spow
اخراجی موقت
نمای باز جنگلی زیبا را می بینیم که پرندگان (همه کلاغ) بر فراز آن در پروازند. دوربین جلوتر می رود و با یک زوم-این بلند، درختی را در میان جنگل در کادر می گیرد که آشیانه ای روی شاخه ی آن دیده می شود. درون آشیانه تخم کلاغ کوچکی قرار دارد که سر جایش بند نیست. کلاغ مادر (ننه کلاغ) کنار آشیانه مشتاقانه منتظر بیرون آمدن جوجه اش از تخم است. تخم انگار شکستنی نیست. بالا و پایین می جهد. سرو ته می شود و دست آخر از شدت ورجه ورجه از بالای شاخه می افتد پایین و کناره بوته ای از شاخ و برگ در هم رفته می شکند. جوجه کلاغ به بیرون سرک می کشد و در حالی که پوست تخم روی سرش کلاه مسخره ای برایش ساخته رو به مادر که بال و پر زنان آمده پایین درخت و جوجه ی عجیب و غریب خود را مشاهده می کند قار قار بچگانه ای به نشانه ی ادای کلمه ی "مامان" می کند. ننه کلاغ قارقار او را تصحیح می کند و اولین کلمه را به او می آموزد.
ننه کلاغ: قارقار نه عزیزم، مامان!
ننه کلاغ جوجه را به منقار می گیرد و روی شاخه درون آشیانه می گذارد و می رود تا برای جوجه ی خود خوراکی دست و پا کند. جوجه کلاغ بلا، که موزیانه با چشم پرواز مادر را دنبال می کند همینکه مادر از نظر دور می شود جست زنان خود را به لبه ی شاخه می رساند و با پرو بال زدن سعی در تقلید پرواز مادر دارد. آن قدر ناشیانه بالا و پایین می پرد که آخر سر درست مثل از تخم بیرون آمدنش از شاخه پایین می افتد و این بار به دلیل بال بال زدن های احمقانه اش لای شاخ و برگ به هم پیچیده ی بوته ی خار گیر می کند.
جوجه کلاع وروجک که حسابی ترسیده قارقار گوش خراشش را سر می دهد و همزمان کلاغ خنگ جنگل که صدایش را شنیده از راه می رسد و او را در آن حال می بیند. سراسیمه ننه کلاغ را صدا م یزند و وقتی او را از صحنه ی حادثه غایب می بیند با هول و ولا، در حالی که زیگزاگ پرواز می کند می رود تا دیگران را از جریان مطلع کند.
ننه کلاغ: قارقار نه عزیزم، مامان!
ننه کلاغ جوجه را به منقار می گیرد و روی شاخه درون آشیانه می گذارد و می رود تا برای جوجه ی خود خوراکی دست و پا کند. جوجه کلاغ بلا، که موزیانه با چشم پرواز مادر را دنبال می کند همینکه مادر از نظر دور می شود جست زنان خود را به لبه ی شاخه می رساند و با پرو بال زدن سعی در تقلید پرواز مادر دارد. آن قدر ناشیانه بالا و پایین می پرد که آخر سر درست مثل از تخم بیرون آمدنش از شاخه پایین می افتد و این بار به دلیل بال بال زدن های احمقانه اش لای شاخ و برگ به هم پیچیده ی بوته ی خار گیر می کند.
جوجه کلاع وروجک که حسابی ترسیده قارقار گوش خراشش را سر می دهد و همزمان کلاغ خنگ جنگل که صدایش را شنیده از راه می رسد و او را در آن حال می بیند. سراسیمه ننه کلاغ را صدا م یزند و وقتی او را از صحنه ی حادثه غایب می بیند با هول و ولا، در حالی که زیگزاگ پرواز می کند می رود تا دیگران را از جریان مطلع کند.