کاریابی و بازار کار

mobydick

عضو جدید
سلام به همگی
راستش از این بحث خوشم اومد. نظر بیشتر بچه هارو خوندم و با اکثرشون موافقم.
ببینید در این که سیستم آموزش عالی ما به شدت عقب افتاده و پر ایراده بحثی نیست ولی این رو هم نباید فراموش کرد که این وضعیت مربوط به تمام رشته ها میشه و شرایط برای همه یکسانه.وبه دنبال اون همه ی فارغ التحصیلان دانشگاهی هم به دنبال فرصت های شغلی هستن و مسلما با این شرایطی که تو کشور ما ایجاد شده همه نمیتونن کار پیدا کنن. پس برای به دست آوردن این فرصتها باید به دنبال یه وجه تمایز بود .
که ایجاد کردن این وجه تمایز کاملا به عهده ی خود آدمه مثل:
به روز کردن اطلاعات- مسلط بودن به نرم افزار های روز- مطالعه ی کتب جدید- یادگیری مباحث علمی که به تازگی مطرح شدند-و حتی داشتن یه پارتی خوب و... به هر حال تمام این چیزایی که گفتم یعنی خواستن و حرکت کردن به سمت جلو
 

KARA_DENIZ

عضو جدید
جدا انتظار همچین صحبتی رو نداشتم اونم از یک مهندس صنایع :surprised:
برای کار دیپلم هم الزامی نیست. اون چیزی که الزامیه تخصص شماست که نباید با مدرک اشتباه بگیرینش (متاسفانه خیلی از کارفرماهای ما همین مسیر رو دنبال میکنند و ضربه هم میخورند). حالا تخصص چجوری بدست میاد نه ربط داره به دانشگاه نه مدرک (البته نمیگم بی تاثیره) همش مربوط میشه به علاقه، علاقه، علاقه و پیشتکار (سه عامل اول باعث میشن که هیچوقت خسته نشین و عامل چهارم باعث میشه دست از تلاش بر ندارین)
اگه بخواین با این طرز فکر ادامه تحصیل بدین، بهتره که اینکارو انجام ندین چون هم خودتون دلسرد میشین و هم باعث دلسردی سایرین خواهین شد.:warn:
سلام آقای حکیمی
منم با نظرات شما موافقم.:w11:
 

Kaizen

عضو جدید
جایگاه مهندسی صنایع در مقایسه با مدیریت و سایر رشته ها

جایگاه مهندسی صنایع در مقایسه با مدیریت و سایر رشته ها

دکتر قاسم مختاری: به عنوان یک مهندس صنایع ، یک مدیر اجرایی و یک مدرس دانشگاه، در موقعیت های مختلفی مواجه با مقایسه رشته مهندسی صنایع با مدیریت (و بخصوص گرایش های مدیریت صنعتی و MBA ) بوده ام.
در مواقعی با دانش آموخته های تحصیلات تکمیلی رشته مدیریت صنعتی برخورد داشته ام که مدعی اند که می توانند دروس تخصصی رشته مهندسی صنایع را تدریس کنند چون کارشناسی مدیریت صنعتی همان کارشناسی مهندسی صنایع است !
در مواقعی یک کار را به یک کارشناس مهندسی صنایع ارجاع داده ام اما گفته است که "من مهندس صنایع هستم و نه مهندس کامپیوتر ! "
مهندسین صنایعی را دیده ام که متمرکز بر یک فیلد تخصصی(نظیر ساخت و تولید یا کامپیوتر) شده و بیشتر به یک کارشناس آن فیلد تخصصی شبیه ترند تا یک مهندس صنایع !
در مواقعی نیز با مهندسین صنایعی مواجه شده ام که فکر می کنند با وجود آنها ، مدیریت صنعتی ، دیگر جایی برای اظهار وجود ندارد و مهندسین صنایع می توانند از پس هر کار مدیریتی برآیند.

اولین کاری که باید انجام دهیم ، انتخاب مبنای مقایسه است. یک مبنای اصولی برای مقایسه جایگاه رشته های مختلف ، مقایسه دروسی است که دانشجویان هر رشته می گذرانند. مبنای دوم ، بررسی نیاز سازمان ها به تخصص ها و دیدگاههای مختلف است. من سعی می کنم از هر دو مبنا استفاده کنم.

واقعیت این است که مهندسی صنایع ، بازوی اجرایی مدیریت برای بهبود سیستمها است. مدیریت یک دید کلان نسبت به همه وجوه یک سازمان دارد (نظیر مالی و حسابداری، بازاریابی و فروش، تولید، منابع انسانی و...) که مهندسین صنایع چنین دیدگاه جامعی را ندارند. به عبارت دیگر ، مهندسی صنایع ، به عنوان پلی بین مدیریت و رشته های فنی عمل می کند. به همین دلیل است که در رشته مدیریت ، با ابزارها و تکنیک هایی آشنا می شوند که مهندسین صنایع آنها را خیلی عمیق تر مطالعه می کنند و از طرف دیگر ، مهندسین صنایع ، دروس فنی (نظیر فیزیک ، استاتیک ، مقاومت مصالح ، علم مواد ، روشهای تولید، مبانی برق ، شیمی عمومی ، برنامه نویسی کامپیوتر، نقشه کشی صنعتی و ...) را می گذرانند تا بتوانند با کارشناسان رشته های فنی ، ارتباط برقرار نمایند؛ در حالی که دانشجویان رشته مدیریت ، چنین دوروسی را پاس نمی کنند. مهندسین صنایع ، برخی دروس مدیریتی( نظیر اصول مدیریت ، اصول حسابداری ، اقتصاد خرد و کلان) را می گذرانند تا بتوانند دیدگاه هزینه-فایده و اقتصادی را بدست آورند.
مهندس صنایع ، کسی است که بتواند حرکت بین کل و جزء را انجام دهد. یعنی از یک طرف ، یک مهندس صنایع باید بتواند همانند یک مدیر ارشد به موضوعات بنگرد. نگرش مدیریت ارشد به هر موضوع عمدتاً از دیدگاه هزینه-فایده و ارتباط آن با سایر وجوه سازمان است. مهم است که مهندسین صنایع بتوانند چنین دیدگاهی داشته باشند. گفتن این موضوع بسیار ساده و عمل کردن به آن بسیار مشکل است.
یک نقطه ضعف رشته های تخصصی ، محدود نمودن نگرش افراد است. یکی از این محدودیتها ، عدم توجه علمی و جدی به هزینه-فایده در تصمیم ها و طراحی ها است. معیار مورد نظر آنها برای موفقیت ، It works است. یعنی اگر سیستم طراحی و اجرا شده توسط آنها کار کند، خود را موفق می دانند. به عنوان مثال ، یک مهندس کامپیوتر ، متمرکز بر طراحی و ساخت نرم افزاری است که "کار کند" و یا حداکثر ، برتری های فنی داشته باشد اما کمتر آنرا از دیدگاه هزینه-فایده تحلیل می کند. بنابراین یکی از وظایف مهندسین صنایع در پروژه های نرم افزاری ، داشتن دیدگاه هزینه-فایده است.
اعتراف می کنم که در تجربیات کاری خود ، گاهی اوقات من نیز محدود به معیار It works شده ام و اکنون نزد خودم ، این موارد را به دلیل برآورده نکردن انتظار سازمان و مدیر ارشد در داشتن دیدگاه هزینه-فایده ، تجربیاتی شکست خورده تلقی می کنم.

از طرف دیگر ، مهندسین صنایع باید بتوانند به میزانی دانش تخصصی در زمینه فعالیت خود کسب نمایند که توان برقراری ارتباط با متخصصین رشته های دیگر (نظیر کامپیوتر ، مکانیک ، عمران و ...) را دارا باشند. کسانی که تجربه کاری دارند ، این موضوع را احتمالاً تجربه نموده اند و با مواردی برخورد کرده اند که بچه های رشته های دیگر ، مهندسین صنایع را به دلیل نداشتن تخصص در زمینه فعالیت سازمان ، به سخره گرفته اند و یا سرکارشان گذاشته اند یا حداقل جدی نگرفته اند.
از این دیدگاه ، ضعف مهم مهندسین صنایع ، نداشتن دانش تخصصی کافی است.

حرکت بین جزء و کل (یا به عبارت دیگر در حد فاصل مدیریت و رشته های فنی ماندن) کاری بس مشکل است. برخی کل نگر شده و دوست دارند مدیر شوند که در این صورت باید سایر جنبه های دانش مدیریت را نیز کسب نمایند تا طبل غازی نشوند. برخی نیز جزء نگر شده و روی یک فیلد متمرکز می شوند. شاید به دلیل مشکل بودن ایفای چنین نقشی است که برخی از کشورها و دانشگاهها ، عطای داشتن رشته ای با محتوای مهندسی صنایع را به لقایش بخشیده اند و آنرا بین رشته های مختلف، تقسیم نموده اند.

یک راه حل ، افزایش دروس اختیاری مهندسین صنایع است تا بتوانند با توجه به علاقه خود ، یک زمینه تخصصی را انتخاب نموده و در آن زمینه ، دانش بیشتری کسب نمایند.
راه حل دیگر ، افزایش سطح و عمق مطالبی است که در دروس مهندسی صنایع ارائه می گردد. به دلیل کاهش سطح و عمق مطالب است که رشته مهندسی صنایع را به رشته ای آسان (بخوانید گلابی) تبدیل نموده است. در حالیکه اگر مهندسین صنایع بخواهند دانش تخصصی کافی کسب نمایند، کاری بس مشکل خواهند داشت و کسی ، رشته مهندسی صنایع را گلابی نخواهد نامید. به عنوان مثالی از تجربیات شخصی و عملی خود می توانم دروس MIS ، کنترل کیفیت ، کنترل پروژه و برنامه ریزی تولید را نام ببرم.
با آنچه که در درس کنترل پروژه در بسیاری از دانشگاهها ارائه می شود ، دور از انتظار نیست که در دانشگاه متهم به رشته گلابی شویم و در سازمانها نتوانیم انتظارات مدیریت ارشد را برای بهبود و جاری نمودن دیدگاه هزینه-فایده و بهینه سازی در تصمیمها، برآورده نماییم و رشته های دیگر نیز مهندسین کنترل پروژه را با دادن اطلاعات غلط یا جدی نگرفتن ، سر کار بگذارند. آنچه اغلب مهندسین صنایع ما از دانش کنترل پروژه با خود از دانشگاه به سازمان ها می برند، در موارد زیر خلاصه می شود:
درخواست WBS پروژه با سؤال از مهندسین و بخش های مختلف سازمان
دریافت روابط پیش نیازی بین فعالیتها و زمان آنها
ترسیم گانت چارت و پرینت رنگی آن و ارسال آن برای بخش های مختلف
پرسیدن درصد پیشرفت و بروزآوری گانت چارت
از دیدگاه سایر رشته های تخصصی ، آنچه مهندسین صنایع از کنترل پروژه بلدند ، در 10 روز قابل فراگیری است ! از دیدگاه مدیریت ارشد نیز مهندسین صنایع نمی توانند بهبود و تحولی را ایجاد کنند !
اما چنانچه مهندسین صنایع بخواهند در کنترل پروژه موفق باشند باید سطح و عمق دانش خود را در این زمینه گسترش دهند. منظور از سطح این است که مهندسین صنایع باید دیدگاه مدیریت پروژه داشته باشند. یعنی با موضوعاتی از قبیل Project Initiation , Project Charter, Kick Off Meeting ، Scope Management ، Procurement Management ، Risk Management ،Configuration Management و ... آشنا باشند.
از نظر عمق نیز منظور این است که مثلاً دانش مهندس صنایع از WBS در چند جمله خلاصه نشود. اغلب، آنچه مهندسین صنایع از WBS در دانشگاه می آموزند (البته اگر بیاموزند! ) این است که WBS ، ساختار شکست فعالیتها را به صورت درختی ارائه می کند. بنابراین در عمل نیز چیز زیادی برای گفتن در این زمینه ندارند. اما آنچه مهندس صنایع باید به خوبی بداند ، انواع مختلف WBS ، تأثیرات متقابل بین WBS و روش برنامه ریزی و کنترل پروژه ، روش های اعتبارسنجی WBS و ... است. فقط در این صورت است که کارشناسان رشته های دیگر ، نیز مهندسی صنایع را جدی گرفته و احساس می کنند با یک رشته کارشناسی طرفند که طی 10 روز قابل فراگیری نیست.
یکی دیگر از اشکالات اغلب ما مهندسین صنایع این است که از ترکیب دانش خود در زمینه های مختلف ، به خوبی استفاده نمی کنیم. به عنوان مثال ما اغلب تصور می کنیم فقط اگر مسئول کنترل پروژه در یک سازمان شدیم ، باید از آنچه در زمینه کنترل پروژه فرا گرفته ایم ، استفاده نماییم اما واقعیت این است که بسیاری از فعالیت های ما در سازمانها و حتی در زندگی شخصی خود ، به صورت پروژه قابل تعریف بوده و باید از دانش خود در کنترل پروژه برای انجام بهتر آنها استفاده نماییم.
بنابراین جایگاه مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی ، یکسان نیست و اینها حلقه های به هم پیوسته یک زنجیر هستند.

منبع : وبلاگ دکتر مختاری
 

mahzad

عضو جدید
ما به افراد واقع بین بیش تر از آدم های آرمان گرا نیاز داریم. اگر آرمان نگری تون مانع از دیدن ضعف هاتون شده باید بگم آدم های خطرناکی برای جامعه هستین. امان از آدم های بی سواد پر مدعا
 

مینا-67

عضو جدید
سلام

سلام

سلام :gol:مهندسی صنایع را همه کاره وهیچ کاره میگن :)من دوست دارم در مورد بخش طرح ریزی واحد های صنعتی بدونم:smile:
 

mobydick

عضو جدید
سلام بر همگی

رشته ی صنایع یهرشته ی کاربردی و جامع محسوب میشه
که با شاخه های مختلفی که داره تو هر زمینه ای کاربرد داره.
مثلا توبحث کنترل و مدیریت پروژه صنایع حرف اول رو میزنه.
یا تو شاخه ی کنترل کیفیت و...
به هر حال هر سازمانی واسه موفقیت به یک مهندس صنایع خبره نیاز داره
 

AieAMIRKABIR

عضو جدید
طبق منبع خبري از سايت معتبر salaryexport.com حقوق ساليانه مهندسان صنايع در سال 2007 در نقاط مختلف جهان به شرح زير مي باشد:



  • ميانگين حقوق ساليانه مهندسي صنايع در شهر مادريد ، 63523 يورو معادل 77ميليون تومان مي باشد.
  • ميانگين حقوق ساليانه مهندسي صنايع در شهر مونيخ ، 87602 يورو معادل 107 ميليون تومان مي باشد.
  • ميانگين حقوق ساليانه مهندسي صنايع در شهر لندن ، 31262 پوند معادل 59 ميليون تومان مي باشد.
  • ميانگين حقوق ساليانه مهندسي صنايع در شهر توكيو ، 9739428 ين معادل 88 میلیون مي باشد.
  • ميانگين حقوق ساليانه مهندسي صنايع در شهر اسلو (پایتخت نروژ)، 402449 كرنر معادل 75 میلیون مي باشد.
  • ميانگين حقوق ساليانه مهندسي صنايع در شهر تهران ، 70321480 ريال مي باشد
سايت منبع

اميدوارم كه توي انجمن تكراري نباشه ! ;)
بعد می گن صنایع پول درآورترینه(در تهران)....................:warn:
 
آخرین ویرایش:

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
خوش به حالتون عجب درامدی دارین ....
 

AieAMIRKABIR

عضو جدید
منم با نظر آقا امیر موافقم.کیفیت تحصیل در ایران خیلی ضعیفه.با این سواد نمیشه انتظار همچین درآمدی داشته باشیم.
با نظر شما کاملا" مخالفم.به نظر من تو ایران بیشتر تئوری کار میکنن تا عملی.:gol:پول درآوردن خیلی ربطی به سواد نداره. یه هنره_البته بستگی داره که از چه راحی پول در بیاری.
 

new amir

عضو جدید
قابل توجه هم رشته ای های عزیز :

مهندسی صنایع و بازار کار
رشته مهندسی صنايع تا سال ۷۵ به شدت ناشناخته و غریب می نمود. که در نیمه پایین کشور این ناآشنایی تا سال ۸۰ نیز ادامه داشت. با همت مهندسان جوان و استادان امر کم کم نظر صاحبان صنایع به بهره گیری از نگرشهای نوین در تولید و خدمات جلب شد.
بازار کار مهندسان صنایع روز به روز ترقی نمود و با وجود بیکاری عمومی حاکم بر کشور که ناشی از عدم پیدایش و توسعه فرصتهای شغلی بود ، رشته مهندسی صنایع وضعیت قابل قبولی داشت.
اما کم کم شعبده مهندسان صنایع لو رفت. گرچه در آغاز کار (سالهای قبل از ۸۲) بسیاری از کارفرمایان به وضوح نیازمند مهندسی صنایع به ویژه در کنترل پروژه و مباحث کیفیت بودند اما به دلایل بسیار زیادی این نیاز کم کم رو به کاهش نهاد.

برخی از این دلایل که در مجموع به افت بازار کار مهنسی صنایع منجر گردید عبارتند از:​
  • بسنده کردن دانشجویان رشته صنایع به آموخته های کلاسیک و مقدماتی
  • پیچیده تر شدن نیاز های کارفرمایان و آشنایی آنها با مفاهیمی که مهندسان قرار بود بلد باشند
    در واقع این طور بگویم که دیگر کاربرگهای شکیل اکسل و نمودارهای MSP چنگی به دل کارفرمایان زیرک نمی زدند. آنها کسی را میخواستند که در یک فضای رقابتی برگ برنده باشند.
  • ناتوانی دانشگاهها در تدریس سرفصلهای نوین. حتی دانشگاههای بسیار مدعی در رشته مهندسی صنایع نیز هنوز IT را در برنامه آموزشی خود ندارند. دانشگاههای آزاد و شهر های کوچک که دیگر جای خود دارند.
  • تا اینجا عوامل درون زا گفته شد ؛ اما عواملی خارج از کنترل دانشجویان و مهندسان
  • افت بازار کار صنعت و در نتیجه نگرانی های صنعتگران از تحولات سیاسی کشور (پرونده اتمی)
  • هرچه بیشتر دلالی شدن اقتصاد کشور به ویژه پس از روی کار آمدن دولت نهم. که باعث خروج سیلاب گونه سرمایه ها از کشور و به ویژه از بخش صنعت گردید. (*) و بدیهی است که در چنین شرایطی مشاوران زودتر از همه بیکار می شود.
    بدین ترتیب مهندسی صنایع زرق و برق اولیه خود را از دست داد و از نظر تعداد بیکاران کم و بیش شبیه به سایر رشته ها گردید.
البته هنوز کم نیستند مهندسانی که به روز هستند و بازار کار آنها را به سرعت و با اشتیاق جذب می کند. اما ایشان هیچکدام به معلومات دانشگاهی بسنده نکرده اند.
زبان انگلیسی قوی و آشنایی عمومی با کامپیوتر ضروری ترین قدم برای شروع است.



نقل از : http://sanaie84.blogfa.com
دوست عزیز من.توایران نه تنها صنایع بلکه همه رشته ها این طوریه
 

sszz23

عضو جدید
علت از نظر من

علت از نظر من

وقتی کسی تصمیم میگیره وارد رشته های مهندسی بشه قبلش می بایست زبان انگلیسی خودش رو ارتقا بده.اگر زبان انگلیسی رو تقویت کنید اونوقت در طی دوره تحصیلی میتونید علاوه بر منابعی که به فارسی هستند منابع زبان اصلی رو دریافت کنید اونوقت متوجه تفاوت این دو سری از منابع خواهید شد.وقتی تفاوتها برای ما ملموس شد میتونیم سطح توقعات خودمون رو تنظیم کنیم البته به شیوه ای صحیح و کارامد.این یه نکته.نکته بعدی اینکه متاسفانه سیستم مدیریتی ایران مشخص نیست.یعنی نمیشه برای سیستم مدیریتی ایران تعریفی ارائه کرد.هر کشوری طبق فرهنگ خاص خودش در حوزه مدیریت یک Base Line رو پیش میگره و طبق اون جلو میره.ما با مدیریت ژاپن-مدیریت امریکا-مالزی-چین و... آشنا هستیم اما چیزی در مورد مدیریت ایران هیچ کس نمیدونه.این بلاتکلیفی اوضاع بسیار نامطلوبی رو به بار آورده.یه مهندس صنایع با انواع و اقسام مباحث مدیریتی و مهندسی مواجهه.تو کشوری که من درس میخونم اصلا در رشته صنایع دانشجویان دنبال تمام مباحث نیستن.چون خط مبنای خودشون رو مشخص کردن و در ایران هم باید هر کس یک مبحثی رو انتخاب کنه و در همون موضوع تخصص واقعی رو بدست بیاره.باید بررسی کنیم سیستم مدیریتی کشور ما طبق فرهنگ مربوط به خودش چی میتونه باشه.این مشخص شدن نوع سیستم مدیریتی ،کشور رو از بلاتکلیفی نجات میده و اونوقت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و ما شاهد رشد توسعه صنعتی،کاهش بیکاری و افزایش سطح درامدی و...خواهیم بود.موفق باشید.
 

amin_tnt

عضو جدید
سلام سلام 1300 تا سلام نوشتتون باعث تخريب روحيه شد اما بايد با واقعيت روبرو بشيم!!!!!
 
