نیکوکار هستیم؟ چه باید کرد؟

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
ليس البران تولو وجوهکم قبل الشرق و المغرب و لکن البر من امن بالله و اليوم الاخر و الملئکه و الکتاب و النبيين و اتي المال علي حبهذوي القربي و اليتمي و المساکين و ابن السبيل و السائلين و في الرقاب و اقام الصلوه و اتي الزکوه و الموفون بعهدهم اذا عهدوا و الصبرين في الباساء و الضراء و حين الباس اولئک الذين صدقوا و اولئک هم المتقون.
آیه ۱۷۷ سوره بقره
1- ایمان به خدا
2- ایمان به قیامت
3- ایمان به فرشتگان الهی
4- ایمان به کتاب
5- ایمان به انبیاء الهی
6- بخشش به نیت دوستی ونزدیکی به خدا
موارد بخشش
7- نزدیکان
8- یتیمان
9- مساکین
10- باز ماندگان درراه
11- سائلین
12-آزاد کردن
------
13- نماز بپا می دارند
14- پرداخت زکات
15- وفای به عهد بسته شده
16- در کارزار و سختی ها صبور وهمچنین صبر در هنگام رنج و تعب
17- راستگو یند
ودرنتیجه متقی هستند
------------------------------------------
دوستان امروز داشتم قرآن می خوندم که به این آیه رسیدم چنان موضوعش منو گرفت که دیگه نتونستم جلو برم، شاید بگین اغراقه اما تا حالا موضوعی مثل موضوع این آیه فکرم رو مشغول نکرده باشه
آیه شامل چندین موردهست برای توصیف نیکوکاران و پرهیزکاران که تاکید می کنه اینها چه ویژگی هایی دارند، اگه قرار بشه هر موردش رو بحث کنیم شاید بشه براش در زمینه های مختلف اجتماعی ، اخلاقیات، روانشناسی، جامعه شناسی و فرهنگی بحث کرد
اگر همراهی کنید می تونیم هر دو یا سه روز به بررسی یکی یا چند از این صفات بپردازیم تا شاید خودمون رو محک زده باشیم و یک مقداری تو ماه رمضونی به اوصافی که خدا از یک نیکوکار ودرواقع مومن واقعی انتظار داره نزدیک بشیم.
-------------------------------------------------------------
دوستان همراهی کنید و هر مورد رو به ترتیب یا آنچه خودتون درک می کنید شرح دهید و یا مطلب رو از ائمه و یا قرآن و یا بزرگان با ذکر سند قرار دهید.
اولین مورد بحث دربارهایمان به خدا و شرایط و ویژگیهای ایمان واقعی و نحوه درکش وخلاصه هرچی می دونید

 
آخرین ویرایش:

گندم طلایی

عضو جدید
باسلام
ایمان به خدا اینکه ادم توهر شرایطی خدارو در نظر بگیره و اونو همیشه ناظر برکارهای خودش بدونه .البته اگه جناب شیطان اجازه بده:(
ایمان کامل وقتی که خدارو توخوشی ها مون هم یاد کنیم نه اینکه فقط وقتی گره ای تو کار اومد بریم سراغش.

اینا فقط جهت یاد آوری به خودم بود:d
 

pasargadparisa

عضو جدید
جوهر جان. مطلبش زياد بود. حس خوندن نداشتم. برام خلاصش كن. خوشحال ميشم همكاري كنم
 

shirin.agro

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام
ایمان به خدا اینکه ادم توهر شرایطی خدارو در نظر بگیره و اونو همیشه ناظر برکارهای خودش بدونه .البته اگه جناب شیطان اجازه بده:(
ایمان کامل وقتی که خدارو توخوشی ها مون هم یاد کنیم نه اینکه فقط وقتی گره ای تو کار اومد بریم سراغش.

اینا فقط جهت یاد آوری به خودم بود:d

نظر منم تقريبا همينه:gol:
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
جوهر جان. مطلبش زياد بود. حس خوندن نداشتم. برام خلاصش كن. خوشحال ميشم همكاري كنم

خوب کافیه درباره ایمان به خدا و تعریفت از ایمان و مفهومش رو بگی
اگر وارد شرایط ایمان هم بشی منت گذاشتی
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایمان به خدا یعنى چه؟ ایمان به خدا یعنى من معتقد باشم که خالق جهان خداست؛ این اعتقادم از حد زبانم تجاوز کند و قلبم هم ایمان داشته باشد؛ زبانم، خونم، پوستم، احساسم هم ایمان داشته باشد. هم در حال غضب و هم در حال عصبانیتْ ایمان داشته باشم. خلاصه اگر ایمان تمام وجود مرا فراگرفت نتیجه چه مى ‏شود؟ در این باره نکته دیگرى را هم باید اضافه کنم. ایمان به خدا، چه خدایى؟ ما درباره خدا چه عقیده‏اى داریم؟ خداى ما چگونه است؟ خداى ما «لَهُ الاَسماء الحُسنى وَ الاَمثالُ العُلیا» است، خداى ما عالم است، عادل است، رئوف است، رحیم است، جبار است، متکبر است، خالق است، رازق است. اینچنین نیست؟ اینها را ما براى خدا قایل نیستیم؟ خوب، حالا اگر ما معتقد به چنین خدایى بودیم، اگر باورمان از زبانمان تجاوز کرده بود، قلبمان هم ینادى بالایمان داشت، فریاد ایمان مى ‏زد، آن وقت چه مى ‏شود؟ آن وقت باور مى ‏کنیم که خداى مقتدرى هست، که بر این جهان حکومت مى ‏کند، ظلم به کسى نمى ‏کند، این جهان براساس عدل و حق قائم است، این دنیا پر از خیر و برکت و زیبایى است. این دنیا پر از خیر و حق است.
ما که اعتقاد داریم خدا عادل، عالم، حىّ، رئوف و رحیم است، این چنین خدایى این جهان را اداره مى ‏کند، پس این جهان سرشار از حق، خیر، عدل، جمال، علم، فضل و عدل است. آن‏وقت چه مى ‏شود؟ این صفات و کمالات در من که فردى از این دنیا هستم و جزئى از این جهان هستم، به طور طبیعى جلوه مى‏ کند. من هم دیگر از کسى نمى ‏ترسم، براى چى؟ براى اینکه معتقدم لا مُؤَثِّرَ فى الوُجودِ اِلّا هُو. من معتقدم که مرگ من به دست خداست؛ پس، از چه مى‏ ترسم؟ من معتقدم که عالم منظم است. چرا آدم بخیل است؟ از ترسِ فقر. اگر من ایمانم به خدا بود، که او رزاق است، از فقر نمى‏ ترسم.
پس خلاصه سخن این شد که آدمى که خودش را وابسته به خداى بزرگ و توانا و عالم و عزیز مى ‏داند، دیگر از چیزى نمى ‏ترسد، از فقر نمى‏ ترسد، کریم است. این آدم رأفت دارد، به مردم رحم مى ‏کند و... و على‏ع از این نوع بود. به همین دلیل در اخبار ما تأکید شده «تخَلّقوا باَخلاق اللَّه» صفات خدا را داشته باشید. صفات خدا چیست؟ عدالت است، قدرت است، رأفت است و رحمت است.
پس اگر کسى ایمان به خدا داشت، منشأ تمام این صفات، ایمانش است.
و این تفسیری است از ایمان به خدا بر اساس اسلامی که موسی صدر می فهمد !

سخنرانی امام موسی صدر در جمع مردم کاشان در سال 1349
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
امواج خروشان سطح اقیانوس هرگز آرامش اعماق آن را بر هم نمی زند ، کسی که متکی به خداو حقایق بزرگ و معنوی است ،از تغییرات و فراز نشیبهای زندگی دستخوش تشویق و نگرانی نخواهد شد ، بنابراین این شخص واقعا متدین ، تزلزل ناپذیر و فارغ از دغدغه و تشویق است و برای هر گونه وظیفه ای که روزگار پیش آورد با خونسردی آماده و مهیا می باشد
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
1. امام صادق (ع) : هرکه فردی را در گناهی پیروی کند به تحقیق که او را پرستش کرده است. ( تحف العقول ) صفحه 355

2- امام علي(ع) مي‏فرمايند: «الايمان شجره اصلها اليقين...» ايمان درختي است كه ريشه آن يقين است

3- در كلام امام صادق(ع) آمده: چيزي كه ايمان را در قلب تثبيت مي‏كند ورع (اجتناب از معاصي و شبهات حرام)
مي‏باشد و چيزي كه ايمان را از قلب خارج مي‏كند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصي) مي‏باشد.
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما ايمان به خدا عميق است، ايمان به خدا از جنس مفاهيمى است که همه انسانها توانايى دريافت آن‌را دارند. ايمان به خدا، بر خلاف تصور مشهورى که رايج است، به‌معنى مسلمان بودن و شهادتين گفتن نيست. اگر کسى شهادتين – اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله- را گفت، البته مسلمان مى‌شود و اگر بر ولايت حضرت على نيز شهادت و گواهى داد – اشهد ان على ولى الله- و آ‌را تصديق کرد، شيعه مى‌شود؛ يعنى احکام ظاهرى اسلام، مثل نماز، روزه، زکات، حج و جهاد بر او واجب مى‌شود و طبق قوانين اسلامى عقد مى کند و کفن و دفن او، آداب و رسوم خاص خود را دارد. اما اين مسلمانى است، نه موحد بودن. در قرآن بسيارى از منافقين را خداوند به پيامبر يادآورى مى‌کند که با آنها کارى نداشته باشد، آنها ادعاى ايمان به خدا مى‌کنند، اما خداوند مى‌فرمايد «آنها مسلمان هستند، اما مومن نيستند.»
ايمان به خدا، يعنى اينکه در قلب و جان خود خدا يکتايى که ما را آفريده و همه جهان را آفريده، بپرستيم و براى او شريک و همتايى در اين ستايش و پرستش قائل نباشيم. ايمان به خدا، يعنى ما معتقد هستيم که خدا ما را آفريده و ما بنده او هستيم و هيچ‌کس ديگرى را قابل ستايش نمى‌دانيم. و ايمان به خدا يعنى خدايى که مى‌پرستيم و يکتا مى‌دانيم، مالک حقيقى همه چيز بدانيم. اوست که ما را آفريده و اوست که جان ما را باز مى‌ستاند و به سوى خودش باز مى‌گرداند، بنابراين بايد بر طبق دستورات او عمل کنيم و کارهايى که او خواسته انجام بدهيم و اعمالى را که نهى کرده، مرتکب نشويم. خدايا! از ما راضى باش و ما را از گمراهان و کسانى‌که بر آنها غضب کرده‌اى، قرار مده.
 

Sarp

مدیر بازنشسته
ایمان نوعی باور قلبیه . باوری که معیاری میشه واسه نرخ گذاریهات .
عین نقطه صفر جدول مختصات .

معیاری که به هدفهات مسیر میده و جهت حرکت رو مشخص میکنه .

به نظر من کلمه "مومن" به تنهایی نمیتونه تعریف بشه .
مثلا در یک گروه با یک هدف مشخص و باور مقدس ، فردی که به آن هدف مشخص ایمان داشته باشه و اون باور تو قلبش وجود داشته باشه از نظر اعضای گروه مومن شناخته میشه .
پس لغت "مومن" به تنهایی نمیتونه تعریف واحدی داشته باشه و از دیدگاههای مختلف معانی مختلفی واسش میشه تعریف کرد .
البته رو این نظر خودم در مورد "مومن" شک دارم که تا چه حدی درسته .

و اما ایمان به خدا :
باور به وجود یه قدرت برتر و یه موجود توانا و یه خالق
حالا اسمش هر چی میخواد باشه . خدا ، الله ، God ، تانری و . . . . . .

حالا این همه پیامبر و اولیا که خدا فرستاده ، وسیله ای برای جرقه آغازین این باور هست .
ما انسانها عادت داریم به محسوسات نسبت به نامحسوسات و غیرقابل دیدنها بیشر علاقمند و وابسته باشیم .
پس باید یه جرقه ای زده بشه تا در مورد نامحسوسات هم حرکتی انجام بشه .

در قرآن هم، درباره ایمان، روی دو جنبه «باور قلبی» و «عمل» بسیار تأکید شده است.وقتی قرآن می خوانید، بارها و بارها به تعبیر «آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالحات» برمی خورید؛ یعنی ایمان در کنار عملِ خوب و شایسته است. اگر ایمان را یک نهال و درخت بدانیم، «عمل» میوه و ثمره آن است. آیا شما می توانید قبول کنید که کسی به خدا، قیامت، بهشت وجهنم، وحی، قرآن، پیامبران و فرشتگان، ایمان و عقیده داشته باشد، ولی رفتارش مثل آدم های غیر معتقد به خدا و قیامت باشد؟

ایمان باید از «دل» به «اعضا» سرایت کند و از «درون» به «بیرون» جاری شود و باور درونی در عمل خارجی انسان اثر داشته باشد، وگرنه چه ایمانی؟

بعضی از ایمان ها سطحی و تقلیدی و متعصّبانه است؛ برخی هم عمیق و براساس شناخت و تفکّر و بصیرت. به همین دلیل می گوییم دو نوع ایمان داریم: یکی «ایمانِ مستقرّ» و دیگری «ایمانِ مستودع».

«ایمان مستقرّ» مثل درختی کهنسال، ریشه دار و استوار است و به این زودی ها از بین نمی رود و مؤمن، با شنیدن شبهه ها، به شک نمی افتد. امّا «ایمان مستودع» حالتی شبیه خانه اجاره ای و اشیای عاریه ای دارد، همیشگی واستوار نیست؛ زود زایل می شود و رنگ می بازد و چون براساس منطق و برهان نیست، با کمترین آسیب از بین می رود، یا حدّ اقل از تأثیر گذاری در زندگی شخص، باز می ماند.

به فرموده قرآن، مؤمنان خدا را باور دارند، مطیع فرمان اویند، از قیامت بیمناکند، توکّلشان برخداست،از گناهان پرهیز می کنند، پیوسته در پی انجام اعمال صالحند، اهل تقوا و ایثارند، در راه خدا انفاق خالصانه می کنند، نام خدا دلهایشان را آرام می کند، با نماز و عبادت به خدا نزدیک می شوند، به مژده ها و وعده های الهی امیدوارند، در راه خدا با دشمنان می جنگند، کفّار ر به سرپرستی خود نمی گیرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، جانشان را در راه دین فدا می کنند، دوستدار خدا و رسولند، اگر خطا و گناه کنند توبه و استغفار می کنند، راستگو و درست کردارند، به پدر و مادر خویش نیکی می کنند، در قیامت شادمانند، به عهدی که با خدا بسته اند وفادارند و… خیلی صفات و ویژگی های دیگر، که در این مختصر نمی گنجد.

ایمان، مؤمن، مؤمنون، آمَنوا، یؤمنون، از واژه هایی هستند که فراوان در قرآن کریم به کار رفته اند.
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من کلمه "مومن" به تنهایی نمیتونه تعریف بشه .
مثلا در یک گروه با یک هدف مشخص و باور مقدس ، فردی که به آن هدف مشخص ایمان داشته باشه و اون باور تو قلبش وجود داشته باشه از نظر اعضای گروه مومن شناخته میشه .
پس لغت "مومن" به تنهایی نمیتونه تعریف واحدی داشته باشه و از دیدگاههای مختلف معانی مختلفی واسش میشه تعریف کرد .
البته رو این نظر خودم در مورد "مومن" شک دارم که تا چه حدی درسته .

فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
 

bita.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتما متن مفیدی بوده اما زیاد بود نتونستم بخونم..
 

Sarp

مدیر بازنشسته
فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
اواخر سوره بقره .
در انتخاب دین و مذهب اجبار نیست
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
اواخر سوره بقره .
در انتخاب دین و مذهب اجبار نیست

من در تایید حرفت "مثلا در یک گروه با یک هدف مشخص و باور مقدس ، فردی که به آن هدف مشخص ایمان داشته باشه و اون باور تو قلبش وجود داشته باشه از نظر اعضای گروه مومن شناخته میشه ." این رو گفتم

اما میگه هر کسی با امام خودش در روز قیامت محشور میشه
امام حق
امام کفر
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظرم ایمان به خدا یعنی زمانی که تمام منطق ها و دلیل ها وجود خدا رو نقض می کنه
و تو نه دلت به یه چیزی بگی

میدونم که هستی

شاید فکر کنید این اند بی منطقیه

ولی زمانی این حرف رو می زنی که اول وجود خدا رو ثابت کنی

می دونید که لازمه ایمان شناخته
 

Sarp

مدیر بازنشسته
من در تایید حرفت "مثلا در یک گروه با یک هدف مشخص و باور مقدس ، فردی که به آن هدف مشخص ایمان داشته باشه و اون باور تو قلبش وجود داشته باشه از نظر اعضای گروه مومن شناخته میشه ." این رو گفتم

اما میگه هر کسی با امام خودش در روز قیامت محشور میشه
امام حق
امام کفر
گفتم که
بستگی داره از چه منظر بهش نگاه کنی
واسه یه فرقه شیطان پرست هم "مومن" میتونه وجود داشته باشه . کسی که مقدسهاشونو باور میکنه .
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم که
بستگی داره از چه منظر بهش نگاه کنی
واسه یه فرقه شیطان پرست هم "مومن" میتونه وجود داشته باشه . کسی که مقدسهاشونو باور میکنه .

دقیقا درسته و قبولدارم
اما داریم درباره ایمان به خدایی صحبت می کنیم که این 17 مورد پست اول رو برای متقین خودش شمرده نه گروه ها و فرقه های دیگه

فقط وفقط خدای اسلام:gol:
 

Sarp

مدیر بازنشسته
دقیقا درسته و قبولدارم
اما داریم درباره ایمان به خدایی صحبت می کنیم که این 17 مورد پست اول رو برای متقین خودش شمرده نه گروه ها و فرقه های دیگه

فقط وفقط خدای اسلام:gol:
ولی من میگم اول خدای شبان بعد خدای موسی

این هم خدای اسلام :

و اما ایمان به خدا :
باور به وجود یه قدرت برتر و یه موجود توانا و یه خالق
حالا اسمش هر چی میخواد باشه . خدا ، الله ، God ، تانری و . . . . . .

حالا این همه پیامبر و اولیا که خدا فرستاده ، وسیله ای برای جرقه آغازین این باور هست .
ما انسانها عادت داریم به محسوسات نسبت به نامحسوسات و غیرقابل دیدنها بیشر علاقمند و وابسته باشیم .
پس باید یه جرقه ای زده بشه تا در مورد نامحسوسات هم حرکتی انجام بشه .

در قرآن هم، درباره ایمان، روی دو جنبه «باور قلبی» و «عمل» بسیار تأکید شده است.وقتی قرآن می خوانید، بارها و بارها به تعبیر «آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالحات» برمی خورید؛ یعنی ایمان در کنار عملِ خوب و شایسته است. اگر ایمان را یک نهال و درخت بدانیم، «عمل» میوه و ثمره آن است. آیا شما می توانید قبول کنید که کسی به خدا، قیامت، بهشت وجهنم، وحی، قرآن، پیامبران و فرشتگان، ایمان و عقیده داشته باشد، ولی رفتارش مثل آدم های غیر معتقد به خدا و قیامت باشد؟

ایمان باید از «دل» به «اعضا» سرایت کند و از «درون» به «بیرون» جاری شود و باور درونی در عمل خارجی انسان اثر داشته باشد، وگرنه چه ایمانی؟

بعضی از ایمان ها سطحی و تقلیدی و متعصّبانه است؛ برخی هم عمیق و براساس شناخت و تفکّر و بصیرت. به همین دلیل می گوییم دو نوع ایمان داریم: یکی «ایمانِ مستقرّ» و دیگری «ایمانِ مستودع».

«ایمان مستقرّ» مثل درختی کهنسال، ریشه دار و استوار است و به این زودی ها از بین نمی رود و مؤمن، با شنیدن شبهه ها، به شک نمی افتد. امّا «ایمان مستودع» حالتی شبیه خانه اجاره ای و اشیای عاریه ای دارد، همیشگی واستوار نیست؛ زود زایل می شود و رنگ می بازد و چون براساس منطق و برهان نیست، با کمترین آسیب از بین می رود، یا حدّ اقل از تأثیر گذاری در زندگی شخص، باز می ماند.

به فرموده قرآن، مؤمنان خدا را باور دارند، مطیع فرمان اویند، از قیامت بیمناکند، توکّلشان برخداست،از گناهان پرهیز می کنند، پیوسته در پی انجام اعمال صالحند، اهل تقوا و ایثارند، در راه خدا انفاق خالصانه می کنند، نام خدا دلهایشان را آرام می کند، با نماز و عبادت به خدا نزدیک می شوند، به مژده ها و وعده های الهی امیدوارند، در راه خدا با دشمنان می جنگند، کفّار ر به سرپرستی خود نمی گیرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، جانشان را در راه دین فدا می کنند، دوستدار خدا و رسولند، اگر خطا و گناه کنند توبه و استغفار می کنند، راستگو و درست کردارند، به پدر و مادر خویش نیکی می کنند، در قیامت شادمانند، به عهدی که با خدا بسته اند وفادارند و… خیلی صفات و ویژگی های دیگر، که در این مختصر نمی گنجد.

ایمان، مؤمن، مؤمنون، آمَنوا، یؤمنون، از واژه هایی هستند که فراوان در قرآن کریم به کار رفته اند.
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
كاشكي ما هم آدم نيكوكاري بوديم.
متاسفانه كه ما واجد هيچ كدوم از شرايط لازمش نيستيم.
عجب حسي داره.
امان از اين شيطووووون....

