من عاشق این شعرم مرسیتا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
من عاشق این شعرم مرسیتا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
من عاشق این شعرم مرسی
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارداگر از من بربایند تو را خواهم مرد
پشت پرچین همین ثانیه ها خواهم مرد
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هردم
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
دوتری اوم هده گیلاس چینی
ا بونی ا دادنت تی مو نشینی
البته درستش فکر کنم برا مصراع آخر اینه:یک دور زما پیشترک مست شدند
دوتری اوم هده گیلاس چینی
ا بونی ا دادنت تی مو نشینی
قربونت یه ترجمه هم زیرش می زدی!!!
یاران گزیده داشتم روزی
امروز چه شد که نیست کس یارم
قربونت یه ترجمه هم زیرش می زدی!!!
یاران گزیده داشتم روزی
امروز چه شد که نیست کس یارم
ما را چه میشود در این کوره ی عظیم
تنها و بی نگار با کوله بار کین(اگه ریتم و آهنگ و معنا نداره شرمنده.از خودمه)
نام حافظ رقم نيك پذيرفت ولي
پيش رندان رقم سود و زيان اين همه نيست
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
ای آمده از علم روحانی تفتیا رب که بقای جاودانی بادا
کامت بادا و کامرانی بادا
هر اشربه ای کز پی درمان نوشی
خاصیت آب زندگانی بادا
تا که هشیاری و با خویش مدارا میکن
چونک سرمست شدی هر چه که بادا بادا
اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم
عمری که سوختیم برای تو سوختیم
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |