تا مست چشمانش شوم بس فتنه در کارم کندته که ناخواندهای علم سماوات
ته که نابردهای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی
بیاران کی رسی هیهات هیهات
ما كه با دريا تلاطم كرده ايمما يكديگر را با نفس هامان
آلوده مي سازيم
آلوده تقواي خوشبختي
ما از صداي باد مي ترسيم
ما از نفوذ سايه هاي شك
در باغ هاي بوسه هامان رنگ مي بازيم
ما در تمامي ميهماني قصر نور
از وحشت آوار مي لرزيم
ما كه با دريا تلاطم كرده ايم
راه دريا را چرا گم كرده ايم
قفل غم بردر سلولم مزن
من خودم خوش باورم گولم نزن
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |