مکانی برای دلتنگی

kaveh_sharififar

عضو جدید
دوست داشتم صادقانه بنویسم
دوست داشتم بنویسم ....
آخه می دونید من فقط زمانی مینویسم که واقعا احساس تنهایی میکنم زمانی که احساس میکنم تو کل دنیا یه وجب خاک نیست حتی من رو هم تو خودش جا بده ....
منکرشم و انکارش میکنم با وجود اینکه دوستش دارم خالقم را میگویم ... اصلا نمی دانم چرا من رو افرید.... چرا خواست من به این دنیایه نکبتی بیام... خواست چه چیزی رو به کی ثابت کنه...
ولی مطمئن هستم من رو خلق کرد تا به دیگر مخلوقاتش نشون بده که کسی هست که از همه شما بی کس تره ....
بی چیز تره.... قرعه به اسم من افتاد چرا؟ نمی دانم
کل دل خوشییه ماها اینه که یه مطلب بنویسیم که بخونننش و واسش به به و چه چه کنن ولی باور کنید این بار فقط و فقط واسه دل خودم نوشتم...
گفتم خدا چرا بازیم میدی؟
برگشت بهم گفت بازیت نمیدم کل زندگیت از آغاز تا پایانش بازییه خودت خبر نداری....
ناراحت شدم گفتم خدا بازیم نده من زورم میاد ، من رو بکش تا دیگه... بابا نمیتونم ، ببینم اون طرف چه خبره !
گفت : هیچ خبری نیست ، اصلا فکر میکنی اون طرفی هست؟؟
چیزی نگفتم رفتم تو فکر به پشت سرم نگاه کردم پر از پیچ و خم ، شکست و پیروزی
سرم رو انداختم پایین وبه فکر رفتم ...
میدونی دیروزم عین امروزم بود و مطمئنم فردا هم مثل امروزم خواهد بود و این یعنی ...........

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمیکردی ....
تو ای مادر اگر آن شب شوره چشمی ها نمیکردی .....
تو ای شهوت اگر آن شب شرر بر پا نمی کردی....
شاید حالا فی به این دنیا بی نشان بودم ....
پدر خیانت کرده ای شاید نمی دانی....
مرا به دنیا هدایت کرده ای شاید نمی دانی ....
پدر جنایت کرده ای شاید نمی دانی....

چون بژی شه رطه ....... نه وک چه نده ب ژی

مطالبه خودتون رو وقت دلتنگیتون بنویسید....
 

mrsplym007

عضو جدید
بابا جون وقتی خودت میگی خدا...یعنی یکی هست که دوست داره ... یعنی یکی هست که هواسش به تو هست... بابا جون یکم بیشتر دقت کن ؟ok?
 

noosh_l

عضو جدید
آدمک
آخر دنیاست بخند
آدمک
مرگ همینجاست بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک
خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که تو را عاشق کرد
مثل تو تنهاست
بخند:gol:
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
بابا جون وقتی خودت میگی خدا...یعنی یکی هست که دوست داره ... یعنی یکی هست که هواسش به تو هست... بابا جون یکم بیشتر دقت کن ؟ok?
با عرض پوزش حواسش رو با ح حوله مینویسن
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
با عرض پوزش حواسش رو با ح حوله مینویسن
پندارهای پوچ درونم را فراگرفته اند,
بگذار بگیرند, بگذار خستگی مرا از پا درآورد,
بگذار آتشم بزنند, بگذار به صلیب بکشنندم.
بگذار هستی ام را از دست بدهم..تنهایم بگذار....
شاید هدف از زندگی ما در این دنیا این نباشد که خدا را بپرستیم، بلکه این باشد که او را خلق کنیم.
سر آرتور سی کلارک
از نشون دادن کاراتون به دیگران از انتظار تشویق بپرهیزید که این میشه آفت یادگیری
;)
 

kaveh_sharififar

عضو جدید
هر سو مرز، هر سو نام، رشته کن از بی شکلی
گذران از مروارید زمان و مکان
باشد که بهم پیوندد همه چیز، باشد که نماند مرز، که نماند نام


بازم دلتنگی بازم نوشتن بازم ماندن یا نماندن ...
دنیای ما..... ، کشور ما.........نه اصلا به دنیا یا کشور چیکار دارم شهر ما بگم خیلی بهتره.
شهر ما کلان شهر نیست ، یه شهرستان معمولی هستش ولی به نسبت ما بقی شهرها بزرگه ، ولی می دونید بازم برای من که دلتنگم کوچیکه از یه چهار دیواری هم که فکرش رو می کنی کوچیکتره...
برای نوشتن باز بهانه ای جز دلتنگی ندارم این بار هم مینگارم ولی نه برای نگارم ، برای دل به ظاهر کوچیک ولی بزرگ خودم...
تصمیم گرفتم فقط برای دل خودم بنویسم نه برای کسه دیگه ای ، آخه کی می تونه لایق دل تنگی من یا تو باشه؟ باور کن کسی نیست غیر خودت.
فقط خودت هستی که می تونی عظمت دلتنگیت ، ناراحتیت یا دونه قطره سرده رو گونت یا هر آنچه که از دل باشد رو بدونه؟؟؟
من باز می نویسم ، مطمئنم دارم چرت و پرت می نویسم ولی همین که تسکینی بر دردهایم هستش پس دلیلیست برای نوشتنم.
خیلی دل تنگم خیلی... کاش میشد....
کاش میشد که خدای اهورایی من ، خدای نیکی من بتونه باید و من رو با خودش به اون طرفی که نیست ببره...
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهترين شعر مرا
قاب كن و پشت نگاهت بگذار....
تا كه تنهائيت از ديدن من
جا بخورد..!!
و بداند كه...
دل من با توست..!
و همين نزديكيست...!!!!
 

kaveh_sharififar

عضو جدید
نمی دانم چه می دانم که انسان بودن و ماندن چه دشوار است ، چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از این احساس شرمسار است ...
من خوشباور ساده در این دنیایه بی سامان که عصا از کور می دزدند محبت جستجو کردم...
 

gol_bahar

عضو جدید
فکر نکنم این دل تنگی ها هیچ زمانی تمام بشه.این همه دل تنگی به خاطر چیه؟

دل کوچکم ؛دلم برایت تنگ شده برای شنیدن صدای خنده هات.دلم برات می سوزه آخه تو با این کوچیکی چه طوری این همه درد رو تحمل می کنی و صدایی ازت در نمیاد.تنها پاسخ تو به این همه درد بارانی شدن توست. دل کوچکم چه قدر غریبی،بهتر بگم یه غریبه آشنایی:(
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دونم.امشب خیلی داغونم.
دلم تنگه واسه اون روزایی که تنهای تنها بودم.
اون روزایی که دلبسته ی هیچ کس نبودم.
امشب خیلی خستم.
حس گریه هم ندارم.
امشب خیلی دلتنگم.
باید برگردم و از نو شروع کنم.
نمی دونم چرا اینا رو واسه شما میگم....ببخشید.
 

kaveh_sharififar

عضو جدید
نوشتن...... ربطی نداره به خالی شدن ولی عجیبه آدم خالی میشه....
نوشتن هر کلمه به دانه اشکی می ماند برای باریدن..... نمی دونم شاید باز ذارم چرت و پرت می نویسم آخه باز دلتنگم....
جدیدن هر روز مشروب می خورم ولی باور کنید دردم رو بیشتر میکنه ولی کم نمیکنه...
فکر کنم دارم الکلی میشم من تقریبا 15 روزه هر روز .........

حالقم میپرستمت با وجده اینکه بیشتر از همه منکرتم...
 

ترانه

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از 6 سال دوباره امشب به پوچی محض رسیدم.
مرگ بهترین راهه.
باید امشب بروم........

جدی !! :(

بچه ها ببخشید حستونو بهم زدم. شاید منم باید مثل شما از دردام و دلتنگیام بگم (با توجه به عنوان تاپیک) ولی فکر می کنین این فایده ای هم میتونه داشته باشه.من توی اطرافیانم کسایی رو میشناسم که فکر میکنن اگه بخندن و یا شاد باشن خیانت می کنن به درداشون به نظر من هر چقدر بیشتر احساس افسردگی کنیم نه تنها هیچ چیز تغییر نمی کنه تازه اوضاع بدتر میشه.
و اعتقاد دارم به اینکه بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد :smile:
 

اني

عضو جدید
دلتنگي

دلتنگي

جاده بي‌انتهاست مي‌دانم
مرگ هم سهم ماست مي‌دانم
قسمت چشم‌هاي باراني
گريه بي‌صداست مي‌دانم
مادرم با نگاه خود مي‌گفت
زندگي اشتباست مي‌دانم
يك نفر بي‌بهانه مي‌گريد
دل دلش جاي پاست مي‌دانم
يك نفر بيگناه مي‌ميرد
آه، او آشناست مي‌دانم
همسفر فكر رفتن اما دل
در غم جاده‌هاست مي‌دانم
مي‌سپارم تو را به آينه
آينه بي‌رياست مي‌دانم
دردها بي‌سؤال مي‌آيند
ما به جرم نكرده مي‌سوزيم
زندگي بي‌وفاست مي‌دانم
تقديم با يه دنيا دلتنگي:gol:
 

kaveh_sharififar

عضو جدید
تمام بیکسیم را تنها برایت به یادگار می گذارم تا در تنهاییت بدانی من چه میکشیدم...
تنها خواهم ماند فقط و فقط برای اینکه در تنهاییم به تو می اندیشم
پس به خواترت تنها خواهم ماند ....
تمام تنهاییم تقدیمت ای تنها ترین تنها

په م بله بو وا زو له بیرت چو؟
س پینه تا دوینه هناسو بو؟
په م بله بو وا زو دلت گورا
بزویت نهات به و عشقه چوله؟
آخ له دردی دل که دردی تویه...
من چبکهم او دلم عاشقی تویه؟
من چبکه اودلم سوتاوی تویه...

عشق لای من تا هتایه بسر ناچه دوایی نایه
ژینی به اوینو خوشه ویستی به بهارو به مه نایه...

باز مستم و دلتنگ باز بی کسو تنها برای تنهاییم می نویسم و خواهم نوشت تمام کسانی که در تنهاییم با من هستن...
همه این نوشته ها فقط از ناراحتییه...
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام برگهایمان را گریستیم
کاجی نبود
تا سر بر روی شانه هایش نهیم
سایه های عریان
بر سکوت دیوارها
و جامه های سپید در راه
 

Similar threads

بالا