رباعی و دو بیتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل سوختگان را خبر از عشق تو نیست
مشتاق هوا را اثر از عشق تو نیست
در هر دو جهان نیک نظر کرد دلم
زان هیچ مقام برتر از عشق تو نیست
:gol:عراقی:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا بنده ز خود فانی مطلق نشود
توحید به نزد او محقق نشود
توحید حلول نیست نابودن تست
ورنه به گزاف باطلی حق نشود
مولوی:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
مولوی:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل نزد تو است، اگر چه دوری ز برم
جویای توام، اگر نپرسی خبرم
خالی نشود خیالت از چشم ترم
در کوزه تو را بینم اگر آب خورم
:gol:عراقی:gol:
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هرگز دلم از وفای تو فرد مباد
یک دم ز غم تو بی‌دم سرد مباد
گر وصل تو درمان دلم خواهد کرد
پس یک نفس از درد تو بی‌درد مباد
انوری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل رفت بر کسی که بی‌ماش خوش است
غم خوش نبود، ولیک غمهاش خوش است
جان می‌طلبد، نمی‌دهم روزی چند
جان را محلی نیست، تقاضاش خوش است:gol:
*عراقی*
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است
ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است
لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است:gol:
عراقی:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت
سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز
تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
سعدی
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیوانه‌ی چنبری هلال تو منم
پروانه‌ی عنبری مثال تو منم
نیلوفر خورشید جمال تو منم
خاکستر آتش خیال تو منم

"خاقاني"


 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای مایه‌ی درمان نفسی ننشینی
تا صورت حال دردمندان بینی
گر من به تو فرهاد صفت شیفته‌ام
عیبم مکن ای جان که تو بس شیرینی
سعدی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
روی تو که رشک ماه ناکاسته است
باغی است که از هر گلی آراسته است
گر زان که خدا نیز وفائی بدهد
آنی که دل من از خدا خواسته است:gol:
:gol:هاتف اصفهانی :gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک لحظه کسی که با تو دمساز آید
یا با تو دمی همدم و همراز آید
از کوی تو گر سوی بهشتش خوانند
هرگز نرود وگر رود باز آید:gol:
:gol:هاتف اصفهانی :gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای کودک لشکری که لشکر شکنی
تا کی دل ما چو قلب کافر شکنی؟
آن را که تو تازیانه بر سر شکنی
به زانکه ببینی و عنان برشکنی
سعدی​
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
با تو به خرابات اگر گويم راز
به ز آنكه به محراب كنم بي تو نماز
اي اول و اي آخر خلقان همه تو
خواهي تو مرا بسوز و خواهي بن
واز
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در زیر دو ابروی کژت پیوسته
با چشم تو آن سه خال در یک رسته

آن خال که بر گوشه‌ی چشمست ترا
نقش سه بنفشه و دو نرگس بسته
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی دل بلا بی دل بلا بی
گنه چشمان کره دل مبتلا بی
اگر چشمان نکردی دیده بانی
چه داند دل که خوبان در کجابی


"بابا طاهر"

 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا جانا دل پردرد مو بین
سرشک سرخ و روی زرد مو بین
غم مهجوری و درد صبوری
همه برجان غم پرورد مو بین


"بابا طاهر"

 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
صدبار ز من شنیده بودی کم و بیش
کایزد همه را هرچه کنند آرد پیش
در کرده‌ی خویش مانده ای ای درویش
چه چون کندی فزون ز اندازه‌ی خویش
فرخی سیستانی
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز


یک شفتالو از آن لب عنابی

پر کرد جهان ز بوی سیب و آبی


هم پرده‌ی شب درید و هم پرده‌ی روز

از عشق رخ خویش زهی بی‌آبی


:love:



 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم
دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم
ره یافته در زلف دل آویز کجت
القصه به راه کج فتاده‌ست دلم
فروغی بسطامی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در دل همه خار غم شکستیم دریغ!
وز دست غم عشق نرستیم دریغ!
عمری به امید یار بردیم بسر
با یار دمی خوش ننشستیم دریغ!:gol:
"عراقی"
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک عمر شهان تربیت عیش کنند
تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند

نازم به جهان همت درویشان را
کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند
فروغی بسطامی
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
برخیز و بیا بتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

:gol:
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر بسریم


"خيام"
 

ghasedak_13

عضو جدید
آن بخت نداریم که فرزانه شویم
مقبول به کعبه یا به بتخانه شویم
برخیز که باز سوی میخانه رویم
جامی بزنیم و مست و دیوانه شویم
نشاط
سلام:gol:
من از دو بيتي هايي كه نوشتيد خيلي خوشم اومد ولي متاسفانه با اكثر شاعراشون آشنايي ندارم ميشه لطف كنييد بگين مجموعه كاملشونو چه جوي ميشه گير بييارم البته غير خريد كتاب مجموعه ها:w20:
مرسي
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به تنگاتنگ آغوشت کشیدم
ره صد ساله را یک شب رسیدی

به بالینم بیا هر لحظه ای دوست
که چون نوری به ظلمت ها رسیدی
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز

بوئی ز تو و گل معطر نی نی
با دیدنت آفتاب و اختر نی نی
گوئی که شب است سوی روزن بنگر
گر تو بروی شب است دیگر نی نی


"مولوي"
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کجاست باده که تا بر کشم ز باده غمی
شبی گذشت و نشاندی به چشم من تو نمی

که را قسم دهمت تا که بــاورت گــردد
تویی همه کس من یا کجـاست بی تو منـی
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب رفت کجا رفت همانجای که بود
تا خانه رود باز یقین هر موجود

ای شب چو روی بدان مقام موعود
از من برسان که آن فلانی چون بود

 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این کوزه چو من عاشق زاری بودهست
در بند سر زلف نگاری بوده ست
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی ست که بر گردن یاری بوده ست
 

Similar threads

بالا