درد دل...

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
خدای من خدای مهربونم خدای دوست داشتنی ونازنینم فقط وفقط رضایت تورو میخوام چه این دنیا وچه اون دنیا...الهی هرچی که بهمون دادی وندادی شکرت ... به بزرگیت شکر... به کرمت شکر به بخشندگیت شکر.بابت جوونیم شکر بابت عمرم خونوادم نفسم که بالا میاد پدرو مادرم دوستام مردمم شکر بابت اینکه من رو آفریدی شکر... اینکه من رو یه انسان اشرف مخلوقاتت آفریدی شکر... اینکه من رو معفتد به خودت آفریدی شکر...اینکه من رو معتقد به خودت و به آئینت آفریدی شکر... بابت همه فرستاده های آسمونیت شکر... اینکه من رو یه مسلمان شیعه ۱۲ امامی آفریدی شکرت... بابت اینکه دوسم داری ودوست دارم شکر... بابت شکر گذاریم شکرت... بابت عشقم شکرت... خدای خوبم خیلی دوست دارم ... اینکه توی همه مشکلاتی که سرم میاد فقط و فقط به تو رو میارم که کمکم کنی شکر... به زیبایی خدای یکی یه دونم شکر... خدای من فقط تنهام نذار...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
هرگاه دفتر محبت را ورق زدي و هرگاه زير پايت خش خش برگها را احساس كردي هرگاه در ميان ستارگان آسمان تك ستاره اي خاموش ديدي براي يكبار در گوشه اي از ذهن خود نه به زبان بلكه از ته قلب خود بگو:
[FONT=courier new, courier, mono]يادت بخير[/FONT]​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
افسون جان گل كاشتي
ايشا... كه هيچ وقت تنها نباشي و شكست عشق و تجربه نكني :smile:
خواهش میکنم عزیز:gol:
وظیفس کاری نکردم.
نه خداروشکر بر خلاف تصور دوستان شکستی نداشتم.
اینا حرف دله به دل هم میشینه.
دل همه آدما هم همیشه یه حرفو میزنه
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه از رومم،نه از زنگم

همان بيرنگ بيرنگم

بيا بگشاي در،بگشاي

دلتنگم...

دلتنگم...

دلتنگم...

دلتنگم...

دلتنگم،خيلي دلتنگم...دلم برات تنگ شده............

:cry:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تو به روی من می خندی و من به آبروی رفته​
حالا خودت ببین چه فرقی است میان خنده های ما​
هر چند که این روزها​
ديگر کسی مجالی به بهانه های بغض گرفته برای هيچ حادثه ای ندارد​
اما هنوز هم خيلی ساده به همهمه های دور و قافیه های بی شرم​
بهانه گیر یک مشت خرافه و چرندیات طبع هوسناک دیگران می شويم​
تو را نمی دانم به خدا​
ولی امان من و این ورق پاره های کهنه را که خنده های لب پريده​
بی امان بریده است​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
من احساس می کنم اندکی دیر شده است
دیر برای کم کردن فاصله ها
و تواینک ای سراب زیبا
بنگر که در نگاهت
در پشت کوه غرور محو وخاموش شده
چه آسان از من و خاطراتم سیر شدی
مثل یک قطعه سنگ شدی
سرد و بی روح .
و اینک بیا
در زیر باران اشک های من
گل های تنهایت را آبیاری کن
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
زندگي نامه ي شقايق چيست ؟

رايت خون به دوش وقت سحر

نغمه اي عاشقانه بر لب باد

زندگي را سپرده در ره عشق

به كف باد و هرچه باداباد
 

Mahdi JooN

عضو جدید
در سرای سینه
و در هوای بی کسی،
پر شکسته از دلیم و
دل بریده از همه،
ما به جز جفا
یا خطا ز دل ندیده ایم.
ما بخاطرش رنجها کشیده ایم :cry::crying:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای دل تنها چیه چشم انتظاری
از یه لحظه یه دم آروم نداری
مثل زمستون تو حسرت بهاری


باز عشقت خیمه زد رو خونه ام
باز یادت آتیش زد به آشیونه ام
باز بی تو باید تنها بمونم


بیا سکوت لبهات هنوز حرمت خونه ست
پرنده ی دل من هنوز بی آشیونه ست
بیا پر از امیده هنوز این دل خسته
هنوز به پای چشمات پای عشقت نشسته
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
آری منم که در نگاه اول
عشق را در چشمانت تجربه کردم

من همانم که بی تو گمشده ای در بیابان ام
و بی چشمانت
آرام می خوابم
آرام و ساکت

روزی را می بینم که بی تو در زیر خروار ها خاکم
اما چه بهتر
شاید از خاک بلند شدم و دیدم دنیا زیبا شده
یا شاید هم دیدم دیگر عاشقت نیستم
نه ، اگر بخواهم عاشقت نباشم همان بهتر که زیر خاک باشم
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دریا پرسیدن عشق چیست گفت:خشکیدن...
از گل پرسیدن عشق چیست گفت:پرپرشدن...
از زمین پرسیدن عشق چیست گفت:لرزیدن...
از آسمون پرسیدن عشق چیست گفت:باریدن...
از انسان پرسیدن عشق چیست ناگهان ندایی از درونش گفت
:یک عمر جدایی...
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
شگفت از عزیزانی که هم آواز من بودند

به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند

همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند

در این دنیا که حتی ابرنمی گرید به حال ما

تو هم بگذر از این تنهاترین تنها
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
کسی به فکر گل ها نیست

کسی به فکر ماهی ها نیست

کسی نمی خواهد

باور کند که با غچه دارد می میرد

که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است

که ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می شود

و حس باغچه انگار

چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده است
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه زيباست به خاطره تو زيستن وبراي تو ماندن و به پاي تو مردن و به پاي تو

سوختن و چه تلخ و غم انگيز است دور از تو و بدون تو زيستن و براي تو

گريستن و به عشق و دنياي تو نرسيدن اي کاش ميدانستي بدون تو مرگ

گواراترين زندگي است. بدون تو و دور از دستهاي مهربان تو و به دور از قلب

حساست زندگي چه تلخ و نا شکيباست. تقديم به تو اي عزيز و مهربان که آفتاب

مهرت در آسمان دلم هرگز غروب نميکند.


:gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه دردی است در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن ولی لبهای خود همواره بستن
به رسم دوستی،دستی فشردن ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش ولی در بطن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن ولی در دل امید به خانه بستن
به من هردم نوای دل زند بانگ چه خوش باشد از این خانه غم رفتن
چه دردی است در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز

رفتیو ازم گرفتی آن نگاه آشناتو

واسه من گم می گذاشتی التهاب لحظه هاتو

حالا من اینجا نشستم با نوای بی نوایی

چه غریبم بی تو اینجا
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...
هيچ کس وسعت تنهائيم را حس نکرد...
در ميان خنده هاي تلخ من...
گريه پنهانيم را حس نکرد...
در هجوم لحظه هاي بي کسي...
درد بي کس ماندنم را حس نکرد...
آن که با آغاز من مانوس بود...
لحظه پايانيم را حس نکرد
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز

گفتمش بي تو چه ميبايد کرد ؟
عکس رخساره ي ماهش را داد ..
گفتمش همدم شبهايم کو ؟
تاري اززلف سياهش راداد ..
وقت رفتن همه روميبوسيد به من ازدور نگاهش راداد ..
يادگاري به همه داد و به من...
انتظار سرراهش را داد...
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد دل با دل

درد دل با دل

بچه ها حتما بخونيد
گشنگه :gol:



آرام باش ای دل شکسته خورده ام ، می دانم که غم بزرگی داری و این روزها حوصله
ما را نداری ! می دانم که در غم از دست دادن عشق به عزا نشسته ای !
آرام باش که زندگی ارزش اینهمه غم و غصه را ندارد!
می دانم که از درد تنهایی نایی نداری و دیگر غروری نیز درونت نمانده بی خیال باش و
مثل او هیچ غمی نداشته باش !
ای دل بی طاقتم او رفت و دیگر نیز برنمیگردد ، منتظرش نباش !
این لحظات زیبای زندگی را به انتظار اینکه روزی دوباره بیاید هدر نده!
او دیگر عاشق تو نیست و دلش با تو نیست!
او که رفت دیگر نمی آید ، اگر عاشق بود هیچگاه نمی رفت!
می دانم که هنوز هم عاشقی ، و هنوز هم منتظر آمدن او هستی ، اما از من به تو
نصیحت بی خیال آن بی وفا شو!
ای دل ساده ام تو با این شکستگی مرا نیز شکسته ای و خسته ام کردی!
ای دل بی گناهم ، هنوز هم یک عالمه خریدار داری ، و هنوز هم هستند آنهایی که آرزو
دارند مال آنها باشی!
برو اسیر قلبی شو که لایق تو باشد ، اسیر کسی شو که واقعا عاشق باشد و
حرفهایش از ته دل باشد!
ای دل بی گناهم او دیگر مال تو نیست و یک ذره نیز دوستت ندارد!
بی خیال آن بی وفا و سنگدل شو ! اگر دوستت داشت هیچگاه رهایت نمیکرد!
اگر عاشقت بود بعد از رفتنش در نامه هایش بر عشق لعنت نمیگفت
و وجود عشق را انکار نمیکرد!
آرام باش ای دل شکسته خورده ام! هنوز راه زیادی تا پایان زندگی مانده ، و هنوز هم
هستند کسانی که لایق تو باشند !
آن سنگدل که با تو بی وفایی کرد را رها کن ، بگذار یک ذره غرور نیز در دلت بماند،
خودت را در مقابل او که لایق تو نیست کوچک نکن! بس است هر چه التماس کردی و به
خاکش افتادی ، بس است هر چه برایش اشک ریختی !
او رفت و دیگر نیز نمی آید!
بگذار برود ، می دانم روزی میرسد که قدر آن لحظاتی که با تو بود را بداند و روزی صد بار
بر خودش لعنت بفرستد که چرا رهایت کرد!
ای دل شکسته خورده ام ، آرام باش زیرا تو هنوز یک عالمه خریدار داری!
منتظرش نباش! او که رفت دیگر نمی آید.....



:(:gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست

دوست

دوست آن نيست که هر لحظه کنارت باشد. دوست آن است که هر لحظه به يادت باشد. دوست واقعي کسي است که دست هاي تو را بگيرد ولي قلب تو را لمس کند .:gol::gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي رسد روزي كه فرياد وفا را سر كني
مي رسد روزي كه احساس مرا باور كني
مي رسد روزي كه نادم باشي از رفتار خود
خاطرات رفته ام را مو به مو از بر كني
مي رسد روزي كه تنها ماند از من يادگار
نامه هايي را كه با درياي اشكت تر مي كني
مي رسد روزي كه تنها در مسير بي كسي
بوته هاي وحشي گل را ز غم پر پر كني
مي رسد روزي كه صبرت سر شود در پاي من
آن زمان احساس امروز مرا باور كني
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی پا به این دنیای فانی گذاشتم می گریستم
چرا که می دانستم پا به چه دنیایی گذاشتم
ولی نمی دانستم چه کنم
حالا که پا در مسیر زندگی گذاشته ام باز هم می گریم
چونکه می دانم و می بینم
که همه سعی در زنده ماندن دارند
و هیچکس زندگی نمی کند
و در وقت رفتن هم خواهم گریست
چرا که می دانم بعد از رفتنم نیز هیچکس نخواهد فهمید
اشکهایم برای چه بود

هيچكس نخواهد فهميد
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
در كوچه تنهايي تو را مي خوانم
از پشت پنجره هاي بسته تو را مي خوانم
هنگامي كه قاصدك مي آيد با او نام تو را فرياد مي زنم
با شاپركها در آسمان آبي هم صدا مي شوم
و با باران نام تو را بر لب جاري مي سازم
و فرياد مي زنم : به كوچه هاي قلبم بازگرد
ولي افسوس صداي من يكي پس از ديگري
در لا به لاي حرفهايت گم مي شود
و باز هم من
دوستت دارم ...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
غربت ديرينه ام را با تو قسمت ميكنم
تا ابد با درد و رنج خويش خلوت ميكنم
رفتي و با رفتنت كاخ دلم ويرانه شد
من در اين ويرانه ها احساس غربت ميكنم:crying2:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دستهايت تكيه گاهم بود و نيست
عشق تو پشت و پناهم بود و نيست
حيف! آن وقتي كه عاشق شد دلم
چيز سبزي در نگاهم بود و نيست

عشق اين سرمايه بازار دل
آب اين روي سياهم بود و نيست
ياد آن ايام مشتاقي بخير
عاشقي تنها گناهم بود و نيست
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دیروز با یک دسته گل امده بود به دیدنم با یک نگاه مهربون همون نگاهی که سالها ارزو شو داشتم و از من
دریغ می کرد گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاهش کردم ..
وقتی رفت سنگ قبرم ازاشکش خیس شده بود
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تنها كساني كه مارا ميرنجانند.
عزيزاني هستند كه هميشه كوشيده ايم از ما نرنجند
 

Similar threads

بالا