مشاعرۀ سنّتی

meh_61

عضو جدید
در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت[FONT=&quot][/FONT]
 

meh_61

عضو جدید
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
به وداعی دل غمديده ما شاد نکرد
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
نی داشت خبر از خود و نی از می و مجلس
خسرو که خرابی ز می ناب دگر د
اشت
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
د......

د......

دل و دینم شد و دلبر بملامت برخاست
گفت باما منشین کز تو سلامت برخاست
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو،همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون،همی سپردم
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
میسوزم از فراغت روی از جفا بگردان

هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسم این قوم که بر دردکشان می​خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
 

mahdi271

عضو جدید
آري اين منم كه در دل سكوت شب نامه هاي عاشقانه پاره مي كنم
اي ستاره ها اگر به من مدد كنيد دامن از غمش پر از ستاره مي كنم
 

Farasystem

عضو جدید
کاربر ممتاز
آري اين منم كه در دل سكوت شب نامه هاي عاشقانه پاره مي كنم
اي ستاره ها اگر به من مدد كنيد دامن از غمش پر از ستاره مي كنم



من آن دیوانه پر بارم، که در خود واژه ها دارم
درون دشت اندیشه به غیر از گل نمی کارم


من آن ابر بهارانم که از خاشاک بیزارم
به جز بر چهره ی گل ها نمی گریم، نمی بارم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا