مشاعرۀ سنّتی

shanli

مدیر بازنشسته
ز انقلاب زمانه،عجب مدار که چرخ
ازین فسانه،هزاران هزار دارد یاد

حافظ:gol:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در صبح آشنایی شیرینمان تو را
گفتم که مرد عشق نئی باورت نبود
در این غروب سرد جدایی هنوز هم
می خواهمت چو روز نخستین ولی چه سود؟
فریدون مشیری
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دریای تهی

در جام فلک باده بی دردسری نیست
تا ما به تمنا لب خاموش گشاییم
در دامن این بحر فروزان گوهری نست
چون موج به امید که آغوش گشاییم؟

رهي معيري
 

ghisoo_tala

عضو جدید
دریای تهی

در جام فلک باده بی دردسری نیست
تا ما به تمنا لب خاموش گشاییم
در دامن این بحر فروزان گوهری نست
چون موج به امید که آغوش گشاییم؟

رهي معيري

من زاده ی شهوت شبی چرکینم
در مذهب عشق، کافری بی دینم
آثار شب زفاف کامی است، پلید
خونی که فسرده در دل خونینم:gol:
کارو
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از آن حسن روز افرون که یوسف داشت دانستم
که عشق ار پرده عصمت برون آرد زلیخا را ........
 

ghisoo_tala

عضو جدید
من از آن حسن روز افرون که یوسف داشت دانستم
که عشق ار پرده عصمت برون آرد زلیخا را ........

از باده ی " نیست " سرخوشم ، سرخوش و مست!
بیزارم و دلشکسته، از هر چه که " هست "!
من " هست " به " نیست " دادم، افسوس که " نیست "
در حسرت " هست " پشت من پاک شکست!:gol:
کارو
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردم از یار است و درمان نیز هم ........ دل فدای او شد و جان نیز هم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
در كار گلاب و گل حكم ازلي اين بود ..... كان شاهد بازاري وين پرده نشين باشد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مژدگاني بده اي دل كه دگر مطرب عشق .......... راه مستانه زد و چاره مخموري كرد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دارم از زلف سیه اش گله چندان که مپرس
که چنان زوشده امبی سرو سامان که مپرس
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
سبب مپرس كه چرخ از چه سفله پرور شد ......... كه كام بخشي او را بهانه بي سببي ست
پري نهفته رخ و ديو در كرشمه حسن ............. بسوخت عقل ز حيرت كه اين چه بلعجبي است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد
 

massom11111

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام را هم شکن طره هندوی تو بود


در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل گفت وصالش بدعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار بانگ بربط و آواز نی کنم
 

*مهتاب*

عضو جدید
افسردنای وسازو شکست وترانه مرد ظلمی چنین بزرگ خدایا روا نبود بی اوسازعشق نوایی نمی رسد تا بود خود به روی هنر مایه میگذاشت......
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا تو نگاه ميكني،كار من آه كردن است

اي به فداي چشم تو،اين چه نگاه كردن است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا