تایپیک قبلی رو دیدم گفتم من هم بنویسم. همه پست ها رو خوندم. من نه آرایش غلیظ میکنم، نه خانواده بدی دارم، آفتاب مهتاب هم ندیدم زیاد.اما تا به حال هم خواستگار جدی نداشتم. دارم دیوونه میشم. وقتی دوستام از خواستگارای دکتر مهندسون تعریف می کنند داغون میشم. میدونم که دروغ نمیگن. نمیدونم چرا انقد بدبختم. الان مدتیه که با خدا لج کردم. اون منو دوست نداره. من از زندگیم هیچ لذتی نمیبرم. همش روزمرگیه. من دختری بودم که از سن کوچیکی نماز میخوندم. حجابم هم تقریبا کامله. چادری نیستم اما مانتوم موردی نداره. دیگه نماز نمیخونم. واسم خیلی جالبه که فامیل دورمون دخترش جلو بابای من و همکارای باباش که نامحرمن با تاپ و شلوار میاد و در سن 16 سالگی ازدواج کرد.با یک آدم خوب. دلم خیلی گرفته. همین الان دارم مثل ابر بهار اشک میریزم. به نظرم حرفای تایپیک قبلی فقط امید واهی بود. خداااااااااا دارم دیوونه میشم.
هر سوالی بود بپرسید جواب میدم. مرسی
يك لحظه اين سوال را در ذهن خود مجسم كنيد . ار كجا معلوم سر نوشت دوستان شما كه مثلا خواستگارهاي دكتر و مهندس دارند از شما بهتر شود
همان دختري كه در 16 سالگي ازدواج كرد آيا 10 سال بعد خود را ديده است . زندگي خيلي از آدم ها مانند سراب است از دور زيبا است اما وقتي وارد آن مي شوبد چيزي جز بيابان نيست .
هدف هاي ديگر را كه علاقه زيادي به آنها داريد ليست كنيد . آيا ازدواج واقعا بالاترين اولويت را دارد . اگر بله اولويت هاي بعدي چه چيزهايي هستند . ؟ براي اين ها فكر مي كنيد چه كاري مي توانيد بكنيد
چيزهايي كه فكر مي كنيد ارزش هستند مانند حجاب يا ايمان را به آساني از دست ندهيد . كافي است تمام مشكلات را بر روي كاغذ بنوسيد و فكر كنيد اين ها مشكلات دوستتان است كه فكر مي كرديد خيلي زندگي خوبي دارد !!!!!
آيا باز هم راه حلي به ذهن تان مي رسد . ..... يك تفريح يا چيزي كه خيلي علاقه داريد در ابتدا انجام دهيد . براي چند روز اين افكار را موقتا دور كنيد . بعد از آن با خانواده يا كسي كه فكر مي كنيد راحت تر ايد صحبت كنيد تا مقداري از اين فشار برداشته شود . حالا دوباره به سراغ دفترچه ياد داشت برويد و اين بار سعي كنيد باز هم به همان سوالات جواب دهيد . جواب ها را مقايسه كنيد . تا چه اندازه تفاوت دارند . در شرايط فشار و عصبانيت بسياري از مشكلات لاينحل و بسيار بزرگتر از آنچه ما فكر مي كنيم به نظر مي رسند . از مشاوره و كتاب هم در حد خود استفاده كنيد اما بر اين عقيده ام كه هر فرد مي تواند سرنوشت خود را خودش تعيين كند نه اين كه منتظر بماند تا كسي آينده او را رقم بزند .
در آخر ارتباط خود را با خدا فراموش نكنيد . زيرا زماني كه به نظر مي رسد هيچ نشاني از اميد نيست اين باور شما است كه شما را اميدوار نگاه مي دارد .