مشاعرۀ سنّتی

[meh_61]

[FONT=&quot]تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين[/FONT]
[FONT=&quot]کس واقف ما نيست که از ديده چه‌ها رفت[/FONT]

 

[moein_13]

[FONT=&quot]تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين[/FONT]
[FONT=&quot]کس واقف ما نيست که از ديده چه‌ها رفت[/FONT]

تا یهار است دری از قفس من نگشاید

وقتی این در بگشاید که گلی نیست زگلزار

 

[meh_61]

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فيروزه طربخانه از اين کهگل کرد[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فيروزه طربخانه از اين کهگل کرد

در نمازند درخنان و گل از باد وزان

خم به سرچشمه و در کار وضو میبینیم

 

[meh_61]

مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموری کرد[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموری کرد

دنیا خود از دریچه ی عبرت عزیز ماست

زین خاک و شیشه ایینه ی هوش میکنی

 

[meh_61]

ياری اندر کس نمی‌بينيم ياران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

ياری اندر کس نمی‌بينيم ياران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

دی بی من و امروز چو دی بی منو تو

فردا به جه حجتم به داور خوانند

 

[meh_61]

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهيست که در دست نسيم افتادست[FONT=&quot][/FONT]

 

[MM.R]

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهيست که در دست نسيم افتادست

تکیه بر تقوی ودانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
​

 

[meh_61]

شيراز و آب رکنی و اين باد خوش نسيم
عيبش مکن که خال رخ هفت کشور است[FONT=&quot][/FONT]

 

[*زهره*]

تیر مژگان و کمان ابروش

عاشقان را عید قربان می‌کند

 

[Ghazal_joon]

در آن دیوان که حق حاکم شد و دست و زبان شاهد
نخواهد بود بازار و بها چیره‌زبانی را

 

[moein_13]

در آن دیوان که حق حاکم شد و دست و زبان شاهد
نخواهد بود بازار و بها چیره‌زبانی را

ازین شورم که امشب زد به سر اشفته و سنگین

چه می گویم نمی فهمم چه می خواهم

 

[Ghazal_joon]

مهره‌ی انجم ز زرین حقه ساخت
با فلک در حقه هر شب مهره باخت

 

[moein_13]

مهره‌ی انجم ز زرین حقه ساخت
با فلک در حقه هر شب مهره باخت

تو شهریار به راحت برو به خواب ابد

که پاکباخنه از رهزنان ندارد باک
​

 

[Ghazal_joon]

کوه را هم تیغ داد و هم کمر
تا به سرهنگی او افراخت سر

 

[moein_13]

کوه را هم تیغ داد و هم کمر
تا به سرهنگی او افراخت سر

رنگ ریا زدم بر افق دیده و دل

تا تماشا کنم ان شاهد ریایی را

 

[Ghazal_joon]

ای گناه آمرز و عذرآموز من
سوختم صد ره چه خواهی سوز من

 

[moein_13]

ای گناه آمرز و عذرآموز من
سوختم صد ره چه خواهی سوز من

نرگس دریده چشم به دیدار او ولی

دیدار افتاب به چشم دریده نیست

 

[*زهره*]

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

 

[yekbinam]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

 

[moein_13]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

در دایره ای کامدن و رفتن ماست

انرا نه به دایت نه به نهایت پیداست

 

[*زهره*]

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

 

[Ghazal_joon]

تویی کرده​ی کردگار جهان
ببینی همی آشکار و نهان

 

[*زهره*]

نازنینا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

 

[meh_61]

الا يا ايها الساقی ادر کاسا و ناولها​

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها[FONT=&quot][/FONT]​

 

[Ghazal_joon]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

[MM.R]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را [/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بدو بخشم تن و جان و سر وپا را

[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه چون حافظ که می بخشد سمرقتند و بخارا را[/FONT]​

​

 

[MM.R]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را [/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بدو بخشم تن و جان و سر وپا را

[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه چون حافظ که می بخشد سمرقتند و بخارا را[/FONT]​

​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر آن مه رخ تهران بدست آرد دل مارا[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به لبخند تَرش بخشم تمام روح و معنا را[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه بر آن مه لقای ما که شور افکند دنیارا[/FONT]​