یه داستان واقعی و تلخ . . . بیایید یكم انسان باشیم

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون ؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام ؟
پسره : بگو میخوام برم استخر . . .
دختره اومد خونه دوست پسرش . . .
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه . . .
پسره و دوستاش یکی یکی . . .
این آخری که رفت حموم ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم . . .
دیدن این دیر کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :
نامَـــــــــــــــــــــــردا خواهـــــــــــــــــــــــــــرم بود . . .
نکنید از این کارا ، دوست دختر شما خواهر یک بنده خداییه . . .
شایدم اصلا برادر نداره تَـکه این اصلا مهم نیست ، شاید دختره خره احمقه نمیفهمه چه آینده ای در انتظارشه . . . ولی شما نکنید . . .

هر چی بیشتر به اشتراک بذارید تا کمتر از این نامردی ها ببینیم . ..

 

shahab.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضیا در کنار مردانگی و شرف خیلی چیزای دیگشونم فروختن...
شاید این فقط یه داستان باشه ولی باور کنید که داره این اتفاق تو کشور ما که هممون ادعای دین داری و فرهنگ داریم میوفته...
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضیا در کنار مردانگی و شرف خیلی چیزای دیگشونم فروختن...
شاید این فقط یه داستان باشه ولی باور کنید که داره این اتفاق تو کشور ما که هممون ادعای دین داری و فرهنگ داریم میوفته...

این یه داستان نیس...واقعیه:(
 

petromech

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا اون پسرها خیلی مرد بودند در داستان الان می بینی و می شنوی که همشون تجاوز می کنند فیلمهاش هم میگیرند کتک اش هم میزنند و همیشه تهدیدش هم می کنند....
 

shakiba.h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون ؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام ؟
پسره : بگو میخوام برم استخر . . .
دختره اومد خونه دوست پسرش . . .
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه . . .
پسره و دوستاش یکی یکی . . .
این آخری که رفت حموم ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم . . .
دیدن این دیر کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :
نامَـــــــــــــــــــــــردا خواهـــــــــــــــــــــــــــرم بود . . .
نکنید از این کارا ، دوست دختر شما خواهر یک بنده خداییه . . .
شایدم اصلا برادر نداره تَـکه این اصلا مهم نیست ، شاید دختره خره احمقه نمیفهمه چه آینده ای در انتظارشه . . . ولی شما نکنید . . .

هر چی بیشتر به اشتراک بذارید تا کمتر از این نامردی ها ببینیم . ..


تکراری و خیلی قدیمی
ولی نامردی انواعش هر روز جدیدو جدیدتر میشه...
 

shahab.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این یه داستان نیس...واقعیه:(

کاش نبود بعضی وقتا بعضی از اتفاق ها به شدت قلب آدمو به درد میاره کاش ما انسانی زندگی میکردیم نه اینکه ادعای اشرف مخلوقات بودن رو داشته باشیم و تو زندگی از حیوان هم پست تر باشیم...
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
وااا!!!
دخدره مدرسه پسرونه رفته بوده یا حموم!!خخخ
:D
 

Similar threads

بالا