مشاعرۀ سنّتی

[vajiheh.kh]

دریغم نکن سکه ی خوبیت را /تو امید این دست پر التماسی

یاوفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

 

[mani24]

دریغم نکن سکه ی خوبیت را /تو امید این دست پر التماسی

یادم باشد وقتی آمدی

راز بزرگی را به تــ و بگویـــم ،

اینکه در نبودنت

آسمان آبی نیست . . . !

 

[mani24]

یاوفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

در پيش بيدردان چرا فرياد بي حاصل كنم
گر شكوه اي دارم ز دل با يار صاحبدل كنم
در پرده سوزم همچو گل در سينه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نيستم تا گريه در محفل كنم

 

[samira93]

یاوفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

در بازگشت های صمیمی ای که داشت
میداد بوی جبهه لباس و کتونی اش

 

[mani24]

در بازگشت های صمیمی ای که داشت
میداد بوی جبهه لباس و کتونی اش

شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد،خبر از دل پردرد گل یاس نداشت. باید اینجور نوشت: هرگلی باشی،چه شقایق،چه گل میخک و یاس"زندگی اجبار است"

 

[samira93]

شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد،خبر از دل پردرد گل یاس نداشت. باید اینجور نوشت: هرگلی باشی،چه شقایق،چه گل میخک و یاس"زندگی اجبار است"

تو را از خودت میشناسم ولی تو
نگفتی مرا از کجا میشناسی

 

[mani24]

تو را از خودت میشناسم ولی تو
نگفتی مرا از کجا میشناسی

یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمیکز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی


پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت

با طبیب نامحرم حال درد پنهانی

 

[eghlimaa]

یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمیکز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی


پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت

با طبیب نامحرم حال درد پنهانی

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
مبسپارم به تو از چشم حسود چمنش

 

[F A R Z A N E]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
مبسپارم به تو از چشم حسود چمنش

شانه دست بادها از تو
گیسوی بیدها رها با تو

هر چه دل دانه دانه می ترکد
خون سرخ انارها با تو

 

[fa_arch]

شانه دست بادها از تو
گیسوی بیدها رها با تو

هر چه دل دانه دانه می ترکد
خون سرخ انارها با تو

وصل دلسوختگان آتش طبع من و توست
به وصال تو چو یکبار رسم باهنرم
وصف دیوانگیم نیست که بنگارم نغز
می سرایم که در این دور فلک رهگذرم

 

[Shahab]

وصل دلسوختگان آتش طبع من و توست
به وصال تو چو یکبار رسم باهنرم
وصف دیوانگیم نیست که بنگارم نغز
می سرایم که در این دور فلک رهگذرم

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه

 

[shadow_IR]

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه

هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند

 

[Shahab]

هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند

داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن
در كوي او گدايي بر خسروي گزيدن

 

[shadow_IR]

داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن
در كوي او گدايي بر خسروي گزيدن

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید

 

[Shahab]

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید

دي ميشد و گفتم صنما عهد به جاي ار
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

 

[shadow_IR]

دي ميشد و گفتم صنما عهد به جاي ار
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من اب زندگانی بگذشت

 

[samira93]

تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من اب زندگانی بگذشت

تا همیشه خانه ات در میان لاله هاست
غبطه می خورم بر این حس هم جواری ات

 

[F A R Z A N E]

تا همیشه خانه ات در میان لاله هاست
غبطه می خورم بر این حس هم جواری ات

تا تو را لحظهاي بي تعارف
روي آن صندلي هاي چوبي
با همان خندهی بي تكلف ببينم؟
بهترين لحظه ها...
لحظه هايي كه در حلقهی كوچك ما
قصه از هر كه و هر كجاي زمين و زمان بود،
قصه ی عاشقان بود
راستي
روزهاي سه شنبه
پايتخت جهان بود!

 

[shabnam777]

دل در این پیر زن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی ست که در عقد بسی داماد است

 

[sonia_001]

تا تو را لحظهاي بي تعارف
روي آن صندلي هاي چوبي
با همان خندهی بي تكلف ببينم؟
بهترين لحظه ها...
لحظه هايي كه در حلقهی كوچك ما
قصه از هر كه و هر كجاي زمين و زمان بود،
قصه ی عاشقان بود
راستي
روزهاي سه شنبه
پايتخت جهان بود!

دلربایی همه ان نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش

 

[samira93]

دلربایی همه ان نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش

​

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت ​

دستگیر ارنشود لطف تهمتن چه کنم​

 

[vajiheh.kh]

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ارنشود لطف تهمتن چه کنم​

من مرده ام چقدر حواست نیست
موسای من عصای عزیزت کو؟؟؟

 

[*زهره*]

وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

 

[narges*]

وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

تو مگر بر لب ابي به هوس بنشيني / ورنه هر فتنه كه بيني همه از خود بيني

 

[mani24]

تو مگر بر لب ابي به هوس بنشيني / ورنه هر فتنه كه بيني همه از خود بيني

یا رب این شمع شب افروز زکاشانه کیست؟!/

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست؟!/​

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو/

باز پرسید خدارا، که پروانه کیست؟!/
​

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو/

زیر لب خنده کنان گفت که دیوانه کیست...!/​

 

[sonia_001]

یا رب این شمع شب افروز زکاشانه کیست؟!/

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست؟!/​

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو/

باز پرسید خدارا، که پروانه کیست؟!/
​

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو/

زیر لب خنده کنان گفت که دیوانه کیست...!/​

تمام ارزوی من اینست که ببینم ازتورویی
چه زیان ازتوست که من هم برسم به ارزویی

 

[mani24]

تمام ارزوی من اینست که ببینم ازتورویی
چه زیان ازتوست که من هم برسم به ارزویی

یه لحظه هم نمیتونم باور کنم نباشی من حاضرم بمیرم و تو زنده باشی
روزگار هم نمیتونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اون هم میدونه که نفسم به نفس تو گیره... ​

 

[shadow_IR]

تمام ارزوی من اینست که ببینم ازتورویی
چه زیان ازتوست که من هم برسم به ارزویی

یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت
حاش الله که روم من ز پی یار دگر

 

[samira93]

یه لحظه هم نمیتونم باور کنم نباشی من حاضرم بمیرم و تو زنده باشی
روزگار هم نمیتونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اون هم میدونه که نفسم به نفس تو گیره... ​

هر آنکس مال و جاهش بیشتر بی/ دلش از درد دنیا ریشتر بی/اگر بر سر نهی چون خسروان تاج/ به شیرین جانت آخر نیشتر بی​

 

[samira93]

یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت
حاش الله که روم من ز پی یار دگر

رفتی و مثل هر غزلم .ناتمام ماند
عشقی که تازه داشت .سرانجام می گرفت