راهنمایی و مطالعه گروهی کارشناسی ناپیوسته معماری

وضعیت
موضوع بسته شده است.

دلنواز

عضو جدید
رتبم 5300 شده. البته چیزی نخونده بودم. کارشناسی ناپیوسته چند ترمه و چند واحده؟ خصوصا من که غیرمعماری بودم چند واحد پیش باید پاس کنم؟ من چطور میتونم خودم رو به بچه های کاردانی معماری برسونم که تو مقطع کارشناسی دچار مشکل نشم؟ حداقل از لحاظ اطلاعات و حتی اصطلاحاتی که خاص این رشته است. خواهش میکنم کمکم کنید. ممنون
:(:surprised::cry::confused:
 

The_Last_Samurai

عضو جدید
دوباره تکرار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام.
راستش من زیاد در مورد کارشناسی نمی دونم چون خودمم تازه کنکور دادم.
کارشناسیه ناپیوسته رو طبق اطلاعاتی که تو دفترچه نوشته تا 3 سال و نیم وقت داری تمومش کنی اگه تموم نکنی میبازی

در کل فکر می کنم با ترمهای تابستونه(شایدم بدونه ترم تابستونه) میشه 4 ترمه تموم کرد.
تعداد واحدها هم بازم فکر می کنم حدودا 84 تا باشه.

در مورد اینکه چطور می تونی خودتو برسونی باید بگم که شما سعی کن اسکیستو خوب کنی..اسکیس زیاد تمرین کن که خیلی بدردت می خوره..هم الان هم اینشالا تو ارشد.
ترسیم فنیت هم باید قوی باشه..سه نما زیاد ببین..پلان زیاد ببین..با علائمهاشون آشنا شو..نقشه خونیت و قوی کن که همه جا به دردت می خوره..یه خورده وقت بذاری حله نگران نباش...
برا تاریخ و مباحث تئوری هم باید تا می تونی کتاب بخونی..همین
 

mahmood321

عضو جدید
بدون شرح

بدون شرح

باسلام خدمت دوستان
روزهمگی خوش
درموردامیدآذری باید به اطلاع برسانم که تودانشگاه ما درس میخوند ورودی 74دانشگاه آزادباراجین
ما ورودی 78 خوب ازتیپش که طبیعی هست چون ازاون اول هم تودانشکده تابلو بود تودانشکده ما 2مقطع درس میخوندن که کاردانی وکارشناسی ارشد ببین فاصله روحتی ما کلاس های زبان تخصصی هم باارشدها یکی بود چون واحد قزوین یک ساختمان بیشترنبود میان کوه نگاه نکنید الانش شده شهرک تواون دانشگاه همه دورهم صنایع-حسابداری-مدیریت دولتی-صنعتی-عمران ومعماری یک شیرتوشیری بود خلاصه ریس دانشکده ما هم مهندس سلطان زاده بود که بعدش دکتریش راگرفت مدیرگروه ارشدها بود البته بعد سلطان زاده دکترزنوزی ریس گروهشون شد که خیلی هم استاد معروفی هست ما 2تااستاد داشتیم که یکیش رازجو واون یکی هاشمیان بود زن وشوهر بودن امیدهم توارشد میخوند زیادسرکلاس اینها میامد چون دستش تو اسکیس خوب بود به بچه ها هم کمک میکرد البته کاردانی ولی این 2تااستاد خیلی به بچه های کاردانی ظلم میکردند یعنی نظراونها این بود چرا اصلا ماها که ازهنرستان آمدیم چراتودانشگاه دررشته معماری درس میخونیم وهمیشه زیرآب بچه ها روپیش ریس دانشکده میزدن ولی خوب اینم بگم مهندس سلطان زاده هم به حرف این 2تاالاغ زیادهم گوش نمیداد خیلی هوای بچه های کاردانی روداشت مدیرگروه ما مهندس خلیلیان بود خیلی مردخوبی ودلسوزهنوزم هرازگاهی میرم پیشش امیدآذری آزمون ارشد دولتی شرکت کرد اتفاقا فقط هم بخاطراینکه دستش تو اسکیس قوی بود هنرهای زیبای تهران قبول شد کارشناسی ارشد آزادش رامطابقت داددانشگاه مامدرک کارشناسی گرفت برای ارشدش هم رفت هنرهای زیبا
دانشکده هنرهای زیبا هم من بایکی ازبچه های اونجا رفیقم البته کارمنده نه استادامید آذری هم اونجا برای محدودمربی آموزشیه نه استاد ولی یک چیزی بگم که حیف الان ما توزمان ما دانشکده معماری قزوین یکسری استادهای تاپی داشت که فکرنمیکنم دیگه جای ازاین طوراستادها ببینین بیشترشون دکترالبته برای ارشد تحصیل کرده یا روم یا پاریس
حساب کنید بااین استادهای قوی چقدربچه ها سود کردند بیشترشون هم ریس دانشگاه با هزارالتماس و مزایا ازدانشگاه تهران ودانشگاه علم وصنعت اینجورجاها میاوردخودسلطان زاده هم خیلی معروفه شایدم بیشتربخاطرسلطان زاده تودوره ما بنده خدا خدابیامرزه مهندس میرمیران 3بارآمد دانشکده ما با اون ویلچرآخرین باری که آمده بود 3تاپروفسور با سفیر سوئد آمده بودن برای سخنرانی برای بچه های معماری که دکترداراب دیبا هم مترجم اونها بود
استادهای زمان ما دکترخوشنویس - دکترقبادیان که کتابهاش بیرونه - دکترفرزین-دکترزنده دل-دکترزنوزی-یکی بود که تاریخ معماری درس میداد خیلی هم معروفه توکانادا درس خونده بود کتابش برای تاریخ معماری هست بیرون یک بارهم سرکلاس ما آمد البته اون موقع برای کلاس کنکورکه دانشکده برای بچه ها گذاشته بودبرای ماهم مهندس دبستانی -مهندس ارباب-مهندس خلیلیان.....
یادش بخیر
اما امیدآذری کارش خوبه فقط فکرکنم الان بخاطرموقعیتی که پیدا کرده دیگه زیاد برای بچه ها مایه نذاره مگراینکه مسئله پول زیاد باشه اون موقع هم گفتم تابلو بود
 

mahmood321

عضو جدید
بدون شرح

بدون شرح

[FONT=&quot]پيش از اينها فكر ميكردم خدا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خانه اي دارد ميان ابرها[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل قصر پادشاه قصه ها[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خشتي از الماس وخشتي از طلا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]پايه هاي برجش از عاج وبلور [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بر سر تختي نشسته با غرور [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ماه برق كوچكي از تاج او [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هر ستاره پولكي از تاج او[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اطلس پيراهن او آسمان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نقش روي دامن او كهكشان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]رعد و برق شب صداي خنده اش [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سيل و طوفان نعره توفنده اش[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دكمه پيراهن او آفتاب [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]برق تيغ و خنجر او ماهتاب[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هيچكس از جاي او آگاه نيست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هيچكس را در حضورش راه نيست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]پيش از اينها خاطرم دلگير بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از خدا در ذهنم اين تصوير بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آن خدا بي رحم بود و خشمگين[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خانه اش در آسمان دور از زمين[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بود اما در ميان ما نبود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مهربان و ساده وزيبا نبود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در دل او دوستي جايي نداشت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مهرباني هيچ معنايي نداشت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هر چه مي پرسيدم از خود از خدا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از زمين، از آسمان،از ابرها[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زود مي گفتند اين كار خداست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]پرس و جو از كار او كاري خطاست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آب اگر خوردي ، عذابش آتش است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هر چه مي پرسي ،جوابش آتش است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تا ببندي چشم ، كورت مي كند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تا شدي نزديك ،دورت مي كند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]كج گشودي دست، سنگت مي كند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]كج نهادي پاي، لنگت مي كند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تا خطا كردي عذابت مي كند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در ميان آتش آبت مي كند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]با همين قصه دلم مشغول بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خوابهايم پر ز ديو و غول بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نيت من در نماز و در دعا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ترس بود و وحشت از خشم خدا [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هر چه مي كردم همه از ترس بود [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل از بر كردن يك درس بود [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل تمرين حساب و هندسه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل تنبيه مدير مدرسه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل صرف فعل ماضي سخت بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل تكليف رياضي سخت بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] ***** [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تا كه يكشب دست در دست پدر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]راه افتادم به قصد يك سفر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در ميان راه در يك روستا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خانه اي ديديم خوب و آشنا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زود پرسيدم پدر اينجا كجاست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گفت اينجا خانه خوب خداست![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گفت اينجا مي شود يك لحظه ماند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گوشه اي خلوت نمازي ساده خواند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]با وضويي دست ورويي تازه كرد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]با دل خود گفتگويي تازه كرد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گفتمش پس آن خداي خشمگين [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خانه اش اينجاست اينجا در زمين؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گفت آري خانه او بي رياست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]فرش هايش از گليم و بورياست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مهربان وساده وبي كينه است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل نوري در دل آيينه است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مي توان با اين خدا پرواز كرد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سفره دل را برايش باز كرد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مي شود درباره گل حرف زد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]صاف و ساده مثل بلبل حرف زد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]چكه چكه مثل باران حرف زد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]با دو قطره از هزاران حرف زد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مي توان با او صميمي حرف زد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مثل ياران قديمي حرف زد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ميتوان مثل علف ها حرف زد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]با زبان بي الفبا حرف زد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ميتوان درباره هر چيز گفت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مي شود شعري خيال انگيز گفت....[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] *****[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تازه فهميدم خدايم اين خداست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اين خداي مهربان و آشناست [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دوستي از من به من نزديك تر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از رگ گردن به من نزديك تر….[/FONT]
 

mahmood321

عضو جدید
یکسری آزمون نظام مهندسی دارم که فکرمیکنم بدنباشه دوستان هم داشته باشند البته ممکنه بعضی ها داشته باشند تولینک سازمان نظام مهندسی هم هست
مشاهده پیوست 209983376.pdf
البته اگرآپلودبشه
 

YA3_3PID

عضو جدید
کاربر ممتاز
این آقای طایفه کییه ؟
راستی سلام

سلام .
احسان طایفه ارشد از دانشگاه تهران گرفته و کتابای " چگونه معمارانه طراحی کنیم1.2و3 " تالیف کرده.
جلد 1 در مورد راندو هست
جلد 2در مورد طزاحی پلان و راندو
جلد 3 در مورد پرسپکتیو
کتابای خوبی هستن مخصوصا جلد 1
قیمت هر کتاب هم حدودا 13000هست.
 

mahmood321

عضو جدید
باسلام خدمت دوستان
ببینید دوره کارشناسی غیرانتفاعی وحتی روزانش راهم خیال نکنید دانشگاه میاد یک استادیارمیفرسته سرکلاستون چرابعضی جاها هست که استادیارهم دارند ولی اما داره طرف تازه کاره وکم تجربه زیادفرقی هم با مربیش نداره خوب دانشگاه آزاد باراجین قزوین ودانشگا های مادرکشوراستادهای خوبی دارند ولی چون مقطع ارشد هست ازبالاهرمی میشه استادهای خوبش برای ارشد وبعدش کارشناسی وکاردانی امسال من تااونجایی که خبردارم دانشکده ما یکی ازبرجسته ترین استادهای ایران راازش خواسته برای تدریس که اونم فکرکنم برای ارشدها
دکترداراب دیبا فکرمیکنم همه دوستانی که یک گذری توکارنامه معمارهای داخلی داشته باشند داراب دیبا رامیشناسند فکرمیکنم پسرعموی فرح دیبا باشه چندتااستاددیگه هم دارند که واقعا استاد هستند نه استادیار استادیارهم داره که یکیش ایمان ریسی که بابچه های کارشناسی کارمیکنه که زیردستش کارکنید یک معمارخوب درمیاید ولی ولی تودانشگا های دولتی که مشخص شده برای ناپیوسته استاداش که بهتره بگیم مربی هاش مثل تخم مرغ شانسی هستند یعنی فرقی با مربی های دوره کاردانی ندارند فقط زحمت کشیدن تمرین معماری کاردانی این آقایان را کردن طرح به هرصورت سخت نگیرید سعی کنید خودجوش باشید بقول دوستمون گورباباش بذارتمام شه اگرمیخوای چیزی یادبگیری خودت دنبالش باش تازه زرنگ باشی میتونی ازاین مربی ها استفاده ابزاری هم بکنی که نمیگم جاش برسه خودتون میفهمید
 

YA3_3PID

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه كتاب هست به اسم از" ايده تا معماري" مال صديق هست كه شامل اسكيس ها دانشجو ست.
به نظر من كه واقعا كتاب خوبي هست .;)
قيمتشم فك كنم 25000 تومان.
 

mahmood321

عضو جدید
يه كتاب هست به اسم از" ايده تا معماري" مال صديق هست كه شامل اسكيس ها دانشجو ست.
به نظر من كه واقعا كتاب خوبي هست .;)
قيمتشم فك كنم 25000 تومان.
آره کتاب خوبیه من که الان میخوام برم یکم وسیله بگیرم برای اسکیس که شروع کنم
 

ArChitect _90

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره کتاب خوبیه من که الان میخوام برم یکم وسیله بگیرم برای اسکیس که شروع کنم
اره اين كتابو خواهر منم كه مهندس معماره داره.خيلي ازش راضيه.در كل كتاب خوبيه.پيشنهاد ميكنم يه نگاه بهش بندازين:gol::gol:
 

mahmood321

عضو جدید
اسکیس خیلی خوبه واقعا ذهن وبازمیکنه مخصوصا وقتی میخوای یک طرحی بزنی خیلی خودش رانشون میده
دوستان برای طراحی فقط باید تا میتونید کارببینید وازش اتودبزنید باورکنید اگراین کاروبکنید دیگه به صورت خودکارباچیزهای که ازقبل دیدید میتونید برحسب فضای جدیداتودبزنید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا