زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز یه فامیل پیدا کردم میشه پسر خاله پسرعموم یه شعر برام گفته:
جاري زديده ام شده اشكها چون شبنم .... چون يافته ام قوم گمشده ام ، نام او شبنم
:surprised:
خوبی زهرا جون بهتر شدی؟؟؟
مریم جون شما چطور؟حالتون بهتره؟؟؟
الهی شکر....:redface:
بچه ها این شکلک رو نگاه کنین با هر پروازی موهاشم تکون میخوره=> :w21:
این. یکی از بچه ها کشف کرد منم خواستم به شماها هم کشفشو نشون بدم :surprised:
:eek:
ما رفتیم
زت زیاد
ز شما هم زیاددددددhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/wink.gif​
:gol::gol::gol::gol:
این باغبون خیلی گله حیف کسی قدرشو نمیدونه.....:cry:
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز

چرا تعجب کردی؟:surprised:
خداروشکر


بازم برای چی؟:surprised:
ز شما هم زیاددددددhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/wink.gif
:surprised:
:gol::gol::gol::gol:
این باغبون خیلی گله حیف کسی قدرشو نمیدونه.....:cry:

:heart:منکه میدونم :heart:
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلاممو بهش برسون بهشون بگو بیا اینجا دلمون براش تنگ شده:gol:
راستی من شیرازو خیلی دوست دارم

بزرگیتو عزیزم.....
خوب یه سفر بیا حتما.... پیشنهاد میکنم تو اردیبهشت بیا.... البته همه فصل های شیراز دیدنیه اما اردیبهشتش فوق العادس..... بیا با هم میریم کلی گردش و صفا و .....
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
سلام
شما خوبين مريم خانم شبنم جا ن بقيه كه امروز ظاهرا امتحان دارن
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
شما خوبين مريم خانم شبنم جا ن بقيه كه امروز ظاهرا امتحان دارن

سلام
شکر خدا... بد نیستیم....
شما خوبید؟ خانم گل خوبن؟ راستی من اسمشونو نمیدونم:redface:... البته اگه دوست داشتین بگین..:gol:
اره.. انشالله که همه همه بچه هایی کشاورزی تالارمون که امتحان دادن قبول بشن.......از ته دلم این ارزو رو واسشون دارم.....:gol::gol:
:gol:
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزرگیتو عزیزم.....
خوب یه سفر بیا حتما.... پیشنهاد میکنم تو اردیبهشت بیا.... البته همه فصل های شیراز دیدنیه اما اردیبهشتش فوق العادس..... بیا با هم میریم کلی گردش و صفا و .....
مرسی پارسال عید اومدیم خیلی خوش گذشت مردماتون خیلی مهربون و باصفان :gol:
سلام
شما خوبين مريم خانم شبنم جا ن بقيه كه امروز ظاهرا امتحان دارن
سلام دایی جون خوبی؟:gol:
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرسی پارسال عید اومدیم خیلی خوش گذشت مردماتون خیلی مهربون و باصفان :gol:

جدی میگی؟ چه خوبببببببب
امسال هم میای؟ امدی حتما خبر بده بیایم پیشوازت.... البته اگه شیراز بودم... اخه کمتر عیدی رو تو خونمون هستیم.... همش میریم مسافرت.... خونه خاله و دایی و عمه و عمو و.......
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
سلام
شکر خدا... بد نیستیم....
شما خوبید؟ خانم گل خوبن؟ راستی من اسمشونو نمیدونم:redface:... البته اگه دوست داشتین بگین..:gol:
اره.. انشالله که همه همه بچه هایی کشاورزی تالارمون که امتحان دادن قبول بشن.......از ته دلم این ارزو رو واسشون دارم.....:gol::gol:
:gol:
ممنونم سلامت باشين اقا محودتون خوبن ايشالله
راستش من كه ديروز امتحان دادم منتحي همشو مدادم نوشت :confused:نه خودم حالا خدا كنه هممون قبول بشيم :gol:

