((خدا دروغه میگی نه بیا ثابت کن))

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه مقدار با عجله ننويسيد كه اشتباهات تايپي كمتر بشه تا بشه فهميد منظورتان چيست.
ببينيد وقتي شما به نوشته اي پاسخ مي دهيد اگر خود را محور همه پاسخ ها تصور نماييد فكر ميكنيد كه جواب كاملي داده ايد به همين علت فكر ميكنيد كه اون موضوع تمام شده ولي اگر اول باور كنيد كه خيلي چيزاست كه بايد ياد بگيري اونوقت اونقدر به خوندن و پاسخ دادن ادامه ميدي تا مطمئن بشي زحماتت به هدر نرفته پس توصيه ميكنم اول از خود محوري بعلت سمت مدير خودت رو رها كن و اونقدر به مطالعاتت ادامه بده تا حق را از باطل با تحليل هاي عقلي از هم تفكيك كني .
دوم اينكه من شما را به ميز گردي با شما دعوت كردم تا در اونجا حرفاتو در برابر سوالات بنويسي ولي افتخار نداديد و اين يعني هنوز خيلي مونده تا همه حرفاتو بگي.
معروف است ارسطو و پرستو سر علمشون دعوا كردند و قرار شد هر يك سمي بسازد و بخورد ديگري بدهد ابتدا استاد سم مهلكي ساخت و بخورد پرستو داد اما اون راهي يافت و خودش را از مرگ رهانيد و در مقابل پرستو فقط 40 روز آب در هاونگ كوبيد و ارسطو كه اون دوره طولاني را براي ساخت سم در ذهنش تصور كرده بود با خوردن جرعه اي از ان اب فوت كرد.بنابراين اب در هاونگ كوبيدن هم بي خاصيت نيست.
خوب بله منت گذاشتيد كه نظرات مخالفينتون پاك نكردين اين خودش ابتداي ورود به دگر انديشي در يك مسلمان است.
بحث کردن با مخالف عقیده!! من اونجا نوشتم حتما باید قبولش کرد؟ میدونید چرا بحث کردن باش ما رو بیفایده میدونم. چرا هر وقت به اصطلتح خودتون اشکالی رو در یه تاپیک عنوان کردید و براتون پاسخی نوشتم متاسفانه باز تو تاپیک بعدی همون رو تکرار کردید. مثل اینکه اصلا آب تو هاون کوبیدم.
اما خب بحخث کردن با شما برای من یه فایده داشت. چون وادار میشدم برم بخونم و بخونم و بخونم.
اگه به گوهری به نام مخالف اعتقاد نداشتم. هر پست یا تاپیک مخالفی که زده میشد در چشم بر هم زدنی پاک میشد. و آمار اخطارا و تذکرات تو این تالار هم سر به فلک میکشید.
یه بار دیگه برید اون تاپیک مخالفت رو بخونید.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خب اگه جواب کامل نیست باید همونجا اشکالات پاسخ مطرح بشه.اما تا اونجایی که من از شما دیدم. وقتی پاسخی میدادم. از یه به اصطلاح اشکال دیگه حرف میزدید. اگه با یه پاسخ قانع نمیشید حتما در اون پاسخ نقصی هست پس به جای عنوان کردن یه موضوع دیگه باید در همونجا نقص پاسخ رو مطرح کنید. تا حداقل تو یه موضوع به نتیجه برسیم.اما شما...
در مورد میزگردی با شما باید بگم متاسفانه اینقد متناتون طولانیه که راستش اصلا حوصلم نمیشه بخونم. تو این مدتی که اومدم تو این سایت منی که اصلا نیازی نداشتم از عینکم استفاده کنم الان یه ماهه وقتی پشتت سیستم میشینم مجبورم عینک بزنم. چون مرتب دارم متن میخونم. اگه دقت کنید تعداد کسانی که از اون تاپیک استقبال کردن هم خیلی خیلی کمه و علتش هم فقط طولانی بودن پستاتون هست. فکر کنم تو همون تاپیک هم یه بار گفتم اما خب فایده نداشت.
منظورتون رو هم از خودمحوری متوجه نشدم.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بياد ندارم در مورد نواقصي كه طرح كردم سكوت كرده باشم و پاسخ شما را نداده باشم
اگر رفرنسي را اشاره كنيد كه بي جواب گذاشتم مراجعه خواهم كرد و براتون پاسخش را ميگذارم.
در ميز گردي با شما مطالب اونفدر ها هم طويل نبودند شايد منظورتان در تاپيك خرد چيست خرد گرا كدامست باشد كه در اينصورت حق با شماست .
اكثر آدما در مباحثشون خودشون را اكمل مي پندارند و به همين علت گرفتار خود محوري ميشوند و نميتوانند ادله مخالف را بدرستي درك كنند به همين علت فكر ميكنند كه كاملترين جواب را داده اند .
خب اگه جواب کامل نیست باید همونجا اشکالات پاسخ مطرح بشه.اما تا اونجایی که من از شما دیدم. وقتی پاسخی میدادم. از یه به اصطلاح اشکال دیگه حرف میزدید. اگه با یه پاسخ قانع نمیشید حتما در اون پاسخ نقصی هست پس به جای عنوان کردن یه موضوع دیگه باید در همونجا نقص پاسخ رو مطرح کنید. تا حداقل تو یه موضوع به نتیجه برسیم.اما شما...
در مورد میزگردی با شما باید بگم متاسفانه اینقد متناتون طولانیه که راستش اصلا حوصلم نمیشه بخونم. تو این مدتی که اومدم تو این سایت منی که اصلا نیازی نداشتم از عینکم استفاده کنم الان یه ماهه وقتی پشتت سیستم میشینم مجبورم عینک بزنم. چون مرتب دارم متن میخونم. اگه دقت کنید تعداد کسانی که از اون تاپیک استقبال کردن هم خیلی خیلی کمه و علتش هم فقط طولانی بودن پستاتون هست. فکر کنم تو همون تاپیک هم یه بار گفتم اما خب فایده نداشت.
منظورتون رو هم از خودمحوری متوجه نشدم.
 

rabin_huood

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بياد ندارم در مورد نواقصي كه طرح كردم سكوت كرده باشم و پاسخ شما را نداده باشم
اگر رفرنسي را اشاره كنيد كه بي جواب گذاشتم مراجعه خواهم كرد و براتون پاسخش را ميگذارم.
در ميز گردي با شما مطالب اونفدر ها هم طويل نبودند شايد منظورتان در تاپيك خرد چيست خرد گرا كدامست باشد كه در اينصورت حق با شماست .
اكثر آدما در مباحثشون خودشون را اكمل مي پندارند و به همين علت گرفتار خود محوري ميشوند و نميتوانند ادله مخالف را بدرستي درك كنند به همين علت فكر ميكنند كه كاملترين جواب را داده اند .
سلام
اتفاقا وقتی من متن های شما رو میخونم دقیقا حس میکنم که شما این باور را دارید که اکمل هستید .
خوب بله منت گذاشتيد كه نظرات مخالفينتون پاك نكردين اين خودش ابتداي ورود به دگر انديشي در يك مسلمان است.
و ....
آیا واقعا به نظر شما بحث کردن و زیاد حرف زدن هنر است .
چرا انسان باید با مخالف خود بحث کند ، در این دنیای متمدن شما کجا به این مورد اشاره شده ؟
اول از خود محوري بعلت سمت مدير خودت رو رها كن و اونقدر به مطالعاتت ادامه بده تا حق را از باطل با تحليل هاي عقلي از هم تفكيك كني
ایا در اعتقادات شما این مورد هم جای دارد که به راحتی دیگران را متهم کنید ، شما از کجا میدانید فلق حق را از باطل تفکیک نکرده ! ایا این تفکر کمال گرایانست یا تفکرات ما ؟

درضمن در اسلام فرقه های مختلفی است اصولا هر کس که از اسلام دم میزند به فرقه خود اشاره میکند شما هم اگر مطلبی در مورد مسلمانان میگذارید فرقه آنها هم مورد بررسی قرار دهید . حتی در تشیع و تسنن هم فرقه هایی داریم . و مورد آخر اینکه اگر قانون گذار تخلف کرده نمی توان تخلف را به قانون استقرا داد ... فکر میکنم این در تمام مکتب ها صادق است .
خردتان نگهدارتان .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر ميرسد حضور در فروم يعني گفتگو و حرف زدن چگونه ميشود در فرومي شركت كرد و از طريق نگارش حرف نزد؟!
اينكه شما فكر ميكنيد كه من متصورم كه اكمل هستم نظر شماست و محترم.
خواندن و نوشتن تنها راه رسيدن به كمال و شناخت واقعيات است و بحث كردن راهي براي بيشتر خواندن و بدنبال ان بيشتر نوشتن است اگر شما انرا لازم نمي دانيد خوب ميتوانيد از ان متابعت نكنيد.
هيچكس نميخواهد كه حق و باطل را نشناسد ولي در اكثر موارد اونقدر ايندو واژه بهم نزديك ميشوند كه تفكيك ان بسيار دشوار ميشود و هر كس را ممكنست به مسير اشتباه هدايت كند در ضمن اينكه تلاش كن تا بتواني حق را از باطل تفكيك كني به مفهوم اين نيست كه فلق در اين خصوص كاملا ناموفق عمل كرده بلكه هشداريست تا از ان پرهيز شود.
من به تحليل ريشه ها مي پردازم نه به شاخه ها بنابراين اصلا مهم نيست كه 72 فرقه اسلامي در جهان هست .
سلام
اتفاقا وقتی من متن های شما رو میخونم دقیقا حس میکنم که شما این باور را دارید که اکمل هستید .
آیا واقعا به نظر شما بحث کردن و زیاد حرف زدن هنر است .
چرا انسان باید با مخالف خود بحث کند ، در این دنیای متمدن شما کجا به این مورد اشاره شده ؟
ایا در اعتقادات شما این مورد هم جای دارد که به راحتی دیگران را متهم کنید ، شما از کجا میدانید فلق حق را از باطل تفکیک نکرده ! ایا این تفکر کمال گرایانست یا تفکرات ما ؟
درضمن در اسلام فرقه های مختلفی است اصولا هر کس که از اسلام دم میزند به فرقه خود اشاره میکند شما هم اگر مطلبی در مورد مسلمانان میگذارید فرقه آنها هم مورد بررسی قرار دهید . حتی در تشیع و تسنن هم فرقه هایی داریم . و مورد آخر اینکه اگر قانون گذار تخلف کرده نمی توان تخلف را به قانون استقرا داد ... فکر میکنم این در تمام مکتب ها صادق است .
خردتان نگهدارتان .
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام عراقی
خب من زود تر از اینا میخواستم جواب بدم ولی میخواستم ببینم فکرات چیه ؟
اصلا میخوا بدونی من چرا مسلمونم فکر کردی از روی هوا اومدم همین جوری قبولش کردم یا بخاطر تقلید از اجداد نه بابا اینجا خیلی ها واسه اونی که قبول دارن ویا بهش معتقد میشن دلیل میخوان( یکیش همین بارسلون )دنبالش میگردن
دین یه برنامه هست باید یه چیزی باشه مثل یه مکتب توضیحاش مفصله که شاید خونده باشی حالا قبول داری یا نه بخودت ربط داره اجباری در کار نیست.
اول در مورد اون گوسفند ببین اصلا بحث بین انسان وخدا بود چرا گوسفند رو قاطی کردین ؟؟؟
در مورد روح ما معتقدیم ای روح است که هویت ادمو میسازه بدون روح ادمی یه تیکه گوشت بی جانه خویشتن ادمی(من) همون روحه که با مرگ از انسان جدا میشه وانسان میمیره این روحه که میتونه با اعمالش خودشو پاک یه کثیف کنه
در مورد اون بچه اگه یادت یاشه این یه تاپیک بود من اونجا گفتم خیلی وحشتناکه امیدوارم دیگه از این تصاویر الان نباشه....ببین اون بچه کجاس تو افریقا تو میدونی اونجا به کی میگن خدا؟اصلا خداشون کجا ی زندگی ادماش هست؟اصلا معنویت اونا تو چه حدیه؟کی میدونه ؟ما اینجا خدارو تو دلامون نگه میداریم اگرم برخلافش کار میکنم بهش امیدواریم در ضمن این گلایه ها رو باید از کسی داشت که خودشونو متمدن میدونن وثروتاشون میخورن یه اب هم روش بیان اونا جواب بدن.....
درمورد قران ببین از تموم کتابای اسمونی این کتاب بدون تحریفه در ضمن بخاطر داشته باش که اولین دانشمندان جهان مسلمون بودن یا خیلی ازدانشمندان علمی رو که دنبالش رفتن رو از قران الهام گرفتن...دستورات پزشکی نجوم و...خیلی چیزای دیگه همه تو قران نوشته پس لطف کن دیگه نگو دستورات غیر مفید توضیح مفصلات کافیه اونی که بخواد بفهمه خودش میفهمه داستاناش واسه عبرت ودرس گرفتنه اصلا خدا توش فقط اصول رو گفته نه فرع رو.گفته بودی قصاص و دستو پا زدنو...ببین ما دو نوع احکام داریم ثانویه واولیه این ثانویه هاش از طرف حاکم وقت تعیین میشه بر اساس زمان وموقعیت جامعه اسلامی ممنکنه تغییر کنه حالا تو کشورهای عرب این کارا میشه به ماچه؟اونا اگه عقل داشتن از خودشون دفاع میکردن منظورم از هم زبوناشونه .عراقی اینجا ایرانه ما هم فارس زبونیم.اگه یه کارایی یه جا میشه الکی پای این اسلام و....ننداز تاجایی که من پرسیدم اینجا همچین کارایی نمیشه...در مورد زنان بازم اون کشورها هستن که زناشونو محدود کردن حتی اجازه رانندگی رو بهشون نمیدن ویا.... این اسلام بوده که از اون اول زن رو به عنوان یه موجودی هم طراز مرد معرفی کردوقتی که حتی کشورهایی که خودشونو متمدن میدونن زن رو به عنوان کالا قبول داشتن همین وبس ومن به خاطر تموم ازادی هایی که باعث نمیشه که پست وزبون به حساب بیام متشکرم.
حالا اگه کسی میخواد یه چیزایی بدی ازش توذهنا بندازه دیگه مشکل داره...
متاسفانه اصلا وقت ندارم که توضیحات کامل واضافی رو واسه اعتقاداتم بگم ندارم.اینا رو هم گفتم که بدونی اونجوری که فکر میکنی نیست ما اونقدر عقل داریم که واسه خودمون دلیل به اندازه کافی داشته باشیم برای اون چیزی که قبول داریم وبرامون مهمه
اینا اعتقادات شخصی خودم واسه اون چیزی هست که قبول دارم وبرام مهمه ممکنه یه مسلمون واقعی نباشم ولی بای خودم دلایلی دارم که اسلام وقران عزیز و قبول دارم بقیه هم احتمالا فکرای خودشونو دارن پس خواهش میکنم این تاپیکو برای گله وشکایت ونقطه ضعف گرفتن از همه وهمه چیز بحساب نیار
بذار دوستمون(بارسلون) اگه تونست به جواباش برسه
ممنون
 

loe kan

عضو جدید
ميگي خدا وجود نداره؟؟؟؟پس چيزي كه وجود نداره چجوري دوروغ ميگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

baroonearamesh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چیزی رو که نمی بینیم و یا احساسش نمی کنیم با کدوم دلیل وجودش رو ثابت می کنید؟
در مورد بعد از مرگ از کجا میدونید اصلا جایی میریم ؟

دلیل نمیشه اگه چیزی دیده نمیشه یا ما نمیتونیم حسش کنیم وجود نداشته باشه
چون ما قادر به درک خیلی چیزا نیستیم اما دلیل نداره اونا وجود نداشته باشه ....

این داستان و بخون .....


دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود.موضوع درس درباره ی خدا بود.
استاد پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟»
کسی پاسخی نداد.
استاد دوباره پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که خدارا لمس کرده باشد؟»
دوباره کسی پاسخی نداد.
استاد برای سومین بار پرسید:«ایادر این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟»
برای سومین بار هم کسی پاسخی نداد.
سپس استاد با قاطعیت گفت:
«با این وصف خدا وجود ندارد
یک دانشجوکه به هیچ وجه با استدالال استاد موافق نبود اجازه خواست تا صحبت کند.استادپذیرفت.دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش سوال پرسید:
«ایا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟»
همه سکوت کردند.
«ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟»
همچنان کسی چیزی نگفت.
«ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟»
باز هم کسی پاسخ نداد.
پس دانشجوچنین نتیجه گرفت:
«استاد مغز ندارد
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلا میخواي بدونی من چرا مسلمونم
پاسخ :نه نيازي ندارم بدونم چرا مسلمانيد.
حالا قبول داری یا نه بخودت ربط داره اجباری در کار نیست.
پاسخ :كاملا درسته هيچ اجبار و اكراهي نيست
اول در مورد اون گوسفند ببین اصلا بحث بین انسان وخدا بود چرا گوسفند رو قاطی کردین ؟؟؟
پاسخ :خيلي واضح است گفته شد خدا موجودات رو ميسازه و به انها از روح خودش ميده !در جواب نوشته شد اين ادعا در مورد گوسفند و يا انسان شبيه سازي شده مصداق ندارد.
در مورد روح ما معتقدیم ای روح است که هویت ادمو میسازه بدون روح ادمی یه تیکه گوشت بی جانه خویشتن ادمی(من) همون روحه که با مرگ از انسان جدا میشه وانسان میمیره این روحه که میتونه با اعمالش خودشو پاک یه کثیف کنه
پاسخ :با شما موافق نيستم و بيشتر به نوشته هاي افلاطون ،ارسطو ،ملا صدرا و مطهري توجه دارم و نقدي بر افكار انها در ميز گردي با شما در مورد روح اورده ام . افكار شما در مورد روح عاميانه است.
در مورد اون بچه اگه یادت یاشه این یه تاپیک بود من اونجا گفتم خیلی وحشتناکه امیدوارم دیگه از این تصاویر الان نباشه....ببین اون بچه کجاس تو افریقا تو میدونی اونجا به کی میگن خدا؟
پاسخ : در هر مملكتي كه مراحل اوليه تمدن را ميگذرونه يه نوع خدايي هست در هندوستان گاو مي پرستند در نپال آلت مردانه را ستايش ميكنند و در آفريقا از جادوگر هاي قبايل اطاعت ميكنند در كشورهايي هم مثل ما خدايي هست تو آسمونها كه تا كنون كسي اونو نديده ولي همه جا هست و هيچ جا نيست و نميخورد و نمي آشامدو يكسري ديگر از صفات سالبه رادارد
درمورد قران ببین از تموم کتابای اسمونی این کتاب بدون تحریفه
پاسخ :چرا فكر ميكني بدون تحريفه آيا قراني كه در موزه انگلستان نگهداري ميشه رو ديدي؟ از سي سال قبل تا كنون در بسياري از موارد شماره آيات عوض شده ...
در ضمن بخاطر داشته باش که اولین دانشمندان جهان مسلمون بودن یا خیلی ازدانشمندان علمی رو که دنبالش رفتن رو از قران الهام گرفتن
پاسخ :كدوم دانشمندان ؟ وقتي در جنگ قادسيه ايران بدست مسلمين فتح شد و خون انها را مثل بريدن سر گوسفندان بجوب ريختند و زنان و مردان را در بازار هاي برده فروشي به حراج گذاشتند ....100 سال بني اميه (به سركردگي يكي از فرزندان عبد المطلب) و 600 سال بني عباس (فرزند ديگر عبد المطلب) بر ايران حكومت كرد و راهي بجز پذيرش اسلام نبود (چون همه كتابخانه ها را اعراب مسلمان به آتش كشيدند) طبيعي است كه يه تعداد فرهيخته در چنين شرايطي در دام اسلام گرفتار شوند.
در مورد زنان بازم اون کشورها هستن که زناشونو محدود کردن حتی اجازه رانندگی رو بهشون نمیدن ویا.... این اسلام بوده که از اون اول زن رو به عنوان یه موجودی هم طراز مرد معرفی کرد
پاسخ : ميدوني در قران امده زنان شما مزارع كشاورزي شما هستند هر وقت و هر كجا كه خواستيد به مزارع خود برويد. به اين ميگي همطرازي يا به اون كه زن نصف مرد ارث ببره يا به اون كه مرد مجازه چند تا زن عقدي و هزار تا زن صيغه اي بگيره ! اينا يعني همطرازي؟
 

rabin_huood

عضو جدید
کاربر ممتاز
بني اميه (به سركردگي يكي از فرزندان عبد المطلب) و 600 سال بني عباس (فرزند ديگر عبد المطلب)

کدام فرزند عبدالمطلب ؟

كدوم دانشمندان ؟ وقتي در جنگ قادسيه ايران بدست مسلمين فتح شد و خون انها را مثل بريدن سر گوسفندان بجوب ريختند و زنان و مردان را در بازار هاي برده فروشي به حراج گذاشتند ....100 سال بني اميه (به سركردگي يكي از فرزندان عبد المطلب) و 600 سال بني عباس (فرزند ديگر عبد المطلب) بر ايران حكومت كرد و راهي بجز پذيرش اسلام نبود (چون همه كتابخانه ها را اعراب مسلمان به آتش كشيدند) طبيعي است كه يه تعداد فرهيخته در چنين شرايطي در دام اسلام گرفتار شوند.

میشه چند تا از این فرهیختگان را نام ببرید !
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
کدام فرزند عبدالمطلب ؟
ابو سفيان فرزند حارث و حارث فرزند عبد المطلب البته حتما ميداني كه نام عبد المطلب ،شيبه بود و چون عمويش المطلب اورا با خود به مكه اورد نام او را عبد (برده) المطلب نهادند.
عبدالمطلب ده پسر داشت و قرار بود آخرين فرزندش را بخاطر اينكه پسر دار شود قرباني كند كه بر اساس يك سنت قديمي عبدالله جان سالم بدر برد و بر اون اساس ديه انسان ده شتر شد كه بعد ها در قران هم ذكر گرديد.
ابوسفيان پسر عموي پيامبر بود كه فرزندي بنام معاويه داشت او اولين شاه ايران بعد از جنگ قادسيه بود.

كدوم دانشمندان ؟ وقتي در جنگ قادسيه ايران بدست مسلمين فتح شد و خون انها را مثل بريدن سر گوسفندان بجوب ريختند و زنان و مردان را در بازار هاي برده فروشي به حراج گذاشتند ....100 سال بني اميه (به سركردگي يكي از فرزندان عبد المطلب) و 600 سال بني عباس (فرزند ديگر عبد المطلب) بر ايران حكومت كرد و راهي بجز پذيرش اسلام نبود (چون همه كتابخانه ها را اعراب مسلمان به آتش كشيدند) طبيعي است كه يه تعداد فرهيخته در چنين شرايطي در دام اسلام گرفتار شوند.

میشه چند تا از این فرهیختگان را نام ببرید ![/quote]
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرزندان حارث عبارتند از ابو سفيان (كه برادر رضايي محمد و پسر عموي او بود )مغيره –نوفل – ربيعه – عبد شمس و دختري به نام ام جميل بوده اند. از ابو لهب و ام جميل فرزنداني بوجود مي ايند به اسامي عتبه (داماد محمد و يا شوهر اول رقيه)و عتيبه (داماد محمد و شوهر اول ام كلثوم) و معتب و دره به عبارت ديگر پيامبر دخترش را به كساني مي دهد كه مادرشان حماله الحطب نام داشت از نوفل پسر حارث هم فرزنداني باقي مي مانند از جمله مغيره كه بعد از علي با امامه نوه محمد كه دختر ابي العاص كافر بود ازدواج مي كند كه يحيي فرزند ايندوست. عباس با لقب ابوالفضل پسر ديگر شيبه ولي از مادري به نام ضرارنتيله است . عباس نه پسر و سه دختر داشت. ام حبيب نام يكي از دختران عباس بود مادر اين دختر لبابه نام داشت كه دختر حارث هلالي بود خواهر لبابه دختري به نام" بره" بود كه محمد با او ازدواج ميكند يعني پيامبر با خواهر زن عمويش ازدواج ميكند و نام او را به ميمونه تغيير مي دهد.پسران ديگر عبدالمطلب عبارتند از ضرار – مقوم – غيداق – زبير - ابو طالب و حمزه .توضيح اين كه مادر ابوطالب و عبدالله و زبير زني به نام فاطمه از قوم مخزوم است .ابوطالب كه اسم اصلي او عبد مناف بوده بعد از شيبه كليد دار كعبه مي شود ولي به دليل شكست تجاري آنرا به عباس فرزند ديگر شيبه و عموي ديگر محمد مي سپارند ابو طالب چهار پسر و دو دختر داشت .پسران او طالب- عقيل –جعفر طيار-علي و دختران ام هاني (فاخته) و جمانه نام دارند.تمام اينها مادرشان فاطمه دختر اسد است كه اسد هم پسر هاشم بوده است. يعني ابوطالب با دختر برادر پدر بزرگش ازدواج كرده .و اما ام هاني ابتدا زن ابو وهب مخزومي مي شود و بعد از او به عقد پيامبردر مي ايد. جمانه هم زن ابو سفيان پسر عموي محمد و علي ميشود تا رابطه معاويه و جمانه به نامادري و پسر شوهر تبديل شود.گفتيم عبدالمطلب شش دختر هم داشت كه حالا معلوم نيست كه چه كسي با داشتن شش عمه قبل از رسالتش دختر ها را از زنده به گور شدن نجات داده ! ميمه يكي از عمه هاي محمد است كه دختري به نام زينب داشت كه ابتدا زن زيد پسر خوانده محمد بود و لي بعدا سوگلي و رقيب عايشه ميشود.و اما بره عمه ديگري از پيامبر است كه پسري به نام ابو سلمه داشت همسر او ام سلمه بود و محمد بعد از فوت ابو سلمه با ام سلمه ازدواج مي كنديعني زن پسر عمه اش را هم مي گيرد.و اما صفيه عمه ديگر محمد زن برادر خديجه ميشود كه بعدا محمد شوهر خواهر شوهر عمه اش ميشود.و اما حمزه پسر ديگر عبدالمطلب در جنگ احد كشته مي شود و هند زن پسر عموي محمد جگر او را خورد.معرفترين فرزند شيبه نزد ايرانيان عبدالله و همسر او آمنه عبد مناف است كسي كه فرزندش به مقام پيامبري ميرسد و اعراب را عزتي با لاتر از استحقاق آنزمان مي بخشد محمد پس از جنگ هاي بسيار با لا خره كليد كعبه را از پسر عمويش عبدالله (فرزند عباس ) مي گيرد و آنرا به عثمان پسر طلحه ميدهد. از محمد و خديجه و محمد و ماريه فرزنداني به جاي مي ماند آنها رقيه –كلثوم –زينب – طاهر – قاسم – فاطمه و ابراهيم (فرزند ماريه) نام داشتند و اما ابوسفيان به غير از جمانه دخت ابو طالب زن ديگري به نام هند داشت كه از ايندو فرزنداني به نام ام حبيبه – معاويه و يزيد(اين اون يزيد نيست كه با امام حسين جنگيد) به جاي مي ماند ام حبيبه زن محمد مي شود تا رابطه هند جگر خوار و محمد به مادر زن و داماد مبدل گردد و معاويه كه بني اميه را از او ميدانند پسري به نام يزيد داشت كه حسين فرزند علي را مي كشد.و علي هم پس از فاطمه و امامه و خوله با ام حبيبه دختر برادر ابو سفيان تزويج مي كند كه رقيه كبري فرزند ايندو است و بعد از او علي با ام البنين كلابي ازدواج مي كند و صاحب چهار اولاد مي شوند به اسامي عباس(معروف به قمر بني هاشم) – جعفر – عثمان و عبدالله اكبر كه همگي به دست برادر ام البنين يعني شمر جان مي سپارند .در واقع فرزندان علي و محمد به دست فرزندان جد خود كلابيان كشته ميشوند.
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببین اصلا مهم نیست که با چه نظری موافقی با مخالفی هرکسی برای تفکراتش واعتقاداتش دلایلی داره
بازم میگم من کاری به برداشت های تو از قران اسلام و....ندارم
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پيروز پاينده باشيد
ببین اصلا مهم نیست که با چه نظری موافقی با مخالفی هرکسی برای تفکراتش واعتقاداتش دلایلی داره
بازم میگم من کاری به برداشت های تو از قران اسلام و....ندارم
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متاسفانه دیر دارم جواب میدم
سوال:
با شما موافق نيستم و بيشتر به نوشته هاي افلاطون ،ارسطو ،ملا صدرا و مطهري توجهدارم و نقدي بر افكار انها در ميز گردي با شما در مورد روح اورده ام . افكار شما درمورد روح عاميانه است
جواب:
ببین ممکنه تفکرم در مورد روح عامیانه باشه هر هر چیزی که تو میخوای اسمشو بذاری .ممکنه نظریه های متفاوتی در مورد روح باشه خب هر کسی یه نظری داره.مهم نیست تو نظریه های افلاطونی و....قبول داری بالاخره این نظر تو هست منم برای این اینجا نیومدم که بخوام نظر تورو عوض کنم یا تورو توجیه کنم.درضمن اگر کسی بیشتر توجهش به کتاب مخصوص هست ونظریه های اونو قبول داره چطوره که بقیه کتابای همون نویسنده رو قبول نداره؟گفتی نظریه های مطهری رو در مورد روح قبول داری پس چطوره که کتابای دیگه این نویسنده رو قبول نداری؟اوکتابا هم که از همین ذهن اومدن
سوال:
در هر مملكتي كه مراحل اوليه تمدن را ميگذرونه يه نوع خدايي هست در هندوستان گاو ميپرستند در نپال آلت مردانه را ستايش ميكنند و در آفريقا از جادوگر هاي قبايل اطاعتميكنند در كشورهايي هم مثل ما خدايي هست تو آسمونها كه تا كنون كسي اونو نديده وليهمه جا هست و هيچ جا نيست و نميخورد و نمي آشامدو يكسري ديگر از صفات سالبه رادار
جواب
:بله درسته هر کسی هر جایی از این دنیا یکی رو به عنوان خدا میپرسته .این تو فطرت ادماست که بخوان بزور دنبال یه خدا برای خودشون بگردن چون اصلا انگار دوست دارن که یکی بالاتر رو که اختیار اونا رو هم داره قبول کنن.گفتم این بچه بیچاره میدونی چرا به این روز افتاده چون اومدن ثروتشو خوردن ونتونستن حقشونو بگیرن.
سوال:
چرا فكر ميكني بدون تحريفه آيا قراني كه در موزه انگلستان نگهداري ميشه رو ديدي؟ ازسي سال قبل تا كنون در بسياري از موارد شماره آيات عوض شده ...
جواب:
درسته ممکنه قران تو انگلستان تحریف شده باشه .خب تو از کجا میدونی که تحریف شده چون بعضی ایات اضافه شده یا کم شده یا تغییر یافته رو داره خب مرجع تو برای اینکه فهمیدی این قران تحریف شده چی بود؟
بله من خودم با چشای خودم یه قرانی رو دیدم که سوره ای ازش ایه هاش بیشتر بود یا یه سوره های اضافه ای داشت. منظورم این بود تا این زمان بالاخره یه قران اصل مونده (نگهداری شده در استان قدس بخط علی بن ابی طالب)
سوال:
كدوم دانشمندان ؟ وقتي در جنگ قادسيه ايران بدست مسلمين فتح شد و خون انها را مثلبريدن سر گوسفندان بجوب ريختند و زنان و مردان را در بازار هاي برده فروشي به حراجگذاشتند ....100 سال بني اميه (به سركردگي يكي از فرزندان عبد المطلب) و 600 سالبني عباس (فرزند ديگر عبد المطلب) بر ايران حكومت كرد و راهي بجز پذيرش اسلام نبود (چون همه كتابخانه ها را اعراب مسلمان به آتش كشيدند) طبيعي است كه يه تعدادفرهيخته در چنين شرايطي در دام اسلام گرفتار شوند.
جواب:
درمود دانشمندان همین چند وقت پیش تلویزیون مصاحبه کرده بود که میگفت من از قران الهام گرفتم.ومنظورم بیشتر علومی بود که از همون 1400سال تو قران بوده ولی بعدها دانشمندان کشفش کردن مثل حرکت وضعی زمین یا کروی بودن زمینوخیلی چیزای دیگه.... اگرم دانشمندی گرفتار اسلام شده بوده اصلا لزومی نبوده که کلمه مسلمانی رو باخودش یدک بکشه همین ابو علی سینا خودش یه روحانی بوده بعد یه پزشک و...
سوال:
ميدوني در قران امده زنان شما مزارع كشاورزي شما هستند هر وقت و هر كجا كه خواستيدبه مزارع خود برويد. يا بهاون كه مرد مجازه چند تا زن عقدي و هزار تا زن صيغه اي بگيره !
جواب:
ببین به این سوال پاسخ داده شده در همون ابتدا در مورد قسمت اول خواهشا چیزی رو که میخونی از همون ابتدا ش بخون اینقدر از خودت برداشت برندار.این سوال رو باید از زنان پرسید.باید خودشون قضاوت کنن
وقسمت دوم دقیقا پرسیده شد (از حضرت علی)گفته شد یه تشت بیارین بعد به هر کدوم از مردان گفتن هرکدومتون یه کاسه اب بریزن توش.حالا هر کدوم از شما فقط اب کاسه خودشو برداره.ممکنه؟
سوال:
به اين ميگي همطرازي يا به اون كه زن نصف مرد ارث ببره

