تک بیتی های ناب وپرمعنا

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

کمندِ مهر چنان پاره کن که گر روزی

شوی ز کرده پشیمان ، به هم توانی بست
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روزگاری است نرفتیم به صحرای جنون

یاد مجنون که عجب سلسله جنبانی بود!
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نالیدن بلبل زنوآموزی عشق است
هرگز نشنیدیم زپروانه صدایی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
عشق یکسان می نوازد عاشق و معشوق را

این عمل از شمع و از پروانه محسوست و بس
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ذوقِ ایّامِ شباب از فلکِ پیر بپرس

که نداند به جز از پیر ، کسی قدرِ شباب







 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
وصالِ دوستان عمر است و کوتاه است عمر ای دل

گر از دیدار محرومم ، به یادِ دوست بنشینم







 

jjjj

عضو جدید
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار
:gol: سعدی:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خوش آن شبها که از مستی در این گلشن ندانستم

بهارِ عشقِ ما هم عافبت روزی خزان دارد
 

azar_ch

عضو جدید
شناسنامه من یک دروغ تکراری است هنوز تا متولد شدن فرصت باقی است


شناسنامه من یک دروغ تکراری است
هنوز تا متولد شدن مجالم هست


محمد علی بهمنی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چه گشتيم در اين شهر نبود اهل دلي

كه بداند غم دلتنگي و تنهايي ما
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از پريدنهاي رنگ و، از طپيدنهاي دل عاشق بيچاره هر جا هست، رسوا مي‌شود
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنجا كه عشق خيمه زند، جاي عقل نيست غوغا بود دو پاشه اندر ولايتي
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از بس ز آشنائي مردم رميده‌ام دائم تلاشِ معني بيگانه مي‌كنم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق، دربند است
 
  • Like
واکنش ها: agin

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایی کاین چنین میداردت دوست

کزین شادی توان گنجیدنت پوست؟
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر
هست او ز مکان برتر، از کون و مکان تا کی
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتمش نقاش را نقشي بكش از زندگي
با قلم نقش حبابي بر لب دريا كشيد..
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم كه اي غزال ! چرا ناز ميكني؟
هر دم نواي مختلفي ساز ميكني؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشان داغ دل ماست، لاله‌ای که شکفت
به سوگواری زلف تو اين بنفشه دميد
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جستجوي اهل دلي عمر ما گذشت
جان در هواي گوهر ناياب داده ايم
.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
ie student تک بیت ترکی زیبا اشعار و صنايع شعری 50
باران بهاری رباعی و دو بیتی اشعار و صنايع شعری 2770

Similar threads

بالا