سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بویی
در دیده به جای خواب آب است مرا/ زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی/ ای بی خبران چه جای خواب است مرا
ای دل زمن بریده زیادم نمیروی
وی پازمن کشیده زیادم نمیروی
دلبر از ما بصد اميد ستد اول دل
ظاهرا عهد فرامش نكند خلق كريم
درين سراي بي كسي كسي به در نميزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند
وصل تو بدان جهان توان یافت
کان ملک بدین جهان دریغست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |