مشاعرۀ سنّتی

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
تو مي‌روي و دل ز دست مي‌رود
مرو که با تو هرچه هست مي‌رود!

دلي شکستي و به هفت آسمان
هنوز بانگ اين شکست مي‌رود!


"ه‍‍. الف. سايه"
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
دلا خوبان دل خونین پسندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند

متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسندند
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
در پیش روی خلق به ما جا دهند از آنک
ما را هر چه از نیک و بد است روبروست
خاری به طعنه گفت چه حاصل از بود رنگ
خندید گل که هر چه مرا هست رنگ و بوست
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
ته که ناخوانده‌ای علم سماوات
ته که نابرده‌ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندانی
بیاران کی رسی هیهات هیهات
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
تو را دوست دارم مانند سرخ گلی که بوته هایش را عاشق است
تو رادوست دارم مانند ماه که پرتو هایش را عاشق است
تو را دوست دارم زیرا نسیم حیاتم هستی
دوستت دارم زیرا که "دوست داشتن تو "وجود من است
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تو به کس مهر نبندی مگر آندم
که زخود رفته در آغوش تو باشد
لیک چون حلقه بازو بگشایی
نیک دانم که فراموش تو باشد
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
دلی دیرم ولی دیوانه و دنگ
ز دستم شیشه‌ی ناموس بر سنگ

ازین دیوانگی روزی برآیم
که در دامان دلبر برزنم چنگ
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
لیک دیگر پیکر سرد مرا
می فشارد خاک دامنگیر خاک
بی تو, دور از ضربه های قلب تو
قلب من میپوسد آنجا زیر خاک


بعدها نام مرا باران و باد
نرم میشویند از رخسار سنگ
گور من گمنام می ماندبه راه
فارغ از افسانه های نام و ننگ
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
گفت که دیوانه نئی لایق این خانه نئی
رفتم و دیوانه شدم سلسله بنده شدم
گفت که سرمست نئی رو که از این دست نئی
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
مرغان قفس را المی باشد و شوقی.....کان مرغ نداند که گرفتار نباشد
دل آینه صورت غیب است ولیکن..........شرط است که بر آینه زنگار نباشد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دیده را طغیان بیداری گرفت
دیده از دیدن نمی ماند, دریغ
دیده پوشیدن نمیداند , دریغ
رفت و در من مرگزاری کهنه یافت
هستیم را انتظاری کهنه یافت
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
تو مرا میفهمی
من تورا میخواهم
و همین ساده‌ترین قصه‌ هر انسان است
تا ابد در دل من میمانی.......
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت ...... باز آید و برهاندم از بند ملامت
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
تو خود جان جهانی،
گر نهانی و عیانی،
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی،
تو ندانی که خود آن نقطه عشقی، تو اسرار نهانی،
همه جا تو، نه یک جای، نه یک پای، همه ای، با همه ای، همهمه ای،
تو سکوتی، تو خود باغ بهشتی، تو به خود آمده از فلسفه چون و چرایی
 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یارب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان
کین همه ناز از غلام و ترک و استر میکنند
ای گدای خانقه بر جه که در دیر مغان
می دهند آبی و دلها را توانگر می کنند
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
دریغا دیر خیلی دیر فهمیدم
که من چندی ست گشتم از مدار اعتنایت طرد
در آن آغاز بعد از من در این پایان بعد از تو
که خواهی دید خیلی فرق دارد مرد با نامرد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم زیک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه بیشتر زما مست شدند
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم تو پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
و لای لای کوکی ساعت ها
و هسته های شیشه ایی نور...
پیش می آیند؟

و همچنان که پیش می آیند
ستاره های اکلیلی از آسمان به خاک می افتند
و قلبهای کوچک بازیگوش
از حس گریه می ترکند.
 
  • Like
واکنش ها: vahm
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا