جواد جان من هم که در پرانتز نوشتم در جنگ.
دوباره بخوانید:
و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و همه انگشتانشان را قطع کنید(!) زيرا با خدا و پيامبرش به مخالفت برخاستند(!) و هر که با خدا و پيامبرش ، مخالفت ورزد ، بداند که عقوبت خدا سخت است.انفال 12 و 13
همانگونه که گفتم دوست ندارم مذهبی بحث کنم فقط برای اینکه به دوستمان shanim یادآوری کرده باشم این موضوع را ذکر کردم وگرنه سخن در مورد این قبیل آیه ها بسیار است.
بحث من سر ماهیت غیرانسانی و وحشیانه سربریدن است.به فرض دشمنش شایسته مرگ باشد می تواند به شکلی دیگر دشمنش را از پای در بیاورد.چرا مشخصا دستور به سربریدن و قطع دست می دهد؟فقط نمی گوید بکشید بلکه نحوه کشتن را هم(سربریدن و قطع انگشتان دست) دستور می دهد و مشخص می کند.
بودن در میدان جنگ مجوزی برای انجام کارهای چندش آور نیست.
نمونه ای دیگر:
سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردندیادست و پايشان در خلاف جهتيكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و درآخرت عذابى بزرگ خواهند داشت. مائده 33
کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود درعین مذلت جزیه بدهند. توبه 29
البته من قبلا هم عرض کردم کسانی حاضر به عمل به این دستور هستند و از آن دفاع می کنند که به خاطر دگم های ایدئولوژیک وجدان شان به خواب رفته باشد و فقط قصد توجیه و ماستمالی دارند.ای کاش می توانستند لحظه ای بی طرفانه به موضوع بنگرند تا برای همیشه این افکار را به دور بریزند.
فکر می کنم حالا به خوبی نمایان شده باشد که چرا عده ای از مسلمانان کارهایی می کنند که دل هر انسان آزاد اندیش و عاقلی را به درد می اورد.حالا فهمیدید که این جانوران سنگدل چرا بی رحمانه سر انسانها را در حالی که الله اکبر می گویند از تنشان جدا می کنند؟
از این قبیل فیلم ها که دست و پا یا سر شخصی را می برند یا او را سنگسار می کنند کم نیست و همانند shanim دل هر شخص با وجدانی از دیدن این صحنه ها بدرد می آید و دیدنش انچنان تاثیر روانی شدیدی بر انسان می گذارد که شبها کابوس آن را می بیند چه برسد به اینکه خودش بخواهد مرتکب اینکار غیرانسانی شود.
خب متن ویرایش شده شایدم من ندیدم!
شما مفهومی رو بدون درنظر گرفتن شرایط میخواید چندش آور توصیف کنید!!!من هم به عنوان مثال میتونم بگم کودک تازه متولد رو میشه کشت!!اگه نگم وقتی جان مادر در خطره این کار خوب هم هست اونوقت مخاطب میگه عجب آدم بیرحمی!!!
ضمن اینکه کار عده ای وهابی رو به این آیه ها گره زدن مغلطه ای بیش نیست چون آیه میدان جنگ رو منظور داره ضمن اینکه در آن زمان تمام جنگها با شمشیر بوده پس اینکه قطع شدن اعضا در جنگ طبیعی باشه چیز عجیبی نیست!!شما شرایط جنگ رو با داخل خانه و پشت کامپیوتر یکی میکنی و میگی وای خوب نیست در جنگ این کار رو کرد یا اون کاز در حالی که در جنگ اونم با کافر حربی اگر با تمام قدرت حمله نکنی و رعب در دل دشمن نندازی محکوم به شکستی!
در مورد آیه 12 سوره انفال
می دانیم که مسلمانانی که از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، برای حفظ عقیده ی خود تحت فشارهای روزافزون مشرکین، خانه ها و اموال و بستگان خود را در مکه رها کردند و دست خالی به مدینه آمدند. مسلمانان مدینه هم دار و ندار خود را با آنان تقسیم کردند. از آن سو مشرکین مکه اموال به جای مانده ی مهاجران را غارت کردند. مسلمانان در مدینه روزگار را به سختی می گذراندند تا اینکه کاروان مال التجاره ی سران مکه از شام به سوی مکه روانه شد. فرصت خوبی بود تا مسلمانان با مصادره ی آن کاروان غرامت آزارهای مشرکین و اموال از دست رفته را بگیرند. اجازه نبرد به آنان داده شد اما مشرکین پیشدستی کرده و با هزاران مرد جنگی با تجهیزات کامل نزدیک چاه های بدر راه را بر سپاه مسلمانان - که 313 نفر با کمترین تجهیزات بودند- بستند.
در چنین موقعیتی مسلمانان دو راه بیشتر ندارند یا دست از دین و عقیده ی خود بردارند و پیامبر خدا را دست بسته تحویل مشرکین دهند و خود خوار و ذلیل آنان شوند، و یا مردانه ایستادگی کنند و دست از عقیده ی خود بر ندارند و با دشمن بجنگند.
اما تربیت شدگان مکتب رسول خدا راه ایستادگی را بر ذلت ترجیح دادند. حال که بنا بر ایستادگی در برابر سپاه مجهر و چند برابر است باید از نیروی خود به بهترین نحو استفاده کنند و آن همان است که در آیه آمده است. یعنی نیرو را هدر ندهند، و ضربات را بر سرها وارد آورند تا کاری باشد و انگشتان نفرات دشمن را بزنند تا سلاح از دستشان بیفتد و دیگر توان مبارزه نداشته باشند.
نتیجه چنین جنگی پیروزی سپاه اندک مسلمانان بر لشکر مجهز کفار شد.
به معنی آیه دقت کنید نمیگه که سر را ببرید و بعد انگشت را یا بالعکس بلکه میگه بر سر و دست آنها بکوبید که ماجرایش هم آورده شد!
در مورد آیه 29 سوره توبه جالبه که برای میل خودتون دست به تحریف معنی هم زدید!!!
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قيامت ايمان نمی آورند و چيزهايی ، را که خدا و پيامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمی کنند و دين حق رانمی پذيرند
جنگ کنيد ، تا آنگاه که به دست خود در عين مذلت جزيه بدهند
ثانیاً این آیه و آیه 123 از آیات مطلق هستند که حمل بر آیات مقید می شوند. حمل مطلق بر مقید روشی اصولی و عقلایی است که مجتهد در صدور حکم باید به آن توجه کند. مثلاً از آیاتی که این آیات را مقید می کند آیه ی 190 از سوره ی بقره است که یک قاعده ی کلی را بیان می کند: "ای کسانی که ایمان آوردید در راه خدا با کسانی بجنگید که با شما سر جنگ دارند و از حد تجاوز نکنید. خداوند متجاوزان را دوست ندارد". یعنی اگر با کسانی که تجاوزی به شما نکرده اند بجنگید شما هم متجاوزید. (برای توضیح بیشتر به کتاب جهاد اثر شهید مطهری مراجعه شود)
علاوه براین، ترجمه ی آیة الله مکارم از آیه 123 مطلب را بهتر بیان کرده است: "اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كافرانى كه به شما نزديكترند، پيكار كنيد! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزديك غافل نكند!) آنها بايد در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس كنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!" به بیان دیگر آیه مفهوم دارد.
شهید مطهری (ره) در کتاب جهاد می نویسد: پس یک قید این است که دشمن در حال تجاوز و هجوم به شما باشد.
قید دیگر اینکه دشمن مرتكب يك ظلم فاحش نسبت بيك عده افراد انسانها شده است و باید آن ها را نجات داد یعنی بكمك مظلوم شتافتن.
قید دیگر مبارزه با اختناق است. آزادی توده ی مردم برای شنیدن دعوت اسلام. برای اینکه اختناق یک ظلم است و اين ظلم مانعی برای سعادت آن مردم بوجود آورده است. بسياری از جنگهائيكه در صدر اسلام واقع شد تحت همين عنوان بود، مسلمين كه ميامدند بجنگند ميگفتند ما با تودههای مردم جنگی نداريم با حكومتها ميجنگيم برای اينكه تودهها را از ذلت و بردگی اين حكومتها نجات بدهيم.
آيه 39 از سوره انفال ميفرمايد : « و قاتلوهم حتی لا تكون فتنه و يكون الدين كله لله ». بجنگيد
با آنها تا فتنه از ميان برود، مقصود از " فتنه " چيست ؟ يعنی آنها كه ميايند تفتين ميكنند شما را و ميخواهند مسلمانان را از دين خودشان خارج بكنند با آنها بجنگيد تا اينكه اين فتنه
از ميان برود، اينهم خودش يك قيد است، يك قيد ديگر در آيه ديگر آيه 75 از سوره نساء است: "و ما لكم لا تقاتلون فی سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان". ای مسلمانان چرا در راه خدا و در راه آن مردميكه بيچارهاند از مرد و از بچه، بيچارگانی كه گرفتار شدهاند چرا برای اينها، برای نجات اينها نمیجنگيد.
اين پنج آيه نشان داد كه دستور اسلام در موضوع جنگها اگر در بعضی آيات مطلق است در بعضی ديگر مقيد است، و روی قاعده مسلم عرفی و اصولی مطلق را بايد حمل بر مقيد كرد.
يك سلسله آيات ما در قرآن داريم كه در آن آيات تصريح ميكند كه دين بايد با دعوت درست بشود نه با اجبار، اينهم باز مؤيد اين مطلب است كه اسلام نظريهاش اين نيست كه بزور بمردم بگويد يا بايد مسلمان بشوی و اگر نه كشته ميشوی. اين آيات هم بشكل ديگری مفهوم آن آيات مطلق را باصطلاح روشن ميكند. مثل آیه ی "لا اكراه فی الدين"، و "ادع الی سبيل ربك بالحكمه والموعظة الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن" ( نحل 125) مردم را بخوان بسوی راه پروردگارت، با چی؟ با حكمت، با منطق با برهان، و ديگر با موعظه نيك: "و جادلهم بالتی هی احسن". آنها كه با تو مجادله ميكنند تو هم بنحو نيكی با آنها مجادله كن.
در آيه ديگر ميگويد: "و قل الحق من ربكم فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر" (كهف - 29). هر كه دلش ميخواهد ايمان بياورد، ايمان بياورد، هر كه هم دلش نميخواهد ايمان بياورد كافر باشد كافر زيست بكند.
آيه ديگر : « و لو شاء ربك لامن فی الارض كلهم جميعا افانت تكره الناس حتی يكونوا مؤمنين ». ( يونس - 99 ) خطاب به پيغمبر است. پيغمبر اكرم خيلی مايل بود مردم مؤمن بشوند. قرآن ميگويد، زور در مورد ايمان معنی ندارد. اگر زور صحيح بود خدا خودش باراده تكوينی خودش
ميتوانست همه مردم را مؤمن كند اما ايمان يك امريست كه بايد مردم انتخاب بكنند.
پس خواهشا اقدام عده ای وحشی رو به صرف اینکه میگند الله اکبر با آیات قرآن در نیامیزید و سعی کنید از بدی اون حرکت بد بودن آیات رو نتیجه بگیرید چون قرآن کتابیست که بیش از یک آیه دارد و نه یک آیه!!پس اینکه بخواهید به صرف ترجمه آیه ای خاص بدون در نظر گرفتن پس و پیش و دیگر آیات و شان نزول و حتی معنی دقیق رفتار عده ای رو توجیه کنید درست نیست مگر اینکه شالوده فکرتون این باشه!!!