دل پرحسرت از كوي تو برگرديدم و رفتم
نشد پابوس روزي آستان بوسيدم و رفتم
مر ا همچون هلالی بود آغوش
درونش کوکبی سیمین بناگوش
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری!!!
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند براین آب نظر کن...............
شد ز غمت خانۀ سودا دلمنگویمت که همه ساله می پرستی کن
سه ماه می خور و نه ماه پارسا میباش
شد ز غمت خانۀ سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
نگاه کن که موم شب به راه مااستاد عشقم بنشین و بر خوان
درس محبت در مکتب من
رسم دورنگی آیین ما نیست
یکرنگ باشد روز و شب من
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالمدلم سوخت در آتش قيد ها
بسوزد قفس بند تن كاشكي
نصيبم شود همچو پروانه اي
پس از ساختن سوختن كاشكي
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفريک وعده خواهم از تو که گردم در انتظار
حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش
تو آمدی ز دورها و دورهاای پرستوی زمستانی من
دیگر شکوفه لبخندی نیست
جز تن بی روح سرما زده چیزی نیست
بهاری نیست...
هاتفی از گوشۀ میخانه دوشاز دوریت ببین ای نازنینم
دل تنگم ز سنگ غم شکسته
به تيغ نا مرادي گشته خسته
غبار حسرتم بر دل نشسته
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |