دست‌نوشته‌ها

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ان لحظه که
تو
هستی
تمام
زندگی من
چگونه
لبخند
نمیشود زد
وقتی
تو در
تمام من
حضور داری
تو که
همیشگی قلب من هستی
و تا ابدیت دوستت میدارم
تو که
همه
زندگی من هستی
تنها تو را
دوست میدارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام بر روی
جاده هایی که
شاید
تو از انجا گذر کنی
گل میگذارم
تا هرگاه
میخواهی
رد شوی
حداقل
نشانه ای
از تو داشته باشم
تا در لحظات دل تنگی
به سویت بیاییم
تو را در اغوش بگیرم
انگاه بگویمت
چقدر
در نبودت
بی قرار بودم
و چقدر
دل تنگ توام
 

پسر بهاری

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سیب سرخ .......

و ابی از سر شوق

و من ک در انتهای این رودخانه سنگی نشسته ام در انتظار

صدای چکاوکی ......از دور

انگار مرا ب صبر برای انتظارت فرا میخواند

و سیب

و من

و تو ک اصلا یادت رفته است ک بامن قرار داشتی!!!!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هنوز هم منتظرم
روی همون
نیمکت همیشگی
ولی
میدونم
فراموشم کردی
و یادت رفته من
 

gni_nari

عضو جدید
یوقتایی نمی دونیم کارایی که الان داریم می کنیم، ریشه اصلیش چی بوده؟
یه روزی یه کاری رو برای رسیدن به یه هدفی شروع کردیم، بعد از یک مدت حتی بعد از پشت سر گذاشتن اون هدف، اون کارا یا یه چیزی شبیه اون کارا رو ناخودآگاه انجام میدیم(عادتمون میشه)، یجورایی مثله یادگاری ازاون هدف تو وجودمون می مونند، یه وقتایی باید تو خودمون بگردیم و این یادگاریها روپیدا کنیم و اگر احساس کردیم هدفی دیگه نمونده و ضرر این عادتمون از خوبیهاش بیشتره(چه برای خودمون چه برای دیگرانی که دوستشون داریم)، تک تکشون رو فراموش کنیم ....... اگر دوست داریم شخصیتمون نباشن!

مراقب افکارت باش که گفتارت می‌شود،مراقب گفتارت باش که رفتارت می‌شود، مراقب رفتارت باش که عادتت می‌شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می‌شود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می‌شود. -امام علی علیه السلام
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم سخت بی تاب هست
کسی
چه میداند
در قلبم چه میگذرد جز خدایم
اه
خدا
کاش
من
نیز
کسی را
داشتم
که دل تنگم میشد
مردانه دوستم میداشت
و مرا فقط مرا
میخواست
و چشمانش به دنبال دختران زیبارو نبود
اه خدای من
کاش دستانم در دستانی قفل میشد
تا اینگونه سردی دستانم کم شود
اه انجا که
تمام وجود یخ میکند
کسی کنارم باشد که
اغوشش تنها متعلق به من باشد
اه خدای من چه دردی دارد
تنهایی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دوست داشتنت
زیباترین هدیه
هست که
تقدیم
قلبم شده
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جدایی خیلی سخته.
مخصوصا اگه یه طرفه باشه.
مخصوصا اگه تو این جدایی یه طرفه امیدی به برگشت نباشه.
مخصوصا اگه تو این جدایی یه طرفه که امیدی به برگشت نباشه یادت پیشش لکه دار باشه.
مخصوصا اگه تو این جدایی یه طرفه که امیدی به برگشت نیست و یادت لکه داره نتونی فراموشش کنی.
 

سمیه نوروزی

عضو جدید
این روزها فیلم مختار را میبینم.
در کنار لحظه لحظه های این فیلم به خودم فکر میکنم. به این که کوفی ها هم گمانش را نداشتند تعللشان، یا اشتباهی که قصد دارند فقط یکبار آن را مرتکب شوند میشود فاجعه ای که جبرانی ندارد.
به اینکه شرایط سختی داشتند. به اینکه .... کوفیان اگر واجب جهاد را در شرایط فتنه زمین نهادند، وای بر من و واجب هایی که از من فوت می شود حال انکه همه چیز بر من روشن و شرایط برای عمل بر فریضه مهیاست.
کوفی فقط واجب جهاد را زمین نهاد و من ...
به نمازهایم می اندیشم که از اول وقت به جا اوردن فوت میشوند
به فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر
به دقتم بر پرداخت خمس
و در هجوم واجب های وانهاده امزمزمه میکنم واجب فقط جهاد نیست...
 

سمیه نوروزی

عضو جدید
چقدر دلم گرفته

چقدر دلم گرفته

امسال خدا قسمت کرد و سه روز از ماه رمضون معتکف مسجد گوهرشاد حرم امام رضا بودم.
هنوز تصویر یک سجاده جایی که کنار دیوار داشتم، واضح روبروی چشامه.
انشاا... قسمت همتون بشه. صفای مثال نزدنی ای داره.
من دلم برای اون یه سجاده جا تنگ شده.
برای خوب بودن... سه روز فقط با خدا بودن.
سه روز در خونه ی خودش مامن گرفتن.
سه روز همه ی نمازاتو جماعت خوندن.
سه روز یکدفعه ای خیلی مهربون شدن
سه روز یکدفعه ای خیلی مومن شدن
سه روز تو و قران و نماز و سجاده
سه روز تو و نماز شب و گریه های شبانه و راز و نیاز
سه روز همش با وضو بودن.
شب اخری که میدونستیم فردا غروبش باید از اعتکاف خارج بشیم حس غریبی داشت.
و وقتی که مداح همه ی حس تو رو چند جمله می کرد و تو میشنیدی...
خدایا نمیشه این یه سجاده جا رو از من نگیری... من با دنیای بیرون کاری ندارم برم دوباره اون بیرون چی کار کنم... این سه روز منو با همه ی اون دنیا غریبه کرده...من این سه روز اندازه ی کل عمرم خوب بودم... از اینجا برم بیرون از خودم میترسم.
دلم...
دلم برای سجادم تنگ شده.
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم برایت تنگ میشود با اینکه هر روز وهرشب درکنارم هستی وازحالواحوالم اگاهی اما افسوس میخورم برای فرداهایی که ناچارا بی توام...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
امسال خدا قسمت کرد و سه روز از ماه رمضون معتکف مسجد گوهرشاد حرم امام رضا بودم.
هنوز تصویر یک سجاده جایی که کنار دیوار داشتم، واضح روبروی چشامه.
انشاا... قسمت همتون بشه. صفای مثال نزدنی ای داره.
من دلم برای اون یه سجاده جا تنگ شده.
برای خوب بودن... سه روز فقط با خدا بودن.
سه روز در خونه ی خودش مامن گرفتن.
سه روز همه ی نمازاتو جماعت خوندن.
سه روز یکدفعه ای خیلی مهربون شدن
سه روز یکدفعه ای خیلی مومن شدن
سه روز تو و قران و نماز و سجاده
سه روز تو و نماز شب و گریه های شبانه و راز و نیاز
سه روز همش با وضو بودن.
شب اخری که میدونستیم فردا غروبش باید از اعتکاف خارج بشیم حس غریبی داشت.
و وقتی که مداح همه ی حس تو رو چند جمله می کرد و تو میشنیدی...
خدایا نمیشه این یه سجاده جا رو از من نگیری... من با دنیای بیرون کاری ندارم برم دوباره اون بیرون چی کار کنم... این سه روز منو با همه ی اون دنیا غریبه کرده...من این سه روز اندازه ی کل عمرم خوب بودم... از اینجا برم بیرون از خودم میترسم.
دلم...
دلم برای سجادم تنگ شده.

گاهی فقط یه اعتکاف قلبی متحول میکنه
گاهی دیدن بعضی مناظر قلبی به یاد خدا میندازه
مهم نیست
کجا باشی
مهم نیست چند سالت باشه
مهم اینه
بدونی خدا بیرون اون مسجد هم هست
فرقی نداره
چه کاره ای همیشه
همراهت هست
کنارت هست
و حواسش بهت هست
مهم خودت هستی که
باور داشته باشی
خدا همینجا کنارت نشسته و هر وقت تنها میشی
اون بیشتر نوازشت میکنه
پس زیادی غصه نخور بلکه هر روزت مثل همون سه روز زیبا کن انوقت خدا رو هر لحظه میبینی
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی دستت رو توی دستای مهربون خدا گذاشتی
تازه میفهمی چطور میشه مثل آفتاب و بارون بی دریغ بود...
میشه همه رو بدون هیچ پیش فرضی دوست داشت
میشه با لبخند خورشید خندید ...
میفهمی لیلای مجنون تمثالی بر عشق به خودتِ که آینه خدایی
میفهمی باید اول خودت رو دوست داشته باشی که بتونی اونایی رو که جزیی از تو میشن رو روی چشم بذاری!
امیدم به اینه که هیچ وقت دستتون از دست خدا رها نشه!
smart student


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زمین و زمان
هر کجا که هستی
کره ماه هم که باشی
زندگیت همون طور میشه که خودت میخوای
پس فقط افکارت تغیییر بده تا
بتونی
زندگیت تغییر بدی
 

سمیه نوروزی

عضو جدید
باید انشا بنویسم.
یک کلاس خودشناسی میرم. امروز در باره ی اهداف صحبت می کردیم. باید یک انشا بنویسم که من خودم را اینگونه می پسندم و بعد ببینیم چقدر در جهت (خود دلخواه) داریم حرکت می کنیم.
همیشه این یه برنامه ی مشخص ذهنی برام بوده اما حالا لازمه ددلاین تعریف کنم براش.
مثلا
من در سی سالگی یک فرد سه زبانه خواهم بود ، در ... تعداد کشور دنیا زندگی کرده ام. تاکنون برای خودم یک ازمایشگاه شخصی تاسیس کرده ام . در رشد معنوی به سطحی رسیده ام که به صورت زیر تعریف می شود. سطح تمکن مالی من تا حدی خواهد بود که خواهم توانست.... . تا ان زمان .... تعداد بچه خواهم داشت.
حس عجیبی به ادم میده. وقتی که برنامتو بنویسی و بذاری پیش روت. و ببینی فقط شش سال بی بازگشت فرصت خواهی داشت برسی به این کسی که میخوای و کوتاهی های تو، تصویر ذهنی دلخواه تو رو از خودت دور میکنه.
با یک حس عجیبی مصمم تر میشی.
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رابطه ی مستقیم دارند لبخند من و رفتارِ بدِ روزگار

هر چقدر او بی وفاتر و نامردتر

خطِ لبخند بر چهره ی من وسیع تر:smile:

پ.ن:لج کرده ام با دنیا!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روزها لبخند میزنم
ولی
گاهی خشمی در وجودم شعله ور میشود
که نمیتوانم فریادش کنم
و باز مجبورم
در سکوت تماشا کنم
کاش
این خشم دست از سرم بردارد
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها آرام ترین لحظات را در عین شلوغی اطرافم دارم
حتی بغض های گهگداری قدیم هم آرام تر شده اند
باران هم هنوز شادم می کند
احساس گم گشته ی کودکی هایم را یافته ام...
امروزهای من پر از محبت همراهانم از کودکی است
آنانکه دوستشان دارم و دوستم دارند...
و خدایی که به این راه به من نزدیک است!!!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی اشکهایم را
تنها
به این
امید پاک میکنم
که میدانم
کسانی هستند که
دوستم دارند
و کسانی هم از من بیزارند
ولی امید بزرگ این هست
خدایی هست در همین
نزدیکی
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
سرودم من زچشمانت غمم را ......

چنان گاهی به کوی و برزن صحرای عشقت میبرم درد دلم را ....

مرا چون توئی درمان درد است ...

که مجنون شباهنگام های عاشقانه است ...

این دل ...از تو میگوید ..از تو میخواند ....این نغمه ی سروده ی قلبم را ....


نرگس فاطمی

:gol:





Click here to view the original image of 796x796px.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها ارزویم مرگم هست
دیگر زندگی نمیخواهم بکنم
تنها
برایم دعا کنید که بمیرم
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و ما به عشق یک نفر زنده ایم ......

یک نفر که هزاران بار عاشقیمان را کرده است و در تب و تاب غم دوریمان بارها ناممان را صدا کرده است ...

او کیست ؟؟ ....

ما را میبیند ....عاشقی میکند و عاشقانه ها را به پایمان میریزد ....

جز عشق مقصدی ندارد و ارامش را سایه خوشبختی برای معشوقه اش بنا مینهد ...

براستی

خوشبختی چیست ؟

عشق چیست ؟

ایا عشق و خوشبختی را با هم همراهی اند ؟؟/؟


و من دانستم که خوشبختی همان عشق است ...........عشقی والا.. که دنیا را ازان ما مکند ...


زیبا زندگی کنیم ........ارام باشیم و لبخند بزنیم .....که عشق در دستان عاشقی بزرگ است ...


عشق در دستان خالقی بی همتاست ...


نرگس فاطمی


:gol:





 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته می شوم
ولی نا امید نه
غمگین می شوم
ولی شادی را فراموش نمی کنم
مرگ را می بینم
ولی زندگی را به خاک نمی سپارم
من انسانم جمع اضدادی که تک به تک شان لازمه وجودمنند
پس گرم و سردش را به دل نمی گیرم
نفس می کشم تا فرصتی هست!

smart student
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در اغوش میفشارم خودم را
دیگر چیزی ندارم
ارام در اغوش میگیرم
خودم را تا
این اشکهایم
را کسی نبیند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کمی دلم پرواز میخواهد
پرواز به سوی هر کجا تا
شاید بتوانم
نفس بکشم
تا شاید بتوانم
لبخند بزنم تا شاید بتوانم
تحمل کنم
درد درون سینه ام را
تنها میتوانم به زور لبخند بزنم
و تمام مدت نقاب بر چهره ام بزنم
تا کسی
نداند کی هستم
دیگر نمیخواهم به کسی
نشان دهم کی هستم
و در قلبم چه رازیست
انانکه مرا دوست میدانرد خودشان مرا کشف میکنند و انانی که
دوست نمیدارند
تنهایم میگذارند و کشفم نمیکنند
اخر انان دنبال کنسروی هستند که سریع بازش کنند
اما ادمها هر کدامشان راز هستند در این دنیا
سخت کشف میشوند ولی
هر کسی روزی به وسیله شاید یک نفر کشف شود
و بتواند حرفهایش را به یک نفر بزند
و هر کدام از این رازها در وجودشان روح خداست
اگر قدرشان را نمیدانید لطفا
تحقیرشان نکنید
نابودشان نکنید
زندگی ادمی را نابود میکنید و
میخندید به
صداقت و سادگیش
اما هرگز از خود پرسیده اید
در اینده
چه بلایی بر سرش میاید
نه نپرسیده اید
فقط دنبال تفریح خودتان هستید
و کاش فرا میگرفتید
خدایی هست
که میبیند و
روزی باید جواب پس بدهید به خودش
ان روز
خواهید دید
با زندگی انسانی دیگر
ان هم بخاطر هوستان چه کرده اید
ولی دیگر دیر هست
لطفا ادمهای عزیز
بخاطر هوستتان با زندگی کسی
قمار نکنید
شاید امیدی را ناامید کنید
شاید زندگی نوپا را نابود کنید
لطفا اینقدر به خودخواهی و غرورتان نیاندیشید
به ادمهای اطرافتان هم توجه کنید
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دیشب اومده بودی تو خوابم ، چقدر ساکت بودی :(
کاش اون لحظه هایی که دور هم جمع بودیم و صدای خنده هامون بلند می شد ، می افتاد تو حلقه ی بینهایت ،
الان هم میخندیم اما چه خنده ای !!!
افسوس که چقدر زودِ زود رفتی :w05:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام مینشینم
از پنجره به بیرون مینگرم
باران میبارد
و تنها تماشا میکنم باریدنش را
هر لحظه نامت را میبرم و
از دلتنگیم میگویم
نمیدانم
چگونه
ارام بگیرم
تنها
بی صدا
قطرات اشکم را پاک میکنم
 
بالا