مشاعرۀ سنّتی

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه من پرده برانداخته ای یعنی چه ؟/مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟

هر دم دردی، از پی دردی، ای سال!
با این دل ناتوان چه کردی ای سال!

رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت
صد سال سیاه برنگردی ای سال!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر دم دردی، از پی دردی، ای سال!
با این دل ناتوان چه کردی ای سال!

رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت
صد سال سیاه برنگردی ای سال!
لب باز مگیر یک زمان از لب جام

تا بستانی کام جهان از لب جام


در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است

این از لب یار خواه و آن از لب جام
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
لب باز مگیر یک زمان از لب جام

تا بستانی کام جهان از لب جام


در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است

این از لب یار خواه و آن از لب جام
.

میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بیتابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره، خواب را

بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را


ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی!
با چون تو پرسشی، چه نیازی جواب را؟!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.

میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بیتابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره، خواب را

بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را


ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی!
با چون تو پرسشی، چه نیازی جواب را؟!
آنقدر مرا سرد کرد...


از خودش...


از عشق...


که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام...


آهای...


روی احساسم پا نگذارید!!!!


لیز میخورید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لب در خاموشی دل در آتش داشت / در سینه اش یک مجمر آتش داشت
تو را چه سود
فخر به فلک بر
فروختن
هنگامی که
هر غبار راه ِ لعنت شده نفرین ات می کند؟

تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاس ها
به داس سخن گفته ای .
آن جا که قدم بر نهاده باشی
گیاه
از رستن تن می زند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا قیامت ماتم فرهاد ناحق کشته را ؟تازه دارد لاله خونین کفن در کوهسار
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزهایـــی کــه بــی تــــو می گـــذرد

[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]گــرچــــه بـــا یـــاد توســـت ثانیه هـــاش

[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]آرزو بـــاز میکشـــد فریـــاد

[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]در کنـــار تـــو می گذشـــت ای کـــاش ...[/FONT]
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سهم من از تو

دلتنگیِ بی پایانیست

که روزها دیوانه ام می کند

شب ها شاعر !

__________________



رو به روی آفتاب روی تو
ذرهام، گردم، غبارم، هیچ هیچ

با تسلسل دور باطل میزنم
سرد و سرگردان، مدارم هیچ هیچ

برگهایی پاره از تقویم پار
کهنه و بیاعتبارم،هیچ هیچ

هیچ اگر گفتم جوابم هیچ بود
ناله ای در کوهسارم، هیچ هیچ
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رو به روی آفتاب روی تو
ذرهام، گردم، غبارم، هیچ هیچ

با تسلسل دور باطل میزنم
سرد و سرگردان، مدارم هیچ هیچ

برگهایی پاره از تقویم پار
کهنه و بیاعتبارم،هیچ هیچ

هیچ اگر گفتم جوابم هیچ بود
ناله ای در کوهسارم، هیچ هیچ
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردمدر کنج خراباتی افتاده خراب اولی


چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی

هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی


 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
 

fa_arch

عضو جدید
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

تو در چشم من همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکیبا
که هر لحظه ات می کشاند بسویی
نسیم هزار آرزوی فریبا


تو موجی
تو موجی و دریای حسرت مکانت
پریشان رنگین افقهای فردا
نگاه آلوده دیدگانت
....
 

fateme9

عضو جدید
تا توانی در جهان همراه اهل درد باش
یا دم از مردی نزن یا در حقیقت مرد باش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا