درد بی عشقی ز جانم برده طاقت، ور نه من
داشتم آرام، تا آرامِ جانی داشتم
رهی معیری
داشتم آرام، تا آرامِ جانی داشتم
رهی معیری
دل من نه مرد آن است که با غمش برآیدبه مطربان صبوحی دهیم جامه چاک
بدین نوید که باد سحرگهی آورد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |