وقتی من جوون بودم....

Parsi.Eng

عضو جدید
[h=6]وقتی من جوون بودم، دوست نداشتم برم
جشن های عروسی، چون تمام عمه ها و خاله های پیرم می آمدند پیش من و بهم
سیخونک می زدند و می خندیدند و می گفتند تو نفر بعدی هستی......!!! ،
البته بعدا همه شون از این کار دست کشیدن و این درست از وقتی بود
که منم همین کار رو عینا با اونا می کردم، البته در مجالس ختم
[/h]
 

alborz_3000

اخراجی موقت
وقتی من جوون بودم، دوست نداشتم برم
جشن های عروسی، چون تمام عمه ها و خاله های پیرم می آمدند پیش من و بهم
سیخونک می زدند و می خندیدند و می گفتند تو نفر بعدی هستی......!!! ،
البته بعدا همه شون از این کار دست کشیدن و این درست از وقتی بود
که منم همین کار رو عینا با اونا می کردم، البته در مجالس ختم

این نقل قول بود یا واقعا کار خودته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ایول خیلی حال کردم. :biggrin:نیم ساعته دارم میخندم
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی من جوون بودم، دوست نداشتم برم
جشن های عروسی، چون تمام عمه ها و خاله های پیرم می آمدند پیش من و بهم
سیخونک می زدند و می خندیدند و می گفتند تو نفر بعدی هستی......!!! ،
البته بعدا همه شون از این کار دست کشیدن و این درست از وقتی بود
که منم همین کار رو عینا با اونا می کردم، البته در مجالس ختم

جالب بود ولی ما که جراتشو نداریم....



راستی بیماران سرطانی به خاطر شیمی درمانی موهاشون میریزه
 

Similar threads

بالا