جواب:
در مورد هم طرازی هم منظورم این بود که الان زنان میتونن کارای انجام بدن که یه روزی فقط منحصر به مردا بود.
خیلی از کارا هست که زنان انجام میدن بدون اینکه اون قوانین رو دستو پاگیر خودشون بدونن.واین زنا هستن که باید در مورد خودشون نظر بدن خیلی از زنا هستن با وجود مسلمونی به اصطلاح کارای مردونه انجام میدن مثل بعضی از ورزشها (موتورسواری ...)
در مورد ارث بری مردا به حکم اینکه سرپرست یه خانواده هستن و مسئول تامین مخارج و...خانواده شون هستن ارث بری شون بیشتر هست یه زن مجبور نیست که پولی رو که در میاره برای مخارج خونواداش خرج کنه اینا همش باید مرد تقبل کنه .مرد باید حتی مزد شیر دادن بچه رو هم به زن بپردازه اما جدیدا شنیده شده که این قانون روتصویب کردن برای ارث بری مساوی زن ومرد.
بازم دارم میگم نظریات هر کسی برای خودش محترمه و هر کسی دلایل خاص خودشو داره
خب دیگه تا همین جا بسه .من اونقدرا دانشم کافی نیست که بخوام نظر بدم ولی بهت توصیه میکنم که بری از مدعی ها ش سوالاتتو بصورت حضوری بپرسی شاید به نتیجه ای رسیدی!!!!!!
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
-اينكه هر كس نظر خودشو دارد حرف درستي است اما علت حضور در اين فروم ها دانستن عقايد ديگران و بازنگري بر عقايد موجود است .
-من نگفتم نظر استاد مطهري را قبول دارم در بخش روح در ميز گردي با شما نوشته ام كه ايشان در اينمورد مجبور به تناقض گويي شده اند چون از يكطرف به اعتقاد افلاطون تمسك جسته اند و از طرف ديگر به ارسطو و اين دو عقيده جمع شدني نيستند.اما براي شخصيت ايشان و كتابهايي كه نگاشته اند احترام خاصي قائلم و قطعا با سخنراني ايشان در مورد عيد و سيزده بدر اصلا موافق نيستم ايشان ايندو سنت را خرافي مي پندارند ومن اينها را سنت ايراني ميدانم كه بايد حفظ شود.
- اگر فطرتي در كار باشه اشتباه نميكنه و چون انتخاب انسانها در مورد انتخاب خدا بسيار متفاوت است فقط ميتوان گفت ترس بشر از حملات هولناك طبيعت او را وادار كرده تا در عالم خيال سوار بر اسب شاخدار شود و در زمين و آسمان بدنبال قدرتي برتر از طبيعت بگردد و موهوماتي بسازد كه خود از ان بترسيد
- اون بچه محصولي از جنايات انسان است كه هم به خود و هم به محيط زيستش خيانت ميكند.
-من بخشي از قران اوليه را دارم اصلا نميتواني انرا بخواني حروفش حروف عربي امروز نيست كاملا متفاوت است تعداد آياتش هم مشابه نيست كتاب آنسوي سراب و قران سروده اي پارسي را بخوان .
من قراني دارم كه قبل از 1357 به چاپ رسيده و در برخي از ان شماره آيات با قران امروزين يكسان نيست. فقط سي سال گذشته و چنين شده چه رسد به اينكه 1400 سال و اندي بر ان بگذرد و خط نگارش انهم با خطوط امروز مشابه نباشد.
- از وجود قران به خط علي مطلع نيستم تحقيق خواهم كرد.
- بله در دوران هر حكومتي تعداد زيادي مديحه سرا در البسه و شخصيت هاي متفاوت در اجتماع حضور مي يابند اونها نه اديبند و نه فرهيخته انها نوكران دربارند.
-از ابو علي سينا در يكي از كتب امام خميني به عنوان كافر ياد شده است.
- من ابتدا ،وسط وآخر اين آيه را خواند ه ام شما هم بخوانيد و به اين نوع استدلالات كه وقتي مخاطب كم مي اورد و بدنبال مقدمه و موخره آيات ميگرده روي نياور اين روش گريز از اصل مطلب است و تكراري
- من فقط ميدانم امام علي فرمود زنان به دو علت ايمانشان ناقص است اول اينكه از حيث عقل نيم مردانند و دوم اينكه بدليل حيض نميتوانند تمام ايام ماه را عبادت نمايند.
-اينكه الان زنان دنيا ميتوانند چه كارهايي انجام بدهند ربطي به بايد و نبايد هاي قران در مورد زنان ندارد .
- فقط در كشور هاي اسلامي مثل ايران ممكنست مردان عهده دار گردش مالي خانوده باشند ولي در مالزي و بزرگترين سرزمين اسلام يعني اندونزي چنين نيست ضمن اينكه اين معادله هم در ايران اخيرا بشدت بهم ريخته و ديگه جايي براي اين ادعا نيست ولي هنوز ارث انها نصف مردان است .
امروز هر زني كه چادر عربي به سر كند به سركار مي رود و خود نان آور خانه ميشود و در مقابل پسران بايد يا هي درس بخوانند و يا بروند آنقدر آيه الكرسي بخوانند تا دل يكي به رحم بياد و با حقوق 350 هزار تومان به كار دست دومي مشغولش كند مگر اينكه از اشرافيان و روحانيان باشد كه در اينصورت نيازي به تحصيل هم ندارد.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
بسمه تعالي
يه كتاب براي مطالعه گذاشته ام.كتابي از آيت الله مكارمه!180 پرسش و پاسخ.ارزش مطالعه و تفكر داره
شايد كمي از شبهات رو كم كنه.اميدوارم
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشكر مطالب را دانلود كردم سوال اول را خواندم و پاسخ هاي انرا دادم در بخش بعد انرا بخوانيد اگر لازم ديديد بقيه متن ايشان را هم بخوانم ولي خيلي سطحي است اما خواهم خواند.
بسمه تعالي
يه كتاب براي مطالعه گذاشته ام.كتابي از آيت الله مكارمه!180 پرسش و پاسخ.ارزش مطالعه و تفكر داره
شايد كمي از شبهات رو كم كنه.اميدوارم
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقدي به پاسخ به 180 سوال

