رباعی و دو بیتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گر ره بخدا جویی در گام نخست
نقش خودی از صفحه جان باید شست
گم گشته زتو گوهر مقصودو تو خود
تا گم نشوی گمشده نتوانی جست
نشاط(معتمد الدوله میرزا عبد الوهاب نشاط اصفهانی) وفات:1761 هجری 1828 میلادی
 

سارا بلاااا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنكه رخسار تو را رنگ و گلو نسرين داد
صبر و آرام تواند به من مسكين داد
وآنكه گيسوي تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند كرمش داد به من غمگين داد...
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای عشق آخر سخن پذیرت دیدم
آسوده و عاجز و فقیرت دیدم
چل سال همی لاف شیندم از تو
آخر دردست عقل اسیرت دیدم
نشاط
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
متاع من دل درد آشنا ییست
نصیب من فغان نا رسا ییست
بخاک مرقد من لاله خوشتر
که هم خاموش وهم خونین نواییست
اقبال(علامه محمد اقبال لاهوری)وفات:1357 هجری 1938 میلادی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
درون ما بجز دود نفس نیست
بجز دست تو ما را دسترس نیست
دگر افسانه غم با که گویم
که اندر سینه ام غیر تو کس نیست
اقبال
 

سارا بلاااا

عضو جدید
کاربر ممتاز
راهيست راه عشق كه هيچش كناره نيست
آنجا جز انكه جان بسپارند چاره نيست
هر گه كه دل به عشق دهي خوش دمي بود
در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست...
 

Schneider

مدیر بازنشسته
:)

:)

گفتم ره حیات است، حک شده بر سواران
گفتی نجستن وفا بر هیچ نا سواران
گفتی مجال اکنون، مجال بی وفاییست
چون پادشه بنامم، کین ننگ آن سواریست
{خودم گفتمااا ;) چطوره؟؟}
 

Similar threads

بالا