روز اول که دل من به تمنای تو پر زدیک ایستگاه... صبح کمی سرد.. منتظر
یک شاخه.. گل سکوت و یک مرد... منتظر
ترسیدم و پشت بر وطن کردمآن ترک پریچهر که دوش از بر ما رفت
یا رب چه خطا دید که از راه خطا رفت؟
آری،آری،جان خود در تیر کرد آرشمشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |