هر چند زیاد نوشتم ولی بخونید بد نیست ضرر نمیکنید مرسی.
یکی از مضرات دنیای ماشینی همین بود جهان قدمهای زیادی برای علم گرفت به دنبال شناختهای زیادی رفت ولی در شناخت انسان به شدت کم کاری کرد واین بیماری در انسانها رواج پیدا کرد که به دنبال ارامش میگردن به همین علت خودکشی ، گوشه نشینی ، تنهایی ، افسردگی ، رواج لا مذهبی ، یا صوفیه نشینی وافراط در خوشگذرونی که به نوعی به پستی گرایش پیدا میکنه پدید امد اما این مسائل در گذشته کمتر بود چون ارامش برای ماشین معنی نداره پس به انسان مجال نمیده برای رسیدن به اون دست به شناختی بزنه که فرای علوم این دوره است در حالی که در قدیم بیشتر به دنبال این موضوعات بودن دلیلش هم اینکه چرا در عصر حاضر اندیشمندی را نداریم که دنیا را با اندیشه ی خود تغییر دهد تا همین چند دهه پیش بودند جامعه شناسان بزرگ وفیلسوفان اندیشمند که به انسان توجه داشتند ان هم از هر نظر ولی در این عصر ماشین به این بزرگان میگوید که انسان را از چه نظر بشناس که برنارد شاو برمیگرده میگه اگه روح رو زیر چاقوی جراهیم حس نکنم میگوم وجود نداره من با تکنولوژی مشکل ندارم ولی این تکنولوژی باید در خدمت بشر باشه نه بشر در خدمت او . من فکر میکنم ارامش با شناخت درست از همه ی جهات به دست میاد چون در این صورت که میدونیم بهترین چیز برای رفع تشنگی اب اگه نظر من رو بخواهی خواندن و اندیشیدن برای یافتن پاسخ وبه کار بستن این پاسخها در همه ی جهات به طور مثال خدا را بپرستید، پرستش فقط لایق خداست (که مطئنا جز او کسی لایق پرستش نیست ) حال چرا لایق اوست وقتی پاسخ را بیابی برای ثواب پرستش نمیکنی بلکه از روی میل رو به پرستش میاری پس شناخت مقدمه ی رسیدن به ارامش هست. برای شناخت باید از اول از اسارت ماشین ازاد بشی و هزار خان رستمها را بگزرونی ولی ارزششو داره و وقتی به مقصد میرسی تازه میبینی که هدف خلقت چیزی فرای ان بود که ما تصورش رو میکردیم وچیزی هزاران برابر برتر از ارامش بدست میاری .