داستان خانمي كه شب خونشون نميره وتا صبح...

saeed_goli144

عضو جدید
يه شب خانم خونه اصلا” به خونه بر نميگرده و تا صبح پيداش نميشه!
صبح بر ميگرده خونه و به شوهرش ميگه كه ديشب مجبور شده خونهء
يكي از دوستهاي صميميش (مونث) بمونه. شوهر بر ميداره به ۲۰ تا
از صميمي ترين دوستهاي زنش زنگ ميزنه ولي هيچكدومشون حرف
خانم خونه رو تاييد نميكنن!
يه شب آقاي خونه تا صبح برنميگرده خونه.
صبح وقتي مياد به زنش ميگه كه ديشب مجبور شده خونهء يكي
از دوستهاي صميميش (مذكر) بمونه. خانم خونه بر ميداره به ۲۰ تا
از صميمي ترين دوستهاي شوهرش زنگ ميزنه. ۱۵ تاشون تاييد
ميكنن كه آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده!! ۵ تاي ديگه حتي ميگن كه
آقا هنوزم خونهء اونا پيش اوناست!!
 

*ندا*

عضو جدید
منم از مرام آقایون خوشم میاد

با عرض معذرت از صنف خودم :
حسادتهای ویران کنندۀ خانومها گاهی من رو به وحشت میندازه که سعی میکنم کمتر اعتماد کنم بهشون.

دو سه بار بد جور دوستهای مونثم پشتم رو زدند که باعث بدبینی من شدن.
ولی تا بحال از دوستان آقا کسی این کار رو نکرده.نه اینکه نباشن ولی اگر هم باشند استثنا هستن.

 

پترو

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم از مرام آقایون خوشم میاد

با عرض معذرت از صنف خودم :
حسادتهای ویران کنندۀ خانومها گاهی من رو به وحشت میندازه که سعی میکنم کمتر اعتماد کنم بهشون.

دو سه بار بد جور دوستهای مونثم پشتم رو زدند که باعث بدبینی من شدن.
ولی تا بحال از دوستان آقا کسی این کار رو نکرده.نه اینکه نباشن ولی اگر هم باشند استثنا هستن.

خواهش میکنیم . مرام و معرفته دیگه.
 

ر.میرعماد

عضو جدید
آقایون بلدن, تو اینجور مواقعه به هم نون قرض میدن
این که شما خوندید یه طرف قضیه اس .طرف دیگش اینجوریه:
اون بیست نفر زنگ میزن به اون یه نفر میگن:

هان شیطون دیشب خونه نبودی,راسشو بگو کجا رفته بودی.
رفته بودم سقاخونه دعا ...ببخشید..!! مشکل خاصی نبوده تو شرکت کار داشتم
همونجا موندم.صبح رفتم خونه
(حالا بنده خذا راس میگه نرفته خونه تو شرکت بوده اونم تنها می خواسه زنش رو تنبیه کنه مثلا..)
به ماچه نوش جونت هرجا بودی با هر کی بودی و هرغلطی کردی.
صبح زنت زنگ زد ما رفع ورجوع کردیم یکی طلب ما حواست باشه.
:redface:
 

Similar threads

بالا