((خدا دروغه میگی نه بیا ثابت کن))

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
آقاي عراقي،
پيش از اين هم ميزان سواد شما در عربي براي من اثبات شده بود و الان هم بار ديگه بر اون صحه گذاشتيد:
اولاً وقتي ميگه عالي ترين يعني بالاترين. يعني ته اون سلسله. شما كه ادعاي منطق و فلسفه داريد، فكر نمي كنم قائل به تسلسل باشيد. پس بايد قبول كنيد هر سلسله اي يك انتها و يا بهتر بگم يك ابتدايي دارد. حال به نظر شما، موجودي كه در حال حاضر وجود دارد، انتهاي سلسله است يا موجودي كه در ابتداست؟ آيا در شجره نامه خانوادگي شما رو در بالاي ليست مي نويسند يا در پايين ليست؟ آيا نمي شود به آخرين جد شما، عالي ترين به معناي بالاترين اطلاق كرد؟
شما قرآن رو خوانده ايد، خدا وكيلي هم خوب خوانده ايد اما فكر مي كنم بين هر آيه اي كه خونديد 1 ماه فاصله بوده. خداوند در سوره يس،‌آيه 82 مي فرمايد:
"إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ"
چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏گويد باش پس [بى‏درنگ] موجود مى‏شود (۸۲)
درست است كه در جايي مي گويد، ما انسان را از خاك، آسمان را از خاك و ... اما اين اشاره به ناتوان بودن خداوند نداره چرا خود شما هم به ناچار اعتراف كرديد كه بايد خاكي وجود مي داشته تا انسان از آن خلق شود.
و خيلي جالب تر، شما خودتون هم ندانسته داريد خدا رو تاييد مي كنيد. مي گيد نميشه كه در ازل نيستي بوده باشه و جهان از اون خلق شده باشه. مي گيد هم نميشه كه يك آن ليوان بوجود بياد ولي قبلش مولكول هاي شيشه نبوده باشن. خوب، شما كه اين ها را معتقديد، به نظر شما در ازل جهان همينجوري بوده ديگه؟ چون كسي نيست كه بياد و جهان رو خلق كنه. قبلش هم كه نمي تونسته نيستي بوده باشه. پس جهان همين جوري تو ازل وجود داشته
. همين جوري مثلاً يه ابرنواختر بوده بعد تبديل به سيارات و ستارگان شده. همين جوري خود به خود مولكول ها وجود داشتند چون خوب بالاخره كه نمي شه از نيستي به وجود اومده باشن كه. يا خيلي مسائل ديگه. پس چرا الان ديگه نمي شه چيزي همين جوري وجود داشته باشه؟ يعني يكبار مصرف بوده؟ پس چرا ما هر چيزي كه مي بينيم دنبال سازنده، مخترع يا علتش مي گرديم؟ خوب وقتي جهان به اين بزرگي همين جوري بوجود اومده، چرا ساير چيزهاي اون همين جوري به وجود نيومده باشن؟
در مورد ردي هم كه بر برهان ممكن و وجوب آوردم، جوابش رو داشتم. گفتم شايد با دادن جواب، اشتياق دوستان براي بحث كم بشه.



در موزد استدلال صدرا فرموده اید ایشان در برهان صدیقین گفته اند :
"ملاصدرا میگه که تمام مراتب وجود به غیر از عالی ترین مرتبه نیازمند وجود دیگری هستند "
در عبارت فوق ادعا شده تمام موجودات به غیر از عالی ترین .......همین که گفته شود به غیر از عالی ترین در واقع مدعی از اثبات وجود ادعای خود از همون ابتدا به بقین رسیده یعنی اول موجود ذهنی خود را ساخته . بعد اورا بی نیاز کرده و در نهایت بدون اثبات ، انرا موجود کرده است.
برهان ممکن و واجب را هم که خود نقض نموده اید در واقع هر دو برهان فاقد اعتبار لازم هستند.
از طرفی پیامبران خدا نیز در هیچ جا مدعی نشده اند که خدا بی نیاز است :
ما انسان را از خاک آفریدیم "نیاز به خاک"
ما همه چیز را از اب آفریدیم " نیاز به اب
سپس به خلق آسمان پرداختیم و ان بصورت دود بود"نیاز به دود"
قاعدتا خدا باید از روش " بشو و بشود استفاده کند و نه از روش انسان که از چیزی چیز دیگری می سازد .
و اما در "روش بشو و بشود " دو نگاه وجود خواهد داشت :
1- نیست موجودی خاص به هست ان موجود ختم گردد که در این مفهوم ، هستی به معنای عام قبل از تبدیل نیست موجودی خاص به هست آن ، وجود داشته
مثال : فرض کنید از قاعده "بشو بشود خدا لیوان شیشه ای بسازد او توانسته همچون شعبده بازها ناگهان لیوان را بسازد و به نمایش گذارد اما عناصر شیشه قبلا وجود داشته است .
2- نیستی خود نوعی هستی شود تا خدا بتواند از مجموعه نیستی موجودی را هست کند .که این خود تناقضی آشکار است.
مثال : در این حالت باید فرض کرد هیچ چیز وجود نداشته است آنگاه تصور شما از نیستی چیست؟ اگر قرض کنیم کهکشانها نبوده اند جای انرا چه چیزی پر میکند؟چگونه میشود نیستی وجود داشته باشد؟اصلا چرا به ازل برویم بهتر است یک سری به ابد بزنیم در ابد نیستی چگونه خواهد بود؟همون دودی که پیامبر اسلام گفته؟!!!!!آیا دود چیزی بجز ماده است؟
پس قاعده "بشو و بشود نیز عملا یک توهوم ذهنی است.
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
من به وجود خالق معتقد هستم.من تا به حال هیچ دلیل منطقی برای رد خالق ندارم.
ولی این خدایی که بهشت و جهنم داره و پیامبر بفرسته را قبول ندارم

پس شما يه خدايي رو قبول داري كه بيكاره. حوصله اش سر رفته، گفته 2، 3 تا آدم خلق كنيم با يه جهان ديگه، سرحال بيايم! :D
گذشته از شوخي، تمام اديان تو 3 اصل مشتركن: توحيد، معاد و نبوت. شما توحيد رو به نظرم نصفه نيمه قبول كردي.
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
آقاي عراقي،
خيلي زيركانه دليل و اثبات غلط مي آوريد و مغلطه بازي مي كنيد. مثلاً اشاره مي كنيد به اينكه خدا به ماده اوليه نياز داشته براي خلق آسمان و زمين ولي اصلاً اشاره اي به اين نمي كنيد كه خوب، اين ماده اوليه كه خودش سبز نشده، حتماً از يه جايي اومده ديگه ولي از كجا؟

در مورد استدلالي هم كه بر رد صفات خدا مياريد. مي دونيد كه در اثبات خدا، به هيچ وجه از صفاتي كه شما گفتيد، صحبت به ميان نمياد و صرفاً وجود يك خالق اثبات ميشه و بعد از اون هست كه بحث صفات سلبيه و ثبوتيه مطرح ميشه. حالا با فرض اينكه دليلي كه شما آورديد، درست باشه. خوب، شايد بشه قبول كرد كه اين صفات غلط هستند اما نمي شود قبول كرد كه خدا رو رد مي كند كه مي تونه؟ مثلاً من يك سري صفات به فولاد نسبت ميدم. بعد با محاسبه معلوم ميشه اين صفات غلط هستند، اين يعني كه فولاد وجود نداره؟ يا نشون ميده شناخت من كامل نيست؟


پیامبر خدا در قران اورده است "سپس به خلق آسمان پرداختیم و ان دود بود "و در مورد انسان میگوید "ما انسان را از گل خشک شده آفریدیم"(نیاز به ماده اولیه)فقط در مورد حوا میگوید ما او را از دنده چپ ادم ساختیم"(ژنتیکی)
واضح است که خدا به دود نیاز داشته و از دود آسمان را ساخته و انسان از سلول بنیادی کار شبیه سازی را انجام داده خوب تا اینجا قدرت هر دو مثل همه فقط محصوی یکی بزگتره و وال دیگری کوچکتر اما یقینا هردو به یک اندازه پیچیده و شگفت اورند.
صفتهای که معتقدین برای هست کردن خدا می دهند دو دسته هستند :
1- اصفات سالبه مثل " او نمی خورد ،نمی زاید ،نمی زایاند وووووو....."
2- حمیل مطلق یا همون زیبای مطلق شما ،قادر مطلق ،کمال مطلق "
خوب اصفات سالبه اصولا موجب نفی وجود چیزی میشود و نه هست ان و اصفات مطلق هیچ جا وجود ندارند الا در مجموعه تهی
در واقع برای هست کردن موجود توهومی خود راهی ندارید الا دادن اصفات اینجنینی!!!!
قوانین حاکم بر ماده در واقع همان خواص مواد هستند که موجب میشود هست بودن انها را قبول کنیم نه اینکه قوانین خود پدیده ای مستقل باشند اگر قرار باشد قوانین و یا همان خواص ماده چیز مستقلی باشد وجودش عبث خواهد بود ماده با قوانینش تعریف شده و نه اینکه یکسری ماده بی خواص وجود داشته باشند بعد یکی بیاید به انها خواص دهد.



به نام زیبای مطلق، سلام

جناب عراقی لطفا قوانینی که خدا برای جهان وضع کرده رو در نظر بگیرید یعنی ویژگی های تعریف شده ی برای مواد و قوانین حاکم بر اونها ،خیلی مسائل از قوانین تبیعت می کنه چرا انقدر پیچیده اش می کنید.می دونین مثل این که هر بار که چیزی مثلا از دستمون رها میشه وطبق قانون جاذبه میافته روی زمین.
توجه کنید ما ادعا نمی کنیم هر بار خدا تک تک چیزها رو مستقیما گرفته و گذاشته زمین بلکه خدا با قوانینی که وضع کرده و خواصی که برای مخلوقاتش تعریف کرده این کار رو انجام میده.شبیه سازی گوسفند یا انسان هم همین طوره . در ضمن ما معتقدیم که وقتی خدا چیزی رو اراده کنه اتفاق می افته و یه چیز دیگه علم انسان حاصل تجربه ایه که از طبیعت و و قوانین اون بدست آورده وگرنه هرگز موفق به انجام چنین کاری نمی شد.توضیح بیشتر اینکه انسان به شکل گرفتن اتفاقی که به طور طبیعی میافته کمک می کنه تا از اون بهره ببره.انسان جسم گوسفند شبیه سازی شده رو خلق نمی کنه بلکه با شبیه سازی محیط ازمایشگاه به محل بسته شدن نطفه ی موجود مورد نظر شرایط رو برای انجام یک عمل طبیعی در ازمایشگاه فراهم می کنه یعنی فراهم کردن زمینه.اگر اونها این کار رو نکنن باز هم موجودی در طبیعت متولد خواهد شد.

در ضمن شما که به عالم غیر مادی اعتقاد ندارین چطور برای دیگران دعا میکنید و یا حتی ارزو می کنید ( خرد نگه دارت) در حالی که براورده کننده ای از نظر شما وجود نداره.
خدانگهدار
[/quote]
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
كلاً صورت مسئله رو پاك كردن، راحت ترين راهه اما معقول ترين هم هست؟

خوب این خوبه که خدایی که بهشت و جهنم داره و پیامبر میفرسته نیست اما خالقی که به ان اعتقاد دارید برای چی اومده؟ فقط خلق کنه؟یعنی به جز خلق کار دیگری ندارد؟یعنی نه اون به من کار دارد و نه من به او؟ خوب بهتر است این خالق را هم حذف کنیم چون بود و نبودش مساویست.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک بار دیگر متنی را که نوشته ام بخوانید شاید بهتر است خلاصه انرا بنویسم تا رفع ابهام شود:
روشهای خلقت حسب ادعای کتب الهی:
1- روش کن فیکون که در واقع نگارنده مدعی شده کسی ،نیست را به ناگاه هست کرده .
در اینصورت دو برداشت در ذهن جا خواهد گرفت :
1- همه چیز وجود دارد یعنی هستی هست و شعبده بازی می اید از دستمالی کبوتری را بیرون می اورد؟!!!!این به مقهوم حلق هستی نیست و فقط صورتی از شدن را نشان می دهد .
2-هیچ چیز وجود نداشته که دراینصورت با نیستی طرف هستیم که در اینصورت خدا هم باید عنصری از مجموعه تهی باشد یعنی وجود نداشته باشد اما اگر بخواهیم بگوییم هیچ چیز نبوده ولی فقط یه خدایی در نیستی وجود داشته !!!!!اونوقت با تناقضی آشکار روبرو هستیم و راهی نداریم به جز اینکه بگوییم او تنها موجودیست که نیاز به خالق نداشته و در واقع برای خلقت یه تبصره بیاوریم به شکل زیر :
در نیستی مطلق که هیچ تصوری از ان در ذهنم وجود ندارد یعنی عدم وجود زمان و هر عنصری یه خدایی وجود داشته ؟ خوب این استثنا در عدم و نیستی فقظ در قصه ها وجود دارد که قصه پردازان میگفتند یکی بود یکی نبود یه خدایی بود.............

چون مدعی شده ایم که او نیست را هست کرده
آقاي عراقي،

پيش از اين هم ميزان سواد شما در عربي براي من اثبات شده بود و الان هم بار ديگه بر اون صحه گذاشتيد:
اولاً وقتي ميگه عالي ترين يعني بالاترين. يعني ته اون سلسله. شما كه ادعاي منطق و فلسفه داريد، فكر نمي كنم قائل به تسلسل باشيد. پس بايد قبول كنيد هر سلسله اي يك انتها و يا بهتر بگم يك ابتدايي دارد. حال به نظر شما، موجودي كه در حال حاضر وجود دارد، انتهاي سلسله است يا موجودي كه در ابتداست؟ آيا در شجره نامه خانوادگي شما رو در بالاي ليست مي نويسند يا در پايين ليست؟ آيا نمي شود به آخرين جد شما، عالي ترين به معناي بالاترين اطلاق كرد؟
شما قرآن رو خوانده ايد، خدا وكيلي هم خوب خوانده ايد اما فكر مي كنم بين هر آيه اي كه خونديد 1 ماه فاصله بوده. خداوند در سوره يس،‌آيه 82 مي فرمايد:
"إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ"
چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏گويد باش پس [بى‏درنگ] موجود مى‏شود (۸۲)
درست است كه در جايي مي گويد، ما انسان را از خاك، آسمان را از خاك و ... اما اين اشاره به ناتوان بودن خداوند نداره چرا خود شما هم به ناچار اعتراف كرديد كه بايد خاكي وجود مي داشته تا انسان از آن خلق شود.
و خيلي جالب تر، شما خودتون هم ندانسته داريد خدا رو تاييد مي كنيد. مي گيد نميشه كه در ازل نيستي بوده باشه و جهان از اون خلق شده باشه. مي گيد هم نميشه كه يك آن ليوان بوجود بياد ولي قبلش مولكول هاي شيشه نبوده باشن. خوب، شما كه اين ها را معتقديد، به نظر شما در ازل جهان همينجوري بوده ديگه؟ چون كسي نيست كه بياد و جهان رو خلق كنه. قبلش هم كه نمي تونسته نيستي بوده باشه. پس جهان همين جوري تو ازل وجود داشته
. همين جوري مثلاً يه ابرنواختر بوده بعد تبديل به سيارات و ستارگان شده. همين جوري خود به خود مولكول ها وجود داشتند چون خوب بالاخره كه نمي شه از نيستي به وجود اومده باشن كه. يا خيلي مسائل ديگه. پس چرا الان ديگه نمي شه چيزي همين جوري وجود داشته باشه؟ يعني يكبار مصرف بوده؟ پس چرا ما هر چيزي كه مي بينيم دنبال سازنده، مخترع يا علتش مي گرديم؟ خوب وقتي جهان به اين بزرگي همين جوري بوجود اومده، چرا ساير چيزهاي اون همين جوري به وجود نيومده باشن؟
در مورد ردي هم كه بر برهان ممكن و وجوب آوردم، جوابش رو داشتم. گفتم شايد با دادن جواب، اشتياق دوستان براي بحث كم بشه.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند اصل را برایتان میگذارم انها را تحلیل نمایید:
1- اصل بقای ماده و انرژی
2-اصل بقای ممنتوم
اصل بقای ماده و انرژی یعنی چی؟
میدانیم هم اکنون بسیاری از سیارات در حال خلق هستند و بسیاری از انها در حال انهدام
بفرمایید وقتی منهدم میشوند بر سر ماده و انرژی انها چه می آید؟
و وقتی خلق میشوند نقش خدایتان در انها چیست ؟ یعنی بدون ماده و انرژی داره سیارا ت و کهکشانهای جدید خلق میکنه؟و یا از ماده و انرژی موجود در فضای موجود در حال ساخت سیارات است؟
از نوشتار شما متوجه شدم که خدا در سوره فصلت که برای ساخت آسمان از دود استفاده کرده مدتی بعد گفته نه من از قاعده کن فیکون استفاده کردم !!!ایندو ادعا را چگونه بهم پیوند می دهید؟


كلاً صورت مسئله رو پاك كردن، راحت ترين راهه اما معقول ترين هم هست؟
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پذیرفته ایم که خدا برای خلق چیزی از ماده اولیه استفاده کرده است اما مدعی شده اید این ماده اولیه که خودش سبز نشده ؟!!حال یا خدا ماده اولیه را از ماده اولیه دیگری ساخته و یا نیست را هست کرده؟
اگر خدا ماده اولیه مورد نیازش را از ماده اولیه دیگری ساخته باشد در اینصورت او هم تابع اصل بقای ماده و انرژی است و اگر او نیستی را هست کرده باشد در اینصورت نیستی خود نوعی هستی است و اگر نیستی نباشد پس هرچه هست هستی است.
ساده بگویم :
نیستی چیست؟تصور شما از نیستی چگونه است؟آیا امکان دارد در نیستی موجودی وجود داشته باشد؟اگر خدایتان در نیستی وجود داشته حتما نیستی خود نوعی هستی است.
و اما اگر نیستی نیست هر چه هست هستی است و نیازی به خالق و امثالهم نیست.


آقاي عراقي،
ولي اصلاً اشاره اي به اين نمي كنيد كه خوب، اين ماده اوليه كه خودش سبز نشده، حتماً از يه جايي اومده ديگه ولي از كجا؟

در مورد استدلالي هم كه بر رد صفات خدا مياريد. مي دونيد كه در اثبات خدا، به هيچ وجه از صفاتي كه شما گفتيد، صحبت به ميان نمياد و صرفاً وجود يك خالق اثبات ميشه و بعد از اون هست كه بحث صفات سلبيه و ثبوتيه مطرح ميشه. حالا با فرض اينكه دليلي كه شما آورديد، درست باشه. خوب، شايد بشه قبول كرد كه اين صفات غلط هستند اما نمي شود قبول كرد كه خدا رو رد مي كند كه مي تونه؟ مثلاً من يك سري صفات به فولاد نسبت ميدم. بعد با محاسبه معلوم ميشه اين صفات غلط هستند، اين يعني كه فولاد وجود نداره؟ يا نشون ميده شناخت من كامل نيست؟
[/quote]
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پيش از اين هم ميزان سواد شما در عربي براي من اثبات شده بود و الان هم بار ديگه بر اون صحه گذاشتيد:
داشتن و یا نداشتن سواد عربی برایم افتخار نیست زبانی که بلد نیست بگوید پپسی و یا کلی تر بگویم نتواند حروف چ پ ژ گ را بیان کند بدرد به استحمار کشیده شدگان میخورد.اینک ضعف زبان عربی را در چند واژه ساده بیان میکنم :
پپسی عرب زبان مجبور است بگوید ببسی
چارلی چاپلین عرب زبان مجبور است بگوید تشارلی تشاربلین
گیربکس عرب زبان باید بگوید غیر بکس
میبینید که زبان عربی اصلا زبان کاملی نیست و قطعا خدایتان نیز که چنین زبانی را برگزیده قادر نیست با تمام مخلوقاتش بطور واضح سخن بگوید (بطور واضح سخن بغوید).

شما قرآن رو خوانده ايد، خدا وكيلي هم خوب خوانده ايد اما فكر مي كنم بين هر آيه اي كه خونديد 1 ماه فاصله بوده. خداوند در سوره يس،‌آيه 82 مي فرمايد:
"إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ"
ما به اینجور آیات میگوییم آیات متناقض و هیچ ربطی به یه ماه قبل و بعد خوندن ندارد. "قیاس مع الفارق"
اگر او می توانسته از قاعده بشو بشود استفاده کند در فصلت ذکر نیاز به دود نمیکرد . یا باید بپذیریم که پیامبر دود را ماده نمی دانسته .
درست است كه در جايي مي گويد، ما انسان را از خاك، آسمان را از خاك و ... اما اين اشاره به ناتوان بودن خداوند نداره چرا خود شما هم به ناچار اعتراف كرديد كه بايد خاكي وجود مي داشته تا انسان از آن خلق شود.
بله باید خاک وجود داشته باشد تا به کوزه بدل شود بعبارتی او قادر نبوده بدون قدرت ماده به خلق چیزی دست بزند کما اینکه انسان هم قادر نیست بدون ماده ،ماده دیگری خلق کند.
و خيلي جالب تر، شما خودتون هم ندانسته داريد خدا رو تاييد مي كنيد. مي گيد نميشه كه در ازل نيستي بوده باشه و جهان از اون خلق شده باشه
دقت نمایید "نیستی یا هست و یا نیست "
در متن فوق رد و یا قبول چیزی بیان نشده .
اگر نیستی هست خود نوعی هستی است .
دقت کن مبتدا عبارت شرطی است و اگر شرط پذیرفته شود پذیرش نتیجه شرط الزامیست.
"و اگر نیستی نیست پس هر چه هست هستی است "
در جمله شرطی اول ازلی بودن هستی اثبات میشود مگر بتوانید به تعریف نوعی از نیستی بپردازید که عقل انرا تایید نماید.
در جمله دوم مجددا ازلی بودن ماده اثبات میشود مگر اینکه بتوانید تعریف صحیحی از نیستی بدهید که اگر چنین کنید باز در دام قبول هستی گرفتار شده اید.
اینها هیچ ربطی به این ندارد که من خدا را تایید کرده ام.
.
 
آخرین ویرایش:

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا جون هر کی میگه خدا دروغه خودتونو خسته نکنید بذارید بگه کسی که تا حالا خدارو ندیده بعد از این هم نمیبینه بذارید به کارش برسه من که برا خودم خدایی دارم خیلی هم مهربونه هم ناز هم خوبه هم خوشگله هم ..............
من یک جا فقط یک جا و فقط یک لحظه خدا رو نشون اون کسایی میدم که میگن خدا وجود نداره
کجا ؟ یک لحظه قبل از مردن اون موقع معلوم میشه کی راست گفته کی دروغ
تازه مگه من بیکارم بیام خدا رو اثبات کنم پس این رفیقمون آق عزرائیل چی کارس؟ همین دو رو برا داره خدا رو اثبات میکنه فقط یه مدت 50 یا 60 سال صبر کنی ها یک جوری اثبات میکنه برات که دیگه یادت نره آره فدات شم نه خدایی هست نه کسی دیگه ای . منم که میبینی میگم خدا وجود داره ها سرم خورده به لبه ی پله ها حق با شماست
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
یه بار خیر سرم داشتم با یکی از دوستای صمیمیم بحث میکردم، زیاد اهل نماز و روزه و ... نبود! و هیچ ابایی هم از اظهار عدم تمایلش نداشت!
خودش دل پاکی داره و اهل کارای خلاف هم نیست.(آخه بعضی ها خدا و اسلام و ... انکار می کنند چون قوانینش رو دست و پاگیر می بینند، ولی اون دوستم جزء اون دسته نبود)

سعی کردم بحث رو از نقطه آغاز شروع کنم، برای همین ازش درباره خدا پرسیدم!!!
از همین سوالاتی که تو این تایپیک هم دیده میشه!!!

آیا ممکنه جهانی به این عظمت بدون خالق باشه؟
آیا ممکنه انسانی به اینپیچیدگی خود به خود بوجود بیاد؟
آیا ممکنه این ستاره ها که هر شب نگاشون میکنیم بی حکمت و خالق باشن؟
و ...

دوستم در جواب گفت آره!!! ممکنه!!!
بعد گفت: «میدونی چیه؟ بنظر من خدا زائیده ذهن انسانه!!! خدا وجود خارجی نداره!!! طبیعت انسانها طوریه که نیاز داره تا به نیرویی قویتر متکی باشه!!! قبلا انسان ها بخاطر عقل ناقصشون این نیاز به خدا رو با چوب و سنگ وخورشید و بت و ... تامین میکردند و امروزه با خدایی که یکتاست!!! اما این خدا وجود نداره!!! فقط تو ذهن انسانهاست!!!»

راستش اون شب بعد این حرفای دوستم دیگه نتونستم ادامه بدم! یعنی حرفی برای گفتن نداشتم! حتی خودم هم به خدایی که سالها جلوش خم شده بودم و مقابلش سجده کرده بودم شک کردم. با خودم گفتم درست میگه خدا رو من ساختم!!! ذهن من ساخته!!! چون نیاز داره خدایی داشته باشه!!!
کلی با خودم کلانجار رفتم!!!


اما وقتی خوب فکر میکنم میبینم همین جملات خودشون دلیل درستی برای وجود خدا هستن:!
بشر به وجود خدا نیاز داره! چرا؟
آیا دلیل بهتر از این که چون خالق اونو این طور آفریده؟
آیا جز اینه که نیاز به خدا رو، خدا در فطرت انسان قرار داده؟
همون خدایی که میگه اگه می خوای منو بشناسی برو خودت رو بشناس!


بقول کوروش من و شما نمیتونیم و نباید با این چند خط خدا رو توصیف کنیم!
هر کدوم از ما خدا یه جوری مخصوص به خودمون شناختیم!
یکی خدا رو از رو قرآن و نشانه هایی که معرفی کرده میشناسه!
یکی خدا رو مهربون ترین دوست خودش میدونه!
یکی خدا رو اون ندایی میدونه که موقع سختی(یا شب امتحان) دلش رو آروم میکنه!

ولی فراموش نکنیم که خدا همه اینها هست و هیچکدام نیست!

موفق باشید
پس ذهن بشر رو کی ساخته؟؟ دوستان ما نمیتوانیم خدا را بطور کامل بشناسیم چون او نامحدود است وما محدود :کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم
بشر هنوز قادر به حل مشکلات پیش و پا افتاده خودش نیست ؟هنوز نتونسته اسرار همین بدن مادی خودش را بدانه . کله مون بخوره به دیوار اسممون هم یادمون میره چه برسه به این علوم و فنونی که بهش میبالیم کسی هم کاری از دستش بر نمیاد .اونوقت چطور دم از شناختن خدای نامحدود بزنیم ؟
 
آخرین ویرایش:

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
این راه رفتنی است. راه رفتن به سوی شناخت خدا را میگم خودت باید پیش بروی.برو به خود خدا بگو.میگی من که نمیدونم خدایی هست یا نه؟ عیبی نداره مگه بقیه نمیگن هست برو بگو ای خدایی که اینا میگن هستی خودت را به من نشان بده. من میخوام ببینمت انوقت خواهی دید که چطور هدایتت میکنه یکبار امتحان کن مجانیه.:gol:
 

میقات

عضو جدید
درباره کلام خدا

اصمعی آن بزرگ مرد ادب عرب ، هنگامی که در صحرای حجاز رباعی دلنشین آن زن بادیه نشین را شنید (1) رو به او کرد و از روی تعجب گفت :قاتلک الله . . . چه اشعار و رباعی زیبا و چه سجع و نظم به یادماندنی ؟ ! پاسخ داد : تو چرا قرآن نمی خوانی که نظم و نثرش ما را نیز به شگفت در آورده است . اصمعی گفت : چه طور ؟ مگر توچیزی از آن را خوانده ای ؟ پاسخ داد : بلی ، «عند ما نزل القرآن علی محمد (ص) اذهب عنا الفصاحه والبلاغه ;» به هنگام نزول قرآن بر پیامبرخدا (ص) محمدبن عبدالله (ص)اشعار نغز و زیبای عرب تحت الشعاع قرار گرفت . (و معلقات سبع(اشعار هفتگانه) که بر دیوار کعبه آویز بود ، خود آن رابرداشت) . سپس آیه شریفه ذیل را قرائت کرد :
«و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم و لاتخافی و لا تحزنی انارادوه الیک و جاعلوه من المرسلین ;»
«الهام کردیم به مادر موسی (علی نبینا و آله وعلیه السلام) : فرزند خردسالت را شیرده و چنانچه بر جان موسی از ناحیه فرعون و مامورانش ترسیدی ، او را در دریا بینداز لکن به خود ترس راه مده و محزون نشو ، همانا ما او را به توبرمی گردانیم و او را از جمله پیامبران خویش قرار خواهیم داد.»(2)
اصمعی پرسید : مگر چه چیزی سبب اعجاب و شگفت تو شده و چنین خودباختگی را از خود نشان می دهی ؟ پاسخ داد : در این آیه کوتاه خداوند سبحان با برترین شیوه و زیباترین چینش ، دو خبر و دوبشارت و دو امر و دو نهی در کنار یکدیگر آورده است که این فقط کار خدا است و غیر او قادر به چنین سخن گفتنی نیست .(3)

1- استغفرالله لذنبی کله قبلت انسانا بغیر حله مثل الغزال ناعما فی دله انتصف اللیل و لم اصله
2-قصص ; آیه 7
3-- تفسیر التحریر و التنویر ، شیخ محمد الطاهر بن عاشور ،ج 20 ، ص 74 ، تفسیر الجامع الاحکام القرآن ، قرطبی ، ج 13 ، ص 10254- بقره ، 179 .
 

میقات

عضو جدید
خداوند را باید با کلام امیرالمومنین(ع) شناخت ؛ از زبان کسی که فرمود :
لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا ( اگر پرده برداشته شود بر يقين من نيافزايد )
ویا فرمود: لم أعبد ربّا لم أره ( من نپرستيده‏ام خدايى را كه نديده‏ام )

بله « کلام الامیر(ع) امیر الکلام»
و بقول آن شاعر بزرگمان: بشنو از نی چون حکایت میکند

گوشه هایی از خطبه 1 مولا را در ادامه میاورم. تشنگان کلام مولا تشریف ببرند در نهج البلاغه و درس خداشناسی رو در محضر مولا بگذرانند.
 

میقات

عضو جدید
هرگز كنه ذاتش درك نشود:
ستايش مخصوص خداوندى است كه ستايشگران از مدحش عاجزند[1]و حسابگران‏زبردست نعمتهايش را

احصاء نتوانند كرد،و كوشش كنندگان هر چند خويش را خسته‏كنند حقش را ادا نتوانند نمود،هم او است كه

افكار بلند ژرف انديش،كنه ذاتش رادرك نكنند.و غواصان درياى علوم و دانشها،دستشان را از پى بردن به

كمال هستيش‏كوتاه گردد،يعنى آنكس كه براى صفاتش حدى نيست و اوصاف كمالش را توصيف‏نتوان كرد،

و براى ذاتش وقتى معين،و سرآمدى مشخص نتوان تعيين نمود،مخلوقات‏را با قدرتش آفريد،بادها را با

رحمتش به حركت آورد،و اضطراب و لرزش زمين‏را به وسيله كوهها،آرامش بخشيد.
 

میقات

عضو جدید
نخست‏شناسائى خدا:

سرآغاز دين معرفت او است،و كمال معرفتش تصديق ذات او،و كمال تصديق‏ذاتش توحيد و شهادت بر يگانگى

او است،و كمال توحيد و شهادت بر يگانگيش اخلاص‏است،و كمال اخلاصش آن است كه وى را از صفات

ممكنات پيراسته دارند،چه اينكه‏هر صفتى گواهى مى‏دهد كه غير از صفت موصوف است و هر موصوفى

شهادت مى‏دهد كه‏غير از صفت است، آنكس كه خداى را(به صفات ممكنات)توصيف كند وى را به

چيزى‏مقرون دانسته،و آن كس كه وى را مقرون به چيزى قرار دهد،تعدد در ذات او قائل شده،و هر كس تعدد

در ذات او قائل شود،اجزائى براى او تصور كرده،و هر كس اجزائى براى‏او قائل شود وى را نشناخته است. و

كسى كه او را نشناسد،به سوى او اشاره مى‏كند،و هر كس به سويش اشاره كند،برايش حدى تعيين

كرده،و آن كه او را محدود بداند،وى را به شمارش آورده،و آن كس‏كه بگويد خدا در كجا است؟وى را در ضمن

چيزى تصور كرده،و هر كس بپرسد بر روى‏چه قرار دارد؟جائى را از او خالى دانسته،همواره بوده است و از

چيزى به وجود نيامده،و وجودى است كه سابقه عدم براى او نيست،با همه چيز هست اما نه اينكه قرين آن

باشد،و مغاير با همه چيز است، اما نه اينكه از آن بيگانه و جدا باشد،انجام دهنده است،اما نه به آن

معنى كه حركات و ابزارى داشته باشد،بينا است‏حتى در آن زمانى كه موجودقابل رؤيتى وجود نداشت،تنها

است زيرا كسى وجود نداشته تا به او انس گيرد،و از فقدانش‏ترسان و ناراحت‏شود.
 

میقات

عضو جدید
آفرينش جهان:
خلق را ايجاد نمود و بدون نياز به انديشه،و فكر و استفاده از تجربه،آفرينش راآغاز كرد،و بى‏آنكه حركتى ايجاد

كند و تصميم آميخته با اضطرابى در او راه داشته باشد،جهان را ايجاد نمود،پديد آمدن هر يك از موجودات را

بوقت مناسب خود موكول ساخت‏و در ميان موجودات،با طبايع متضاد هماهنگى برقرار نمود،[8]و در هر

كدام،طبيعت‏و غريزه مخصوص به خودشان آفريد،و آن غرائز را ملازم و همراه آنها گردانيد،او پيش‏از آنكه آنها را

بيافريند،از تمام جزئيات و جوانب آنها آگاه بود،و به حدود و پايان آنهااحاطه داشت،و به اسرار درون و برون آنها

آشنا بود.پس از آن خداوند طبقات جو را ازهم گشود،[9]و اطراف آن را باز كرد و فضاهاى خالى ايجاد نمود،و

در آن آبى كه‏امواج متلاطم آن روى هم مى‏غلطيد،جارى ساخت، و آن را بر پشت‏بادى شديد،و

طوفانى‏كوبنده حمل نمود،پس از آن باد را به باز گرداندن آن فرمان داد،و بر نگهداريش آن رامسلط ساخت،و

به حدى كه بايد،مقرون نمود،فضاى خالى در زير آن گشوده و آب دربالاى آن در حركت‏بود،سپس خداوند

طوفانى برانگيخت كه جز متلاطم ساختن آن آب كارديگرى نداشت،و بطور مداوم امواج آب را در هم

مى‏كوبيد، طوفان بشدت مى‏وزيد،و از نقطه‏اى دور سرچشمه مى‏گرفت‏بعد از آن به آن فرمان داد تا آبهاى

متراكم و امواج عظيم آب رابر هم زند،و امواج اين درياها را به هر سو بفرستد،پس آن را همانند مشكى به

هم زد.و با همان شدت كه در فضا مى‏وزيد بر امواج آب نيز حمله‏ور شد،از اولش برمى‏داشت وبه آخرش فرو

مى‏ريخت،و قسمتهاى ساكن آب را به امواج متحرك مى‏پيوست،آبها روى‏هم انباشته شدند،و همچون قله

كوه بالا آمدند،و امواج روى آب كفهائى بيرون فرستادو آن را در هواى باز و جوى وسيع بالا برد،و از آن هفت

آسمان را پديد آورد، آسمان‏پائين را همچون موج مهار شده،و آسمان برترين را همچون سقفى محفوظ و

بلند قرارداد،بدون اينكه نياز به ستونى براى نگهدارى آن باشد،و نه ميخهائى كه آن را به بندد، سپس آسمان

پائين را به وسيله كواكب و نور ستارگان درخشان زينت‏بخشيد و در آن‏چراغى روشنى بخش و ماهى نور

افشان به جريان انداخت،كه در مدارى متحرك و صفحه‏اى‏جنبنده بگردند.[10]
 

میقات

عضو جدید
آفرينش آدم:
سپس خداوند مقدارى خاك از قسمتهاى سخت و نرم زمين،و خاكهاى مستعد،شيرين‏و شوره زار آن گرد آورد

و آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد،و با رطوبت آن رابهم آميخت تا به صورت موجودى چسبناك درآمد

[12]،و از آن صورتى داراى اعضاء و جوارح‏پيوستگيها،و گسستگيها آفريد،آن را جامد كرد تا محكم شود و صاف

و محكم و خشك ساخت‏تا وقتى معلوم و سرانجامى معين.و آنگاه از روح خود در او دميد،پس به صورت

انسانى‏داراى نيروى عقل كه وى را به تكاپو مى‏اندازد در آمد،و داراى افكارى كه به وسيله آن درموجودات

تصرف نمايد.به او جوارحى بخشيد كه به خدمتش پردازد و ابزارى عنايت كرد كه‏وى را به حركت آورد،نيروى

انديشه،به او بخشيد كه حق را از باطل بشناسد،و همچنين‏ذائقه،شامه و وسيله تشخيص رنگها و اجناس

مختلف در اختيار او قرار داد،او را معجونى ازرنگهاى گوناگون و مواد موافق و نيروهاى متضاد و اخلاط

مختلف:حرارت،برودت،رطوبت،و يبوست و ناراحتى و شادمانى ساخت.سپس خداوند از فرشتگان خواست

كه وديعه‏الهى و عمل به پيمانى را كه با او داشتند،در مورد سجود در برابر آدم و خضوع به عنوان‏بزرگداشت

او،اداء نمايند آنجا كه فرموده است:

«براى آدم سجده كنيد!پس آنها همه سجده كردند،مگر ابليس!»(بقره-34.)

[13]و همدستانش كه كبر و نخوت آنان را فرا گرفت،و شقاوت و بدبختى بر آنان غلبه‏نمود،به آفرينش خود از

آتش افتخار نمودند،و به خلقت آدم از گل و خاك توهين كردند،پس خداوند براى اينكه آزمايشش كامل شود،و

وعده‏اى كه به وى داده منجز گردد،به او مهلت‏عطا كرد و فرمود:«تا روز معلوم مهلت داده شدى‏»(حجر-38 ).
 

mech-2010

عضو جدید
خدا شناسی

خدا شناسی

اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند، و از آتش سوزان می ترسیدند، اما دل ها بیمار، و چشما ها معیوب است. [3]​
گواهی می دهم که خدایی نیست جز خدای یکتا،آغاز،اوست که پیش از او چیزی نیست، وپایان همه اوست که بی نهایت است. پندارها برای او صفتی نمی توانند فراهم آورند و عقل ها از درک کیفیت او درمانده اند، نه جزئی برای او می توان تصور کرد و نه تبعیض پذیر است،‌ونه چشم ها و قلب ها می توانند او را به درستی فراگیرند. [1].پس آن کس که دل را از همه چیز تهی ساخت، و فکرش را بکارگیرد تا بداند که: چگونه عرش قدرت خود را بر قرار ساخته ای و پدیده را چگونه آفریده ای؟ و چگونه آسمان ها و کرات فضایی را در هوا آویخته ای؟ و زمین را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواییش آشفته، و اندیشه اش حیران می ماند. به گمان خود که به خدا امیدوار است! به خدای بزرگ سوگند که دروغ می گوید، چه می شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟ پس هر کس به خدا امیدوتر باشد باید، امید او در کردارش آشکار شود، هر امیدواری جز امید به خدای تعالی ناخالص است، و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است.
گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و در کارهای کوچک به بندگان خدا روی می آورند؛ پس حق بنده را ادا می کنند وحق خدا را بر زمین می گذارند، چرا در حق خدای متعال کوتاهی می شود؟ و کمتر از حق بندگان رعایت می گردد؟ آیا می ترسی در امیدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ یا او را در خور امید بستن نمی پنداری؟[2]
ستایش خداوندی را سزاست که حواس پنجگانه او را درک نکنند، و مکان ها او را در برنگیرند، دیدگان او را ننگرند، و پوشش ها او را پنهان نسازند، با حدوث آفرینش ازلی بودن خود را ثابت کرد، و با پیدایش انواع پدیده ها، وجود خود را اثبات فرمود، و با همانند داشتن مخلوقات ثابت شد که خدا همانندی ندارد. خدا در وعده های خود راستگو، و برتر از آن است که بر بندگان ستم روا دارد، میان مخلوقات به عدل و داد رفتار کرد، و در اجرای احکام عادلانه فرمان داد، حادث بودن اشیاء گواهد بر ازلیت او، و ناتوانی پدیده ها، دلیل قدرت بیمانند او، و نابودی پدیده ها، گواه دائمی بودن اوست. خدا یکی است نه با شمارش؛ همیشگی است نه با محاسبه زمان؛ برپاست نه با نگهداری؛ اندیشه ها او را می شناسند نه با درک حواس؛ نشانه های خلقت به او گواهای می دهند نه به حضور مادی؛ فکر ها و اندیشه ها بر ذات او احاطه ندارند، که با آثار عظمت خود بر آنها تجلی کرده است، و نشان داد که او را نمی توانند تصور کنند، و داوری این ناتوانی را بر عهده فکر ها و اندیشه ها نهاد. بزرگی نیست دارای درازا و پهنا و ژرفا، که از جسم بزرگی برخوردار باشد، و با عظمتی نیست که کالبدش بی نهایت بزرگ و ستبر باشد، بلکه بزرگی خدا در مقام و رتبت، و عظمت او در قدرت و حکومت اوست. [3]. پیشانی بندگان برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به یگانی او در حرکتند.
[FONT=&quot]روش منجات کردن:[/FONT] بار خدایا تو مرا از خودم بهتر می شناسی، و من خود را بیشتر از آنان می شناسم؛ خدایا مرا از آنچه اینان می پندارند، نیکو قرار ده، و آنچه را که نمی دانند بیامرز.[5]
مرجع
[1] نهج البلاغه-خطبه 85
[2] نهج البلاغه-خطبه 160
[3] نهج البلاغه- خطبه 185
[4] نهج البلاغه-حکمت100
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون.

سلام
باشه فرض کنیم خدا رو قبول نداریم خالقو که قبول داری سیستم دنیا به این دقیقی بالاخره یه خالق داره و فکر نمیکنم اونو قبول نداشته باشی
اما راجع به اینکه چرا خدا کمکت نکرده ببین عزیز شما تو یه اداره هم که تشریف ببری کار داشته باشی دو راه داری یا اینکه مدیر عامل اون اداره بیفته دنبال کارات همه کاراتو انجام بده یا اینکه از در قانونیش وارد شی مراحل قانونیشو بری به نتیجه برسی
کار خدا قانون داره تو قانوناشم سختگیره به هیچکس رحم نمیکنه .مثال یکی از قانونای خدا اینه که اگه بری بالای پشت بوم خودتو بندازی پایین پات میشکنه حالا هی بشین دعا کن نشکنه
در ضمن خدا برای کسی استثنا قائل نیست حتی امیر المومنین (ع)وقتی سرش به ضربت شمشیر شکافته شد بعدش شهید شد
هر کی قانونای خدا رو بشناسه و بهش عمل کنه نتیجه میگیره هر کی هم میخواد سر خدا کلا بزاره و پارتی بازی کنه و با التماس و زاری مجانی به چیزی برسه به جایی نمیرسه
والله خیر ماکرین
بعدشم خدا عادله به همه دوتا چشم داده دو تا گوش و الی اخر
اگه هم میبینی یکی پول داره یکی بی پول یکی شاهه یکی گدا اونم رو قانونه مثلا
احمد شاه قاجار شاه بدنیا اومد حاصل زحمت باباهاش بود ولی عرضه نداشت از دستش در اومد اغا محمد خان جد همین ادم نوکر بود تو دربار کریم خان عرضه داشت شاه شد حالا ادم خوبی بود یا بد کاری ندارم
عرضه داشتن یعنی چی یعنی قوانین خلقت و شناختن و ازش استفاده کردن همین بیل گیتس خودمون سی چل سال پیش کی اوضاعش مث امروز بود فکرشو کار انداخت حالا حالشو میبره تو همین مدت چند تا بچه پولدار برات مثال بزنم بدبختن الان
خلاصه هیشکی سوگلی خدا نیست هر کی اندازه فهمش و تلاشش نتیجه میگیره لیس الانسان الی ما سعی
اره اخوی
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
اگه دنبال یه خدایی هستی که هر وقت کارت گیر کرد دعا کنی کارتو راه بندازه گشتم نبود نگرد نیست
تازه من میگم وضع ما که خوبه خودتو بزار جای حضرت ادم لخت و پتی میون اینهمه حیوون درنده نه خونه ای نه غذایی نه رفیقی نه دکتری نه موبایلی نه خط adsl
اندختش روزمین گشنه و تشنه از صبح باد میدوید دنبال حیونات تا شکارشون کنه شکم هابیل و قا بیلو سیر کنه والا این دوتا هم(هابیل و قابیل) عین سگ و گربه هی هر روز دعواشون بود نه مشاور خانواده ای نه مدرسه ای اخرشم اون یکی زد اینو کشت حالا خر بیار باقالی بار کن اومد خونه دید ننه حوا نشسته زار میزنه میگه ادم کجایی بیا که خاک تو سرمون شد گفت هان زن چی شده دوباره از بوق سگ باید بزنم تو بیابون (تفنگ که نداشت سلاح دیگه ای هم جز سنگ نبود)
بیفتم دنبال اهو و گوزن و .. بعضی وقتا هم این شیر و پلنگا دنبالم میکنم نزدیکه قلبم از جا در بیاد یه لقمه برا شما ها جور کنم ظهرم که میام خونه شماها یه بامبول برام چاق کردین گفت مرد چیچی میگی دیگه تموم شد گفت حالا چی شده ؟ ننه حوا با ناله گفت اره این ذلیل مرده امروز با چوب زده تو سر هابیل اونو کشته بعدشم رفته برا من از کلاغ چیز یاد گرفته داششو که هنوز دکتر گواهی فوتشو نداده زرتی خاک کرده ادم یه لحظه چشاش سیاهی رفت دست برد اون چماق خوبرو از پشت خورجین الاغش در اورد و گذاشت دنبال قابیل قابیل هم دید هوا پسه و جلو چشم بابشو خون گرفته دوتا پا داشت دوتا هم قرض کرد زد به کوه خلاصه دردسرت ندم خودت قضاوت کن اوضاع ادم بهتر بود یا اوضاع ما تازه ادم از وقتی به دنیا اومد یتیم بود نه فهمید مادر چیه نه بابا اره میترسم ادامه بدم مهدور الدم بشم اگه نه یه قصص الانبیا مینوشتم خود خدا اولین مشتریش بشه یهو هم دیدی انبیا از بهشت طلبیدنمون این مومنین از خدا بی خبر هم مار زرتی فرستادن بهشت پیش انبیا
والا....... اصلا به من چه میخوای قبول داشته باش میخوای نداشته باش
 
آخرین ویرایش:

sjoon

عضو جدید
پیامبر خدا در قران اورده است "سپس به خلق آسمان پرداختیم و ان دود بود "و در مورد انسان میگوید "ما انسان را از گل خشک شده آفریدیم"(نیاز به ماده اولیه)فقط در مورد حوا میگوید ما او را از دنده چپ ادم ساختیم"(ژنتیکی)


[/QUOTE]
لطفا جملات خود را تصحیح نمایید
پیامبر در قران چیزی به زبان نیاورده بلکه قران سخن خداست
.
.
در مورد جمله ی مشخص شده هم لطفا دقیقا آدرس آیه را اطلاع دهید
با تشکر
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون.

همین که در مورد موجودیتی صحبت می کنی و پیش خودت فکر میکنی وجود نداره دلیلی بر وجود اوست
مطمئن باش چیزی که تو رو میکشونه تو این تالار تا بیایی و این تاپیک رو بزنی که شاید یک نفر پیدا بشه تا بتونه تو رو قانع کنه که بابا این وجودیتی که میگی وجود داره دلیل بر وجود اون موجودیتی که تو میگی وجود نداره (سرم گیج رفت)

یک سوال من رو اگه تونستی جواب بدی من قبول می کنم که خدا وجود نداره، قبول!

برای من بگو این همه عالم (تعداد کهکشانهای بزرگ عالم ۳۵۰ میلیارد وتعداد گروههای کهکشانی۲۵ میلیارد وتعداد ابر خوشه ها نیز ۱۰ میلیون عدد تخمین زده شده است.
- بر گرفته از یک سایت)
یه عکسی برات اینجا می زارم البته یه خورده سنگینه صبر کنی میاد


این عکسی حقارت زمین در برابر مشتری - مشتری در برابر خورشید - خورشید در برابر .....
همه اینها در یک منظومه و در یک کهکشان است
فکرت را باز کن و ببین 350 میلیارد یعنی چند تا از اینها و ...
فکر کن، فکر کن،.....
حالا سوالم را جواب بده
چه چیزی این همه را ایجاد کرد؟
ممکنه جواب چند تا جواب بدی؟
1.خودش بوجود آمد.
2.بیگ بنگ بوجود آورد
3.برخورد نور با هم بوجود آورد
4....
5..
جواب اولی اینه: تو یک مهندسی (هندونه زیر بغل نیستا) و با اصول مهندسی آشنا هستی
این مزخرف ترین جوابیه که یک انسان می تونه بده
جوابهای بعدی همش یکی
اگر بیگ بنگ، چی باعث شد بیگ بنگ بوجود بیاد
اگر نور ، چی نورو بوجود آورد
اگر الکترون و چروتون و .... چی اینها رو بوجود آورد ..
و ...
خلاصه عزیز ما ها هرچه قدر هم بگیم، باید خودت به فکر بیافتی
البته اگر می خواهی به ایمان برسی ولی اگر حوصله فمر کردن نداری و از این آدمهایی هستی که در قبال هر حرفی می گن بی خیال پس دنبالش نگرد
امید ورام مفید واقع بشه
 
آخرین ویرایش:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اظهار نظر

اظهار نظر

از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون.


:gol:سلام؛
قبل از اینکه من بخوام مطلبی رو در این مورد بیان کنم باید چندتا ابهام از سوال مورد نظر برطرف بشه:
اول: اینکه این طرز دیدگاه چند وقته که بارسلون عزیز رو به خودش درگیر کرده؛
1-چند سال؟ 2-چند ماه؟ 3-چندهفته ؟ و یا چند روز؟
اگر مدت طولانی باشه ،نتیجه میگیریم که بحث خیلی مفصل تر از اینه که ما توی این باشگاه بخوایم بررسیش کنیم.(مشکل ریشه ایه).
دوم:خدا دروغه یعنی چی؟
سوم:اینکه آیا واقعا تشنه ی شنیدن جواب هست یا اینکه نیتش پافشاری روی عقیده و نظر خودشه و یا بازی با الفاظ؟
ولی من احتمال میدم که این نوع دیدگاه و یا سوال در مدتی کوتاه حاصل شده و ناشی از نرسیدن به یک خواسته ،تحت تاثیر قرار گرفتن نظرات ضد و نقیض ،قهرهای معمولی بین انسان و خدا، ناامیدی،گم کردن هدف و ...هستش و همچنین واقعا نظرات منطقی رو میپذیره ؛با صحت این احتمال چند تا مورد رو اشاره میکنم:
1-بیدلی در همه احوال خدا با او بود / او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد.
2-رد کردن هر پدیده ،نیازمند ارائه برهانهای خیلی مستدل و قویه ؛نه اینکه بگی که مثلا من اون چیز رو نمیبینم یا اینکه تا حالا توی سختی به من کمک نکرده و ....
ما خیلی چیزها رو نمیبینم ولی هستند مثل احساس درد،محبت،برقی که توی سیم برق هست ولی اگه مردی بهش دست بزن ،و ...
منظور از کمک کردن چیه؟هر خواسته ای که ما داریم محقق بشه؟در این صورت ما برای خدا تعیین تکلیف میکنیم و محترمانه جاهامون رو عوض کردیم.
3-ایه قرآن :«و عسی ان تکرهوا شی و هو خیر لکم الخ...»یعنی ای بسا چیزهایی که شما ازش بدتون میاد ،ولی خیر شماست و ای بسا چیزهایی که شما اونو دوست دارید و اون برای شما شره.
4-در مورد بعد از مرگ:من شخصا ترجیح میدم که جزء اون دسته ای باشم که معتقد به وجود خدا هستن ولی مثلا بعدا ببینم که خدا نیست تا اینکه جزء گروهی باشم که معتقد بودن که خدا نیست ولی بعدا ببینن که هست.
ظمنا کشف جهان بعد از مرگ باید از جنبه دلایل عقلی و نقلی و همچنین کشف و شهودی مورد بررسی قرار بگیره.
من بعضی از نظرات خودم رو گفتم،الباقی دوستان هم نظرات جالبی داشتن،امیدوارم که مثمر ثمر بوده باشه.
ظمنا هر کسی در هر نوع اندیشیدن آزاده و نظرات تمام آدما باید محترم باشه.
 
آخرین ویرایش:

mahandis

عضو جدید
انیشتین:انکار کردن خدا مثل این است که فکر کنیم یک دایره المعارف چند جلدی بر اثر انفجار یک ماشین تایپ به وجود آمده است!
تقریبا تمام دعاهایی که من هم میکنم به نتیجه و بی تاثیر بوده،البته تا حالا!
ولی به هیچ وجه نمیتونم وجود خدا رو نقض کنم.به نظر من زندگی آدما نتیجه ی مستقیم اعمال و افکار خودشونه،ملاک خوشبختی هم میزان پول و رفاه نیست!بستگی به رضایت درونی فرد از خودش داره
مطمئنم کسی که به خدا ایمان داره تو هر شرایطی به این احساس خوشبختی میرسه
داستان حضرت ایوب رو مگه نشنیدی؟
دوست عزیز
نباید اجازه بدی سختی های زندگی تورو از خدا دور کنه.:gol:به این حرفای الکی امیدوار کننده که مثلا خدا میخواد صدا و دعای تو رو بیشتر بشنوه و تقدیرت این بوده و صلاح کارت بوده و .... حتی خودم هم اعتقادی ندارم
خیلی چیزا تو زندگی برای من توجیه نمیشه،ولی خدا رو انکار نمیکنم!احساس میکنم دلیلش اینه که هنوز شناختم ناقصه
 

bita.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست
او جانشين همه نداشتنهاست
نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد
تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی
نمی خواهم خدایم بیكران باشد
نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان
نمی خواهم كه باشد این چنین آخر
خدا را لمس باید كرد.

نگو كفر است
خدا را می توان در باوری جا داد
كه در احساس و ایمان غوطه ور باشد
خدا را می توان بوئید
و این احساس شیرینی است

نگو كفر است
كه كفر این است
كه ما از بیكران مهربانیها
برای خود
خدایی لامكان و بی نشان سازیم
خدا را در زمین و آسمان جستن
ندارد سودی ای آدم
تو باید عاشقش باشی
و باید گوش بسپاری
به بانگ هستی و عالم
كه در هر خانه ای آخر خدائی هست

نگو كفر است
اگر من كافرم، باشد
نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم
نمی خواهم خدایم را
به قدیسی بدل سازم
كه ترسی باشد از او در دل و جانم

نگو كفر است
كه سوگند یاد كردم من
به خاك و آب و آتش بارها ای دوست
خدا زیباترین معشوق انسانهاست
خدا را نیست همزادی
كه او یكتاترین
عاشق ترین
معبود انسانهاست​
 

ram_call17

عضو جدید
اثبات وجود خدا در تمام مکاتب مادی به عنوان مبدا وجود داره وبحثی توش نیس،اختلاف سر صفات و ویژگی هاس.پس اثبات موجودیتی این چنین الان بسیار پیش پا افتادس.یه سرچ کوچیک = کلی مطلب
 

hamid1635

عضو جدید
ببخشید
به نظر بارسلون بهترین دلیلی که تا الان دریافت کردید چی بوده؟
من تازه رسیدم
حسش نیست 42 صفحه رو بخونم
 

mojsfr1984

عضو جدید
چیزی رو که نمی بینیم و یا احساسش نمی کنیم با کدوم دلیل وجودش رو ثابت می کنید؟
در مورد بعد از مرگ از کجا میدونید اصلا جایی میریم ؟

قصد توهین ندارم ولی با استدلال خود شما من عقل شما رو نمی بینم و نمی تونم لمسش کنم حالا شما چطوری میخاین ثابت کنین عقل دارین؟ و اصولا جواب دادن به حرف کسی که داشتن یا نداشتن عقلش هنوز ثابت نشده درسته یا نه؟
بازم میگم قصد توهین ندارم. استدلال از خودتون بود.
 
دوست عزیز برای منم پیش اومده که خیلی خدا رو صدا کردم ولی جوابمو نداد.حتی نتونستم این جمله را باور کنم که حکمتی داشته.چون پیش خودم میگفتم که اگه خدا بخواد می تونه یه کاری کنه تا به صلاحم بشه!ولی اینو باور کردم که بعد از این زندگی،فنا نمی شیم.چون دوست دارم اونی که از دست دادم رو ببینم.و همش میگم که دنیای دیگه ای هست که میتونم ببینمش.
 

mojsfr1984

عضو جدید
در موزد استدلال صدرا فرموده اید ایشان در برهان صدیقین گفته اند :
"ملاصدرا میگه که تمام مراتب وجود به غیر از عالی ترین مرتبه نیازمند وجود دیگری هستند "
در عبارت فوق ادعا شده تمام موجودات به غیر از عالی ترین .......همین که گفته شود به غیر از عالی ترین در واقع مدعی از اثبات وجود ادعای خود از همون ابتدا به بقین رسیده یعنی اول موجود ذهنی خود را ساخته . بعد اورا بی نیاز کرده و در نهایت بدون اثبات ، انرا موجود کرده است.
برهان ممکن و واجب را هم که خود نقض نموده اید در واقع هر دو برهان فاقد اعتبار لازم هستند.
از طرفی پیامبران خدا نیز در هیچ جا مدعی نشده اند که خدا بی نیاز است :
ما انسان را از خاک آفریدیم "نیاز به خاک"
ما همه چیز را از اب آفریدیم " نیاز به اب
سپس به خلق آسمان پرداختیم و ان بصورت دود بود"نیاز به دود"
قاعدتا خدا باید از روش " بشو و بشود استفاده کند و نه از روش انسان که از چیزی چیز دیگری می سازد .
و اما در "روش بشو و بشود " دو نگاه وجود خواهد داشت :
1- نیست موجودی خاص به هست ان موجود ختم گردد که در این مفهوم ، هستی به معنای عام قبل از تبدیل نیست موجودی خاص به هست آن ، وجود داشته
مثال : فرض کنید از قاعده "بشو بشود خدا لیوان شیشه ای بسازد او توانسته همچون شعبده بازها ناگهان لیوان را بسازد و به نمایش گذارد اما عناصر شیشه قبلا وجود داشته است .
2- نیستی خود نوعی هستی شود تا خدا بتواند از مجموعه نیستی موجودی را هست کند .که این خود تناقضی آشکار است.
مثال : در این حالت باید فرض کرد هیچ چیز وجود نداشته است آنگاه تصور شما از نیستی چیست؟ اگر قرض کنیم کهکشانها نبوده اند جای انرا چه چیزی پر میکند؟چگونه میشود نیستی وجود داشته باشد؟اصلا چرا به ازل برویم بهتر است یک سری به ابد بزنیم در ابد نیستی چگونه خواهد بود؟همون دودی که پیامبر اسلام گفته؟!!!!!آیا دود چیزی بجز ماده است؟
پس قاعده "بشو و بشود نیز عملا یک توهوم ذهنی است.

شما در مورد نیست و هستی یکسری مطالب رو گفتین.خب من یه سوال دارم آیا خوب بد است یا اصلا همه چیز خوب است یا همه چیز بد؟ ببینین شما دارین با یکسری سوالات که اساسا از نظر منطقی درست نیست نظر خودتونو توجیه میکنین. اصلا چیه که هست رو هست میکنه و نیست رو نیست؟ معیار شما برای هست بودن و نیست بودن چیه؟
 

shahidi721

اخراجی موقت
از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون.
يك كيلو باش ولي ادم باش
 
  • Like
واکنش ها: 138

Similar threads

بالا