بله مثال بارزشو دارم میبینم
ولی مهم اینه که تو اصلا به خودگیر نیستی
بله مثال بارزشو دارم میبینم
ولی مهم اینه که تو اصلا به خودگیر نیستی
خوشوقتم ازیارتتونسلام خوبم! مگه دکتری!!؟؟
بیا شکوفه جونم مثال بارز!!
اینجانب الهه هستم ترم 3
آها!!
خب دیگه دیدی که من دختر خوفییییییم اصلا خودگیر نیستم!!
زئوسسسسسسسسسسدخترا خوب شد این تاپیک تکراری بود دور هم باشیم.
امروز نونوای محل ازم پرسید چند تا نون میخوای ؟ حتما میخواسته ازم خواستگاری کنه. نظر شما چیه؟
بعدم این سوپر مارکت ازم پرسید نوشابه رژیمی یا معمولی ؟ حتما میخواسته ازم خواستگاری کنه. نظر شما چیه؟
خاطرات یک دختر دانشجوی دم بخت
اول مهر:امروز روز اولي است كه من دانشجو شده ام. توي كلاس هيچ كس نبود، فقط يك پسر نشسته بود. وقتي پرسيدم «كلاس ادبيات اينجاست؟» خنديد و گفت:بله، اما تشكيل نمي شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت كه يكي دو هفته ي اول كه كلاس ها تشكيل نمي شود و خنديد.
با اينكه از خنديدنش لجم گرفت، اما فكر كنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسيد كه ترم يكي هستيد يا نه. گمانم مي خواست سر صحبت را باز كند و بيايد خواستگاري؛ اما شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم زياد نخندد!
دو هفته بعد، سه شنبه:امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را ديدم از دور به من سلام كرد، من هم جوابش را ندادم. شايد دوباره مي خواست از من خواستگاري كند. وارد كلاس كه شدم استاد گفت:"دو هفته از كلاس ها گذشته، شما تا حالا كجا بوديد؟" يكي از پسرهاي كلاس گفت:«لابد ايشان خواب بودن.» من هم اخم كردم. اگر از من خواستگاري كند، هيچ وقت جوابش را نمي دهم چون شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم زياد طعنه نزند!
چهارشنبه:امروز صبح قبل از اينكه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر كوچه كيك و سانديس گرفتم او هم از من پرسيد كه دانشگاه چه طور است؟ اما من زياد جوابش را ندادم. به نظرم مي خواست از من خواستگاري كند، اما رويش نشد. اگر چه خواستگاري هم مي كرد، من قبول نمي كردم؛ آخر شرط اول من براي ازدواج اين است كه تحصيلات شوهرم اندازه ي خودم باشد!
چهارشنبه:امروز يكي از پسرهاي سال بالايي كه ديرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهي كرد، من هم بخشيدمش. به نظرم ميخواست از من خواستگاري كند، چون فهميد من چه همسر مهربان و با گذشتي برايش ميشوم؛ اما من قبول نميكنم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم حواسش جمع باشد و به كسي تنه نزند!
دوشنبه: امروز روز بدي بود. همان پسر سال بالايي شيريني ازدواجش را پخش كرد. خيلي ناراحت شدم گريه هم كردم ولي حتي اگر به پايم هم بيفتد ديگر با او ازدواج نمي كنم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم وفادار باشد!
يكشنبه: امروز همان پسري كه روز اول ديدمش اومد طرفم. مي دانستم كه دير يا زود از من خواستگاري مي كند. كمي كه من و من كرد، خواست كه از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاري كنم و اجازه بگيرم كه كمي با او حرف بزند. من هم قبول نكردم. شرط اول من براي ازدواج اين است كه شوهرم چشم پاك باشد
ترم آخر : امروز هيچ كس از من خواستگاري نكرد. من مي دانم مي ترشم و آخر سر هم مجبور مي شم زن اكبرآقا مكانيك بشوم...
با سلام
مگر اين دوره زمونه شوهر گير مياد اون هم براي تو
حقت كه ترشيده بشي
اوهوممنظورت کیه؟ اون دختره یا من ؟؟؟
هرچند فرقی نداره . الان بحران بی شوهری جهانی شده .
اوهوم
اوهوم
جهانی؟؟؟
منظورت کیه؟ اون دختره یا من ؟؟؟
هرچند فرقی نداره . الان بحران بی شوهری جهانی شده .
خيلي با حال بود.
ان مرد امد ان مرد در باران امد.
باران كه ديگه نمياد به نظرت ان مرد مياد؟
خب پس نفست از جاي گرم بلند ميشهان مرد همین حالاشم اومده .
ببرش پيش دكتر زود اومده !
الان ما تایپیک بزنیم یعنی میخوایم خواستگاری کنیم؟
پس مجردها هم در حال پیوستن به متاهلین میباشن
شما که تشکرت فعال شد پس ...این چرخه طبیعی زندگیه . فقط اگر سمت چرخیدنش عوض بشه فاجعه به بار میاد
شما که تشکرت فعال شد پس ...
ازت خوشم اومد . سرت تو حساب کتابه. افرین . مرد باید حواسش به اقتصاد زندگیش باشه.
راستی من نفهمیدم این سیستم تشکر و امتیاز دهی چه جوریاست . ساعت چند این تشکرا رو می ریزن به حسابمون ؟؟