نقدي به پاسخ به 180 سوال

1-چگونه به خداى ناديده ايمان بياوريم؟
ساده ترين ايرادى كه مادى ها بر خدا پرستان دارند اين است كه: «انسان چگونه مى تواند موجودى را كه با حواس خود درك نكرده بپذيرد و به او ايمان آورد، شما مى گوئيد خدا نه جسم دارد، نه مكان دارد، نه زمان نه رنگ و نه...، آيا چنين موجودى را با چه وسيله مى توان درك كرد؟ ما تنها به چيزى ايمان مى آوريم كه حواس ما عاجز از درك آن نباشد، اصلا چنين چيزى وجود ندارد».
نقد :سوال درست نگاشته شده ولي جوابي كه از سوي مخالفين مطرح كرده تنها به قاضي رفتن است ! من ميگويم نميتوان با اصفات و ويژگي هاي سالبه چيزي را هست كرد روش بوجود اوردن هر چيزي استفاده از از اصفات و ويژگي هاي موجبه است و نه سالبه.
در بخش استفاده از واژه "حواس " دقيقا برايم روشن نيست منظور ايشان كدام حواس است !اگر حواس لمسي و چشمي و ... باشد محدوديت وجود دارد ولي امواج بتا و گاماي مغز كه از آن كمتر استفاده ميشود محدود نيستند.
اين ايراد از جهاتى قابل بحث است:
عمده عللى كه انگيزه مخالفت آقايان مادى ها با موضوع خداشناسى مى باشد، كاملا در اين ايراد تجلى كرده است.
مخالفين الهيون لزوما مادي گرا نيستند در واقع خردگرايان ماديات دنيا را براي پيشبرد اهداف انساني مورد استفاده قرار ميدهند و رسالت انسان چيزي بجز آنست كه در قران از ان ياد شده است.
از جمله غرور علمى آنها، و حكومت دادن علوم طبيعى بر همه چيز و همه حقايق، و همچنين سنجش همه چيز با مقياس علوم مادى (مشاهده و تجربه)، و منحصر ساختن وسيله درك را به اسباب طبيعى و مادى، در اينجا ديده مى شود.
اولا داشتن غرور علمي چيز بدي نيست در ثاني داشتن غرور با مغرور شدن متفاوت است موجود مغرور خود و انديشه هاي ذهني اش را اخر كلام مي پندارد ولي ادمي با غرور علمي همواره آماده شنيدن و متابعت از بهترين انهاست.
در ضمن بهتر است آقاي مكارم به پارمتر هاي مشاهده و تجربه ، مطابقت ان با خرد امروزين را هم اضافه نمايند يعني ممكنست برخي مشاهدات و تجربيات را خرد انسان امروزي مردود نمايد.
ما از اين آقايان سؤال مى كنيم آيا قلمرو و منطقه فعاليت و نفوذ علوم طبيعى حدى دارد يا نه؟!
واضح است كه جواب اين سؤال مثبت است، زيرا قلمرو علوم طبيعى همان موجودات محدود مادى طبيعى است وبس.
اصلا واضح نيست و جوابش هم مثبت نيست زيرا قلمرو علوم طبيعي از دو طرف ميل به بينهايت دارد .
بنابراين چگونه مى شود چيزى را كه غير محدود است، با ابزار طبيعى درك نمود.
چگونه است چيزي را كه با اصفات سالبه سعي بر ايجادش مي نماييد نامحدود مي انگاريد ولي قلمرو طبيعت را محدود تصور نموده ايد ؟ فقط بگوييد آخر آسمان كجاست ؟ اگر آخري دارد و محدود است در پشت ان چه چيزي قرار دارد ؟ هستي ديگر ؟ يا نيستي؟ نيستي چگونه است؟ انهم با صفات سالبه تعريف مي نماييد.؟

اساساً، خدا، و موجودات ماوراء طبيعت از قلمرو علوم طبيعى خارجند، و چيزى كه از طبيعت خارج باشد هرگز نبايد انتظار داشت كه با اسباب طبيعى درك شود، ماوراء طبيعت نامش با خود اوست و با مقياس علوم طبيعى قابل سنجش و محاسبه نيست، همچنانكه در شعب و رشته هاى مختلف علوم طبيعى، براى هر كدام ابزار و مقياس هائى معين شده، كه به درد ديگرى نمى خورد، وسائل مطالعات فلكى، تشريح، و ميكرب شناسى، هر يك باهم تفاوت زياد دارند.
كي گفته خدا و موجودات ماورا طبيعت اصلا وجود دارد كه بخواهد از قلمرو علوم طبيعي خارج باشد بهتر است اول وجود انرا اثبات نماييد بعد انرا از قلمرو علوم طبيعي خارج كنيد .
بقيه نتايج هم بدليل يش فرض ها نادرست نميتواندمسموع باشد.
هيچگاه يك عالم مادى اجازه نمى دهد، كه به يك منجم و ستاره شناس گفته شود، فلان ميكرب را با وسائل و محاسبات نجومى براى ما ثابت كن
يعني چي كه يك عالم مادي از يك عالم نجوم بخواهد كه فلان موضوع مرا با ابزار خودت بسنجد معلوم است كه اين يك اشتباه منطقي است اما اگر از اين را ميخواهيد به دنيايي كه ساخته ايد ارزش وجودي دهيد و عالمان خرد گرا را به دروازه اشتباه منطقي هدايت نماييد راه نا صوابي را انتخاب كرده ايد اول اثبات نماييد با اصفات و اسبات سالبه ميشود چيزي را بوجود اورد. شما از اسباب سالبه دنياي خيالي را ساخته ايد در واقع شما مرتكب اشتباه منطقي شده ايد.
، و همچنين نبايد از متخصص رشته ميكرب شناسى انتظار كشف قمرهاى مشترى را با وسايل ميكرب شناسى داشت، زيرا هركدام در قلمرو علمى خود مى توانند تصرف كنند و نمى توانند نسبت به خارج از دايره بحث خود، نفياً و اثباتاً اظهار نظر كنند، بنابراين ما چگونه به علوم طبيعى حق مى دهيم، كه در خارج از طبيعت بحث كند، با آنكه منطقه نفوذ آن محدود به طبيعت و آثار و خواص آن است؟!
پاسخ در بالا داده شد.
نهايت حقى را كه مى توان براى يك عالم طبيعى قائل شد اين است كه او مى تواند بگويد: من نسبت بماوراء طبيعت، سكوت اختيار مى كنم چون از حدود مطالعه وابزار كارم خارج است، نه اينكه انكار كند.
خير سكوت مال كسي است كه فقط از شما از ترس جان مي ترسد و نه بعلت اينكه نميتواند برايتان استدلالاتش را بيان كند.
چنانكه «اگوست كنت» كه يكى از پايه گذاران اصول فلسفه حسى است در كتابى به نام «كلماتى در پيرامون فلسفه حسى» مى گويد: «چون ما از آغاز و انجام موجودات بى خبريم نمى توانيم وجود موجود سابق يا لاحقى را انكار كنيم، همچنانكه نمى توانيم آنرا اثبات كنيم (دقت كنيد) خلاصه اينكه فلسفه حسى به واسطه جهل مطلق در اين قسمت از هرگونه اظهار نظرى خوددارى مى كند، همينطور علوم فرعى، كه اساس فلسفه حسى است، بايد از قضاوت درباره آغاز و انجام موجودات خوددارى كند، يعنى علم و حكمت خدا; و وجود او را ما انكار نمى كنيم و بى طرفى خود را در ميان نفى و اثبات حفظ مى نمائيم».
ببين خوب ميدانم يكي از شيوه هاي شما تمسك جستن به تعدادي از انديشمندان بقول شما ماديست اين روش چيزي را اثبات نميكند چون شما به انها اعتقاد نداريد كه مجاز باشيد انديشه هاي انانرا مستمسك قرار دهيد برويد از انديشمندان خودتان نام ببريد
منظور ما هم همين است كه عالم ماوراء طبيعت را نمى توان از دريچه علوم طبيعى مشاهده نمود، اصولا آن خدائى را كه ابزار و اسباب طبيعى بخواهد ثابت كند، از نظر خدا پرستان خدا نيست،!
تكراي است اوي وجود عالم ماورايتان را اثبات كنيد بعد نتيجه گيري نماييد.
زيرا آنچه را اسباب طبيعى ثابت نمايد، در حدود ماده و خواص آن است، و چگونه مى توان موجودى را كه خود مادى و طبيعى است، خالق ماده و طبيعت دانست؟
اساس عقايد خداپرستان جهان بر آن است كه خدا از ماده و عوارض ماده به كلى منزه است، و با هيچ يك از ابزارهاى مادى درك نمى شود.
بنابراين نبايد انتظار داشت، كه خالق موجودات جهان را زير ميكرسكپ، يا پشت تلسكوپ، در اعماق آسمانها ديد، اين انتظار نابجا و بى موردى است.
كسي نخواسته كه عشق به هم نوع را در زير ميكروسكوب ببيند باز به تنهايي به محكمه ـ عمده عللى كه انگيزه مخالفت آقايان مادى ها با موضوع خداشناسى مى باشد، كاملا در اين ايراد تجلى كرده است.
مخالفين الهيون لزوما مادي گرا نيستند در واقع خردگرايان ماديات دنيا را براي پيشبرد اهداه انساني مورد استفاده قرار ميدهند و رسالت انسان چيزي بجز آنست كه در قران از ان ياد شده است.
از جمله غرور علمى آنها، و حكومت دادن علوم طبيعى بر همه چيز و همه حقايق، و همچنين سنجش همه چيز با مقياس علوم مادى (مشاهده و تجربه)، و منحصر ساختن وسيله درك را به اسباب طبيعى و مادى، در اينجا ديده مى شود.
اولا داشتن غرور علمي چيز بدي نيست در ثاني داشتن غرور با مغرور شدن متفاوت است موجود مغرور خود و انديشه هاي ذهني اش را اند كلام مي پندارد ولي ادمي با غرور علمي همواره آماده شنيدن و متابعت از بهترين انهاست.
در ضمن بهتر است آقاي مكارم به مشاهده و تجربه مطابفت ان با خرد امروزين را هم اضافه نميند يعني ممكنست برخي مشاهدات و تجربيات را خرد انساني امروزي مردود نمايد.
ما از اين آقايان سؤال مى كنيم آيا قلمرو و منطقه فعاليت و نفوذ علوم طبيعى حدى دارد يا نه؟!
واضح است كه جواب اين سؤال مثبت است، زيرا قلمرو علوم طبيعى همان موجودات محدود مادى طبيعى است وبس.
اصلا واضح نيست و جوابش هم مثبت نيست زيرا قلمرو علوم طبيعي از دو طرف ميل به بينهايت دارد .
بنابراين چگونه مى شود چيزى را كه غير محدود است، با ابزار طبيعى درك نمود.
چگونه است چيزي را كه با اصفات سالبه سعي بر ايجادش مي نماييد نامحدود مي انگاريد ولي قلمرو طبيعت را محدود تصور نموده ايد ؟ فقط بگوييد آخر آسمان كجاست ؟ اگر آخري دارد و محدود است در پشت ان چه چيزي قرار دارد ؟ هستي ديگر ؟ يا نيستي؟ نيستي چگونه است؟ انهم با صفات سالبه تعريف مي نماييد.؟

اساساً، خدا، و موجودات ماوراء طبيعت از قلمرو علوم طبيعى خارجند، و چيزى كه از طبيعت خارج باشد هرگز نبايد انتظار داشت كه با اسباب طبيعى درك شود، ماوراء طبيعت نامش با خود اوست و با مقياس علوم طبيعى قابل سنجش و محاسبه نيست، همچنانكه در شعب و رشته هاى مختلف علوم طبيعى، براى هر كدام ابزار و مقياس هائى معين شده، كه به درد ديگرى نمى خورد، وسائل مطالعات فلكى، تشريح، و ميكرب شناسى، هر يك باهم تفاوت زياد دارند.
كي گفته خدا و موجودات ماورا طبيعت اصلا وجود دارد كه بخواهد از قلمرو علوم طبيعي خارج باشد بهتر است اول وجود انرا اثبات نماييد بهد انرا از قلمرو علوم طبيعي خارج كنيد .
بقيه نتايج هم بدليل يش فرض ها نادرست نميتواندمسموع باشد.
هيچگاه يك عالم مادى اجازه نمى دهد، كه به يك منجم و ستاره شناس گفته شود، فلان ميكرب را با وسائل و محاسبات نجومى براى ما ثابت كن
يعني چي كه يك عالم مادي از يك عالم نجوم بخواهد كه فلان موضوع مرا با ابزار خودت بسنجد معلوم است كه اين يك اشتباه منطقي است اما اگر از اين را ميخواهيد به دنيايي كه ساخته ايد ارزش وجودي دهيد و عالمان خرد گرا را به دروازه اشتباه منطقي هدايت نماييد راه نا صوابي را انتخاب كرده ايد اول اثبات نماييد با اصفات و اسبات سالبه ميشود چيزي را بوجود اورد. شما از اسباب سالبه دنياي خيالي را ساخته ايد در واقع شما مرتكب اشتباه منطقي شده ايد.
، و همچنين نبايد از متخصص رشته ميكرب شناسى انتظار كشف قمرهاى مشترى را با وسايل ميكرب شناسى داشت، زيرا هركدام در قلمرو علمى خود مى توانند تصرف كنند و نمى توانند نسبت به خارج از دايره بحث خود، نفياً و اثباتاً اظهار نظر كنند، بنابراين ما چگونه به علوم طبيعى حق مى دهيم، كه در خارج از طبيعت بحث كند، با آنكه منطقه نفوذ آن محدود به طبيعت و آثار و خواص آن است؟!
پاسخ در بالا داده شد.
نهايت حقى را كه مى توان براى يك عالم طبيعى قائل شد اين است كه او مى تواند بگويد: من نسبت بماوراء طبيعت، سكوت اختيار مى كنم چون از حدود مطالعه وابزار كارم خارج است، نه اينكه انكار كند.
خير سكوت مال كسي است كه فقط از شما از ترس جان مي ترسد و نه بعلت اينكه نميتواند برايتان استدلالاتش را بيان كند.
چنانكه «اگوست كنت» كه يكى از پايه گذاران اصول فلسفه حسى است در كتابى به نام «كلماتى در پيرامون فلسفه حسى» مى گويد: «چون ما از آغاز و انجام موجودات بى خبريم نمى توانيم وجود موجود سابق يا لاحقى را انكار كنيم، همچنانكه نمى توانيم آنرا اثبات كنيم (دقت كنيد) خلاصه اينكه فلسفه حسى به واسطه جهل مطلق در اين قسمت از هرگونه اظهار نظرى خوددارى مى كند، همينطور علوم فرعى، كه اساس فلسفه حسى است، بايد از قضاوت درباره آغاز و انجام موجودات خوددارى كند، يعنى علم و حكمت خدا; و وجود او را ما انكار نمى كنيم و بى طرفى خود را در ميان نفى و اثبات حفظ مى نمائيم».
ببين خوب ميدانم يكي از شيوه هاي شما تمسك جستن به تعدادي از انديشمندان بقول شما ماديست اين روش چيزي را اثبات نميكند چون شما به انها اعتقاد نداريد كه مجاز باشيد انديشه هاي انانرا مستمسك قرار دهيد برويد از انديشمندان خودتان نام ببريد
منظور ما هم همين است كه عالم ماوراء طبيعت را نمى توان از دريچه علوم طبيعى مشاهده نمود، اصولا آن خدائى را كه ابزار و اسباب طبيعى بخواهد ثابت كند، از نظر خدا پرستان خدا نيست،!
تكراي است اول وجود عالم ماورايتان را اثبات كنيد بعد نتيجه گيري نماييد.
زيرا آنچه را اسباب طبيعى ثابت نمايد، در حدود ماده و خواص آن است، و چگونه مى توان موجودى را كه خود مادى و طبيعى است، خالق ماده و طبيعت دانست؟
اساس عقايد خداپرستان جهان بر آن است كه خدا از ماده و عوارض ماده به كلى منزه است، و با هيچ يك از ابزارهاى مادى درك نمى شود.
بنابراين نبايد انتظار داشت، كه خالق موجودات جهان را زير ميكرسكپ، يا پشت تلسكوپ، در اعماق آسمانها ديد، اين انتظار نابجا و بى موردى است.
كسي نخواسته كه عشق به هم نوع را در زير ميكروسكوب ببيند باز به تنهايي به محكمه رفتيد
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
توضيحي بيشتر بر استدلال پاسخ به 180 سوال

توضيحي بيشتر بر استدلال پاسخ به 180 سوال

فرض كنيم من مدعي شوم كه سنگ و درخت با من حرف ميزنند و براي اثبات ادعام بگويم چون ماديگرايان فقط به روابط و معادلات مادي مي انديشند و ماده هم قلمروش محدود است پس انها نميتوانند كه ادعاي مرا مردود بدانند چون من از عالم نامحدود يعني ماورا سخن ميرانم !
ببينيد شما ميتوانيدمدعي هر چيز ي از مجموعه نيستي بشود و انرا به عالم ماورا مرتبط كنيد و بگوييد بعلت محدوديت قلمرو و دامنه ماديات نميتوانيد اثبات كنيد كه ادعا هاي اينچنيني دروغ است.
اين روش اثبات وجود ماورا به علت فوق مردود است
 

