چرا پیامبر و ائمه معصوم هستن؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
ولی بر امامان وحی نازل نشده.وانچه که عنوان میشه که از عالن غیب خبر دارند در واقع قابل قبول نیست.میتوان دلیل بر کرامات دانست که مومنین زیادی بهش دسترسی داشتن.

من قبول دارم مقام امامت بعد از نبوت بر ابراهیم اعطا شد .اما ابراهیم پیامبر خدا بود و با خدا در ارتباط بود.در واقع اگر امامت را برتر از نبوت بدانیم میشه عنوان کرد نبوت گام اول برای امامت می باشد که امام دوازده گانه از این امر مستثنی هستند.

ممنون میشم اگر معنای نبوت وامامات رو شرح بدید ...
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
دیگه این حرفا بعیده از شما.لطفا جواب قانع کننده داریدبفرمایید .اینجا دیگه دارید با کلمات بازی می کنید؟

نه بازی با کلمات نیست ...

خب شاید تعریف شمل از امامت یا نبوت متفاوت باشه ...

.
.
.

... ؟!
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
نبوت و امامت دو منصب الهی اند که از جانب خداوند به افراد برگزیده و شایسته اعطا می شود تا واسطه ی فیض الهی به سوی مردم و هدایت آنان به کمال و سعادت باشند

و نبی و امام به واسطه ی این دو منصب الهی ، دارای وظایف خاص و مقام و منزلت ویژه ای می شوند ...


،

نبوت منصبی است از جانب خداوند که پیام و دستوراتی را به وسیله ی وحی ، از ناحیه ی خداوند دریافت کرده ، آن را ابلاغ می کند

( تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5، ص 5; تفسیر نمونه، ج 1، ص 440 )


اما امامت، ریاست و زعامت عمومی بر مردم در امور دین و دنیاست

( جرجانی، شرح المواقف، ج 8، ص 345; خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقاید، ص 120 )
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
چنان چه از تعریف نبوت و امامت روشن شد :

نبوت مقام دریافت وحی از جانب خداوند است که اگر با مقام رسالت هم راه شود ، وظیفه ی ابلاغ و نشر احکام الهی به عامه ی مردم، به آن افزوده می شود ...

ولی امامت مرحله ی اجرای عملی احکام شرع در جامعه است ، یعنی امام با بهره گرفتن از ریاست عمومی بر مردم از طرف خداوند موظف به تشکیل جامعه ی اسلامی و پیاده نمودن احکام شریعت است!

به عبارت دیگر، امام علاوه بر ارایه ی طریق به مردم ، موظف به رساندن آن ها به مطلوب هم هست ...

( تفسیر نمونه )
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
بطور کلی نبوت و امامت در نوع ارتباط با خداوند نیز متفاوت اند ...

در حدیثی از امام باقر ـ علیه السلام ـ آمده:

* نبی کسی است که ملک را در خواب می بیند و در بیداری صدای او را می شنود، ولی خود او را نمی بیند ، امّا امام صدای ملک را می شنود ولی در خواب و بیداری او را نمی بیند ...*

( اصول کافی، ج 1، ص 176 )
 

شاهزاده ایران

اخراجی موقت
ببخشید اینها فقط کپی پست هستند از سایت راسخون.ولی من به طور کلی با پست سوم مخالفم وهمچنین قسمت امامت در پست دو.
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
ببخشید اینها فقط کپی پست هستند از سایت راسخون.ولی من به طور کلی با پست سوم مخالفم وهمچنین قسمت امامت در پست دو.


بله خب اینها اکثرا کپی از سایت ها هستند و من خودم رو در حدی نمیدون که بخوام در ارتباط با امامت و نوبت اظهار نظر کن ...


.
.
.


فکر کنم شما با اصل امامت مشکل دارید ، درسته ... ؟!
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید اینها فقط کپی پست هستند از سایت راسخون.ولی من به طور کلی با پست سوم مخالفم وهمچنین قسمت امامت در پست دو.

مهم اينه كه جوابي كه داده ميشه كمك كنه به اينكه به نتيجه برسه تاپيك
راسخون سايت معتبريه ..
 

شاهزاده ایران

اخراجی موقت
بله خب اینها اکثرا کپی از سایت ها هستند و من خودم رو در حدی نمیدون که بخوام در ارتباط با امامت و نوبت اظهار نظر کن ...



.

.
.


فکر کنم شما با اصل امامت مشکل دارید ، درسته ... ؟!
نه با اصل امامت.با انچه که به صورت غیر منطقی بیان میشه مشکل دارم.
 

علّامه

عضو جدید
من کاری ندارم که امامان معصوم هستن یانه اون جای بحث داره.ولی چرا شما شان امام هاتونو ازپیامبران بالاتر میدونید؟
دوست عزیز باید خدمتتون عرض کنم که این بحث یه بحث عقلی صرف که نیست که ما دنبال دلیل بر آن باشیم و تهنا راه اثبات اون

اینه که ما به قول پیامبر بسنده کنیم چون نبوت ایشون با عقل ثابت شده و صدق و اینکه از روی هوا و هوس حرف نمی زنن رو هم

اثبات کردیم پس اگر ایشون این مطلب رو بفرمایند که اهل بیت از پیامبرای دیگه بالاتر باشن ما می پذیریم:

در اینجا من احادیثی رو که به گوشه ای از این برتری دلالت دارد رو براتوننقل میکنم

امالى صدوق: ص 242- مقاتل بن سليمان از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه حضرت رسول صلى اللَّه عليه و

آله و سلم فرمود: من سرور انبياء هستم و جانشين من سرور اوصياء است و جانشينان من بهترين جانشينانند.


ابن عباس گفت وقتى آيه قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً نازل شد گفتند يا رسول اللَّه اين خويشاوندان كيانند كه ما مأمور بمحبت آنها

هستيم، فرمود: علي و فاطمه و فرزندانش.

سيد ابو الحمد از ابو القاسم باسناد مذكور در كتاب شواهد التنزيل سند را ميرساند به ابى امامه باهلى گفت پيامبر اكرم فرمود

خداوند انبيا را از درخت‏هاى مختلف آفريد، من و علي را از يك درخت آفريد من ريشه آن درخت و علي شاخه آن است و حسن و

حسين ميوه آن و پيروان ما برگهاى درختند هر كه چنگ بيك شاخه از آن درخت بزند نجات مى‏يابد و هر كه توجه ننمايد گمراه است اگر

بنده‏اى خدا را بين صفا و مروه سه هزار سال پرستش كند بطور كلى همچون مشكى خالى شود اما درك محبت ما را ننمايد خداوند

او را بصورت در آتش مياندازد بعد اين آيه را تلاوت كرد: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏.

پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خطاب به خداوند عرض كرد: «خداوندا! محبوبترين آفريدگانت را پيش من بياور تا با من از اين مرغ

بريان بخورد.» در آن هنگام على عليه السّلام وارد شد و چون چشم پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به على عليه السّلام افتاد، فرمود: «پيش من بيا»! كه مقصود ايشان از اين سخن اين است كه على عليه السّلام محبوبترين آفريدگان پيش خدا و در نظر او است.
استدلال بر برترى امير المؤمنين على عليه السلام در پاره‏اى از روايات كه در اين باره به صورت واضح و گسترده رسيده و رجال

حديثى شيعه و سنى همگى بالاتفاق آنها را از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نقل كرده‏اند، عبارت‏اند از: امير المؤمنين على

عليه السّلام به همراه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سرپرستى حوض (كوثر) را عهده‏دار است، او لواى حمد را در پيش روى

پيامبر به سوى بهشت خواهد برد، او قسمت‏كننده بهشت و دوزخ است، و هم اوست كه در قيامت به همراه پيامبر صلّى اللَّه عليه و

آله و سلّم از پلكان منبرى كه به خاطر او براى بازگشت (به سوى خدا) نصب شده، بالا مى‏رود و پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و

سلّم بر فراترين پله آن و امير المؤمنين على عليه السّلام يك پله پايين‏تر از ايشان و پيامبران صلوات اللَّه عليهم در پله‏هاى

پايين‏ترمى‏نشينند. آن گاه وى فرا خوانده مى‏شود و جامه ديگرى بر او پوشانده مى‏شود.

هيچ كس از پل صراط نمى‏گذرد مگر اينكه از جانب امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السّلام جواز رهايى از آتش داشته باشد.

در آن روز فرزندان او كه همان امامان ابرارند، اصحاب اعراف هستند. يكى از اين روايات سخن امام جعفر صادق عليه السّلام است كه

مى‏فرمايد: به خدا سوگند اگر على بن ابى طالب (صلوات اللَّه عليه) آفريده نمى‏شد، براى فاطمه دختر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله

و سلّم همتايى از ميان مردم نبود.

و اين سخن ايشان كه مى‏فرمايد: «با اينكه يوسف فرزند يعقوب پيامبرى صديق مى‏باشد، و تا ابراهيم خليل عليه السّلام همه نياكانش

پيامبر بودند، ولى به خدا سوگند پدرم امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام از او برتر بود».

و سخن ايشان آن‏گاه كه در باره امير المؤمنين على عليه السّلام از ايشان پرسيده شد كه «جايگاه على عليه السّلام نسبت به

پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چگونه بود؟» ايشان فرمود: «ميان او و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم جز مقام رسالت، هيچ

برترى ديگرى نبود». مانند اين روايت از پدر ايشان، امام محمد باقر و از امام كاظم و امام حسن عسگرى عليهم السّلام نيز نقل شده است.

اهل سنت از طريق جابر بن عبد اللَّه انصارى و ابو سعيد خدرى (رحمهما اللَّه تعالى) از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت

مى‏كنند كه ايشان فرمود:«على برترين انسانهاست». و اين عبارت در موضوع مورد اختلاف نصّى صريح است.

از عايشه روايت شده كه روزى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: «سرور عرب را به پيش من فراخوانيد». عايشه عرض كرد:

«مگر شما سرور عرب نيستيد؟» ايشان فرمود: «من سرور آدميانم و على عليه السّلام سرور عرب است».

از جابر بن عبد اللَّه انصارى روايت كرده‏اند كه او مى‏گفت:«على عليه السّلام سرور انسانهاست و در اين مورد جز كافر كسى ترديد نمى‏كند»

رسول خدا صلّى اللَّه عليه [و آله‏] و سلم به على [عليه السّلام‏] فرمود: «تو براى من به منزله هارون براى موسى هستى جز آن كه

پيغمبرى پس از من نيست.»

«على از من است و من از اويم و او پس از من پيشواى هر مؤمنى است».

[الرياض النضرة 2/ 164] از «سلمان فارسى» روايت كرده است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى‏فرمود: من و على،

چهارده هزار سال پيش از آفرينش آدم عليه السّلام، نورى بوديم در برابر حضرت پروردگار، هنگامى كه حق تعالى، آدم را بيافريد، آن نور

را دو بخش فرمود، كه يك بخش آن، من بودم و بخش ديگرش، على عليه السّلام. و همين حديث را «احمد حنبل» در كتاب مناقبش روايت كرده است.

[سيوطى در الدّر المنثور] ذيل تفسير آيه شريفه فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ در سوره بقره (آيه 37) اظهار داشته است، «ابن نجّار» از

«ابن عباس» روايت كرده است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيدم: كلماتى را كه حضرت پروردگار، به حضرت آدم عليه

السّلام تلقين كرد و در نتيجه آنها، توبه حضرت آدم عليه السّلام را پذيرفت، چگونه كلماتى بوده است؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و

آله در پاسخ فرمود: حضرت آدم عليه السّلام در ضمن درخواست توبه، خدا را به حقيقت محمد و على و فاطمه و حسن و حسين

عليهم السّلام سوگند داد و در اين هنگام خداى تعالى توبه او را پذيرفت؛ بنابر اين اسامى پنج تن، كلماتى بوده است كه خداى تعالى

به حضرت آدم تلقين فرموده و توبه‏اش را پذيرفته است.

[مستدرك الصحيحين 3/ 129] از «ابو هريرة» نقل كرده است در يكى از اوقات، حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام به رسول خدا صلّى

اللّه عليه و آله عرض كرد: يا رسول الله! علّت چه بود كه مرا به همسرى على بن ابيطالب عليه السّلام كه مرد بينوا و تهيدست است

در آوردى؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آن حضرت فرمود: اى فاطمه! آيا خرسند نيستى از اينكه خداى تعالى همه مردم

را مورد توجه خود قرار داد و از ميان آنان، دو مرد را برگزيده كه يكى از آنها، پدرت، و ديگرى همسرت، على بن ابيطالب عليه السّلام است.