درسته که سیستم آموزشی نقش بسزائی تو این فرآیند داره، ولی دوستان در وحله اول انگشت اتهام بسوی خود ماست نه سیستم آموزشی.
شما نباید دنبال این باشین که بزور کسی شما رو متخصص بکنه، خودتون باید حرکت کنین !!
دستت درد نکنه.خواستم بنویسم که نوشته بودی.
باید اضافه کنم که چرا نمیرید از اونهایی که در تمام زمینه ها موفق بودند بپرسید که چگونه متخصص شدند حتی قبل از شروع به کار:que:
 

sszz23

عضو جدید
دستت درد نکنه.خواستم بنویسم که نوشته بودی.
باید اضافه کنم که چرا نمیرید از اونهایی که در تمام زمینه ها موفق بودند بپرسید که چگونه متخصص شدند حتی قبل از شروع به کار:que:

تخصص قبل از اینکه بدونیم سیستم چیه مفهوم داره؟
این حرف عجیبی است که شما میزنید.اولا کسانی که شما اونها را موفق میدونید به نظر من فقط کارآفرینان هستند.دوما شما تا به این سوال جواب ندید که سیستم مدیریتی و اقتصادی ایران چیست؟ نمیتونید به هیچ عنوان حرف از تخصص بزنید. اصلا در ایران چیزی به اسم سیستم وجود نداره.چون تمام کارخانه ها و شرکتهای نسبتا خوبی هم که وجود داره دولتی هستن.تازه در این کارخانه ها و شرکتها نمی یان صادقانه عمل کنن.یعنی اینکه فقط با پارتی بازی میشه وارد چنین جاهایی شد.
پس تا همه چیز رو نشه نمیشه وارد مرحله بعدی که میگید تخصصه شد.
 
با این نوشته تمام فعالیت انسان های موفق محکوم به شکست میشه:(
منظور من این بود که شما باید قبل از ورود به محیط شغلی انقدر موشکافانه در تکنیک ها بحث و بررسی کنید که قبل از ورود به سازمان و یا سیستم توانایی کشیدن گلیم خود را از آب داشته باشید.
در ضمن شما زمانی که در حال تحصیل و قبل از ورود به سیستم هستید باید راهتون رو که همون تخصص بدست آمده است رو تعیین کنید.
در ضمن متشکرم از نظرات تعصبی شما.
 

sszz23

عضو جدید
با این نوشته تمام فعالیت انسان های موفق محکوم به شکست میشه:(
منظور من این بود که شما باید قبل از ورود به محیط شغلی انقدر موشکافانه در تکنیک ها بحث و بررسی کنید که قبل از ورود به سازمان و یا سیستم توانایی کشیدن گلیم خود را از آب داشته باشید.
در ضمن شما زمانی که در حال تحصیل و قبل از ورود به سیستم هستید باید راهتون رو که همون تخصص بدست آمده است رو تعیین کنید.
در ضمن متشکرم از نظرات تعصبی شما.

نظرات تعصبی یعنی چی؟ بهتره یکم ادبیاتتونو اصلاح کنید.شما دوست دارید همش از نظرات شما تمجید بشه.اما ما تمام بحثی که میکنیم فراتر از دیدگاههای مطرح در شرکت شماست.ما فقط در مورد شرکتها صحبت نمیکنم بلکه از مجموعه کلانی که تمامی این شرکتها در اون جای دارند تحت عنوان جامعه صحبت میکنیم.مثلا کدوم شرکت به 6 سیگما اهمیت میده؟ کدوم شرکت به بهره وری اهمیت میده؟ و...
مشخص کردن راه رو که همه میدونن.اما خنده دارتر اینه که اصلا در ایران به تخصص اهمیت نمیدن.شرکتهای ایرانی به قدری دچار مشکلات جدی ای شدن که فقط هدفشون از استخدام اینه که اون طرف مشکلات اون شرکت رو حل بکنه.کدوم سیستم جناب؟ من ایران نیستم.اما با مسائل و مشکلات ایران به خوبی آشنام.
باز هم میگم ادبیاتتون رو اصلاح کنید.:warn:
 
منظورم از تعصبی یعنی اینکه خوشحالم که اینقدر نسبت به رشته صنایع تعصب دارید.فکر کنم بهتر شد.
من نیازی به تمجید ندارم.
این صحبت شما رو که در ایران کسی به این تکنیک ها اهمیت نمی دهد تا اندازه ای باور دارم نه تا این اندازه که اصلا اهمیت نمی دهد.
شما فکر می کنید که یک کارفرما بجز بابت رفع نیاز دلیل دیگری هم برای استخدام نیرو دارد:que:
بهتر با مهندسانی که در سدد تلاش در اجرای تکنیک های مهندسی صنایع کوشش می کنند صحبتی داشته باشید.
چرا انقدر درافکار شما نبود سیستم و یا سازمان متعالی در ایران پر شده.طبق کدام مدرک مستدل.باور کنیم که کم کاری در همه جای دنیا وجود دارد.
ودر آخر بهتر این جمله را که من در ایران نیستم را هیچ وقت در هیچ جا ننویسید.
به امید تحقق باورهای شما و همه مهندسان صنایع در ایران.
 

