسی هم جایگزین بشه اونی نمیشه که در زبان اصلی بوده. مثال خیلی ساده:
chemical و chemistry هر دو در فارسی به شیمی ترجمه میشن به همین خاطر خیلی ها حتی قشر تحصیلکرده مهندسی شیمی (chemical engineer) رو با شیمی(chemistry) یکی میدونن.
دوست من ارشد زبان انگلیسی هستش مرتبا وقتی که به عنوان مثال یه فیلم میبینیم که فرضا یه شعر توش ترجمه شده دادش میره هوا که این چیزی که دارن میگن اصلا مفهوم اصلی شعر رو نمیرسونه و معتقده که اصلا نباید شعر رو ترجمه کرد.چون مقصود اصلی شاعر در ترجمه فارسی گم میشه.
خلاصه کلام اینکه اگه تفاوتی در ترجمه میبینید به اون قناعت نکنید و به تفاسیر مراجعه کنید که تمام زیر و بم یه جمله رو حلاجی میکنه. و حتی به چگونگی استفاده حروف و آوا ها و زیر و زبر کلمات هم توجه میکنه.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
و اما کشور آمریکا و اروپاییان، تمامی کشورهای اسلامی دارای اقتصاد بسیار ضعیف و اکثر آنها دارای منابع طبیعی بسیار گرانبهایی هستند، کشورهایی مثل عربستان هم بر اساس صادرات نفتی خود پیشرفت اقتصادی کاذبی دارند. کاملا موافق شما هستم که آمریکا و اروپا به خاطر پیشرفت خود و تهیه مواد اولیه ارزان بین کشورهای مسلمان تفرقه می اندازند، ولی دوست من کدام ایرانی یا بهتر بگم کدام مسلمانی غیر اعراب عربستان و حاشیه خلیج فارس را می شناسید که زندگی قابل قبولی داشته باشد و دقدقه آینده وحشتناک را نداشته باشد.