phalagh

مدیر بازنشسته
نظترتون در مورد خواب چیه؟
به خصوص خوابهایی که از اینده خبر میدن؟ و گاه به عینه اتفاقات آینده رو دقیق نشون میدن.
نظرتون در مورد اتفاقاتی که تو روز برامون میفته و حس میکنیم قبلا هم دیدیمش چیه؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواب تصويري از معادلات ذهني ناشي از حوادث زمان بيداري در اوقات فراغت و استراحت مغز است در بسياري از موارد غير واقعي و در مواردي نشئت گرفته از حوادث دوران بيداريست چون شما پروسس كنترل خوانده ايد اينو ميگم :
هر ورودي با هر تيپ معادله اي خروجي از جنس خودش دارد هيچ سيستمي نيست كه بدون ورودي خروجي داشته باشد و در مجموع ورودي ها و پس خور سيستم در مغز تحليل شده و خروجي از جنس خودش مي دهد اگر در سيستم هاي مكانيكي فقط فرايند هاي خطي ،پروپورشنال و انتگرالي تعريف ميشوند در سيستم انسان جميع روشهاي تبديل ممكنست بكار گرفته شود
نظترتون در مورد خواب چیه؟
به خصوص خوابهایی که از اینده خبر میدن؟ و گاه به عینه اتفاقات آینده رو دقیق نشون میدن.
نظرتون در مورد اتفاقاتی که تو روز برامون میفته و حس میکنیم قبلا هم دیدیمش چیه؟
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خب حالا این خواب چجوری سر از اینده ای که هنوز نیومده و به قول شما وجود نداره در میاره؟
شما میگید خواب نشات گرفته از یه سری ورودیه. خب درست. آینده هنوز نیومده. پس وجود نداره. پس داده هایی از آینده نداریم که بخواد رو این ورودی اثر بزاره.
چجوری میشه؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
موجي از مغز كه بشر بطور معمول از ان استفاده مينمايد موج آلفاست اما در موج بتا و موج گاما كارهايي از بشر بر ميايد كه از تصور موجودي كه فقط به بهره برداري از موج آلفا عادت كرده ناممكن جلوه مي نمايد ."كتاب دستان شفابخش را بخوانيد"
ديويد كاپر فيلد موجود نادر زمان ماست كه ميتواند چنين كند اگر او در 1000 سال قبل ميامد حتما امروز جزو پيامبران بود.
واما درخصوص پيش بيني آينده الزاما نياز نيست كه در خواب رخ دهد اين عمل يكسري پارامترهاي علمي هم دارد كما اينكه رستم فرخزاد بدليل قرار گرفت سيارات در موقعيت خاص به يزدگر گفت وقت جنگ نيست و ما شكست خواهيم خورد و چنين شد چون در روز دوم جنگ باد همرا با شن به نفع اعراب شد و فيلبانان ايران را تار و مار كرد.
خب حالا این خواب چجوری سر از اینده ای که هنوز نیومده و به قول شما وجود نداره در میاره؟
شما میگید خواب نشات گرفته از یه سری ورودیه. خب درست. آینده هنوز نیومده. پس وجود نداره. پس داده هایی از آینده نداریم که بخواد رو این ورودی اثر بزاره.
چجوری میشه؟
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خب پس تا اینجا معلوم شد ماورا وجود داره.
ببینید این که با یه سری اتفاقت علمی بخوایم یه چیزی رو پیش بینی کنیم یه چیزه. ولی این که اون اتفاق رو دقیق (دقت کنید دقیقا در همون مکان و به همون شکل واقعی بدون کوچکترین تمایزی) ببینیم یه چیزی دیگه.
این چی میشه؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نميدانم چگونه به اين نتيجه رسيديد كه ماورا وجود دارد ؟ من ميگويم علم نجوم ميتواند در پيش بيني حوادث با انسان كمك كند . من ميگويم با خروج از موج آلفا ميتوانيد اعمالي انجام دهيد كه در موج گاما قادر به انجام ان نيستيد اتفاقا همين موج بتاست كه اجابت دعا ها را كه شكل ظاهر ان دعاست به نتيجه مي رساند موجودي از فرط غم و اندوه و يا به نوعي ديگر و ناخواسته وارد موج بتا ميشود و خود درماني ميكند ولي در ظاهر نزد امام زاده اي رفته و تصور ميشود كه ان امام زاده علت ان بوده .
شما ميتوانيد با خواندن كتاب دستان شفا بخش و تمرين براي رفتن به موج بتا كه كار آساني هم نيست برخي از بيماري هايتان را بدون توسل به ائمه و دارو درمان كنيد. اسم اين ماورا نيست
خب پس تا اینجا معلوم شد ماورا وجود داره.
ببینید این که با یه سری اتفاقت علمی بخوایم یه چیزی رو پیش بینی کنیم یه چیزه. ولی این که اون اتفاق رو دقیق (دقت کنید دقیقا در همون مکان و به همون شکل واقعی بدون کوچکترین تمایزی) ببینیم یه چیزی دیگه.
این چی میشه؟
 
آخرین ویرایش:

ساجده یس

عضو جدید
لزومی ندارد که هر چیز راکه اعتقاد داشته باشی باید ببینی خیلی چیزها هست که فقط حس میکنی ولی بهش ایمان داری مثل عشق و.....
خدا حس کردنی است نه دیدنی و خدا رو فقط کسانی حس میکنند که بهش ایمان دارند و همیشه وجودشو احساس میکنند وقت گناه سنگینی حضورش مانع گناه میشه ازش خجالت میکشند با وجودیکه ظاهرآ تنها هستند . من فکر میکنم حتمآ شما هم این حس را دارید و بطو ر نا خود آگاه وجودشو حس میکنی ولی اگر بیشتر بااو درارتباط باشی باهاش دوست میشی . قرار نیست هرچه ازاو میخواهی بهت بده شاید برات خوب نیست ولی متوجه نیستی ولی او همه بندگانش را دوست داره و میگه منو صدا کنید تا من جوابتونو بدهم امیدوارم وجود خداوند رادر قلبت حس کنی و از حرف زدن با هاش احساس آرامش کنی
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-اصل اين موضوع كه هر چه ناديدني است وجود ندارد ، حرف نا درستي است.
2- در مورد انچه كه با حواس پنج گانه قابل شناسايي است ميتوان به يقين از وجودشان در زمان حال يا گذشته مطمئن شد.
3- در مورد چيزهايي كه بشر بكمك توهماتش ميسازد و عينيت هم ندارد بايد مدعي وجودش را اثبات كند مثال:
شخصي بگويد غول چراغ جادو وجود دارد چون اين غول ناديدني است و عينيت ندارد لذا بايد مدعي براي آن ويژگي هايي تعريف كند در واقع سازنده غول چراغ جادو نمي تواند بعلت اينكه عشق را نميشود ديد بگويد پس غول هم كه نميشود ديد ،! وجود دارد!و خود را قانع و ديگران را وادار به قبول توهماتش نمايد .
در مورد عالم ماورا و تمام عناصر تعريف شده در ان لازم است مدعيان با تعريف ويژگي هايي از آنها ابتدا به ان عينيت بخشند بعد با توسل به براهين مختلف وجودشان را اثبات نمايند .
اين حرفا يعني چي؟شما ميگوييد ماورا وجود دارد خوب اول مشخصات انرا تعريف كنيد!اگر در تعريف مشخصات مجبور شديد بگوييد ماورا چيزيست كه نه اين است و نه انست و نه چيز ديگري !!!!معنيش اينه كه اون چيزي كه ساختي نيست.ولي اگر براش مشخصات آوردي اونوقت با براهين ديگر مثل نظم و وحدت و امثالهم وجودشان را اثبات كن.
quote=ساجده یس;837446]لزومی ندارد که هر چیز راکه اعتقاد داشته باشی باید ببینی خیلی چیزها هست که فقط حس میکنی ولی بهش ایمان داری مثل عشق و.....
خدا حس کردنی است نه دیدنی و خدا رو فقط کسانی حس میکنند که بهش ایمان دارند و همیشه وجودشو احساس میکنند وقت گناه سنگینی حضورش مانع گناه میشه ازش خجالت میکشند با وجودیکه ظاهرآ تنها هستند . من فکر میکنم حتمآ شما هم این حس را دارید و بطو ر نا خود آگاه وجودشو حس میکنی ولی اگر بیشتر بااو درارتباط باشی باهاش دوست میشی . قرار نیست هرچه ازاو میخواهی بهت بده شاید برات خوب نیست ولی متوجه نیستی ولی او همه بندگانش را دوست داره و میگه منو صدا کنید تا من جوابتونو بدهم امیدوارم وجود خداوند رادر قلبت حس کنی و از حرف زدن با هاش احساس آرامش کنی[/quote]
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
1-اصل اين موضوع كه هر چه ناديدني است وجود ندارد ، حرف نا درستي است.
2- در مورد انچه كه با حواس پنج گانه قابل شناسايي است ميتوان به يقين از وجودشان در زمان حال يا گذشته مطمئن شد.
3- در مورد چيزهايي كه بشر بكمك توهماتش ميسازد و عينيت هم ندارد بايد مدعي وجودش را اثبات كند مثال:
شخصي بگويد غول چراغ جادو وجود دارد چون اين غول ناديدني است و عينيت ندارد لذا بايد مدعي براي آن ويژگي هايي تعريف كند در واقع سازنده غول چراغ جادو نمي تواند بعلت اينكه عشق را نميشود ديد بگويد پس غول هم كه نميشود ديد ،! وجود دارد!و خود را قانع و ديگران را وادار به قبول توهماتش نمايد .
در مورد عالم ماورا و تمام عناصر تعريف شده در ان لازم است مدعيان با تعريف ويژگي هايي از آنها ابتدا به ان عينيت بخشند بعد با توسل به براهين مختلف وجودشان را اثبات نمايند .
اين حرفا يعني چي؟شما ميگوييد ماورا وجود دارد خوب اول مشخصات انرا تعريف كنيد!اگر در تعريف مشخصات مجبور شديد بگوييد ماورا چيزيست كه نه اين است و نه انست و نه چيز ديگري !!!!معنيش اينه كه اون چيزي كه ساختي نيست.ولي اگر براش مشخصات آوردي اونوقت با براهين ديگر مثل نظم و وحدت و امثالهم وجودشان را اثبات كن.