شما چرا اسم رفیق ما رو انتخاب کردی؟ :redface:

قابل توجه ی اونایی که نمی دونن ستاره سهیل عزیز با ستاره ی سهیل عزیز فرق می کنن ها!!! اینم جریانی شده واسه خودش!!!

..............................

خداوند همان است که من او را هر روز در آسمان آبی روز و در آسمان تاریک شب می بینم.
 

tatu_lover1366

عضو جدید
اولین مورد بحث درباره ایمان به خدا و شرایط و ویژگیهای ایمان واقعی و نحوه درکش وخلاصه هرچی می دونید


فکر میکنم یک جا دیگه هم تو این انجمن در این مورد گفته باشم
اولین نشانه ایمان به خدا ,ایمان به وجود خداست
که ایمان به وجود خدا یک اعتقاد درونیه و نیاز به واقع گرایی و حق گرایی خود فرد داره
یعنی زمانی که من نوعی نشانه ها و علائم وجود خدا رو با عقل ببینم و نسبت به قضیه واقع گرا باشم و حق رو اولویت قرار بدم , ایمان به خدا برای من با توجه به روحیه ذاتی خداپرست بودن انسان حل شدنی هست
اما ایمان واقعی از دیدگاه بنده یک جمله بیشتر نیست و اونم اینه که
احساس کنی و اعتقاد داشته باشی که در هر عملی اعم از مشکلات و یا موقع انجام خطا(حالا به هر شکل و نحوی که بتونید فکرش رو بکنید و هر عملی رو که خود فرد با هر مذهب و گرایشی خطا بدونه) و شادیها و ...... خدا نزدیکترین به فرد هست
نیازی هم نیست که به دین خاصی انسان گرایش داشته باشه تا به این مورد برسه
تنها وقتی که به این اعتقاد برسه , باعث میشه که تو زندگیش انسان باشه و بنیادی ترین اصل در ایمان به خدا هم همینه:thumbsup:
 

Narges *

عضو جدید
ایمان یعنی اعتقاد عمیق قلبی به وجود چیزی یا کسی
لازمه ایمان به خدا هم مسلمان بودنه یعنی تسلیم در برابر فرمان خدا
ضمنا خیلی استفاده کردم...
 

ستاره سهیل

عضو جدید
شما چرا اسم رفیق ما رو انتخاب کردی؟ :redface:

قابل توجه ی اونایی که نمی دونن ستاره سهیل عزیز با ستاره ی سهیل عزیز فرق می کنن ها!!! اینم جریانی شده واسه خودش!!!

..............................

خداوند همان است که من او را هر روز در آسمان آبی روز و در آسمان تاریک شب می بینم.

ممنون از اطلاع رسونیتون:gol:من تذکر دادم اما کو گوش شنوا.

ایمان به خدا یعنی به این اعتقاد داشته باشی که هیچ وقت تنها نیستی....:gol:
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتم تو کهکشان ذهنم می گشتم یهو یاد یه داستان افتادم که ایمان واقعی رو نشون می ده
حتما رجب علی خیاط را می شناسید
این یک داستان واقعی و در چند سال اخیر اتفاق افتاده
می گن خیلی از ماهای که ادعای خوشگلی می کنیم خوشگل تر بود
فوقالعاده زیبا بود
یه دختر عمه هم داشت که خاطرشو می خواست(دختره پسره رو می خواست)
آقا سرتونو درد نیارم
یه روز این دختره با حیله و نیرنگ رجب علی رو می کشونه خونشون(واسشون غذا می بره- البته رجب همیشه از دست دختره فرار می کرد)

همین که می فهمه اون و دختر عمه اش تو خونه تنها شدند و دوزاریش می افته که دختر عمهه فکرهای شیطانی داره

آقا از دختر عمه تمنا و از اون امتنا و ....
تا بالای پشت بوم می رند
رجی علی می بینه دیگه کارش تمومه و گیر کرده....
ولی نه یه راه دیگه هم هست
بابا بپر پایین فوقش پات می شکنه و از اون بالا می پره.....
باورتون نمیشه ولی نزدیکهای زمین که می رسه به طور قابل توجهی سرعتش کم می شه،بطوری که انگار از یه پله اومده پایین
می ره و قبل از اینکه از در خارج بشه به خداش می گه و خدایا من این کارو برای تو کردم تو هم مارو دریاب
همین که از در بیرون می ره باطن مردم رو هم می تونست ببینه
البته این داستان واقعی می باشد
 

Similar threads

بالا