مهربانی را از خدا بیاموزیم

با سپاس
فرهاد
پاسخ اين سؤ ال با توجه به دو نكته روشن مى گردد:
1 - اينكه تصور مى شود ملتهاى فاقد ايمان و پرهيزگارى غرق در ناز و نعمتند ، اشتباه بزرگى است كه از اشتباه ديگرى يعنى ثروت را دليل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گيرد.
معمولا مردم اين طور فكر مى كنند كه هر ملتى صنايعش پيشرفته تر و ثروتش بيشتر باشد خوشبختر است در حالى كه اگر به درون اين جوامع نفوذ كنيم و دردهاى جانكاهى كه روح و جسم آنها را درهم مى كوبد از نزديك ببينيم قبول خواهيم كرد كه بسيارى از آنها از بيچاره ترين مردم روى زمين هستند ، بگذريم از اينكه همان پيشرفت نسبى ، نتيجه بكار بستن اصولى همانند كوشش و تلاش و نظم و حس مسئوليت است كه در متن تعليمات انبيا قرار دارد.
اين خبر در جرائد منتشر شد كه در نيويورك يعنى يكى از ثروتمندترين و پيشرفتهترين نقاط دنياى مادى ، بر اثر خاموشى ناگهانى برق صحنه عجيبى به وجود آمد، يعنى بسيارى از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستى آنها را غارت كردند، تا آنجا كه سه هزار نفر از غارتگران بوسيله پليس بازداشت شدند.
مسلما تعداد غارتگران واقعى چندين برابر اين عدد بوده و تنها اين عده بودند كه نتوانستند به موقع فرار كنند ، و نيز مسلم است كه آنها غارتگران حرفهاى نبوده اند كه نفرات خود را براى چنان حمله عمومى از قبل آماده كرده باشند ، زيرا حادثه يك حادثه ناگهانى بود.
بنابراين چنين نتيجه مى گيريم كه با يك خاموشى برق ، ده ها هزار نفر از مردم يك شهر ثروتمند و به اصطلاح پيشرفته تبديل به غارتگر شدند، اين نه
تنها دليل بر انحطاط اخلاقى يك ملت است بلكه دليل بر ناامنى شديد اجتماعى نيز مى باشد.
خبر ديگرى كه در جرائد بود اين خبر را تكميل كرد و آن اينكه يكى از شخصيتهاى معروف كه در همين ايام در نيويورك در يكى از هتلهاى مشهور چندين ده طبقهاى نيويورك سكونت داشت مى گويد: قطع برق ، سبب شد كه راه رفتن در راهروهاى هتل به صورت كار خطرناكى درآيد ، به طورى كه متصديان هتل اجازه نمى دادند كسى تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد مبادا گرفتار غارتگران گردد ، لذا مسافران را در اكيپهاى ده نفرى يا بيشتر ، با مامورين مسلح به اطاقهاى خود مى فرستادند!، شخص مزبور اضافه مى كند كه تا گرسنگى شديد به او فشار نمى آورده جرئت نداشته است از اطاق خويش خارج گردد!
اما همين خاموشى برق در كشورهاى عقب مانده شرقى هرگز چنين مشكلاتى را به وجود نمى آورده و اين نشان مى دهد كه آنها در عين ثروت و پيشرفت صنايع كمترين امنيت در محيط خودشان ندارند ، از اين گذشته ناظران عينى مى گويند آدمكشى در آن محيطها همانند نوشيدن يك جرعه آب است ، به همين آسانى .
و مى دانيم اگر تمام دنيا را به كسى بدهند و در چنين شرائطى زندگى كند ، از بيچاره ترين مردم جهان خواهد بود ، تازه مشكل امنيت تنها يكى از مشكلات آنها است ، نابسامانيهاى فراوان اجتماعى ديگرى دارند كه آنها نيز به نوبه خود بسيار دردناكند ، با توجه به اين حقايق ثروت را نبايد با خوشبختى اشتباه كرد.
2 - اما اينكه گفته مى شود چرا جوامعى كه داراى ايمان و پرهيزگارى هستند عقب ماندهاند اگر منظور از ايمان و پرهيزگارى تنها ادعاى اسلام و ادعاى پايبند بودن به اصول تعليمات انبياء بوده باشد ، قبول داريم چنين افرادى عقب مانده اند ، ولى مى دانيم حقيقت ايمان و پرهيزگارى چيزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نيست ، و اين امرى است كه با ادعا تامين نمى گردد.
با نهايت تاسف امروز اصول تعليمات اسلام و پيامبران خدا در بسيارى از جوامع اسلامى متروك يا نيمه متروك مانده است و چهره اين جوامع چهره مسلمانان راستين نيست .
اسلام دعوت به پاكى و درستكارى و امانت و تلاش و كوشش مى كند كو آن امانت و تلاش ؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بيدارى مى كند كو آن علم و آگاهى سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداكارى مى كند ، آيا براستى اين اصل به طور كامل در جوامع اسلامى امروز حكمفرما است و با اين حال عقب مانده اند؟! بنابراين بايد اعتراف كرد اسلام چيزى است و ما مسلمانان چيز ديگر.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
درود دوست عزیز


درباره مکر الله عمران آیه 54 ، با دیدن چندین کتاب قران با ترجمه های شخصیته های مختلف همگی به کلمه مکر اشاره داشتند و اگر با توجه به گفته های دوست خوبم PALAGH کلمه مکر به فارسی معنی حیله و نیرنگ را نمی دهد، پس کلمه باکره مریم به معنی فارسی آن به صورت کاملا اشتباهی وارد انجیل شده، البته مقاله ای که در اینباره می باشد را در حال حاضر در دسترس ندارم ولی تا آخر هفته مقاله کامل این موضوع را به شما ارسال خواهم کرد.


مهربانی را از خدا بیاموزیم

با سپاس
فرهاد
لطفا پستها رو با دقت بخونید. همونطور که گفتم مکر در فارسیامروز به معنی حیله و نیرنگ است و در عربی به معنی چاره جویی

کاملا موافق شما هستم، تحقیقات من مستقیما از تورات، انجیل و قرآن می باشد به هیچ وجه به دعا ها و احادیث و کتب مربوطه مراجعه نکرده و نخواهم کرد.
اشتباه نکنید من نگفتم به کتب،احادیث و ادعیه مراجعه نکنید. عرض کردم که برای پاسخ سوالاتمون و اشکالاتی که میگیریم به سراغ رفتار اشتباه ادما نریم.مثلا شما استدلال کردید که مردای ما زناشون رو کتک میزنن و این در قران هم اومده. در صورتی که همونطور که قبلا توضیح داده شد به هیچ وجه در قران همچین چیزی نیومده.
قرآن كريم گرچه نور است ليكن نورى است ثقيل و وزين ، نه خفيف و سخيف از اين رو براى ديدن چنين نور وزينى چاره اى جز تحصيل بصر حديد و بينش ‍ عميق علمى نيست ؛ بلكه درباره قرآن گفته اند: قرآن طلبكارى است كه هرگز وام او پرداخت نمى شود و غريبى است كه هيچ گاه حق او ادا نخواهد شدزيرا اوج معارف آن و عمق مطالب آن فقط ممسوس دست انديشه تابناك معصومين (عليهم السلام ) است از اين جهت در تعريف مفهوم تفسير قرآن ، قيد به قدر طاقت بشرى اخذ شده است . بنابراين ، ضمن لزوم بصير و بينا بودن مفسر لازم است براى بهره ورى بيشتر از معارف قرآن كريم به مطهرون كه همان اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام ) هستند رجوع شود .
نمیدنم سطح معلومات، تحصیلات و مطالعاتتون چه اندازه هست که خودتون مستقیما به قران مراجعه مکنید و به تفسیر میپردازید؟برای فهم دقیق قران نیاز به علومی هست که هرکسی نداره و این علوم جز با مطالعه و تحصیل زیاد کسب نمیشوند و اگه به سطح بالا از دانش و آگاهی نرسیم مجبوریم که برای فهم دقیقتر قران به کتب و افراد ذیصلاح مراجعه کنیم.
همونطور که هر علم دیگری هم افراد متخصص خودش رو داره.قسمتی از جلد یک کتاب(تسنیم تفسیر قرآن) نوشته آیت الله جوادی آملی رو در زیر قرار میدم که در مورد تفسیر قران هست. شاید یه خورده وقتتون رو بگیره اما مطالب جالب و زیبایی در مورد تفسیر قران در اون پیدا میکنید.
http://www.4shared.com/file/39812028/d3a49a3/__online.html
 
آخرین ویرایش:

farhadghafari

عضو جدید
البته جسارته ولي وقتي سئوال رو به اسم ميپرسي كسي ديگه نمي تونه جواب بده.


نه قربان،

به خاطر این بود که تئ تاپیکهای قبلی کسی جواب نمی داد به غیر ایشون
هر کسی که می تونه کمکم کنه ممنونش می شم


با سپاس
فرهاد
 

farhadghafari

عضو جدید
دوست خوبم خانم / آقای PHALAGH

مقالات و پاسخهای شما را مطالعه کردم، بسیار ممنون که توجه کردید و منو راهنمایی نمودید!

دوستان محترم میشه نظرتونو درباره پذیرفتن دین اسلام یا هر دین دیگه اجباری است یا خیر؟ و کسی که مسلمان، مسیحی، یهودی یا .... بوده و بعد از مدتی از دین خارج و یا به دین دیگری برود آیا زنده می ماند؟ و یا مورد غضب پیروان و آفریننده آن دین قرار می گیرد؟


با سپاس
فرهاد
 

pesare_bawafa

عضو جدید
امیدوارم این بحث خوبی که اینجا راه افتاده یه نتیجه خوب داشته باشه
یعنی کسایی که اینجا میان واقعا دنبال پیدا کردن حقیقت باشن
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوست خوبم خانم / آقای PHALAGH

مقالات و پاسخهای شما را مطالعه کردم، بسیار ممنون که توجه کردید و منو راهنمایی نمودید!

دوستان محترم میشه نظرتونو درباره پذیرفتن دین اسلام یا هر دین دیگه اجباری است یا خیر؟ و کسی که مسلمان، مسیحی، یهودی یا .... بوده و بعد از مدتی از دین خارج و یا به دین دیگری برود آیا زنده می ماند؟ و یا مورد غضب پیروان و آفریننده آن دین قرار می گیرد؟


با سپاس
فرهاد
تو چی میگی پسر خوب
جریان چیه؟
نکنه گذاشتیمون سر کار
یا شاید واقعا"..........
 

Similar threads

بالا