مرسی پارسال عید اومدیم خیلی خوش گذشت مردماتون خیلی مهربون و باصفان :gol:

سلام دایی جون خوبی؟:gol:

سلام شبنم جان همدان هوا چطوره من يبار اومدم اونجا شهر قشنگي دارين شيرازم يبار رفتم اونم اجباري ولي دوماه :surprised: اخه دوره كد سربازيمو مركز پياده بودم :w41:
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنونم سلامت باشين اقا محودتون خوبن ايشالله
راستش من كه ديروز امتحان دادم منتحي همشو مدادم نوشت :confused:نه خودم حالا خدا كنه هممون قبول بشيم :gol:

ممنونم...خوبن خداراشکر.... سلام دارن خدمتتون....
خدا بزرگه.... انشالله شما هم همه قبول میشین... اونم تو یه دانشگاه.....نهههههههه حرفمو پس میگیرم... دانشگاهاتون جدا باشه بهتره... اگه تو یه دانشگاه باشید دیگه باشگاه نمیاید و خبراتونو حضوری به اطلاع هم میرسونید و سر ما هم بی کلاه میمونه.... دانشگاهاتون جدا باشه بهتره....اره اینجوری بهتره...
:D
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
کی صندلیت شروع میشه مگه؟ اگه امشبه بعد از ظهر بهش میگم شب بیادش حتما... البته اگه خونه باشه یا نت در دسترسش باشه
اول اسفند تا سوم فک کنم امشب 12 شب به بعد شروع میشه
جدی میگی؟ چه خوبببببببب
امسال هم میای؟ امدی حتما خبر بده بیایم پیشوازت.... البته اگه شیراز بودم... اخه کمتر عیدی رو تو خونمون هستیم.... همش میریم مسافرت.... خونه خاله و دایی و عمه و عمو و.......
نمیدونم فک نکنم اگه اومدم حتما خبرتون میکنم ;)
ممنونم سلامت باشين اقا محودتون خوبن ايشالله
راستش من كه ديروز امتحان دادم منتحي همشو مدادم نوشت :confused:نه خودم حالا خدا كنه هممون قبول بشيم :gol:



سلام شبنم جان همدان هوا چطوره من يبار اومدم اونجا شهر قشنگي دارين شيرازم يبار رفتم اونم اجباري ولي دوماه :surprised: اخه دوره كد سربازيمو مركز پياده بودم :w41:
موفق باشی برادرمم کنکور ارشد داشت دعا کنین براش
مرسی الان که هوا گرمه گرمه مثل هوای خرداده ظهر بارون اومد
 
  • Like
واکنش ها: fgni

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم...خوبن خداراشکر.... سلام دارن خدمتتون....
خدا بزرگه.... انشالله شما هم همه قبول میشین... اونم تو یه دانشگاه.....نهههههههه حرفمو پس میگیرم... دانشگاهاتون جدا باشه بهتره... اگه تو یه دانشگاه باشید دیگه باشگاه نمیاید و خبراتونو حضوری به اطلاع هم میرسونید و سر ما هم بی کلاه میمونه.... دانشگاهاتون جدا باشه بهتره....اره اینجوری بهتره...:D
:surprised:اره راس میگی همین الانشم همش اونورین اگه دانشگاه باهم باشن که دیگه نمیبینمشون :redface:
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز

ممنونم...خوبن خداراشکر.... سلام دارن خدمتتون....
خدا بزرگه.... انشالله شما هم همه قبول میشین... اونم تو یه دانشگاه.....نهههههههه حرفمو پس میگیرم... دانشگاهاتون جدا باشه بهتره... اگه تو یه دانشگاه باشید دیگه باشگاه نمیاید و خبراتونو حضوری به اطلاع هم میرسونید و سر ما هم بی کلاه میمونه.... دانشگاهاتون جدا باشه بهتره....اره اینجوری بهتره...
:D
;):surprised:
اول اسفند تا سوم فک کنم امشب 12 شب به بعد شروع میشه

نمیدونم فک نکنم اگه اومدم حتما خبرتون میکنم ;)

موفق باشی برادرمم کنکور ارشد داشت دعا کنین براش
مرسی الان که هوا گرمه گرمه مثل هوای خرداده ظهر بارون اومد


ايشالله برادرتم قبول ميشه جدي هوا گرمه بارونم اومد :confused:
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مناظره ادبی.............

سیمین بهبهانی


یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم


جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی
نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی
بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم
باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی
گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود
با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق بیمارم کنی
من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم کنی
من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام
یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم کنی
ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان
رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی
گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی
کامم دهی ، کامم دهی ، الطاف بسیارم کنی


جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا :

گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم
یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن یارت کنم؟
گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم
خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم


جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی
در اشکها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی
شادان ز دیدارم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شوی
تنها گل نازم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا
ای سنگدل ، ای بی وفا ، دیگر نمی خواهم تو را


جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا :

صهبای من زیبای من ، سیمین تو را دلدار نیست
وز شعر او غمگین مشو ، کو در جهان بیدار نیست
گر عاشق و دلداده ای ، فارغ شو از عشقی چنین
کان یار شهر آشوب تو ، در عالم هشیار نیست
صهبای من غمگین مشو ، عشق از سر خود وارهان
کاندر سرای بی کسان ، سیمین تو را غمخوار نیست
سیمین تو را گویم سخن ، کاتش به دلها می زنی
دل را شکستن راحت و زیبنده ی اشعار نیست
با عشوه گردانی سخن ، هم فتنه در عالم کنی
بی پرده می گویم تو را ، این خود مگر آزار نیست؟
دشمن به جان خود شدی ، کز عشق او لرزان شدی
زیرا که عشقی اینچنین ، سودای هر بازار نیست
صهبا بیا میخانه ام ، گر راند از کوی وصال
چون رند تبریزی دلش ، بیگانه ی خمار نیست


عتاب شمس الدین عراقی به رند تبریزی:

ای رند تبریزی چرا این ها به آن ها می کنی
رندانه می گویم ترا ،کآتش به جان ها می کنی
ره می زنی صهبای ما ای وای تو ای وای ما
شرمت نشد بر همرهان ، تیر از کمان ها می کنی؟
سیمین عاشق پیشه را گویی سخن ها ناروا
عاشق نبودی کین چنین ، زخم زبان ها می کنی
طشتی فرو انداختی ، بر عاشقان خوش تاختی
بشکن قلم خاموش شو ، تا این بیان ها می کنی
خواندی کجا این درس را ، واگو رها کن ترس را
آتش بزن بر دفترت ، تا این گمان ها می کنی
دلبر اگر بر ناز شد ،افسانه ی پر راز شد …
دلداده داند گویدش : باز امتحان ها می کنی
معشوق اگر نرمی کند ، عاشق ازآن گرمی کند!
ای بی خبر این قصه را ، بر نوجوان ها می کنی؟
عاشق اگر بر قهر شد ، شیرین به کامش زهر شد
گاهی اگر این می کند ، بر آسمان ها می کنی؟
او داند و دلدار او ، سر برده ای در کار او
زین سرکشی می ترسمت ، شاید دکان ها می کنی
از (بی نشان) شد خواهشی ، گر بر سر آرامشی
بازت مبادا پاسخی ، گر این ، زیان ها می کنی



این هم جواب سبز کامران در حسن ختام مشاعره



گر شعر ما جان می دهد، مستی به مستان می دهد

دل گر معطر می کند ، چون بوی ایران می دهد

سیمین بری از بهبهان ، رندی ز صهبا چهچهان

آن طعنه بر این می زند، وین باسخ آن می دهد

این غره شد بر شهر خود، وان قهر کرد از قهر خود

وین دیگری از بهر خود، قرضی بدو نان می دهد

را بس کن کلام نغز را، برگیر رنگ سبز

ملت میان کوچه ها، خون می دهد، جان می دهد
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا يادم رفته بود راستي ديشب تو با رضا چند تا فيل فرستدين رو درخت؟



حالا بگو ببينم چطوری میشه یه فیل رو با سه حرکت داخل یخچال گذاشت
یک فیل فرستادیم :surprised:
سه تیکش میکنیم :surprised:
مناظره ادبی.............

سیمین بهبهانی


یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم


جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی
نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی
بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم
باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی
گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود
با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق بیمارم کنی
من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم کنی
من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام
یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم کنی
ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان
رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی
گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی
کامم دهی ، کامم دهی ، الطاف بسیارم کنی


جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا :

گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم
یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن یارت کنم؟
گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم
خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم


جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی
در اشکها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی
شادان ز دیدارم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شوی
تنها گل نازم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را
گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا
ای سنگدل ، ای بی وفا ، دیگر نمی خواهم تو را


جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا :

صهبای من زیبای من ، سیمین تو را دلدار نیست
وز شعر او غمگین مشو ، کو در جهان بیدار نیست
گر عاشق و دلداده ای ، فارغ شو از عشقی چنین
کان یار شهر آشوب تو ، در عالم هشیار نیست
صهبای من غمگین مشو ، عشق از سر خود وارهان
کاندر سرای بی کسان ، سیمین تو را غمخوار نیست
سیمین تو را گویم سخن ، کاتش به دلها می زنی
دل را شکستن راحت و زیبنده ی اشعار نیست
با عشوه گردانی سخن ، هم فتنه در عالم کنی
بی پرده می گویم تو را ، این خود مگر آزار نیست؟
دشمن به جان خود شدی ، کز عشق او لرزان شدی
زیرا که عشقی اینچنین ، سودای هر بازار نیست
صهبا بیا میخانه ام ، گر راند از کوی وصال
چون رند تبریزی دلش ، بیگانه ی خمار نیست


عتاب شمس الدین عراقی به رند تبریزی:

ای رند تبریزی چرا این ها به آن ها می کنی
رندانه می گویم ترا ،کآتش به جان ها می کنی
ره می زنی صهبای ما ای وای تو ای وای ما
شرمت نشد بر همرهان ، تیر از کمان ها می کنی؟
سیمین عاشق پیشه را گویی سخن ها ناروا
عاشق نبودی کین چنین ، زخم زبان ها می کنی
طشتی فرو انداختی ، بر عاشقان خوش تاختی
بشکن قلم خاموش شو ، تا این بیان ها می کنی
خواندی کجا این درس را ، واگو رها کن ترس را
آتش بزن بر دفترت ، تا این گمان ها می کنی
دلبر اگر بر ناز شد ،افسانه ی پر راز شد …
دلداده داند گویدش : باز امتحان ها می کنی
معشوق اگر نرمی کند ، عاشق ازآن گرمی کند!
ای بی خبر این قصه را ، بر نوجوان ها می کنی؟
عاشق اگر بر قهر شد ، شیرین به کامش زهر شد
گاهی اگر این می کند ، بر آسمان ها می کنی؟
او داند و دلدار او ، سر برده ای در کار او
زین سرکشی می ترسمت ، شاید دکان ها می کنی
از (بی نشان) شد خواهشی ، گر بر سر آرامشی
بازت مبادا پاسخی ، گر این ، زیان ها می کنی



این هم جواب سبز کامران در حسن ختام مشاعره



گر شعر ما جان می دهد، مستی به مستان می دهد

دل گر معطر می کند ، چون بوی ایران می دهد

سیمین بری از بهبهان ، رندی ز صهبا چهچهان

آن طعنه بر این می زند، وین باسخ آن می دهد

این غره شد بر شهر خود، وان قهر کرد از قهر خود

وین دیگری از بهر خود، قرضی بدو نان می دهد

را بس کن کلام نغز را، برگیر رنگ سبز

ملت میان کوچه ها، خون می دهد، جان می دهد
:surprised::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
چقد باحالن اینا
---------------------------------
الان هوا سرد شده و داره تگرگ میباره
 
بالا