خودتو با یه شعر وصف کن...!

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=times new roman, times, serif][FONT=times new roman, times, serif]من همين يک نفس از جرعه ي جانم باقي ست
اخرين جرعه ي اين جام تهي را تو بنوش
[/FONT]
[/FONT]
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتی ز خاك بیشترند اهل عشق من
از خاك بیشتر نه كه از خاك كمتریم


 

گلابتون

مدیر بازنشسته
من آن خاموش خاموشم،که با شادي نميجوشم
ندارم هيچ گناهي جز،که از تو چشم نمیپوشم
 

koobagher

عضو جدید
باز امشب آسمانی گشته ام ................ فارغ از این جسم فانی گشته ام
باز هم لبخند زیبای تو را ........................... دیده ام رخ ارغوانی گشته ام
باز آن گیسوی مشکین تو را ...................... دیده ام تا یار جانی گشته ام
باز آن خال لبت افسون نمود ......................... شهره آه و فغانی گشته ام
باز از سرو قدت دل شد به خون ..................... در پی حکم اذانی گشته ام
باز زان سیم تنت قلبم تپید .......................... تا گریزان از گرانی گشته ام
باز آن شهلای مستت غمزه کرد ............ بی خود و مست جوانی گشته ام
باز در اردوی مشفق تاختی .................... در پی صد جانفشانی گشته ام
(ک.م)
13/05/1389
16:12
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقم!عاشق معشوقه پرست
پشت پا بر همه عالم زده ام
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

saeedrdn

عضو جدید
روزها فکر من این است و همه شب سخنم/ که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا امده ام, امدنم بهر چه بود/به کجا می روم اخر, ننمایی وطنم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آنقدر آمدنت را آرزو کردم
تا آمدی !
آمدی از دور های دور آنجا که چشم ها را در آن میبندند.
آمدی همراه با غباری از خاطرات سالهای دور.
شناختمت !
مهربانی چشمان سیاهت را
نوازش صدای مخملیت را
آری تو خود عشق بودی و من ماندنت را آزو کردم .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif...تا غیر نگوید که تو را سوخته ای نیست

بر عارضِ چون شمعِ تو ، پروانه ام امشب...
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif
 

usef.key

عضو جدید
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک ذرّه وفا را به دو عالم نفروشیم

هر چند در این عهد خریدار ندارد


 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز



یوسف به زر قلب فروشان دگرانند

ما وقت خوش خود به دو عالم نفروشیم

 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز


شب از فراغش در فغان روز از غمش در زاریم

دارم عجب روز وشبی آن خواب و این بیداریم

 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا

گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
 

ehsan-shimi

عضو جدید
ما درخت افکن نه ایم انها گروهی دیگرند
با وجود صد تبر یک شاخ بی بر نشکنیم



شب بخیر:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گر طبیبانه بیائی به سرِ بالینم

به دو عالم ندهم لذّتِ بیماری را
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تو مرا میفهمی من تو را میخواهم

وهمین ساده ترین قصه یک انسان است
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شبیه حس پژمردن دچار شک بیرنگی
من آرومم تو تنهایی حقیقت داره دلتنگی
 

Similar threads

بالا