اخه چرا بحثو قاطی میکنید.بحث سر معصومیت نیست.سر شانه.وقتی عنوان میشه شانشون بالاتره به چه دلیله؟
میتوان پیامبران را به دو دسته تقسیم کرد:
1. پیامبران صاحب شریعت (اولوالعزم) که هم از جانب خداوند قانون و دستور العمل و شریعت آوردهاند و هم به دعوت و تبلیغ و ارشاد و تعالیم آن پرداختهاند.
2. پیامبران تبلیغی که با بهرهمندی از وحی، به ارشاد مردم و تبلیغ تعلیمات پیامبر صاحب شریعت قبل از خود مأمور بودهاند. (پیامبران اولوالعزم هم در مقام تلقی شریعت و دستورالعمل الهی از وحی بهره میبردند و هم در مقام ابلاغ آن؛ اما پیامبران تبلیغی تنها در مقام تبلیغ ازوحی بهرهمند بودند.)
امامان و پیامبران تبلیغی، هر چند در این که به نوعی مرجع مردم در تببین و تفسیر آیین پیامبر صاحب شریعت هستند، مشترکاند اما دو تفاوت عمده میان امامان و پیامبران ـ اعم از اولوالعزم و تبلیغی ـ وجود دارد:
1. ویژگی تمام پیامبران، این است که به آنان وحی میشود؛ در حالی که به امام وحی نمیشود. هر چند مضامین وحی را از پیامبر به طریقی رمزی و غیبی دریافت کنند.
2. وظیفه و شأن عموم پیامبران، دعوت، تبلیغ و ارشاد مردم و ارائه طریق هدایت و سعادت به آنان است: و ما ارسلنا من رسول الاّ بلسان قومه لیبیّن لهم، فیضّل الله من یشاء و یهدیمن یشاء هیچ پیامبری را در میان قومی نفرستادیم، مگر بر طبق زبان و لغت آن قوم، تا برای آنان [معارف و احکام الهی را] بیان کند. آن گاه خداوند هر که را بخواهد گمراه و هر که را بخواهد هدایت میکند، (ابراهیم، آیه 4).
از این آیه استفاده میشود که مأموریت پیامبران، تنها بیان و ارائه طریق است؛
اما هدایت به دست خداوند است و آنان در این امر نقشی ندارند. در حالی که امام، به اذن خداوند، خودش هدایت میکند؛ یعنی، هدایت امام، به نحو ایصال و رساندن به مقصد و مطلوب است؛ نه صرف ارائه طریق (که شأن پیامبران است).
امام کسی است که باطن و حقیقت نامحسوس مخلوقات (عالم ملکوت) برای او منکشف و مشهود است و به واسطه سیطرهای که بر باطن دارد، انسان را از جنبه ملکوتی هدایت میکند.
به همین جهت منصب امامت، مقامی والاتر و برتر از نبوت است که برخی از پیامبران، از این مقام برخوردارند.
قرآن کریم در داستان حضرت ابراهیم(ع) تصریح میکند که:
مقام امامت در اواخر عمر ابراهیم(ع) و پس از این که از مقام نبوت برخوردار بود و از آزمایشهایمختلف الهی سربلند بیرون آمد، به آن حضرت اعطا شد: و اذا ابتلی ابراهیم ربّه بکلمات فاتمّهنّ قال انّی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی... یاد آورهنگامی که خداوند، ابراهیم را به اموری چند، امتحان فرمود و او همه را به درستی به جا میآورد، خداوند به او گفت:من تو را امام قرار خواهم داد.ابراهیم عرض کرد:آیا این مقام امامت را به فرزندان من نیز عطا میفرمایی...، (بقره، آیه 124).
از این آیه فهمیده میشود قضیه اعطای امامت، در سنین پیری آن حضرت و بعد از تولد اسماعیل و اسحاق و اسکان اسماعیل و هاجر در مکه، امتحان ذبح فرزند بودهاست. چون حضرت ابراهیم(ع) سؤال میکند:آیا مقام امامت به فرزندان من هم عطا میشود درحالی که حضرتابراهیم تا سنین پیری، فرزندی نداشتند و در سالیان آخر عمرشان، خداوند اسماعیل و اسحاق را به ایشان اعطا کرد ...
.
.
.
... ؟!