این بزرگ ترین اشتباهه که شما همه چیز را نسبی میپنداریمنطق هم دقیقا یه تعریف شخصیه منطق من بامنطق شما متغیره و علم دقیقا نقصان پذیره چون همیشه تابع عامل زمان بوده و تغییر کرده مثل تیوریهای علم فیزیک که هر سال یه نقد وتغییر دارند
خوبه خودتون دارید میگید تعریف پس من اگه بیام یه تعریف بنویسم که 2.2=6شما مجبوری تمام معادلات رو از سز بنویسی و اینکه اینکه شما نمیتونی این تغییر رو بپذیری چون ملکه ذهنت شده وگرنه یه قرار داد که شما میتونی محتویاتش رو تغییر بدی.در علم ریاضی هم هیچ واقعیتی وجود نداره جز بازی با متغیرات...حقیقت نه قرار دادی هست نه تغییر پذیر...چیزی هم که در ذات یر عقل نگنجه اثباتش هم در عقل نمیگنجه....فقط اینه که از بش این اثبات هارو میپیچونند تا شما قبول کنی میگم خدایی که در ذهن شماست نیاز به اثبات فلسفی نداره...
شما میگی اون دنیا وجود داره که گناه نکنند آزار نرسونند و..و..و... اونها آخرت رو همینجا میدونند واینکه میگند روحشون میره در جسم یه شخص دیگر
و اینکه دیدی که کسی که خدا رو قبول داره که هیچ ولی هیچ کدوم از اونهایی که نداشتن تغییری رونشون حاصل نشد یه عده هم این وسط قاطی کردن به هم
و یه نکته ایکه اونهایی که خدا رو قبول ندارند چند دسته هستند با متغیرات و افکار گوناگون
واینکه من مطمئنم که شما در فلسفه اسلامی و به خصوص علم منطق آن غور نکرده اید
در فلسفه از مسلمات به نتایج بعدی می رسیم
و اولین قضیه آن این است که:
اجتماع نقیضین محال است
و همین قضیه برای رد حرف شما که همه چیز را نسبی مبینید کافی می باشد
زیرا اگر شما بگویید من این قضیه را قبول ندارم (جدا از این که دارید خود را فریب میدهید و قطعا به آن معتقید)همین حرف شما در عین درست بودن اشتباه است!!!
پس به نظر من لازمه که ما حداقل در اثار فلسفی نوابغ خودمون مثل ابوعلی سیناو ملاصدراو...تامل کنیم و سریعا به سراغ فلسفه های غربی نریم