سلام،
اول، اینکه آقای عراقی بحث اثبات خدا با بحث غول چراغ جادو فرق میکنه. غول چراغ جادو زاییده تصور انسانه و هیچ بازتاب خارجی نداره. اما در مورد خالق هستی این طور نیست، تمامی آن چیزی که در اطراف ماست، بازتابی از اوست.
دوم، معمولاً کشفیات اول از یک بازتاب خارجی حاصل میشن. مثلاً رادیو اکتیویته قابل دیدن و حس کردن نیست و از اثر اون بر روی فیلم عکاسی به وجودش پی برده شده. در رابطه با خالق هستی نیز همین مطلب صدق میکنه. ابتدا انسان نظم حاکم بر روی نظام هستی رو مشاهده کرده، سپس به دنبال ناظم گشته. ابتدا معلول رو دیده تا به علت رسیده، نه اینکه اول یک ناظم رو اثبات کرده باشه و سپس به دنبال نظم گشته باشه. فکر می کنم قضیه رو به شدت وارونه نشون دادید.
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
اول در مورد اون گوسفند ببین اصلا بحث بین انسان وخدا بود چرا گوسفند رو قاطی کردین ؟؟؟
پاسخ :خيلي واضح است گفته شد خدا موجودات رو ميسازه و به انها از روح خودش ميده !در جواب نوشته شد اين ادعا در مورد گوسفند و يا انسان شبيه سازي شده مصداق ندارد.

در مورد روح ما معتقدیم ای روح است که هویت ادمو میسازه بدون روح ادمی یه تیکه گوشت بی جانه خویشتن ادمی(من) همون روحه که با مرگ از انسان جدا میشه وانسان میمیره این روحه که میتونه با اعمالش خودشو پاک یه کثیف کنه
پاسخ :با شما موافق نيستم و بيشتر به نوشته هاي افلاطون ،ارسطو ،ملا صدرا و مطهري توجه دارم و نقدي بر افكار انها در ميز گردي با شما در مورد روح اورده ام . افكار شما در مورد روح عاميانه است.

در مورد اون بچه اگه یادت یاشه این یه تاپیک بود من اونجا گفتم خیلی وحشتناکه امیدوارم دیگه از این تصاویر الان نباشه....ببین اون بچه کجاس تو افریقا تو میدونی اونجا به کی میگن خدا؟
پاسخ : در هر مملكتي كه مراحل اوليه تمدن را ميگذرونه يه نوع خدايي هست در هندوستان گاو مي پرستند در نپال آلت مردانه را ستايش ميكنند و در آفريقا از جادوگر هاي قبايل اطاعت ميكنند در كشورهايي هم مثل ما خدايي هست تو آسمونها كه تا كنون كسي اونو نديده ولي همه جا هست و هيچ جا نيست و نميخورد و نمي آشامدو يكسري ديگر از صفات سالبه رادارد

درمورد قران ببین از تموم کتابای اسمونی این کتاب بدون تحریفه
پاسخ :چرا فكر ميكني بدون تحريفه آيا قراني كه در موزه انگلستان نگهداري ميشه رو ديدي؟ از سي سال قبل تا كنون در بسياري از موارد شماره آيات عوض شده ...

در ضمن بخاطر داشته باش که اولین دانشمندان جهان مسلمون بودن یا خیلی ازدانشمندان علمی رو که دنبالش رفتن رو از قران الهام گرفتن
پاسخ :كدوم دانشمندان ؟ وقتي در جنگ قادسيه ايران بدست مسلمين فتح شد و خون انها را مثل بريدن سر گوسفندان بجوب ريختند و زنان و مردان را در بازار هاي برده فروشي به حراج گذاشتند ....100 سال بني اميه (به سركردگي يكي از فرزندان عبد المطلب) و 600 سال بني عباس (فرزند ديگر عبد المطلب) بر ايران حكومت كرد و راهي بجز پذيرش اسلام نبود (چون همه كتابخانه ها را اعراب مسلمان به آتش كشيدند) طبيعي است كه يه تعداد فرهيخته در چنين شرايطي در دام اسلام گرفتار شوند.

می بخشید اگر این پست رو از خیلی قبل تر آوردم و جواب میدم، اما به نظرم بحث تاپیک از حدود همین پست عوض شد.
در مورد بحث گوسفند یا هر موجود شبیه سازی شده و اینکه گفته میشه انسان تونسته که یک موجود زنده رو خلق کنه! پس خالقه!
بین ساختن یا کپی کردن با خلق کردن تفاوت زمین تا آسمونه. وقتی یک نویسنده داستانی رو مینویسه، میگیم اون رو خلق کرد ولی وقتی ناشر اون رو چاپ میکنه هیچ وقت نمی گیم که اون کتاب رو خلق کرد. نمی دونم منظورم رو تونستم برسونم یا نه؟ جهان یک نظمی دارد، اسپرم و تخمک درون رحم میشوند و نتیجه آنها نوزاد است. مثل یه دستگاه که در ازای ورودی مشخص، خروجی مشخصی دارد. حالا اگر من بیام و این دستگاه رو کپی برداری کنم یعنی یک رحم مصنوعی بسازم، اسپرم و تخمک رو درون اون بذارم و بالطبع خروجی دریافت کنم یعنی من خالق اون دستگاهم؟ انسان هر وقت تونست از چیز دیگری موجودی تولید کنه، اونوقت باید بگه من خلق کردم. خداوند می فرماید ما انسان را از خاک آفریدیم. برید یه گونی خاک بدید دانشمند ها ببینید میتونن انسان ازش خلق کنن؟
در مورد روح بحث زیاده و سنگین. به نظر من، تاپیک میزگرد تبدیل به یک کنفرانس شده تا میزگرد.

در مورد تصویر آواتارتون یا خیلی موضوعات دیگری که میشه پیدا کرد. این بحث، بحث عدله و عدل با مساوات بسیار تفاوت داره. شما انتظار دارید فقری وجود نداشته باشه، گرسنه ای وجود نداشته باشه و... که این یعنی مساوات. اگر خدایی کامل و بدون نقص رو باور داشته باشیم، که من هنوز متوجه نشدم که شما خالق رو قبول دارید یا خیر؟، مساوات یک نقص برای او به حساب میاد چرا که آن وقت هر کس به اندازه همت و کار
خودش بهره نمی برد. مثلاً کسی که عمر خودش رو صرف آموختن علم کرده و مدارک عالی گرفته با یک آدم بی سواد در یک سطح قرار می گرفتن (لطفاً بحث عدالت اجتماعی و اینها رو وسط نکشید. فکر کنم منظور من روشن باشه).
من بحث عذاب و اینها رو کنار گذاشتم البته.

اول اینکه، فکر نمی کنم تفاوت در شماره آیات تحریف به حساب بیاد. آیا متن و کلمات قرآن موزه انگلستان با متن و کلمات قرآنی که ما در دست داریم تفاوت میکنه؟
دوم، علت اختلاف در شماره گذاری آیات به این بر میگرده که در زمان پیامبر، کتاب وحی آیات رو می نوشتن
یا عده ای حفظ می کردن و به دلیل انزال تدریجی قرآن نمی شده که به صورت یک پارچه و مدون نوشته بشه. در زمان خلفا و عثمان بود که بحث گرد آوری و شماره گذاری مطرح شد. و همینطور اختلاف در نحوه قرائت ها که بحثش طولانیه.
تحریف یعنی این: د
ر یک کتاب آسمانی هیچ گونه تناقضی نباید باشد. اما چون چهار انجیل موجود را چهار نفر نوشته اند، تناقضات فراوانی در آنها به چشم می خورد؛ مثلاً در انجیل متّی باب بیست هفتم/ 39 می‌گوید: « آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام می‌دادند.»
ولی در انجیل لوتا باب بیست و سوم/ 40 می گوید:«یکی از آن دو خطا کار مصلوب بر وی کفر گفت که: اگر تو مسیح هستی، خود را و ما را برهان.» و نیز در انجیل مرقس باب ششم/ 8 می‌گوید:«. . . به جهت سفر با خود توشه. . . بر ندارید، جز عصا. »
ولی در انجیل متی باب دهم/ 10 می گوید:«. . . برای سفر . . . عصا بر ندارید.» و نیز در انجیل متی باب بیست و ششم 70 می گوید: « دو کنیز از پطرس پرسیدند. . .» ولی همین جریان را در انجیل مرقس باب چهاردهم/ 67 میگوید: « یکی از کنیزان پرسید که تو نیز با عیسای ناصری بودی. . .»
و نیز قصه آمدن مریم مجدلیه را در انجیل لوتا باب بیست و چهارم 1 و انجیل یوحنا باب بیست/ 1 چنین بیان می‌کند:«آنها هنگام سپیده صبح که هوا هنوز تاریک بود، آمدند.» ولی در انجیل مرقس باب شانزدهم/ 1و2 می‌گوید:«هنگام طلوع آفتاب، مریم مجدلیه و مریم مادر بر سر قبر عیسای مسیح آمدند.»

باز هم همون بحث قدیمی! نمی دونم بحث ما و شما، اسلام و دینه یا بحث افراد و اعمال اونها. من یکبار دیگه هم به شما گفته بودم که اگر به دین نگاه کنید و به سنت پیامبر، کاری که در قادسیه انجام دادن مورد قبول اسلام نبوده و نیست. اگر اینکار دستور اسلام بود، پیامبر هم می باید در زمان فتح مکه، تمام مردم مکه رو قتل عام می کرد.
شما یه پیرهن عثمان پیدا کردید و سعی می کنید به بهترین وجه ازش استفاده کنید.

پیامبر، عمو و عموزاده زیاد داشتن، ابوجهل و ابوسفیان هم عمو های پیامبرن. ابولهب هم عموی پیامبره اما کاری کرد که سوره ی مسد در مورد اون و همسرش نازل شد. عمر، داماد پیامبر بوده و ابوبکر پدر زن پیامبر. عبیدالله بن عباس فرمانده خائن سپاه امام حسن، پسر عموی ایشان بودن. جعفر کذاب که وصفش زیاد اومده عموی امام زمان بوده. دوست دارید از این عموزاده ها و عموها و نسبت فامیلی بیشتر بگم؟

گنه کرد در بلخ آهنگری ------- به شوشتر زدند گردن مسگری
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا