قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم

محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!

لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...
کرانه های

شعر قشنگی است

 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
آمدی توباقدم هایت


بازبارانی ام کردی


کوچه های دل بی قرارم را


قدم زدی ودیوانه ام کردی


ومی بارداینک دوچشمم


چشمه سارنگاهم پرازالتهاب است


قطره قطره نگاهم


آب می شودروی پلک هایم


توپرازشورومستی


من ولی سردوخاموش


برشب سردجانم


ای پریوش بتابان چراغی


لحظه ای صبرکن دربرمن

تابیاسایم ازدردهستی....

لطفادرباره این شعرهم نظربدید..

شعری ست مملو از احساس، اما جسارتا قسمت اول که گفتید " آمدی تو با قدم هایت......باز بارانی ام کردی" تناسب درستی ندارد، قدم ها که بارانی نمی کند. اما در کل زیباست
 

amator-2

عضو جدید
.
.
...خداوندا!
دل این بنده ات تنگ است
دلش پر داغ و پر جنگ است
تو می دانی دلم خون است
تو می دانی که داغون است
به دستت می سپارم دل
بیا این من و این هم دل.
-----------این تیکه آخر جدیدترین شعرم بود.لطفا نظر بدید.
 

fatemeh-r

عضو جدید

گل من آه چرا؟؟

تاخداهست دگرغصه چرا؟!
به خدایی که همین جاست قسم
که خدای همه مابه کسی ظلم نکرد
گل من ناله نکن!
اگرازجورزمان خسته شدی
اگرازغصه زمین گیرشدی
بسپاراین دل خودرابه خدا
اگرآوردتوراسوی این خاک بلا
شب وروز
خوداوحافظ توست
به خداهمه این جاپرازاحساس خداست
نظری کن به دل کوه بلند
باهمه سنگدلی
دم به دم برلبش ذکرخداست
هردودستان درخت
به تمنای خداست
گل سرخ باهمه زیبایی به دلش شورخداست
بنگرحالت این بلبل شوریده سرشت
کارهرروز وشبش یادخداست
وتوآه...
گل من آه چرا؟؟
تاخداهست دگرغصه چرا؟!
همه شهرپرازاحساس خداست
 

نسیم-سحر

عضو جدید
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟

خوش نظر کن گل من
که در این دایره مینایی
قفسی ساخته اند بهر تو با نام وطن
خشت خشت از بیداد
که در آن آزادی هوسی ست رویایی


گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


هان نگه کن گل من
مادر فقر ز بی شیری خویش
می نهد پستان را
در دهان پدر جهل و فریب
آنکه از خون یتیمان بندد
همه شب وسمه به موی و سر وریش


گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


تو مپندار و
میندیش تو هرگز گل من
که خدا نیز رها کرده ترا
گوش خود بسته بر این آه تو و
زاری این خسته و حیران دل من


گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


هان دگر وقت سحر باز منه
سر به سجاده وبا اشک مگو بهر خدا
اینهمه قفل به لبها زده و
پای به زنجیر فرو بسته چرا؟

گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


نسیم
 

Erris

عضو جدید
گل من خنده چرا؟
تو که یک لحظه نمی آری یاد
یادی از لطف خدا
و نداری گذری هم که شده
سوی مسجد به نماز

گل من خنده چرا؟
تو که از درد کسی
نیستی با خبر و
دست در زیر زنخ
پای در روی سماط سبزه
به تماشای تن عریانی
که در استخر بد اندیشیِ خلق
تن همی آلاید

گل من خنده چرا؟
در دیاری که از دست تهی
یکی با خاک خوش است
دیگری باد خورد
یکی هم از سر بی مهری دهر
در کنار جدول
یا کنار جاده
مرگ را می طلبد

گل من خنده چرا؟
گل من خنده چرا؟
 

چاووش

عضو جدید
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟

خوش نظر کن گل من
که در این دایره مینایی
قفسی ساخته اند بهر تو با نام وطن
خشت خشت از بیداد
که در آن آزادی هوسی ست رویایی


گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


هان نگه کن گل من
مادر فقر ز بی شیری خویش
می نهد پستان را
در دهان پدر جهل و فریب
آنکه از خون یتیمان بندد
همه شب وسمه به موی و سر وریش


گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


تو مپندار و
میندیش تو هرگز گل من
که خدا نیز رها کرده ترا
گوش خود بسته بر این آه تو و
زاری این خسته و حیران دل من


گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


هان دگر وقت سحر باز منه
سر به سجاده وبا اشک مگو بهر خدا
اینهمه قفل به لبها زده و
پای به زنجیر فرو بسته چرا؟

گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟


نسیم



با سلام فقط یه سوال برام در مورد شعرتان پیش اومده
میشه لطف کنید نظر خودتونو در مورد (این شعر ) بگید
ممنون میشم
 

چاووش

عضو جدید
گل من خنده چرا؟
تو که یک لحظه نمی آری یاد
یادی از لطف خدا
و نداری گذری هم که شده
سوی مسجد به نماز

گل من خنده چرا؟
تو که از درد کسی
نیستی با خبر و
دست در زیر زنخ
پای در روی سماط سبزه
به تماشای تن عریانی
که در استخر بد اندیشیِ خلق
تن همی آلاید

گل من خنده چرا؟
در دیاری که از دست تهی
یکی با خاک خوش است
دیگری باد خورد
یکی هم از سر بی مهری دهر
در کنار جدول
یا کنار جاده
مرگ را می طلبد

گل من خنده چرا؟
گل من خنده چرا؟
سلام
خیلی از حضورتان عذر خواهی میکنم
شعرتان خیلی سست بنیاد است
اصلا به فکر زیبایی شعرتان توجه نکرده اید
فقط خواستید شعر بنویسید
واین برای یک شاعر هنرمند خیلی کم است
اینکه در محکم ساختن بنیاد شعرش که همانا واژه ها هستند تلاش بسیاری نکند

خودتان با کمی تامل شعرتان را بخوانید و آنگاه به قضاوت بنشینید

سپاسگذار
 

نسیم-سحر

عضو جدید
با سلام فقط یه سوال برام در مورد شعرتان پیش اومده
میشه لطف کنید نظر خودتونو در مورد (این شعر ) بگید
ممنون میشم

سلام جناب چاووش

منطقا من می بایستی از شما خواهش کنم که لطف کنید و درمورد شعر من نظر بدهید.
البته حتما توجه دارید که این شعر پاسخ یا نظر من بود در رابطه با شعر fatemeh-r
و طبیعتا من با شعر خودم موافق هستم.

شاد باشید
 
آخرین ویرایش:

13654242

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم

محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!

لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...
ممنون ..قشنگ بود ...ولی چقدر کوتاه بود ...ادامه نداره .؟.ایکاش اسم قالب شعری رو هم مینوشتین که امثال من که اشنایی کمتری داریم اشنا بشیم و یه جنبه اموزشی هم داشته باشه ..
 

simiar

عضو جدید
گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم

محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!

لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...

سرشار از احساس بود ،

شاید اگر صلاح بدانید در مورد نرسيده به آسمان.. که مقداری عامیانه است و در تناسب با وامانده از زمین نیست تجدید نظر فرمایید. البته این احساس بنده است و شاید درست نباشد .
 

Erris

عضو جدید
سلام
خیلی از حضورتان عذر خواهی میکنم
شعرتان خیلی سست بنیاد است
اصلا به فکر زیبایی شعرتان توجه نکرده اید
فقط خواستید شعر بنویسید
واین برای یک شاعر هنرمند خیلی کم است
اینکه در محکم ساختن بنیاد شعرش که همانا واژه ها هستند تلاش بسیاری نکند

خودتان با کمی تامل شعرتان را بخوانید و آنگاه به قضاوت بنشینید

سپاسگذار
سلام چاوش جان
ممنونم از نظر خوبت، ببین داداش من اونو همینطوری در جا برای نسیم نوشتم و روش فکر نکردم و اسمشم نمیذارم شعر
حق با توئه

ولی حد اقل وزنش اشکال نداره
ولی اگه به اشعار خودت مراجعه کنی وزنشون اصلن درست نیستن خودت قضاوتت در مورد شعرات چیه؟؟؟؟
سعی کن وقتی نقد می کنی اینقد خشک و بی روح نباشه
شاید بعضیها و از جمله خودم چرت و پرت بنویسند
ولی باید به طرز بهتر انتقاد کنی که نویسنده رو عصبی نکنه
امید وارم روشن شده باشه

در ضمن دوستان عزیز اگه من بد میگم بگید بد میگی؟؟؟
 

simiar

عضو جدید
سلام چاوش جان

...
سعی کن وقتی نقد می کنی اینقد خشک و بی روح نباشه
شاید بعضیها و از جمله خودم چرت و پرت بنویسند
ولی باید به طرز بهتر انتقاد کنی که نویسنده رو عصبی نکنه

در ضمن دوستان عزیز اگه من بد میگم بگید بد میگی؟؟؟

کاملا موافقم ، به نظر من اگه کسی قصد داره انتقاد خیلی تندی بنویسه باید پیام خصوصی بفرسته ، به ویژه در این تاپیک که روابط دوستانه و در کنار هم است و جدلی در کار نیست .
 

نسیم-سحر

عضو جدید
...
... من اونو همینطوری در جا برای نسیم نوشتم و روش فکر نکردم و اسمشم نمیذارم شعر
...
...

Erris عزیز ! راستش حالا که فهمیدم نوشته ات فقط یک عکس العمل خودبخودی و بدون فکر کردن در رابطه با شعر من بوده است نگرانی ام کمتر شد نسبت به ایراد هایی که گرفته بودی از نوع اینکه گذرم به مسجد نیفتاده و نمازی نخوانده ام و غیره!
به اینکه نوشته ات بخوبی نشان می داد که شعر مرا نفهمیده ای کاری ندارم اما اینجا می خواهم یادآوری کنم که جز در دادگاههای انکیزیسیون مناسک و اعتقادات افراد جزو حقوق شخصی و اولیه شان بنا بر میثاق جهانی حقوق بشر برسمیت شناخته شده است و نمی توان کسی رادر این رابطه سرزنش نمود و یا مورد سوال قرار داد!
حالا البته اگر میثاق جهانی حقوق بشر را (مثل برخی حضرات ) قبول نداری از حافظ بلند نظر برایت نقل میکنم:

عیب رندان مـکن ای زاهد پاکیزه سـرشت کـه گناه دگــری بر تــو نخواهند نوشت
من اگر خوبــم اگر بــد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

اما برای رفع ابهام تو شاید ساده ترین پاسخ همان رباعیی باشد که چند هفته پیش در همین تایپک نوشتم:

در مذهب آن یار که چشمش پر راز است
گویند که بوسیدن دلدار نماز است
زینروست که با عشق مرا هر شب و هر روز
در گوشه ی محراب لبش راز و نیاز است

شاد باشی
 
آخرین ویرایش:

نسیم-سحر

عضو جدید
گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم

محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!

لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...

mahboobeyeshab عزیز
قشنگ ودلنشین است آفرین!
ببینم این رو در پاسخ به "ترانه ی اندوه" من نسرودی؟
:)
 

چاووش

عضو جدید
سلام چاوش جان
ممنونم از نظر خوبت، ببین داداش من اونو همینطوری در جا برای نسیم نوشتم و روش فکر نکردم و اسمشم نمیذارم شعر
حق با توئه

ولی حد اقل وزنش اشکال نداره
ولی اگه به اشعار خودت مراجعه کنی وزنشون اصلن درست نیستن خودت قضاوتت در مورد شعرات چیه؟؟؟؟
سعی کن وقتی نقد می کنی اینقد خشک و بی روح نباشه
شاید بعضیها و از جمله خودم چرت و پرت بنویسند
ولی باید به طرز بهتر انتقاد کنی که نویسنده رو عصبی نکنه
امید وارم روشن شده باشه

در ضمن دوستان عزیز اگه من بد میگم بگید بد میگی؟؟؟


سلام دوست عزیز وناراحت من

اول اینکه من در اول ار حضورتان عذر خواهی کردم
دوم اینکه بنده یاد آور شدم که قصد توهین ویا اهانت به آثار کسی رو ندارم
سوم اینکه بقول خودتان کسی که فی البداهه چیزی مینویسه طبیعتا باید منتظر نقدهای
بسیاری باشد
چهارم اینکه حرف منتقی نباید آزارمان دهد بلکه باید مارا محکمتر وقویتر از پیش به جلو ببرد
تا دو باره آن ضعف را در آثارمان تکرار نکنیم
پنجم اینکه (یک مثل قدیمی هست که میگه/ هیچ بقالی به ماست خودش نمیگه ترشه)
مانند بعضی از دوستان که این روحیه رو دارند
البته این حق همه دوستان خوبمان هست که از خودشان در مقابل منتقد دفاع کنند

شما جوانید حیف است که نامتان با این کارها ی ....

ببخشید چون ممکنه بازهم ناراحت بشید جمله مو ادامه نمیدم ولی اگر انتقاد پذیر نباشید
حقیقتا بگویم در جا خواهید زد
چون دوستتان دارم میگویم وگرنه میتوانم با یک تشکر کردن کارم را تمام کنم

قیصر امین پور
ساعد باقری
حسین منزوی
موسوی گرما رودی
و...
اینها کسانی هستند که بدون توجه به نامشان سراغ کارهایشان میروم چون آثار شان
مانند خورشید میدرخشند
منظورم این بود شما هم میتوانید مانند آنها شوید اگر بخواهید

در پایان عرایضم

(بی پرده بگویم که در این محفل انس
بر تک تک لاله ها ارادت دارم
)
 

چاووش

عضو جدید
کاملا موافقم ، به نظر من اگه کسی قصد داره انتقاد خیلی تندی بنویسه باید پیام خصوصی بفرسته ، به ویژه در این تاپیک که روابط دوستانه و در کنار هم است و جدلی در کار نیست .



سلا م

فرمایش شما درست ومتین
ولی ما دراینجا قرار است ایرادات خودمان را برطرف کنیم
تا قدم های بعد ی را محکم تر برداریم
در ضمن از نظرات دیگر دوستان هم از این راهکار ها در پیشبرد کار خودمان استفاده کنیم
نقد مثلا صرفا برای خود من نیست برای عزیزان دیگر نیز شامل میشود تا بتوانند در آینده از آنها بهره مند شوند
قصدمان تخریب هم نیست ویا کرکری برای هم نیز نیست که چه کسی خوب مینویسد چه کسی بد
هر کسی در کارهای خود خوب وبد دارد ...
بنده هم کارهای خیلی بدی دارم که اگر بنویسم سیل نقد ها و انتقاد ها سویم روانه میشود
و چون خودم نیز به این کارها انتقاد کرده ام در هیچ کجا از آنها استفاده نکرده ام
و قبولشان نمی کنم
در ضمن از نقد هم ناراحت نمیشوم و عصبانی هم نمیشوم اگر منطقی وسازنده باشد حتما قبول میکنم واگر نه از خود دفاع میکنم

امیدوارم از سخنان این حقیر بد برداشت نکنید
سپاسگذار از لطف بیکرانتان
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرشار از احساس بود ،

شاید اگر صلاح بدانید در مورد نرسيده به آسمان.. که مقداری عامیانه است و در تناسب با وامانده از زمین نیست تجدید نظر فرمایید. البته این احساس بنده است و شاید درست نباشد .

ممنون دوست عزيز.....
"نرسيده به آسمان"...جوابي است در "وا مانده از زمين "...
شايد به گفته شما كمي عاميانه باشد ... به هر حال از دقت و توجه شما سپاسگذارم.
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون ..قشنگ بود ...ولی چقدر کوتاه بود ...ادامه نداره .؟.ایکاش اسم قالب شعری رو هم مینوشتین که امثال من که اشنایی کمتری داریم اشنا بشیم و یه جنبه اموزشی هم داشته باشه ..

ممنون و سپاسگزارم ازمهرباني شما...
نه خير ادامه ندارد و در همينجا به اتمام ميرسد...
در واقع فكر كنم مفهوم رو رسانيده باشم و نيازي به اضافه گوئي نداشته باشم....
من در قالب شعر نو و سپيد مينويسم ...
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
mahboobeyeshab عزیز
قشنگ ودلنشین است آفرین!
ببینم این رو در پاسخ به "ترانه ی اندوه" من نسرودی؟
:)

سلام نسيم عزيز...
ممنون از لطف بي شائبه تان...
شعر شما نيز زيبا بود ....
ناقابل است تقديم به شما...
اين شعر در جواب به ترانه هاي اندوه روح خودم و تمام روح هاي زخم خورده سروده شد...
 

koruosh

عضو جدید
سلام دوستان اونایی که میتونن نقد کنن لطفا نظری به شعره ما بدن

اونایی هم که شعرو میخونم امیدوارم که خوششون بیاد تشکر از محبتشون




شبا خیال تو میاد دیوونه بازی میکنم
زیر تجسم چشات خودمو راضی میکنم



میشم یه دردونه ی عشق همیشه با تو میمونم
تو قلب مهربون تو خونه سازی میکنم




با یه دلبریه تو دست و پامو گم میکنم
همه ی عشق خودو به تو راهی میکنم




عاشقت هستم و این حرف تازه ای که نیست
تازه این حس دله با تو یاری میکنم



عاشقم باشو بگو که به قلبت میرسم
دستاتو میگیرمو عشق بازی میکنم


دیگه دیوونگیو تصور و خیال من
همگی کم میارن غزل سرایی میکنم




همگی میرن و من یکه و تنها میمونم
واسه ی فردا شبا ساعت شماری میکنم




.............................با شما هستم
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
واییییییی
با منییییییییی؟
با منه بچه ها
با منههههههههه:ی
نازیی
خیلی قشنگ بودددد
عزیزم یه روز میام جاپون پیچتتتتتتت:(
شکلک اشک:ی
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شبا خیال تو میاد دیوونه بازی میکنم
زیر تجسم چشات خودمو راضی میکنم

میشم یه دردونه ی عشق همیشه با تو میمونم
تو قلب مهربون تو خونه سازی میکنم

با یه دلبریه تو دست و پامو گم میکنم
همه ی عشق خودو به تو راهی میکنم


عاشقت هستم و این حرف تازه ای که نیست
تازه این حس دله با تو یاری میکنم
عاشقم باشو بگو که به قلبت میرسم
دستاتو میگیرمو عشق بازی میکنم

دیگه دیوونگیو تصور و خیال من
همگی کم میارن غزل سرایی میکنم

همگی میرن و من یکه و تنها میمونم
واسه ی فردا شبا ساعت شماری میکنم

.............................با شما هستم

اون کلمه هایی که زیرش خط کشیدم ..یه خورده راحت خونده نمیشه ..ساده تر بگم خوب تو دهن نمیچرخه ..

مثل کلمه حس دل با یاری قرابت معنایی نداره ..اگه کلمه ی دیگه ای جایگزینش کنی فک کنم بهتر میشه .

ولی در کل چون دلنوشته اس , قشنگه..:gol:
 

ELANAZ

عضو جدید
[شبا خیال تو میاد دیوونه بازی میکنم
زیر تجسم چشات خودمو راضی میکنم
میشم یه دردونه ی عشق همیشه با تو میمونم
تو قلب مهربون تو خونه سازی میکنم
با یه دلبریه تو دست و پامو گم میکنم
همه ی عشق خودو به تو راهی میکنم
عاشقت هستم و این حرف تازه ای که نیست
تازه این حس دله با تو یاری میکنم
عاشقم باشو بگو که به قلبت میرسم
دستاتو میگیرمو عشق بازی میکنم
دیگه دیوونگیو تصور و خیال من
همگی کم میارن غزل سرایی میکنم
همگی میرن و من یکه و تنها میمونم
واسه ی فردا شبا ساعت شماری میکنم
............................با شما هستم
[/B][/COLOR][/QUOTE]


مرسي خيلي قشنگه
 

l0ve.s0ng

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان اونایی که میتونن نقد کنن لطفا نظری به شعره ما بدن

اونایی هم که شعرو میخونم امیدوارم که خوششون بیاد تشکر از محبتشون




شبا خیال تو میاد دیوونه بازی میکنم
زیر تجسم چشات خودمو راضی میکنم



میشم یه دردونه ی عشق همیشه با تو میمونم
تو قلب مهربون تو خونه سازی میکنم




با یه دلبریه تو دست و پامو گم میکنم
همه ی عشق خودو به تو راهی میکنم




عاشقت هستم و این حرف تازه ای که نیست
تازه این حس دله با تو یاری میکنم



عاشقم باشو بگو که به قلبت میرسم
دستاتو میگیرمو عشق بازی میکنم


دیگه دیوونگیو تصور و خیال من
همگی کم میارن غزل سرایی میکنم




همگی میرن و من یکه و تنها میمونم
واسه ی فردا شبا ساعت شماری میکنم




.............................با شما هستم

دایی جون قشنگ بود ولی به قول اون اقاهه بعضی کلمه ها خوب تو زبون نمیچرخه . چه دایی هنرمندی دارماااا
 

zahra-FARZIN

عضو جدید
چه جالب اینا رو از خودت ول کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه خودت گفتی که خوب گفتی
تشویقت میکنم بازم از این کارا بکنی!!!!!!!!!
 
بالا