بر مور و مار جای نفس تنگ گشته است بردند بس که آدمیان آرزو به خاک صائب تبریزی
primrose عضو جدید کاربر ممتاز Jul 16, 2010 #661 بر مور و مار جای نفس تنگ گشته است بردند بس که آدمیان آرزو به خاک صائب تبریزی
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 17, 2010 #662 سعدی سعدی جهان روشن به ماه و آفتاب است جهانِ ما به دیدارِ تو روشن
eksir عضو جدید کاربر ممتاز Jul 19, 2010 #663 دل ما به هم رسید و به نظر ادا در آورد دلی اشک بود و اما دلی از عزا درآورد
mostapha1 عضو جدید Jul 19, 2010 #664 [FONT="]به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]که این دو فتنه به هم می زنند دنیا را[/FONT] شهریار
[FONT="]به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]که این دو فتنه به هم می زنند دنیا را[/FONT] شهریار
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 21, 2010 #666 حزین لاهیجی حزین لاهیجی مژه بر هم نزنم آینه سان در همه عمر بسکه در دیدۀ من ذوقِ تماشایِ تو بود
primrose عضو جدید کاربر ممتاز Jul 21, 2010 #667 دیده اگر جانب خود واکنی در تو بود آنچه تمنا کنی نظامی
eksir عضو جدید کاربر ممتاز Jul 21, 2010 #668 آزمودم مرگ من در زندگی است چون رهم زین زندگی، پایندگی است
eksir عضو جدید کاربر ممتاز Jul 21, 2010 #669 پا تهی گشتن بهاست از کفش تنگ رنج قربت به که اندر خانه جنگ
amator-2 عضو جدید Jul 21, 2010 #670 به دل هوای تو باید نهفت ، من که نهفتم به جان بلای تو باید خرید ، من که خریدم
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 24, 2010 #672 عطار عطار حرص زنجیر است این سر فهم کن تا بری پی هرچه زینسان بستهاند
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 24, 2010 #673 شیشیه پنجره راباران شست ازدل تنگ من اماچه کسی نقش توراخواهدشست
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 24, 2010 #674 نظام وفا نظام وفا ذرّه ام من ،آفتابِ من توئی قطره هستم من ، سحابِ من توئی
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 24, 2010 #675 درفلسفه وفاچنین آمده است دل وقف شکستن است ،بیهوده نرنج
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 24, 2010 #676 تومرا میفهمی ،من تورامیخواهم وهمین ساده ترین قصه یک انسان است.
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 24, 2010 #677 سیّد مرتضی عاملی سیّد مرتضی عاملی کم نمی گردد ز دریا هر چه بر دارد سحاب چشمِ من تا می توانی گریه کن ،دریاست دل
سیّد مرتضی عاملی سیّد مرتضی عاملی کم نمی گردد ز دریا هر چه بر دارد سحاب چشمِ من تا می توانی گریه کن ،دریاست دل
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 24, 2010 #678 آدمک نغمه ای آغاز نخوان، به خدا آخر دنیاست بخند.
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 24, 2010 #679 عماد خراسانی عماد خراسانی ترسم اندر برِ اغیار برم نامِ عزیزت چه کنم ؟ بی تو چه سازم ؟شده ای وردِ زبانم
عماد خراسانی عماد خراسانی ترسم اندر برِ اغیار برم نامِ عزیزت چه کنم ؟ بی تو چه سازم ؟شده ای وردِ زبانم
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 24, 2010 #680 فروغی بسطامی فروغی بسطامی کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر کز چه رو سوخته پروانهٔ بیپروا را
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 24, 2010 #681 خاقانی خاقانی فتاده ام به طلسمِ کشاکشِ تقدیر نه گردِ خانه به دوشم ، نه خاکِ دامن گیر
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 24, 2010 #682 تنهاییم راباتو قسمت میکنم،سهم کمی نیست گسترده ترازتنهایی من عالمی نیست
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 26, 2010 #683 ابوسعید ابوالخیر ابوسعید ابوالخیر مردم گویند بهشت خواهی یا دوست ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 26, 2010 #684 گرچه ما را نیست وصف دیدار او عشق بازی میکنیم با نام او
primrose عضو جدید کاربر ممتاز Jul 26, 2010 #685 behnam-violoonn گفت: خیلی زیبا بودن ... . . آنقدر با نیامدنهایت ویرانم کردی .. که نمیدانم با امدنت کدامین اعضای بدنم شاد خواهند شد... . . کلیک کنید تا باز شود... این نوشته شما منو به یاد بیتی از سعدی با همین مضمون انداخت: سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیده کز شادی وصل تو فرامش کند آن را
behnam-violoonn گفت: خیلی زیبا بودن ... . . آنقدر با نیامدنهایت ویرانم کردی .. که نمیدانم با امدنت کدامین اعضای بدنم شاد خواهند شد... . . کلیک کنید تا باز شود... این نوشته شما منو به یاد بیتی از سعدی با همین مضمون انداخت: سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیده کز شادی وصل تو فرامش کند آن را
won-a-pa-lei عضو جدید Jul 26, 2010 #686 نمی رسند به هم دست اشتیاق من و تو که تو همیشه همانی که من همیشه همینم بهمنی
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Jul 27, 2010 #688 حاجب شیرازی حاجب شیرازی نماند نازِ شیرین بی خریدار اگر خسرو نباشد ،کوهکن هست
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 28, 2010 #689 در حسرت یک نعره مستانه بمردیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد
شبگرد23 عضو فعال شعر نو کاربر ممتاز Jul 28, 2010 #690 دیشبم مثل همیشه شب دل شکستگی بود همدم دل شکسته خاطرات عاشقی بود