معماری با مصالحی از جنس دل

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر امشب خسته ام....گویی رمقی نیست....اما باید حرف بزنم....یک کمی حرف بزنم
تا آرام گیرم....باید بگویم از حرفهای آماس کرده ی گلویم!
اما انگار یكباره خالی شوم از آن همه حرف نزده....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـــــوچه هارا بلد شدم
خیابان هارا
مغازه هارا
رنگ های چراغ قرمز را
جدول ضرب را حتا
و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم, اما...
هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم
آدم هارا بلد نیستم!!
 
  • Like
واکنش ها: A.8

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باید که از کنار خودم زود بگذرم
از قیل و قال زندگیم زود کم کنم
از سنگلاخ منزل و ماوا حذر کنم
باید که بشکنم
تندیس مردگان اساطیر خویش را
در جای جای من
افسوس این منی که از آن حرف می زنم
چون روزنامه ایست که صد پاره گشته است
هیچش نمانده است
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم…
من می گریستم به اینکه حتی او هم
محبت مرا از سادگی ام می پندارد…
 
  • Like
واکنش ها: A.8

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به سـلامتی خودمون
که دردامونو روی این دیوار مجازی می نویسیم...
به ســلامتی کسایی که
خونده نخونده دردامونو لایکـــــــــــ می زنن....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی وقتا از اینکه با همه اینقدر صادقم پشیمون میشم.
وقتی با تمام وجودم با دوستام روراستم
ولی میبنم اونا بهم دروغ میگن احساس ضعف میکنم
اینجوری آدم فکر میکنه اونو احمق فرضش کردن
ولی احمق کسیه که دروغ میگه و فکر میکنه کسی نمیفهمه
من همیشه با همه صادقم
شاید نباید باشم
نمیدونم...
تو این دنیای مجازی همه خیلی راحت بهم دروغ میگن
دیگه اعتماد خیلی سخت شده
هربار اعتماد کردیم دیدیم طرف از اولش داشته دروغ میگفته
بهترین آدم روی زمین به نظر من میدونی کیه؟
کسی که یه دوست دیوونه خل و چل مثل خودش داره
ورود ممنوع مینویسم به روی قلب داغونم
نمیخوام عشق تازه ای نمیخوام چون نمیتونم
خدایا خودت درستش کن
خودمو سپردم به خودت
بشم همون آدم قبلی
با قلبی سالم و فکر آزاد
نه مثل الان...
دیگه نمیکشم...
دلم گرفتس....
مثه پسری که عشقش بش میگه:
داداش
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه
برای اینکه ” خفه نشم
همین !!
 
  • Like
واکنش ها: A.8

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها که همه چیز گران شده است
دیگر کسی خریدار حرف هایم نیست
همه چیز گران شده
قلب ها گران تر از همه
سیری چند دل می فروشی؟
یا که بهای قلب شکسته چقدر است......؟
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی وقتا از اینکه با همه اینقدر صادقم پشیمون میشم.
وقتی با تمام وجودم با دوستام روراستم
ولی میبنم اونا بهم دروغ میگن احساس ضعف میکنم
اینجوری آدم فکر میکنه اونو احمق فرضش کردن
ولی احمق کسیه که دروغ میگه و فکر میکنه کسی نمیفهمه
من همیشه با همه صادقم
شاید نباید باشم
نمیدونم...
تو این دنیای مجازی همه خیلی راحت بهم دروغ میگن
دیگه اعتماد خیلی سخت شده
هربار اعتماد کردیم دیدیم طرف از اولش داشته دروغ میگفته
بهترین آدم روی زمین به نظر من میدونی کیه؟
کسی که یه دوست دیوونه خل و چل مثل خودش داره
ورود ممنوع مینویسم به روی قلب داغونم
نمیخوام عشق تازه ای نمیخوام چون نمیتونم
خدایا خودت درستش کن
خودمو سپردم به خودت
بشم همون آدم قبلی
با قلبی سالم و فکر آزاد
نه مثل الان...
دیگه نمیکشم...
دلم گرفتس....
مثه پسری که عشقش بش میگه:
داداش
:gol::gol::gol::gol::gol:
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من هیچ نمی خواهم ...

تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد

وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد

خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد

دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد

و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد

آری تنها تو را می خواهم ...​
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
[/h]
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد
همچنان ادامه داشته باشد….



 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقـــــــد سخــــــت اســـــت
تـــــمام استــــــخاره های دنیا
بــــــــد بیاید...
بــــرای بــــودن بــــا کــسی کــــه دوستش داری...
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

سیب هنوز هم شیرین است
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد ، شیطان بهانه بود .
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

چوپان قصه ی ما دروغگو نبود ، او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سرمیداد ، افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست.
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را


حالا که دری هست مرا بال و پری نیست


حالا که مقدر شده آرام بگیرم


سیلاب مرا برده و از من اثری نیست


بگذار که درها همگی بسته بمانند


وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست . . .



 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

خیابانهای تنهایی دلی ولگرد میخواهد / و آوازم بدون تو سکوتی سرد میخواهد / برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت / ولی حتی نپرسیدی دلت همدرد میخواهد ؟
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

هیچ گاه خط دلت را مشغول نکن ، شاید دلتنگی پشت خط باشه ، دلتنگتم
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

چقدر پیاده رو ها را ڪشـ مےدهند
این برگهاے پــاییـزے!
مےخواهمـ سوار اتوبوسے تند رو شومـ
تا پاییز را رد ڪنمـ
فصل ِ عاشقان را
ما را چـﮧ بـﮧ این حرفا!
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

قلبم محکوم شد به شکستن ، غرورم محکوم شد به شکستن ، احساسم محکوم شد به بازی گرفتن و چشمانم محکوم شدند به باریدن
اما عشقت محکوم شد که بماند در تکه تکه قلبم و قطره قطره ی جانم
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

می‌روم ، اما نمی‌پرسم ز خویشره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟بوسه می‌بخشم ولی خود غافلمکاین دل دیوانه را معبود کیست . . .​
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
1

1




مــــی گــــویــنــد
ســـــاده ام
..!

مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک
نــگــاه
..

یـــک
لبـــــخـنـــد
...

بــه
بــازی
میـــــگیــــری ..!

مــــــی گـــــوینــــد
تـــرفنــدهـــایت
،
شـــیطنـــت هــــایت
..

و
دروغ هایـــت
را نمــــی فهمــــم ..

مــــــی گویند
ســــاده ام
..!

اما مــــــــن فـــــقــــــط
دوســـتـــــت دارم
...

همیـــــــــن!

و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

آفتاب که میتابد ، پرنده که میخواند و نسیم که می وزد ،
با خودم میگویم حتما حال تو خوب است که جهان این همه زیباست
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​
به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم !


این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....


باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر" گشت ...
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
..

..

قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
خداحافظ . . .
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
.

.

نگفته بودم! پیش از خدا حافظی
حافظه ی باران را مرور کنی؟و از میان تمام رویاهایش
سلام ها را به خاطر آوری؟
نگفته بودم! واژه ها مقدس اند
احساس می شوند، می ترسند، می ترسانند
وحادثــــــــــــــه هیچ وقت خبرت نمی کند؟!
حالا رفته ای و من
در کوچه های قهوه ای کویری
که سواد خواندن ابرها را ندارد
تشنه ی قطره ای سلامم
تا بار دیگر سبز شوم
 
بالا