sszz23

عضو جدید
منظورم از تعصبی یعنی اینکه خوشحالم که اینقدر نسبت به رشته صنایع تعصب دارید.فکر کنم بهتر شد.
من نیازی به تمجید ندارم.
این صحبت شما رو که در ایران کسی به این تکنیک ها اهمیت نمی دهد تا اندازه ای باور دارم نه تا این اندازه که اصلا اهمیت نمی دهد.
شما فکر می کنید که یک کارفرما بجز بابت رفع نیاز دلیل دیگری هم برای استخدام نیرو دارد:que:
بهتر با مهندسانی که در سدد تلاش در اجرای تکنیک های مهندسی صنایع کوشش می کنند صحبتی داشته باشید.
چرا انقدر درافکار شما نبود سیستم و یا سازمان متعالی در ایران پر شده.طبق کدام مدرک مستدل.باور کنیم که کم کاری در همه جای دنیا وجود دارد.
ودر آخر بهتر این جمله را که من در ایران نیستم را هیچ وقت در هیچ جا ننویسید.
به امید تحقق باورهای شما و همه مهندسان صنایع در ایران.

آره خب.وقتی در ایران 4،5 تا شرکت بدونن مثلا کیفیت چیه یا بهره وری چیه و...
این 4 ،5 تا رو شما در مقابل 300،400 تا شرکت حساب میکنی میگی که تا اندازه ای اهمیت نمیدن:warn: منظور من از حل مشکلات از طریق استخدام شرکتهای دولتی یه تازه نه همشون بلکه یکی دوتا شرکت.شرکتهای خصوصی در ایران که برای حل مشکلشون نمی یان از استخدام استفاده کنن.میرن 300 ،400 میلیون بیشتر یا کمتر وام میگیرن و اصلا به استخدام و اینجور چیزا اهمیتی نمیدن.اصلا به مهندسین اختیاری میدن که حالا بخوان به فکر اجرا هم باشند:warn:همیشه میگن آنچه عیان است چه حاجت به بیان است.سازمان متعالی اونم در ایران:w15:
میخوایید باور کنید میخوایید باور نکنید.
اتفاقا همیشه و در همه جا خواهم گفت که در ایران نیستم.(بهتر یا بدتر بودنشو خودم تعیین میکنم:mad:)
 

sszz23

عضو جدید
کاش نظر خودتون رو وارد میکردید نه http://sanaie84.blogfa.com
من نظر خودم رو میگم:1-نیاز کارفرمایان که فقط پوله نه مفاهیم.
2-تمامی سر فصلهایی که در دانشگاهها چه دولتی چه آزاد ارائه میشه،یکسانه.
3-هیچ فضای رقابتی ای در ایران وجود نداره.این حرف رو کسی میزنه که با فضای رقابتی موجود در مالزی آشنا هست بنابراین اگر کسی به من بگه که در ایران فضای رقابتی وجود داره من اون حرف رو روی عدم درک درست از فضای رقابتی حساب میکنم و همینطور اینکه این حرف از یک نا آگاهی بسیار شدید از جوامع نشات میگیره.پس کارفرمایان به دنبال برگ برنده هم نیستند.
4-این مشکل بیکاری مربوط به اکثر رشته هاست.نه فقط صنایع. من به تخصص و دانش فارغ التحصیلان این رشته هیچ شکی ندارم.و میگم که باید هر کس زمینه فعالیت خودش رو در این رشته مشخص بکنه.
5-وقتی کارخانجات و شرکتها دست کسانیست که متاسفانه پرونده کاریشون بسیار سیاه و ناخشنودکننده است،وقتی از base صنایع ایراد دارند آیا شما باز هم به عوامل درون زا اشاره خواهید کرد؟ آیا به رقابت اشاره خواهید داشت؟ قطعا این رو میدونید که وقتی چیزی از پایه ایراد داشته باشه به مراتب تمام سیاستها به غلط اجرا خواهند شد.من مثالهای زیادی از چنین کارخونه هایی در ایران سراغ دارم و حرف من این هست که کاش قدمی برداشته شه که بتونیم base رو درست کنیم.طرز تفکر بسیار اهمیت داره و من فکر میکنم باید با دید منطقی و وسیعی به مشکل نگاه کرد.تا بتونیم مشکل را از تمام جنبه ها حل و فصل کنیم و حل و فصل چنین مشکلی به یک تیم بزرگ و کارامد نیاز داره.
 
آره خب.وقتی در ایران 4،5 تا شرکت بدونن مثلا کیفیت چیه یا بهره وری چیه و...
این 4 ،5 تا رو شما در مقابل 300،400 تا شرکت حساب میکنی میگی که تا اندازه ای اهمیت نمیدن:warn: منظور من از حل مشکلات از طریق استخدام شرکتهای دولتی یه تازه نه همشون بلکه یکی دوتا شرکت.شرکتهای خصوصی در ایران که برای حل مشکلشون نمی یان از استخدام استفاده کنن.میرن 300 ،400 میلیون بیشتر یا کمتر وام میگیرن و اصلا به استخدام و اینجور چیزا اهمیتی نمیدن.اصلا به مهندسین اختیاری میدن که حالا بخوان به فکر اجرا هم باشند:warn:همیشه میگن آنچه عیان است چه حاجت به بیان است.سازمان متعالی اونم در ایران:w15:
میخوایید باور کنید میخوایید باور نکنید.
اتفاقا همیشه و در همه جا خواهم گفت که در ایران نیستم.(بهتر یا بدتر بودنشو خودم تعیین میکنم:mad:)
فکر کنم که بهتر به جای تحمیل عقاید به یکدیگر بهتره که به فکر زیر ساخت هایی برای احیای اجرای مهندسی صنایع در سازمان های مختلف باشیم.البته با راه کارهای علمی و مدیریتی .
فکر کنم که عیار سنجش تخصصی بودن و یا کاربردی کردن یک دانش در سیستم های خصوصی بهتر سنجیده می شود به دلیل پایین بودن ریسک در اختصاص دادن منابع.
شما دوست عزیز باید افکارتان امید دهنده باشد و سازنده نه معیوس کننده.
مطمئا باشید که ننوشتن این جمله که من در ایران نیستم بیشتر موجب بروز احساسات هموطنان در یاری رسانی از سوی شما می شود.چون سعی دارید با ترجمه و اطلاع رسانی مناسب ما را همگام با علم روز و یا اطلاعات مفید روز کرده و هممیهنان را با دنیا آشنا کنید.
ودر پایان اینکه علم باید برای فهمیدن باشد نه برای جدال.
با تشکر از شما دوست عزیز.:smile:
 

sszz23

عضو جدید
اولین قدم برای ارائه راه کارهای عملی و مدیریتی همین بیان عقاید و نظرات هست.
اگر شما با این مشکل دارید پس قدم اول رو به اشتباه برداشتید.
شما فکر میکنید هر چه ریسک کمتر باشه یعنی بهتره؟ ما در مدیریت چیزی به اسم مدیریت ریسک داریم و اگر شرکتی از ریسک دوری کنه یعنی ناتوانی در مدیریت.اتفاقا تخصص در همون یکی دوتا شرکت دولتی هست یکی از علتهاشم گنجاندن ریسک و به دنبال اون مدیریت ریسک هست.
افکار من واقع بینانه هست نه اون چیزی که شما روش برچسب زدید.
شما حرفهای قشنگ زیاد میزنید ولی اکثرا غیر واقعی.
در مورد بنده هیچ اظهار نظری نفرمایید. وگرنه اگر ادامه بدید به مدیر اعلام میکنم.با تشکر.
 
برای من که 5 سال در زمینه QA وQC درسیستم خصوصی کارکردم(شرمندم اگر باعث خودستایی شد) خیلی مهم که بدونم پافشاری روی این عقاید بر گرفته از کدوم تجربیات کاربردی پس از اخذ مدرک و یا به هنگام تحصیل است.مطمئن باشید که من به عقاید بر گرفته از تجربه احترام بی حد و مرز قائلم.نمی خواهم بگویم که نظرات دانشجویان برای من مهم نیست .چرا مهم است و لی اگر بدانم برای تجربه و به زبان عامیانه برای ارائه عقاید کسی عرق جبین ریخته باشد بدون شرط تسلیمم.چون برای آن مطالب حتی اگر بر خلاف میل باطنی باشد احترام زیادی قائلم.دلیلم هم برای این حرف اختلاف بین دنیای قبل از وارد شدن به محیط کار و بعد از آن می باشد.
این سئوال من فقط از روی ارائه مدرک محکم جهت قانع شدن و یا راه درست را انتخاب کردن می باشد.
موفق باشید.
راستی در مورد پروژه SPC جواب ندادید.حتما منتظر جواب شما هستم.:smile:
 

sszz23

عضو جدید
شرمنده از روی گل دوستان:
:warn:تخصص قبل از اینکه بدونیم سیستم چیه مفهوم داره؟

خوب شد یادآوری کردید تا بنده در خصوص این حرف توضیح بدم.ایران بهترین مهندسان و نخبه ها رو داره ولی بدترین صنایع و امکانات رو داره.تا زمانی که base درست نشه نمیشه از این تخصصها استفاده کرد و یکی از علتهایی که منجر به خروج بسیاری از مغزهای این کشور میشه همین نبود امکانات و صنایع است و ما خوبه که به این مغزها ارج بدیم.این کشور با داشتن رتبه 5 در صادرات نفت جهان-با این درامدهای کلان از نفت و گاز و معادن هیچ امکاناتی برای این جوونا فراهم نکرده چرا؟ خدا عالمه.
اینه که میگم تخصص قبل از اینکه بدونیم سیستم چیه مفهوم نداره.برای همین این مغزها میرن تا تخصص خودشون رو در صنایع مربوطه به کار ببرن.
 

sszz23

عضو جدید
فکر میکنم همون قدر که شما به سابقه کاریتون به عنوان یک مدرک برای گفته هاتون استفاده میکنید بنده هم حق داشته باشم با 3 سال زندگی در یک کشور کاملا متفاوت از هر حیث با ایران دیدگاههای خودم رو از اون چه که هم راجع به ایران و هم مالزی بدست آوردم به عنوان یک مدرک برای گفته هام استفاده کنم.من تجربه کاری ندارم اما وقتی صنایع ایران رو با مالزی مقایسه میکنم میبینم چقدر کشورها دارن پیشرفت میکنن و ایران چقدر عقب مونده از نظر داشتن صنایع.یا کشوری مثل هند که تمام تجهیزات صنایع خودش رو فقط با دانش مردم خودش،تامین میکنه.این کشورها دیگه اروپایی یا امریکایی نیستن که بگیم فرهنگها بسیار متفاوته.تا یه زمانی اصلا هند و مالزی به حساب نمی یومدن اما ببینید الان به کجا رسیدن.در این کشورها سیستم وجود داره.نظم وجود داره.از همون base هم درست عمل کردن.بره همینه که دچار مشکلاتی مثل ایران نیستن.اونا متناسب با فرهنگشون سیستم به وجود آوردن.ایران متناسب با فرهنگش چه سیستمی به وجود آورده؟
من منکر این نیستم که شرکتهایی هم در ایران وجود دارن که نسبتا خوب عمل میکنن.اما تعداد این جور شرکتها بسیار کمه.یعنی انگشت شماره.اما در مالزی این طور نیست.الان بسیاری از شرکتهای موجود در مالزی الگوی سایر شرکتهای خارجی شدن.من سابقه کاری ندارم اما آیا گفته های پدر من هم که 30 سال مدیرامور مالی یک شرکت بوده کم اهمیته؟ گفته های جناب بابایی مدیر عامل شرکت مشاور عمران ایران که از نزدیکان ما هم هست مدرک به حساب نمی یاد؟ یا گفته های دوست صمیمی من که 10 سال سابقه کار در شرکت ماستر رو داره چی؟ گفته های خواهرم؟ برادرم؟نزدیکانم؟اساتیدم؟ به قول معروف نخوردیم نان گندم ولی دیدیم دست مردم.
 
فکر میکنم همون قدر که شما به سابقه کاریتون به عنوان یک مدرک برای گفته هاتون استفاده میکنید بنده هم حق داشته باشم با 3 سال زندگی در یک کشور کاملا متفاوت از هر حیث با ایران دیدگاههای خودم رو از اون چه که هم راجع به ایران و هم مالزی بدست آوردم به عنوان یک مدرک برای گفته هام استفاده کنم.من تجربه کاری ندارم اما وقتی صنایع ایران رو با مالزی مقایسه میکنم میبینم چقدر کشورها دارن پیشرفت میکنن و ایران چقدر عقب مونده از نظر داشتن صنایع.یا کشوری مثل هند که تمام تجهیزات صنایع خودش رو فقط با دانش مردم خودش،تامین میکنه.این کشورها دیگه اروپایی یا امریکایی نیستن که بگیم فرهنگها بسیار متفاوته.تا یه زمانی اصلا هند و مالزی به حساب نمی یومدن اما ببینید الان به کجا رسیدن.در این کشورها سیستم وجود داره.نظم وجود داره.از همون base هم درست عمل کردن.بره همینه که دچار مشکلاتی مثل ایران نیستن.اونا متناسب با فرهنگشون سیستم به وجود آوردن.ایران متناسب با فرهنگش چه سیستمی به وجود آورده؟
من منکر این نیستم که شرکتهایی هم در ایران وجود دارن که نسبتا خوب عمل میکنن.اما تعداد این جور شرکتها بسیار کمه.یعنی انگشت شماره.اما در مالزی این طور نیست.الان بسیاری از شرکتهای موجود در مالزی الگوی سایر شرکتهای خارجی شدن.من سابقه کاری ندارم اما آیا گفته های پدر من هم که 30 سال مدیرامور مالی یک شرکت بوده کم اهمیته؟ گفته های جناب بابایی مدیر عامل شرکت مشاور عمران ایران که از نزدیکان ما هم هست مدرک به حساب نمی یاد؟ یا گفته های دوست صمیمی من که 10 سال سابقه کار در شرکت ماستر رو داره چی؟ گفته های خواهرم؟ برادرم؟نزدیکانم؟اساتیدم؟ به قول معروف نخوردیم نان گندم ولی دیدیم دست مردم.
حالا دیگه بیشتر باهم آشنا شدیم .منظورم با طرز فکر هامون و بهتر می تونیم عقاید مون رو نسبت به کار و یا حرفه مهندسی صنایع اعلام کنیم.
امیدوارم موفق باشید.
 

امیر همافر

اخراجی موقت
با سلام.
اینجا ایرن هست و کشور مالزی که شما در اون تحصیل کردید یا میکنید نیست که در همه پست هاتون مقایسه اینجا با یک کشور دیگه رو میکنید.
مردم مالزی جهش فکری و شعور کردند و به مهندس به چشم یک حقوق بگیر با مفاهیم قانون کار ایران یا نهایت 300 هزارتومن و در تهران نهایت 800 تومن نگاه نکردند.
وقتی وسط یکی از بزرگترین شرکتهای تولید کننده و تامین کننده سایپا ایستادم و نظر اصلاحی و انتقاد از عملکرد سیستمی دادم چون اون موقع کارآموز بودم همه به چشم کارآموز نگاهم کردند...
ولی یاد گرفتم نظرم رو باید بفروشم...باید با حقوق بالا معامله کنم.
مالزی خرج کرد این شد...ایران خورد این شد.من هم شاید صنایع خونده باشم البته نصفه نیمه ولی این رو میدونم که این مملکت خیلی مشکل داره و نمیشه با یک یا چند سال کار درستش کرد.
اینجا اگر تجربه کاری پیدا نکرده باشی حالا به هر شکلی...در دوران دانشجوییت یا وقتی رفتی کارآموزی یا رفتی یکجا یک سال کار کردی میتونی مانور بدی ولی اگر بدون تجربه بیایی بیرون باید بیگاری بکشی تا مجرب بشی.
اما...خودمونیم...

اینجا ایرانه...ایران
 
بالا