شادی خانوم
عضو جدید
این تاپیک رو در انجمن دیگری دیدم. بسیار نظرم رو جلب کرد. سخنان استارتر رو اینجا می نویسم تا بحثی رو در کنار هم باز کنیم.
چندی پیش چنین خبری در خبرگزاری ها منتشر شد که نشان از وحشت ملت آمریکا از مسلمانان است. آن ها که این خبر را نخوانده اند بخوانند.
اخراج دو روحانی مسلمان از هواپیما در آمریکا
به گزارش ادیان نیوز، اخبار رسیده از ایالات متحده آمریکا حاکی از آن است که مسئولان یک هواپیمای مسافربری در فرودگاه "ممفیس" آمریکا از دو روحانی مسلمان را بخاطر خودداری خلبان از پرواز در صورت حضور آنان، از هواپیما اخراج کردند.این دو روحانی ابتدا و پس از بازرسی ماموران امنیتی اجازه یافته بودهاند که سوار هواپیمایی بشوند که مقصدش "شارلوت" در کارولینای شمالی بوده اما پس از سوار شدن آنها، خلبان اعلام کرد که در حضور آنها اقدام به پرواز نخواهد کرد چرا که حضور آنها موجب آزرده خاطر شدن مسافران دیگر می شود!
در همین راستا این دو روحانی اعلام کردند که مسئولان شرکت هوایی بیش از نیم ساعت با خلبان صحبت کردند اما خلبان همچنان پرواز در صورت حضور آنها در هواپیما را نپذیرفت. آنها سپس به قسمت انتظار فرودگاه انتقال یافته و با پرواز بعدی به مقصد مورد نظر فرستاده شدند.نکته جالب این بود که این دو روحانی قصد داشته اند که در کنفرانسی با مضمون ''ترس از اسلام'' و ''تبعیض علیه مسلمانان در آمریکا'' که در آن روحانیون اسلامی برتر آمریکای شمالی حضور داشته اند، شرکت کنند.
یکی از این روحانیون با نام "ماسودور رحمان" طی اظهاراتی به خبرنگاران گفت: این رفتار اقدامی نژادپرستانه و تبعیض آمیز بوده چرا که تنها بخاطر مذهب و ظاهر آنها و نیز بخاطر عدم شناخت کافی از مذهب چنین رفتاری با آنها صورت گرفته است.گفتنی است هر دو روحانی ساکن ممفیس در آمریکا هستند. آقای رحمان همچنین به تدریس زبان عربی در دانشگاه این شهر مشغول است. او می گوید که در هواپیما لباس سنتی هندی بر تن داشته است. روحانی دیگر هم لباس عربی پوشیده بوده است.
شایان ذکر است سخنگوی امنیت پرواز نیز وقوع این حادثه را تایید کرده است. سخنگوی شرکت هواپیمایی ضمن عذرخواهی گفته که در حال بررسی این اتفاق است.این دو روحانی با دفتر روابط آمریکایی ها - مسلمانان واقع در واشنگتن تماس گرفته و آنها را از این اتفاق با خبر کردهاند. این دفتر به دفاع از حقوق شهروندی مسمانان آمریکا می پردازد.
/
چند سال پیش یکی از فامیل هامون بعد از 10 سال به همراه همسر انگلیسیش به ایران اومدن و مهمان خانه ما شدند. همه محرم بودند و ما روسری نذاشته بودیم. لیان اولین بارش بود که میمود ایران.
نشسته بودیم دور هم و زمان از دستمون در رفته بود که مادرم رفتن و چادر نمازشون رو گرفتن تا برن نماز بخونن اما چون همه گرم صحبت بودیم با همون چادر دوباره اومدن تو جمع و مشغول بستن چادر و صحبت بودند.
من یهو نگاهم افتاد به لیان! دیدم در حالی که نشسته بود روی مبل پاهاش رو داشت به طرف شکمش جمع می کرد و از وحشت نمی دونست باید چی کار کنه و کجا فرار کنه. نمی دونست باید به شوهرش که کنارش بود بچسبه یا جیغ بکشه و فرار کنه. با چشم های وحشت زده و زبون بند اومده به مادرم نگاه می کرد و فکر می کرد چادر مساوی است با آدم کشی!
طوری بود که منم از وحشت اون زبونم بند اومده بود. فقط هم من متوجه رفتار اون شده بودم و همه گرم صحبت بودن حتی شوهرش.
بالاخره قفل زبونم شکست و به انگلیسی بهش گفتم she wants say pray و بعد دیدم اون با شک و تردید کمی آروم شد و دوباره پاهاش رو روی زمین گذاشت و سعی کرد معمولی باشه!
با خودم فکر می کنم دولت مرداشون باهاشون چه کردند که اون ها یه تکه پارچه می ترسن!
شاید بهتر باشه به جای وحشت از مسلمانان، عبارت وحشت از چند تکه پارچه رو به کار ببریم!
/
چندی پیش چنین خبری در خبرگزاری ها منتشر شد که نشان از وحشت ملت آمریکا از مسلمانان است. آن ها که این خبر را نخوانده اند بخوانند.
اخراج دو روحانی مسلمان از هواپیما در آمریکا
اخبار رسیده از ایالات متحده آمریکا حاکی از آن است که مسئولان یک هواپیمای مسافربری در فرودگاه "ممفیس" آمریکا از دو روحانی مسلمان را بخاطر خودداری خلبان از پرواز در صورت حضور آنان، از هواپیما اخراج کردند.این دو روحانی ابتدا و پس از بازرسی ماموران امنیتی اجازه یافته... |
به گزارش ادیان نیوز، اخبار رسیده از ایالات متحده آمریکا حاکی از آن است که مسئولان یک هواپیمای مسافربری در فرودگاه "ممفیس" آمریکا از دو روحانی مسلمان را بخاطر خودداری خلبان از پرواز در صورت حضور آنان، از هواپیما اخراج کردند.این دو روحانی ابتدا و پس از بازرسی ماموران امنیتی اجازه یافته بودهاند که سوار هواپیمایی بشوند که مقصدش "شارلوت" در کارولینای شمالی بوده اما پس از سوار شدن آنها، خلبان اعلام کرد که در حضور آنها اقدام به پرواز نخواهد کرد چرا که حضور آنها موجب آزرده خاطر شدن مسافران دیگر می شود!
در همین راستا این دو روحانی اعلام کردند که مسئولان شرکت هوایی بیش از نیم ساعت با خلبان صحبت کردند اما خلبان همچنان پرواز در صورت حضور آنها در هواپیما را نپذیرفت. آنها سپس به قسمت انتظار فرودگاه انتقال یافته و با پرواز بعدی به مقصد مورد نظر فرستاده شدند.نکته جالب این بود که این دو روحانی قصد داشته اند که در کنفرانسی با مضمون ''ترس از اسلام'' و ''تبعیض علیه مسلمانان در آمریکا'' که در آن روحانیون اسلامی برتر آمریکای شمالی حضور داشته اند، شرکت کنند.
یکی از این روحانیون با نام "ماسودور رحمان" طی اظهاراتی به خبرنگاران گفت: این رفتار اقدامی نژادپرستانه و تبعیض آمیز بوده چرا که تنها بخاطر مذهب و ظاهر آنها و نیز بخاطر عدم شناخت کافی از مذهب چنین رفتاری با آنها صورت گرفته است.گفتنی است هر دو روحانی ساکن ممفیس در آمریکا هستند. آقای رحمان همچنین به تدریس زبان عربی در دانشگاه این شهر مشغول است. او می گوید که در هواپیما لباس سنتی هندی بر تن داشته است. روحانی دیگر هم لباس عربی پوشیده بوده است.
شایان ذکر است سخنگوی امنیت پرواز نیز وقوع این حادثه را تایید کرده است. سخنگوی شرکت هواپیمایی ضمن عذرخواهی گفته که در حال بررسی این اتفاق است.این دو روحانی با دفتر روابط آمریکایی ها - مسلمانان واقع در واشنگتن تماس گرفته و آنها را از این اتفاق با خبر کردهاند. این دفتر به دفاع از حقوق شهروندی مسمانان آمریکا می پردازد.
/
چند سال پیش یکی از فامیل هامون بعد از 10 سال به همراه همسر انگلیسیش به ایران اومدن و مهمان خانه ما شدند. همه محرم بودند و ما روسری نذاشته بودیم. لیان اولین بارش بود که میمود ایران.
نشسته بودیم دور هم و زمان از دستمون در رفته بود که مادرم رفتن و چادر نمازشون رو گرفتن تا برن نماز بخونن اما چون همه گرم صحبت بودیم با همون چادر دوباره اومدن تو جمع و مشغول بستن چادر و صحبت بودند.
من یهو نگاهم افتاد به لیان! دیدم در حالی که نشسته بود روی مبل پاهاش رو داشت به طرف شکمش جمع می کرد و از وحشت نمی دونست باید چی کار کنه و کجا فرار کنه. نمی دونست باید به شوهرش که کنارش بود بچسبه یا جیغ بکشه و فرار کنه. با چشم های وحشت زده و زبون بند اومده به مادرم نگاه می کرد و فکر می کرد چادر مساوی است با آدم کشی!
طوری بود که منم از وحشت اون زبونم بند اومده بود. فقط هم من متوجه رفتار اون شده بودم و همه گرم صحبت بودن حتی شوهرش.
بالاخره قفل زبونم شکست و به انگلیسی بهش گفتم she wants say pray و بعد دیدم اون با شک و تردید کمی آروم شد و دوباره پاهاش رو روی زمین گذاشت و سعی کرد معمولی باشه!
با خودم فکر می کنم دولت مرداشون باهاشون چه کردند که اون ها یه تکه پارچه می ترسن!
شاید بهتر باشه به جای وحشت از مسلمانان، عبارت وحشت از چند تکه پارچه رو به کار ببریم!
/