مشاعرۀ سنّتی

[araz_heidari]

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

دلی دیرم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت
لباسی بافتم بر قامت دل
زپود محنت و تار محبت
باباطاهر
​

 

[azadeh_arch _eng]

تو را با تيشه ي عشقم ميان مر مر قلبم تراشيدم
از ان پس من تو را چون بت پرستيدم


love is the still stand thing
when the all hos fallen

 

[naghmeirani]

تو را با تيشه ي عشقم ميان مر مر قلبم تراشيدم
از ان پس من تو را چون بت پرستيدم


love is the still stand thing
when the all hos fallen

مستغني از گل است مزار شهيد عشق .... اي غنچه لب! تو بر سر خاكم بيا بخند

 

[salahshur]

مستغني از گل است مزار شهيد عشق .... اي غنچه لب! تو بر سر خاكم بيا بخند

دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

 

[naghmeirani]

دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

در فراق دوستان آخر ز ما چيزي نماند . هر كه رفت از هستي ما پاره اي با خويش برد

 

[salahshur]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

 

[naghmeirani]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

دارد لب من تشنگي بوسة بسيار چون مزرعه خشك كه دارد غم باران

مهدي سهيلي
​

 

[salahshur]

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان .....غلام همت سروم که این قدم دارد

 

[naghmeirani]

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان .....غلام همت سروم که این قدم دارد

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

 

[salahshur]

دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل .....به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد

 

[naghmeirani]

دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل .....به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد

در حفظ آبرو ز گهر باش سخت تر كان آب چون كه رفت نيايد به جوي خويش

صائب تبریزی
​

 

[salahshur]

در حفظ آبرو ز گهر باش سخت تر كان آب چون كه رفت نيايد به جوي خويش

صائب تبریزی
​

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی.....خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

 

[salahshur]

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی.....خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

دون و دون میدونم.... هرچی بخواید میخونم

 

[naghmeirani]

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی.....خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

دست طمع چو پيش كسان مي‌كني دراز پل بسته‌اي كه بگذري از آبروي خويش

صائب تبریزی
​

 

[salahshur]

دست طمع چو پيش كسان مي‌كني دراز پل بسته‌اي كه بگذري از آبروي خويش

صائب تبریزی
​

دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری ........جانب هیچ آشنا نگاه ندارد

حافظ
​

 

[naghmeirani]

دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری ........جانب هیچ آشنا نگاه ندارد

حافظ​

درد عاشق را، دوائي بهتر از معشوق نيست .... شربت بيماري فرهاد را، شيرين كنيد

 

[salahshur]

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست....به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

 

[naghmeirani]

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست....به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

درين زمين، چو تو خورشيد طلعتي بوده ست .... وگرنه ماه، بدور زمين نمي گرديد

 

[salahshur]

درين زمين، چو تو خورشيد طلعتي بوده ست .... وگرنه ماه، بدور زمين نمي گرديد

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد......چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[h-masoumi]

درين زمين، چو تو خورشيد طلعتي بوده ست .... وگرنه ماه، بدور زمين نمي گرديد

دوست می​دارم من این نالیدن دلسوز را/تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

 

[naghmeirani]

دوست می​دارم من این نالیدن دلسوز را/تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

آتش بگير، تا كه بداني چه مي كشم .... احساسِ سوختن، به تماشا نمي شود

 

[salahshur]

آتش بگير، تا كه بداني چه مي كشم .... احساسِ سوختن، به تماشا نمي شود

دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد ......شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید.....تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

 

[naghmeirani]

دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد ......شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید.....تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در ره عشق، به سر تيشه زدن آسان نيست .... كرد فرهاد، درين مرحله شيرين كاري[/FONT]​

 

[h-masoumi]

دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد ......شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید.....تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلت گرفت که دیدی دو ماهی قرمز..[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلت بزرگ شد و تنگ نیز دریا شد[/FONT]

 

[naghmeirani]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلت گرفت که دیدی دو ماهی قرمز..[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلت بزرگ شد و تنگ نیز دریا شد[/FONT]

در عدم هم ز عشق، شوري هست .... گل گريبان دريده مي آيد

 

[salahshur]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در ره عشق، به سر تيشه زدن آسان نيست .... كرد فرهاد، درين مرحله شيرين كاري[/FONT]​

یارم چو قدح به دست گیرد ......ازار بتان شکست گیرد

 

[salahshur]

در عدم هم ز عشق، شوري هست .... گل گريبان دريده مي آيد

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش.....گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

 

[naghmeirani]

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش.....گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

در غنچه اي هنوز و، دل از خلق مي بري .... ايواي اگر! ز غنچه درآيي و گل شوي

 

[h-masoumi]

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش.....گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دور نشو که نامه ای نمی شود به هم نوشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هر چه کبوتر است من در این دیار کشته ام[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرگ - جنون گرفته ام به هر کسی رسیده ام[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آمده پیش کشته ام رفته کنار کشته ام[/FONT]

 

[salahshur]

در غنچه اي هنوز و، دل از خلق مي بري .... ايواي اگر! ز غنچه درآيي و گل شوي

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد......دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

شب خوبی بود دوستان لذت بردم
شب خوبی داشته باشید
خدا نگه دار