مشاعره با شعر سعدی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
رای رای توست خواهی جنگ و خواهی آشتی

ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را
 

فانوس خیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست

آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر طالبی کاین زمین طی کنی

نخست اسب باز آمدن پی کنی
:w16:


به انتظار عیادت که دوست می‌آید
خوشست بر دل رنجور عشق بیماری

گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا گر تهی بود از آن قند دست

سخنهای شیرین‌تر از قند هست
:w16:
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد

داني كه چون همي گذرانيم روزگار؟
روزي كه بي تو ميگذرد روز محشرست
 

Similar threads

بالا