رباعی و دو بیتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای بسته در صلح و گشاده در جنگ
از جنگ من وتو کار بر من شده تنگ
فرق است آری میان جنگ من وتو
تو سنگ زنی به شیشه من شیشه به سنگ
آذر(لطفعلی بیگ آذر بیگدلی)وفات1195 هجری 1780 میلادی
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر به سویت این چنین دویده ام
به عشق عاشق نه بر وصال تو
به ظلمت شبهای بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاقبت خط جاده پاین یافت
من رسیدم ز ره غبار الود
تشنه برچشمه ره نبردم
شهر من گور ارزو هایم بود
 

xphoenix

عضو جدید
هــر چند که رنگ و بـــوی زیباست مـــرا
چون لالـــه رخ و چو سرو بلاست مــــرا
معلـــوم نشد کـــه در طــرب خـــانه خاک
نقاش ازل بهـــر چه آراست مـــــــــــــــرا
خیام

جامی است که عقل افرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازدو باز بر زمین میزندش...
خیام

باز بر زمین میزندش....چراشو هیچکس تا حالا نفهمیده....:w05:
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی درد و یکی درمان پسندد

یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد



دلا خوبان دل خونین پسندند

دلا خون شو که خوبان این پسندند

متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست

گروهی آن گروهی این پسندند



دو زلفانت گرم تار ربابم

چه میخواهی ازین حال خرابم

ته که با مو سر یاری نداری

چرا هر نیمه شو آیی بخوابم



زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
 

Similar threads

بالا