خداى تعالى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و على مرتضى عليه السلام را برگزيده است


[كنز العمال 6/ 153] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مگر نمى‏دانى كه خداى عزّ و جل توجهى به مردم روى زمين نمود و از

ميان آنها، پدرت را برگزيد و او را به مقام پيغمبرى مفتخر ساخت و بار ديگر، به آنان توجه كرد و از ميان ايشان، شوهر تو را اختيار كرد و

به من دستور داد تا او را به دامادى و جانشينى خودم، برگزينم‏

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت زهرا عليها السّلام فرمود: آيا خرسند نيستى از اينكه تو را به همسرى بزرگوارى در

آورده‏ام كه اوّلين گرونده به اسلام بوده و از نظر علم و دانش، بر همه مسلمانان برترى دارد؟ و تو هم، بزرگ زنان امّتم هستى؛

چنانكه «مريم» بزرگ زنان مردم خود بود. اى فاطمه! مگر نمى‏دانى، خداى تعالى توجهى به مردم روى زمين نمود و از ميان آنها، دو مرد

را برگزيد، كه يكى از آندو، پدرت و ديگرى، همسرت مى‏باشد.

خداى تعالى رسول اكرم صلى الله عليه و آله را به وجود مقدس حضرت على عليه السلام تقويت فرمود


[تاريخ بغداد 11/ 173] از «انس بن مالك» روايت كرده است كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در شب معراج، بر ساق عرش

حضرت پروردگار، اين مكتوب را مشاهده كردم:«لا اله الّا اللّه محمّد رسول اللّه ايّدته بعلىّ»

؛ «خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، او را به نيروى على عليه السّلام تقويت و تأييد نمودم»

در برترى ايمان حضرت على عليه السلام


[كنز العمال 6/ 156] در ضمن روايتى آورده است كه هر گاه آسمانها و زمين را در كفه ترازو بگذارند و ايمان حضرت على عليه السّلام

را در كفّه ديگر آن، ايمان حضرت على عليه السّلام بر آسمانها و زمين برترى خواهد يافت و سنگين‏تر از آنها خواهد بود. اين حديث را

«ديلمى» از «ابن عمر» نقل كرده است.

[الرياض النضرة 2/ 226] از «عمر خطّاب» نقل شده است كه گفت:

وجود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را شاهد مى‏گيرم كه از آن حضرت شنيدم، مى‏فرمود: هر گاه آسمانهاى هفتگانه را در كفه ترازو

بگذارند و ايمان حضرت على عليه السّلام را در كفّه ديگر آن، ايمان على عليه السّلام، از آسمانها سنگينتر خواهد بود

حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام آل محمدند


[مسند احمد حنبل 6/ 323] به سند خود، از «شهر بن حوشب» از «امّ سلمه» روايت كرده است كه در يكى از روزها، رسول اكرم

صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت زهراى مرضيه عليها السّلام، فرمود: همسر و دو فرزندت را نزد من آور. پس از آنكه حضور رسول

خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كساء (عباى) بافت فدك را بر روى آنان انداخت و دست

مباركش را بر روى سرشان گذاشت و فرمود:

پروردگارا! اينان «آل محمد» اند. اينك، درود و بركتهاى خودت را بر «محمد و آل محمد» عنايت كن كه تو پسنديده و با عظمتى. «امّ

سلمه» گويد: پيش آمدم و گوشه عبا را بالا بردم كه زير كساء داخل شوم، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله گوشه عبا را از من گرفت

و پايين افكند و فرمود: عاقبت تو بخير است‏

[صحيح ترمذى 2/ 319] به سند خود، از «صبيح»، آزاد شده «امّ سلمه»، از «زيد بن ارقم» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه

عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السّلام، حضرت زهرا و حسنين عليهم السّلام، فرمود: من با كسانى نبرد مى‏كنم كه با شما

نبرد كنند و با كسانى سازش مى‏كنم كه با شما سازش كند.

مؤلف گويد: «ابن ماجه» اين حديث را در [صحيح ص 14] بيان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را چنين نقل كرده است:

«انا سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم»

كسى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، على، فاطمه و حسنين عليهم السلام را دوست بدارد، با پيغمبر اكرم صلى
الله عليه و آله هم درجه خواهد بود


[صحيح ترمذى 2/ 301] به سند خود، از حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام روايت كرده است كه در يكى از روزها، رسول خدا صلّى

اللّه عليه و آله دست حسنين عليهما السّلام را بدست مبارك خود گرفته و فرمود: كسى كه مرا و اين دو فرزند و پدر و مادرشان را

دوست بدارد، در روز قيامت، هم درجه من خواهد بود.



[صحيح ترمذى 2/ 308] به سند خود، از «ابو سعيد» و «اعمش» از «حبيب بن ابى ثابت» از «زيد بن ارقم» روايت كرده‏اند. رسول خدا

صلّى اللّه عليه و آله خطاب به مردم فرمود: «همانا من پس از رحلت خود، اثرى از خويش مى‏گذارم كه اگر به آن دست آويز شويد،

هرگز پس از من، گمراه نخواهيد شد: يكى از آن دو كه مهمتر از ديگرى است، كتاب خداست كه مانند ريسمانى از آسمان به زمين

كشيده شده و ديگرى، عترت و اهل بيت من است، اين دو اثر گرانبها (و گرانبار) هيچگاه از يكديگر جدا نخواهند شد تا اينكه در كنار

حوض كوثر به ملاقات من برسند. پس بنگريد كه بعد از رحلت من، با آنها چگونه مدارا خواهيد كرد.

[ثعلبى در قصص الانبياء ص 14] گفته است: باب پنجم، در يادآورى از چيزهايى كه زمين به وسيله آنها زينت پيدا مى‏كند، مى‏باشد و

آنها هفت چيز هستند: زمانها، زينت زمانها چهار ماه است؛ مكانها، زينت مكانها به چهار چيز است- تا آنجا كه گويد- زينت مكانها به

پيغمبران است و زينت پيغمبران، چهارتن‏اند: ابراهيم خليل، موسى كليم، عيسى وجيه و محمد حبيب- تا گفته است- زينت كانها به

آل محمد است و زينت آل محمد به چهار تن است: على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السّلام.

حضرت على عليه السلام بهترين آفريده است


[تاريخ بغداد خطيب بغدادى 7/ 421] به سند خود، از «جابر» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: على عليه

السّلام بهترين آفريده (يا بهترين بشر) است و كسى كه در اين مورد شك كند كافر است!
[همان كتاب 3/ 19] به سند خود، از «زر» از «عبد الله» از على عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه على عليه السّلام را بهترين مردم نداند، كافر است!

حضرت على عليه السلام سرور و سيد در دنيا و آخرت است


[مستدرك حاكم 3/ 127] به سند خود، از «ابن عباس» نقل كرده است كه در يكى از روزها، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نگاهى

به على عليه السّلام نموده و فرمود: يا على! تو سيّد و سرور دنيا و آخرت هستى. دوست تو، دوست من است و دوست من، دوست

خداست و دشمن تو، دشمن من است و دشمن من، دشمن خداست؛ واى بر آن كس كه پس از ارتحال من، كينه تو را به دل مى‏گيرد!

«حاكم» گويد: اين حديث بنا بر شرطى كه «بخارى» و «مسلم» دارند، صحيح است.

همانندى حضرت على عليه السلام با پيغمبران و جبرئيل عليهم السلام


[مستدرك حاكم 3/ 143] به سند خود، از «ربيعة بن ناجد» از حضرت على عليه السّلام نقل كرده است كه فرمود: رسول خدا صلّى

اللّه عليه و آله مرا بحضور طلبيد و فرمود: يا على! همانا از حضرت عيسى عليه السّلام در تو نمونه‏اى وجود دارد و آن اينكه يهوديان كينه او را در دل داشتند تا جائى كه نسبت به مادرش بدبين گرديده و به او بهتان زدند! و از سوى ديگر ترسايان (نصرانيان) او را به

حدّى دوست داشتند و به جائى رسانيدند كه عيسى عليه السّلام شايسته آن منزلت و مقام نبود (خدائى)! «حاكم» گويد: حضرت

على عليه السّلام فرموده است كه دو گروه از مردم در حق من، به بيچارگى و هلاكت افتاده‏اند: يكى دوست بس ثنا گستر و غالى

كه موضوعى را به من نسبت مى‏دهد كه در خور آن نيستم. گروه ديگر، كينه‏ورز افتراگر كه افتراهاى او به حدى است كه مرا با نسبت‏ها

و افتراهائى كه بر من وارد مى‏كند مبهوت و حيران مى‏سازد! «حاكم» سند اين حديث را صحيح مى‏داند.


[الرياض النضرة 2/ 218] از «ابو حمراء» روايت است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه مى‏خواهد به علم آدم عليه

السّلام، فهم نوح عليه السّلام، حلم و بردبارى‏ابراهيم عليه السّلام، پارسائى يحيى بن زكريا عليه السّلام و تعصّب دينى موسى عليه

السّلام بنگرد و حقيقت آنها را دريابد، به على بن ابيطالب عليه السّلام بايد بنگرد (و حقيقت اينگونه صفات پسنديده را از حضرت على عليه السّلام بدست آورد).

[همان كتاب 2/ 218] از «ابن عبّاس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه مى‏خواهد حقيقت

بردبارى ابراهيم عليه السّلام، حكمت نوح عليه السّلام و زيبائى يوسف عليه السّلام را بدست آورد، به على بن ابيطالب عليه السّلام بنگرد.

[سيوطى در تفسير الدّر المنثور] در ذيل تفسير آيه فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ (سوره نور، آيه 36) اظهار داشته

است كه «ابن مردويه» و «بريدة» روايت كرده‏اند. هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آيه فوق را تلاوت فرمود، مردى از جاى

برخاست پرسيد: خانه‏هاى آن چنانى كه در كمال رفعت بنيان شده‏اند و نام خدا در آنها برده مى‏شود، چه خانه‏هائى هستند؟ فرمود:

خانه‏هاى پيغمبران الهى عليهم السّلام مى‏باشند. «ابو بكر» در پى پرسش او سؤال كرد: آيا خانه على و فاطمه عليهما السّلام هم

بگونه خانه‏هاى پيغمبران است؟ فرمود: آرى! از بهترين خانه‏هاى پيغمبران بشمار مى‏آيد
.
 
آخرین ویرایش:

JavadMessi

مدیر بازنشسته
من مشکلی ندارم.میخوام بدونم چرا شما فکر می کنید شان امامهای اهل تشیع بالاتر از پیامبرانه؟البته خداروشکر حضرت محمد را استثنا فرض کردید که اونهم به خاطر تاکید قران بر شان وشخصیت ایشونه که قابل رد نیست وگرنه ایشون هم دچار تنزل رتبه می شدند..
چون همون پیامبر گفته ائمه درجشون از انبیا بالاتره:gol:
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
از اون حرفا بود.کجا گفتن؟سند معتبر که ثابت کنه.لطفا سندی معرفی کنید که غیر از اهل تشیع بقیه هم قبولش داشته باشن.
[سيوطى در الدّر المنثور] ذيل تفسير آيه شريفه فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ در سوره بقره (آيه 37) اظهار داشته است، «ابن نجّار» از

«ابن عباس» روايت كرده است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيدم: كلماتى را كه حضرت پروردگار، به حضرت آدم عليه

السّلام تلقين كرد و در نتيجه آنها، توبه حضرت آدم عليه السّلام را پذيرفت، چگونه كلماتى بوده است؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و

آله در پاسخ فرمود: حضرت آدم عليه السّلام در ضمن درخواست توبه، خدا را به حقيقت محمد و على و فاطمه و حسن و حسين

عليهم السّلام سوگند داد و در اين هنگام خداى تعالى توبه او را پذيرفت؛ بنابر اين اسامى پنج تن، كلماتى بوده است كه خداى تعالى

به حضرت آدم تلقين فرموده و توبه‏اش را پذيرفته است.



[الرياض النضرة 2/ 226] از «عمر خطّاب» نقل شده است كه گفت:

وجود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را شاهد مى‏گيرم كه از آن حضرت شنيدم، مى‏فرمود: هر گاه آسمانهاى هفتگانه را در كفه ترازو

بگذارند و ايمان حضرت على عليه السّلام را در كفّه ديگر آن، ايمان على عليه السّلام، از آسمانها سنگينتر خواهد بود


[مستدرك الصحيحين 3/ 129] از «ابو هريرة» نقل كرده است در يكى از اوقات، حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام به رسول خدا صلّى

اللّه عليه و آله عرض كرد: يا رسول الله! علّت چه بود كه مرا به همسرى على بن ابيطالب عليه السّلام كه مرد بينوا و تهيدست است

در آوردى؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آن حضرت فرمود: اى فاطمه! آيا خرسند نيستى از اينكه خداى تعالى همه مردم

را مورد توجه خود قرار داد و از ميان آنان، دو مرد را برگزيده كه يكى از آنها، پدرت، و ديگرى همسرت، على بن ابيطالب عليه السّلام است.
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
احادیثی که دوستان گفتند فقط در مورد حضرت علی نبود در مورد حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هم بود . آیه ی تطهیر هم که از همه معتبر تر است در شان همین پنج تن نازل شده .

از آنجایی که قرار است ائمه ی معصومین بر زمین عادلانه حکومت کنند باید عصمت از جهل و نسیان و خطا داشته باشند .
و در مورد پیامبران هم چند مورد در قرآن آمده که دچار اشتباهات جزیی شده اند . پس بنا براین عصمت ائمه اطهار از آنها بالا تر است.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا