مهندس سهراب
عضو جدید
ادامه
ادامه
آزاده
حسین
حرفهایی برای نگفتن
ادامه
روزي از روزها ، شبي از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد
اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم تا هرچه دورتر بيفتم
تا هرچه ديرتر بيفتم ، هر چه ديرتر و دورتر بميرم ،
نمي خواهم حتي يگ گام يا يك لحظه
پيش از آنكه مي توانسته ام بروم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم
اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم تا هرچه دورتر بيفتم
تا هرچه ديرتر بيفتم ، هر چه ديرتر و دورتر بميرم ،
نمي خواهم حتي يگ گام يا يك لحظه
پيش از آنكه مي توانسته ام بروم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم
رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم
تا دوست را به ياري نخوانيم،
براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند
طعم توفيق را مي چشاند
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن
و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن
و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است
در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند
براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند
طعم توفيق را مي چشاند
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن
و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن
و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است
در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند
ياد "تنهايي" را در سرت زنده ميكند
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است
" تنها" بودن ، بودني به نيمه است
و من براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است
" تنها" بودن ، بودني به نيمه است
و من براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم
در عجبم از مردمانی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند
و بر حسین می گریند که آزادانه زیست
دکتر شریعتی
حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود
افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند
و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند
حرفهايی است برای گفتن
كه اگر گوشی نبود نمیگوييم
و حرفهايی است برای نگفتن
حرفهايی كه هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند
حرفهای شگفت,زيبا و اهورايی همين هايند
و سرمايه ماورايی هركس به اندازه حرفهايی است كه براي نگفتن دارد
حرفهای بيتاب و طاقت فرسا
كه همچون زبانه های بيقرار آتشند
و كلماتش, هريك، انفجاری را به بند كشيده اند
كلماتی كه پاره های بودن آدم اند...
اينان هماره در جستجوی مخاطب خويشند
اگر يافتند، يافته می شوند...
...و
در صميم وجدان او آرام می گيرند
و اگر مخاطب خويش را نيافتند، نيستند
و اگر او را گم كردند، روح را از درون به آتش میكشند
و دمادم
حريق های دهشتناك عذاب بر او میافروزند...