چادری که دیگر ملاک حجاب نیست

[simiar]

چو زن تعلیم دیدو دانش اموخت/
رواق جان به نور بینش افروخت/
به هیچ افسون ز عصمت برنگردد/
به دریا گر بیفتد تر نگردد/
چو خور بر عالمی پرتو فشاند /
ولی خود از تعرض دور ماند...
...من که با ایرج میرزا موافقم...

مرسی ، شعر قشنگیه.

خيلي شعر قشنگ و به جايي بود

حرف های منو که درست و حسابی نمی خونین ، حداقل شعر ایرج میرزا رو تفسیر یه رأی خودتون نکنین!
اصلاً منظور حجاب نبوده که!! گفته بینش داشته باشن.

ضمناً ایرج میرزا از اون دسته شاعرایست که علمای دیتی هیچ علاقه ای به فکر و نوع شعرش ندارند!

 

[alirezam]

من چادر ميپوشم و از وقتي كه يادم مياد هميشه حجابم رو رعايت ميكردم(اين مدلي كه يه تار مومونم مشخص نبود و اين حرفا!)اولش به اجبار بود!پنجم دبستان كه بودم صميمي ترين دوستم بهم گفت مامانم گفته تا اين هاله چادر سرش نكنه حق نداري باهاش بري مدرسه!ولي من كوچولو بودم از چادر مشكي بدم مي اومد يه مدت چادر رنگي سرم كردم تا مامانش راضي شد با هم بريم!اول راهنمايي كه رفتيم چند باري معاون مدرسه مون بهم اخطار داد!گفت بايد چادر بپوشي وگرنه...!چادر پوشيدم به اجبار دوسش نداشتم از رنگش بدم مياومد من هنوز نميتونستم خودمو جمع و جور كنم چه جوري ميتونستم هي چادرمو با خودم ببرم و بيارم؟!گذشت و عادت كرديم!دبيرستان كه بوديم هميشه به بچه ها ميگفتم بذار برم دانشگاه ديگه چادر نميپوشم!اونام جدي نميگرفتن!زد و رفتيم دانشگاه!هنوز حرفي رو كه به بچه ها زدم يادم بود!خواستم چادر از سر بردارم يه بار اين كارو كردم اما همه ش حس ميكردم يه چيزيو گم كردم!شوخي نبود كه بيش از ده سال باهاش زندگي كرده بودم مگه ميشد بهمين راحتي كنارش گذاشت!دوباره پوشيدمش!گفتم مانتوم مناسب نيست يه مانتوي خوب بگيرم ميذارمش كنار!يه مانتوي خوب گرفتم اما مگه ميشد!مانتويي بودن پرستيژي ميخواست كه من نداشتم!شوخي كه نبود ده سال باهاش زندگي كرده بودم!حالا بعد ده سال ميفهميدم اين همنشين دائميمو چقدر دوست دارم!چقدر باهاش راحتم!اصلا نباشه ناراحتم!چادرتو كه سر ميكني خيالت راحته ديگه!راحت كه هيچ اتفاقي قرار نيست بيفته!راحت كه هيچ چشم ناپاكي نگات نميكنه!هيچ بي شخصيتي جرات متلك گفتن نداره!به قول آرام دختراي چادري ابهتي دارن كه ادم روش نميشه نگاه كنه!همه ي اين داستانو رو بافتم كه بگم اگه من از بچگي به اجبار چادر سر كردم اما تو دانشگاه و محيط دانشگاه خودم با اختيار خودم چادر رو انتخاب كردم!و الان ارزش برام داره كه تا اخر عمرم كنارش نميذارم!چادر امنيتي به همراه داره كه با هيچي چيزي تو دنيا عوضش نميكنم!برامم مهم نيست بعضيا بهم ميگن امل!عقده اي!عصر حجري!ميدونم شعاره ولي افتخار ميكنم به چادرم!و به حجابم...

نبايد همه رو مثل هم ديد.
من خودم چادري هستم و حجابم رو هم كاملا حفظ ميكنم.
و بلدم چه طور چادرم رو نگه دارم كه بهش بي احترامي نشه.
ومتاسفم براي افرادي كه با كارهايي مثل ارايش غليظ و انداختن و سر كردنش يا باز بسته كردنش ،شخصيت چادري هاي با حجاب رو هم خراب ميكنن و باعث تداعي اين فكر كه "چادري ها از همه بدترن" در ذهن ديگران ميشن...

نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوشرنگ ترین زنهاست را ميزند.
نمي دانید چقدر لذتبخش است وقتى وارد مغازه اى مي شوم و مي پرسم: آقا! اینا قیمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمي دهد؛ دوباره مي پرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهاى مش کرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمي بیند. باز هم سؤالم بي جواب ميماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون مي آیم.
نمي دانید؛ واقعاً نميدانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابان مي آیند تا لذت ببرند، ذره اى به تو محل نمي گذارند.
نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مي زنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید که شاید گوشه اى از زیبایي هاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیکترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛ زیبایى از دست رفته تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.
نمي دانید؛ واقعاً نميدانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مىروید و صد قافله دل کثیف، همراه شما نیست.
نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.
نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد وقتى کرم قلاب ماهيگیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.
نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد وقتى مي بینى که مي توانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.
نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه ميروید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.
نمي دانید؛ واقعاً نمي دانید چه لذتى دارد این حجاب!
خدایا! لذتم مدام باد.

تداوم اجبار زنان به استفاده از پوششی خاص در ‌‌نهایت نتیجه‌ای بهتر از آنچه جامعه کنونی ایران با آن درگیر است نخواهد داشت.

لطف كنيد چند نمونه از مكان ها يا ادارات جهت استخدام خانم ها ........آنها را به پوشيدن چادر اجبار كرده باشند ...........ذكر فرمايد........يك

آنكس كه به حجاب بعنوان نمادي از باورهاي ارزشي واعتقادي خويش ؛ انتخاب وبرگزيده باشد ...........هرگز آن را تغيير وتعويض نميكند وابزاري براي تحصيل موقعيت انتفاعي در جامعه بكار نمي برد ...................دو

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=53030

بدون شرح....

 

[s1991]

باز هم تکرار می کنم ، صحبت های من فقط از بعد مسئله ی حجاب گفته شد ، مگه شخصیت شما فقط حجابه!!!
البته از روی ظاهر افراد هم میشه تا حدودی به درونشون پی برد . من نمیگم روانشناسی میگه. و این خیلی با ظاهر بینی فرق داره.
یعنی اگه یه خانم رو با مانتو بسیار کوتاه و تنگ و آستین تا آرنج و شلوار تا زانو ... ببینین نمیتونین قضاوت کنین که به حجاب اعتقاد نداره!! به این میگین ظاهر بینی!؟!!
مسئله ی حجاب از دیدگاه اکثر علمای اسلام آنقدر سخت گیرانه است که من حتم دارم به اون اندازه اعتقاد ندارین.

وقتی شما یک نفر رو این شکلی که توصیف کردین ببینین و بگین به حجاب اعتقاد نداره ،این حرف کاملا درسته . ولی وقتی ندیدیداین حرف کاملا غلطه....
یه سوال:
خیلی ها نماز میخونن ولی ایا نمازه همه قابل قبوله و علما قبولش دارن؟
منم تا حدی که میدونم و میتونم حجابمو رعایت میکنم ،امیدوارم هستم که خدا قبول کنه.
همین

 

[mohamadi_m]

سلام
من جزو افرادي هستم كه از اول راهنمايي به خواست خودم چادر پوشيدم
الان هم كه 30 سالم شده با همون اشتياق روزاي اول سرم ميكنم
بخاطر خودم چادر مي پوشم
اما.........
اما دوستي كه گفتن تا 20 سال آينده هم نميشه بدون چادر استخدام شد، عزيزم من يه جاي دولتي امتحان استخدامي دادم
از همه لحاظ نمرات عالي كسب كردم
گزينشي، علمي و تخصصي
ظاهري ساده، با چادر ولي بنظرتون چي شد
يه خانوم مانتويي، ميگم مانتويي ياد بلوز شلواري هاش بيفتيد كه گيسوان خوشگلشون رو افشون ميكنن با 70 قلم آرايش، ايشان جايگزين من شدن به خاطر يه اولويتي كه مجلس محترم براشون منظور كرده. بيچاره حالا مجبور شده مانتوش رو يه وجب بلند تر كنه، آرايشش رو از 70 قلم به40،50 قلم برسانه
البته بي حرمتي به چادر ما هم هر از گاهي بكنه
البته بعد استخدام به عنوان دبير رسمي چادر ما رو به مسخره گرفته

 

[mohamadi_m]

ديگه اينكه حرمت چادر از بين رفته
قبلا از كنار هرزه ترين پسر هم كه رد مي شدي با چادر سرش رو مودب پايين مينداخت راحت رد مي شدي اما الان
از كنار تحصيل كرده هاش هم با ترس رد ميشي كه دور از ادب چيزي بهت نپرانه