مشاعرۀ سنّتی

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تماشای تو میکردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی به تماشای من است


تا میتوانی آتش دلها خموش کن
مگذار بر فلک برود دود آه را
جز محنت عذاب نبینی به عمر خویش
گر نشنوی بجان سخن خیر خواه را.
..:gol:
 

surrender

عضو جدید
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر
می خواستم که شعله شوم, سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس, بسته و اسیر

فروغ فرخزاد
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر
می خواستم که شعله شوم, سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس, بسته و اسیر

فروغ فرخزاد

روز مــن شــب شـد و آن مـاه بـه راهـی نـگـذشـت

این چه عمری‌ست که سالی شد و ماهی نگذشت؟....:gol:
 

surrender

عضو جدید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
..

مشیری
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دى شيخ با چراغ همى گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند يافت مى نشود جسته ايم ما
گفت آنكه يافت مى نشود آنم آرزوست
 

surrender

عضو جدید
تکیه داده ام به باد
با عصای استوایی ام
روی ریسمان آسمان
ایستاده ام
بر لب دو پرتگاه ناگهان
ناگهانی از صدا
ناگهانی از سکوت
زیر پای من
دهان دره ای از سقوط
باز مانده است ...

قیصر امین پور
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تکیه داده ام به باد
با عصای استوایی ام
روی ریسمان آسمان
ایستاده ام
بر لب دو پرتگاه ناگهان
ناگهانی از صدا
ناگهانی از سکوت
زیر پای من
دهان دره ای از سقوط
باز مانده است ...

قیصر امین پور
تورا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزآن دلخسته گانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطر گردان را شکر در مجمر اندازیم
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــونس و غمگـــسار مـــن بی تو بسر نمی شود
بی تو نه زندگی خوشم بی تو نه مردگی خوشم
ســر ز غـم تو چون کشم بی تو بسر نمی شود
هر چه بگویم ای صنم نیست جـدا ز نیــک و بـد
هم تو بگو ز لطف خود بی تو بسر نمی شود
 

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در جهان تا میتوانی ساده و یکرنگ باش
قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است
 

surrender

عضو جدید
تشنه ی آب های مشبک هستم
دگمه های لباسم
رنگ اوراد اعصار جادوست
در علف زار بیش از شیوع تکلم
آخرین جشن جسمانی ما به پا بود
من در این جشن, موسیقی اختران را
از درون سفالینه ها می شنیدم
و نگاهم پر از کوچ جادوگران بود
...

سهراب سپهری
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در به روی دوست بستن شرط نیست
ور ببندی سر به در بر می‌زند

سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در می‌زند
 

surrender

عضو جدید
و آن پرستو که چنان گمشده ای داشت, هنوز
همچنان در طلبش غمزده بود
ماه او را در آن پنجره آورد و به وی
با سرانگشت مرا داد نشان
کاین همان است , همان گمشده ی بی سامان
که در این دخمه ی غمگین سیاه
کاهدش جان و تن و همت و هوش
می شود سرد و خموش

اخوان ثالث
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای باد صبا بهر خدا بوی که داری؟
این بویِ خوش از سلسله ی موی که داری؟
خرم شده زتو بستان ای باد بهاری !
این خرمی از روی که و بوی که داری ؟
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا