گریه کن ای دل..........

[aynaz.m]

...

...

گریه نمیکنم
اخر تا کنون کسی را عاشق خود نکرده ام
و دل عاشقی را نشکستم
برای همین تنها میخندم تنها اواز میخوانم و تنها حرف میزنم
با در و دیوار اتاقم

 

[F A R Z A N E]

ایـــن روزهـــا ...

دلــَـﻡ یکــ آســـمآن ابـــر دارد

و دیـــگر ...

ظرف ِ سفـــالے دلـخــوشے هــایـَﻡ

کفـــاف این هَمــﮧ باران را نمے دهــَـد ...​

 

[mani24]

دست های من ​

​

از روزی ​

​

که رهایشان کردی ​

​

به موزه اشیای گم شده پیوست...
​

 

[aynaz.m]

بجای اشک ریختن یاد گرفتن
بلند شوم حتی اگر کسی نباشد
اول خدا و بعد خودم هستم

 

[mani24]

دم رفتن
آفتاب را هم بردي انگار...!

تـــــــــــــنــــــــــ ــــــــها مانده ام

حالا
همهء روزهايم
ابري و باراني ست!

 

[mani24]

یا "او"

"او" مرگ را با تنهایی آذین بست!
و تنهایی را بجاهای خالی در من .. در تو ..
"او"جانشین جاهای خالی..
..*
من _ خط فاصله _ تو
فاصله را چاره ای نیست جز زنجیر به دست و پایش ..
"او" فاصله را با زنجیرهای گناه آدم ، آذین بست!
و زنجیرهای گناه آدم را با سیب
"او" جانشین شاخه های خالی از سیب ..
..*
من، با ذره ذره ی بود و نبودم عاشقم!
"او"بود و نبود مرا با تو آذین بست!
وتو را در جایی فراتر از بودنهامان با عشق..
..*
"او" با دستهایی که بذرهای طلایی عشق را میکارند ، در روبه رو ..
..*
من، همه سجود .. من، همه رکوع ..
"او" جانشین همه قصور من، با تمام وجود..
..*

 

[aynaz.m]

میشود به سادگی و بی خیال گذشت
در دنیایی که کسی
دل تنگم هم نمیشود بودنم برایم ادمها اضافیست
ببخشید که هوایتان را الوده میکنم

 

[mani24]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بــرای آمـدنــت دیــر مـی شــود، بــرگــرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زمــان ز پرسه زدن سیر مـی شود، برگرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در انــتظار تـو بـا کوله باری از وحشــــت[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زمـیـــن دوباره زمینگیر مـی شود، برگرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]برای روشنی چشــــم آسمـــان، خــورشید[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]میـان چـشـــم تـو تـکثیر مـی شود، برگرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همیشه جای تو در لحظه* هایمـان خالیست[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]غـروب جـــمعه که دلــگیر می*شود، برگرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و جـمـعـــه*ای کـه بـیـایـی، تمام عرش خدا[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بـه سمت خــــاک سرازیر مـی*شود، برگرد[/FONT]

 

[aynaz.m]

در انتهای شب میروم به انتهای طلوع افتاب
اخر همیشه شب هست در این مکان هیچ کس نور را نشانم نمیدهد
اما دیروز خدا نوری نشانم داد به سوی نور میروم به تنهایی
لبخند خواهم زد وقتی نور را در اغوش یخ خود میگیرم اخر این سفر
تنها انتهایش مرگ خواهد بود اما میخواهم به این سفر بروم تا بتوانم نور را بیابم

 

[mani24]

بیهوده می گشتم


اصلا گم نشده بود


نیمه دیگرم


بلیط من از اول نیم بها بوده است ....!

 

[mani24]

آن روز که رفتی
خواب بودم
رفتنت را ندیدم ...

حالا
سال هاست که خواب ندارم ...!

 

[aynaz.m]

در اغوش کسی اشک نمیریزم
اما میدانی دیگر خیلی وقت هست
شده ام سکوت
دیگر با هیچکس دردودل نمیکنم
اخر هیچکس حرفهایم را نمیفهمد

 

[product man]

با سلام خدمت همه دوستان عزیز و میهن پرست ، با وجود کلی کار و گرفتاری و مشغله شرکت اومدم و خودم و رسوندم به باشگاه تا این روز را که مصادف هست با سالروز به دنیا آمدن شخصیتی بزرگ و آرمانی که تمام عمر خویش را صرف ایران و ایرانی کرد و زبان شیرین و دلکش پارسی را در دل وجان ما ایرانیان زنده نگاه داشته است را اعلام ، ما در قبال چنین شخصیتی به تاریخ مدیونیم و این دین بزرگ بر گردن تمام پارسی زبانان تا ابد باقی خواهد ماند...............


زنده باد هر ایرانی پارسی زبانی که به ایرانی بودنش افتخار می کند و مهمتر از آن ایرانیانی که نام و یاد اسطوره های پیشین خویش را زنده نگاه داشته و برای آرمانهایشان جان بر کف خواهند بود.........
جای افسوس دارد که در تقویم ما ایرانیان چنین روزی را با رنگ سفید بر کاغذ سفید نوشته اند ....... افسوس

دوستان عزیز هر کس شعر یا نوشته ای از فردوسی پاکزاد را به یاد دارد می تواند در این تاپیک به ثبت رساند وخود را در بزرگداشت تنها شاعر آزادیخواه و سرکش تاریخ ما ایرانیان سهیم گرداند ............

هر کجا می رومیم می گویند ؛ سیاسی نگویید ، سیاسی ننویسید ، سیاسی فکر نکنید و سیاسی ......................
آخ ای سیاست ................. همه چیز ما رو گرفتی ................

 

[mani24]

بگو بساطِ خرافه هایِ بی سر و ته را
از حوالیِ دنیایِ من جمع کنند بانو !
بگو عشق را نسیه نمی شود برداشت
خنده ی دلبرانه ی تظاهری را
مفت هم بر نمی دارم
فهمیدن ها و نفهمیدن هایِ پر منفعت
مفتِ چنگِ خودشان
بگو حوالیِ من
همه چیز بی منت می گذرد
بگو به من هیچ ربطی ندارد
دنیا با قدیم ترها فرق کرده
یا این حرفها که می گویند
دیگر دلی از سرِ تنها عشق
نمی تپد
من هیچ فرقی با مادربزرگ ندارم
که می گفت
می شود همه را عاشقانه دوست داشت
می شود برایِ یک نفر
ماند
می شود محضِ دیدنِ شوقِ چشمانِ غریبه ای
رقصید
من هیچ فرقی با پدربزرگ ندارم که
تا بود
زیرِ لب می گفت
خدا دلیلِ تمامِ امیدهایِ من است
.
بگو بانو بگو
حوالیِ من
نا امیدی
ممنوع

 

[ESPEranza]

نگران نباش! یلدا رفته…
دیگر شبهای نبودن، کوتاه می شود!

 

[mani24]

---

دیـگر؛

بـانـویِ هـیچ قـصـه ای نـخواهـم شد !

کـه ایـن بـانـو خـود قصـه هـا دارد​

 

[aynaz.m]

گریه کن ای دل من
خوب میدانی در این دنیا
کسی حتی حواسش به تو نیست
پس چرا خودت را اسیر کرده ای
اسیر ادمهایی که نبودنت برایشان اهمیتی ندارد
و بودنت برایشان سخت ناگوار هست
برای چه مانده ای برای ادمهایی
که بودنت را نمیبینند
نبودنت را نمیبیننذ
چرا دست نمیکشی
از خودت و ادمها
بگذار و برو
اینجا
کسی حتی دل تنگ بودنت یا نبودنت نمیشود
دیگر ننویس
تا کسی نداند راز سینه تنهایت را

 

[aynaz.m]

گریه کن ای دل
در میان این ادمها
که هر کدامشان
با دردهای خود زندگی میکنند
اما نمیدانم
کجا میتوانم از دردهای خود سخن بگویم
میخواهم
شاد را در نگاهی ببینم و انوقت
خودم را شاد نشان دهم
اینگونه کسی متوجه غم نگاهم نمیشود
کسی این غم را حتی لحظه ای نمیفهمد اخر
به نگاهم یاد دادم در نگاه ادمی نگاه نکند
به نگاهم یاد دادم گرمی احساسم قلبم را به کسی نشان ندهد
و تنها سرد و بی تفاوت خودش را نشان دهد
بگذار بگویند سنگدل هستم
مهم نیست
اخر خیلی خسته ام
نمیخواهم نگاهم
رازم را افشا کند برای
این ادمهای
که هر کدامشان دردی دارند

 

[aynaz.m]

گریه کن
فریاد نزن
بگذار
ادمها راحت باشند
به انها چه که
تو زخمی هستی
به انها چه که
تو بال پروازت شکسته شده
بگذار طعمه گرگ شوی
چه فرقی میکند
اینگونه
حداقل دیگر کسی
نامت را به یاد نمیاورد

 

[ESPEranza]

گـذشـت امـا بـدان . . .
'تـا آخـر عـمـر' درگـيـر مـن خـواهـي بـود !
و تـظـاهـر مـي کـنـي . . . نـيـسـتـي !!


مـقـايـسـه ، تـو را از پـا در خـواهـد آورد. . .


"مـن"


مـي دانـم بـه کـجـاي قـلـبـت




شـلـيـک کـرده ام . . .
​

 

[ESPEranza]

دو چيز در جهان ندارد صدا ,
عیب ثروتمند

و مرگ گدا

 

[aynaz.m]

دلم گریه کن
کسی اهمیتی نمیده
چرا خسته ای
همه فقط
قضاوتت میکنند
بذار کمی
دلم برای خودم
و سادگی تو بسوزه

 

[F A R Z A N E]

چه چيز در اين جهــــان...غريبانه تر از زنــــي استــــ ...كه تنهـــــــايي اش را بغل ميكند
و ميپوسد...
اما..
حاضر نيست ديگر...
كسي را دوست داشته باشد...

 

[aynaz.m]

گریه هایم
را به تنهایی پاک میکنم
به تنهایی
و ارام
و بی صدا
در خود فرو رفته ام
و کسی نه صدایم را میشنود
و نه میفهمد چه در نگاهم هست
هر کس
دلش میخواهد
لبخندم را ببیند
میبیند
و تا کنون کسی
اشکهایم را
پاک نکرده
تنهایی هم لذتی دارد
اخر دیگر مجبور نیستم
دوستت دارم
را بشنوم
که عمرش کوتاه هست
و عمر غم من
بلند

 

[aynaz.m]

گریه کن دلم
اما
میدانم
دیگر
نای گریستن هم
نداری
پس
ارام
به جان دادنت
نگاه میکنم

 

[قنبری پور]

​

میگویم سلام،
هیچکس جوابم را نمیدهد...
پس میگویم خدانگهدار ...
شاید از سر اتفاق، یک نفر دست هایش تکان بخورد .../

 

[قنبری پور]

​

گاهی آدمها تورواحمق فرض میکنن
تومیشوی توپ زندگیشون
ازهرجا کم میارن
ازهرکی عصبانی هستن
باتمام توانشون بهت ضربه میزنن
زخمیت میکنن
بعد که حالشون خوب میشه یادشون میوفته که
تویک انسان بودی نه توپ

ازاینجا به این آدما اعلام میکنم که براشون متاسفم​

​

​

​

 

[parvin rk]

مـــی خـــواســـتـــم...

پــیــش رویـت دنــیــا را بـه زانـو در بـیـاورم

مـــی خـــواســـتـــم...

تـمـام بـاغـچـه هـا را بـرایـت اقـاقـی بـکـارم

مـــی خـــواســـتـــم...

شــب هـایـت سـتـاره بـاران بـاشـد

نه بی ستاره ، بارانی

مـــی خـــواســـتـــم...

خـوش خـبـر تـریـن قـاصــدک هـا را

بــرایــت بـه بـاد بـسـپـارم

مـــی خـــواســـتـــم...

بـرایـت کـوچـه هـا را گـردگـیـری کـنـم

آیـنـه هـا را چـراغـانـی...!

مـــی خـــواســـتـــم...

«عـــاشــقـــت بـــاشـــم»

بــبــخـــش

طـاقــت نـداشـتـی...

بــبــخــش

نـــمـــانــــدی !!!​

 

[Melina666]

بعد مرگم بر روی سنگ قبرم ؛ نه نام بنویسید ، نه نشانی !


فقط بنویسید اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مُرده و زنده شده!

بنویسید اینجا قبر یک نفر نیست!

اینجا یک تن به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده!

اصلا بنویسید اینجا کسی دفن شده که قبل از زنده بودنش ،

مُرده بوده بنویسید او زندگی نکرد ،


او هر روز مُرد ،

او هر لحظه میان این مردم

جان داده ...

آری با خط درشت بنویسید : اینـجا یـک نفـر بد جـوری مُـرده...
​

 

[Melina666]

آتشی در دل من شعله بر افروخته بود

دیده گر آب نمی ریخت دلم سوخته بود